#قرآن هزار فتنه بیاید، هزار فتنه رود به زیر سایه قرآن نمیشوم نگران #عاصی_خراسانی @ASI_khorasani

🔸چه کنیم تا در شب قدر مورد رحمت الهی باشیم؟! پاسخ خداوند به این سوال اهمیّت صدقه در شب قدر از دستِ گشاده است پر و بال دعا را #صائب_تبریزی هیئت فاطمیون مشهد شب ۱۹ رمضان ۱۴۴۴ #شیخ_علی_مقدم #شب_قدر #سخنرانی #پاد‌کست_صوتی #صدقه #انفاق @ali_moghddam

در وقت دعا گفت نبی هم بعلی ٍ ما پیش خدا غیر تو سوگند نداریم #عاصی_خراسانی

یاعلی من از تو طلب دارم آقا خودت را مکن سدّ راه من انگشتری را #عاصی_خراسانی

زاهد به کَرَم تو را چو ما نشناسد بیگانه تو را چو آشنا نشناسد گفتی که گُنَه کنی به دوزخ بَرَمَت این را به کسی گو که تو را نشناسَد منسوب به #ابوسعيد_ابوالخير

شعرخوانی (مناجاتی و علوی) برنامه "سفره های همدلی" شبکه خراسان رضوی شب ۱۹ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳ #عاصی_خراسانی #شعرخوانی @ASI_khorasani

🔸بسیار نگاه‏ کننده به اطراف و جوانب نباش قال الصادق علیه السلام‏: اذا خرجت من منزلک .... لاتکن لفّاتا ببند پنجره را، گرد و خاک می آید چه بهره برده ای از چشم باز در اینجا؟! #عاصی_خراسانی هیئت روضه الحسن علیه السلام شب ۱۷ رمضان ۱۴۴۴ #شیخ_علی_مقدم #شب_قدر #سخنرانی #پاد‌کست_صوتی #نگاه_حرام #چشم @ali_moghddam

یا من عُصِیَ فَغَفَر #جوشن_کبیر آن کیست که در کمند احسان تو نیست؟! یا ریزه خور لطف فراوان تو نیست؟! غفران تو غالب است بر هر عصیان حتّی عاصی حریف غفران تو نیست #عاصی_خراسانی

عاصی! تا کی سخن ز ایمان کردن؟! پنهان ز نگاهِ خلق عصیان کردن از ریش چه سود با چنین باطن زشت؟! آتش نتوان به پنبه پنهان کردن #عاصی_خراسانی

بیت بداهه ای از صائب در مورد سگ سید حسام الدّین راشدی در تذکره شاعران کشمیر به نقل از کلمات الشّعرا در بارهٔ میرزا صائب می نویسد : وقتی که با یاران در راهی می گذشت، سگی نشسته دید . حالت سگ این است که در وقت ایستادن سرنگون و گاهِ نشستن سربلند میشد . مصرعی بدیهه به زبان راند : «سگِ نشسته، زِ استاده سرفرازتر است» بعد از آن بی تأمل پیش مصرع رساند : «شود زِ گوشه نشینی، فزون رعونتِ نفس » رعونت : خودبینی و تکبر #صائب_تبریزی #تذکره_شاعران_کشمیر ج۲ ص۵۲۰ حسام الدّین راشدی چرا ز سنگِ ملامت شکسته دل باشم؟ که همچو موج ، مرا از شکست بال و پرست به خود فروشدگان ، فارغند از آشوب کمند وحدت گرداب، موجهٔ خطرست نگاه دار گرت چون عقيق آبي هست که خضر باديهٔ عشق، آتشين جگرست کدام شاخِ گل امشب گذشت ازين بستان؟ که همچو سبزهٔ خوابيده سرو پی سپرست چه سود نعمت بسيار تنگ روزی را؟ ز بحر، قطرهٔ آبی وظيفهٔ گهرست هميشه مي کشد از روي باغبان خجلت چو سرو و بيد درين باغ هر که بی ثمرست من و ملازمتِ غم، که دستگاهِ نشاط ز چشمِ مردم اين روزگار تنگترست شود ز گوشه نشينی فزون رعونت نفس سگ نشسته، ز استاده سرفرازترست حضور خاطر اگر هست در شکيبايی است دلي که صبر ندارد هميشه در سفرست خبر ز درد ندارند بيغمان صائب وگرنه منت صندل بتر ز دردسرست @ASI_khorasani

من یک زنم آزادی ام را دوست دارم ایرانی ام، آبادی ام را دوست دارم در سایه ای مردانه دلگرمم به فردا من همسر مردادی ام را دوست دارم هم مادر و مادربزرگم خانه دارند این شغل مادرزادی ام را دوست دارم مُهر مرا از جانمازم باز برداشت با کودک خود شادی ام را دوست دارم می گیرمت ای بچّه آهوی گریزان آهویی و صیّادی ام را دوست دارم دور اتاقش عکس های حاج قاسم سرو دهه هشتادی ام را دوست دارم در شهر، آزادی اسیر این و آن است در خانه ام آزادی ام را دوست دارم #زهرا_سپهکار (قرائت شده در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری ) کانال شاعر: @zahra_sepahkar