11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عاشقانه_های_شهدا...❤️
به روایت همسرشهید مهدی ایمانی
مهدی و خانوادهشان بر رعایت حجاب و حریم بین نامحرم بسیار مقید بودند؛ همیشه در مهمانیها محل میزبانی از آقایان و بانوان جدا بود. همسرم بسیار غیرتی و در موضوع حجاب حساس بود و از من میخواست که در رعایت این موضوع توجه زیادی داشته باشم و من نیز تلاش میکردم تا رضایت آقا مهدی را جلب کنم.
مرد دلخواه من، مرد سادهدل، بیآلایش و اهل نماز و معنویت بود که آقا مهدی نیز همینگونه بود زلال و بیغل و غش.
اما با وجود سه بچه و سن کم آنها، رفتنش برای من سخت بود. من بدون همسرم هیچجا نمیرفتم. وقتی از من و علی میخواست برای شهادتش دعا کنیم. میگفتم مهدی فکر فاطمه باش. خیلی عاطفی است و به تو وابسته است. میگفت خدا کمک میکند. رفتنش برایم سخت بود، اما دیدن بیقراریها و گریههایش هم سخت بود. برای او هم سخت بود که سوریه را رها کند و پیش ما بماند.انگار داشت کوک دلم را ساز میکرد برای نبودنش و من دست و پا یم زدم از این آینده دلهره آور دور شوم
پاسپورتش همیشه در جیبش بود و هروله رفتن داشت و هر روز به ضریح حضرت معصومه میمالید تا اجازه رفتن بگیرد.
فاطمه خیلی به پدرش وابسته شده بود. مدام منتظر بود. قرار هم بود که ما و خواهرم برویم سوریه و با مهدی برگردیم، اما دقیقاً سه سال فاطمه که تمام شد، پدرش هم شهید شد.
💐 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌷شهیدچی
جایی برای رفاقت با بهترین ها،
با ما همراه شوید👇
ایتا | تلگرام | اینستا | روبیکا | یوتیوب