شهید شیخ احمد کافی
🔹#دعایظهوردرماهحضور ۱۰ 🔻«اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِين» خداوندا
🔹#دعایظهوردرماهحضور ۱۱
🔻«أللهمّ اشْفِ کَلَّ مَرِیضٍ»؛
خداوندا! به همه بيماران شفا عنايت كن.
🔸از آن جا که در روزگار مهدی موعود پیشرفت علمی و فرهنگی به کمال می رسد و طب و درمان در حدّ مطلوب رواج دارد، بیماری ها تا جای ممکن درمان یافته و کاهش می یابد. بسیاری از بیماران غیر قابل علاج با مدد الهی به دست آن حضرت، شفا می یابند؛ از این رو به جرأت می توان گفت: در حکومت اوست که همه ی بیماران بهبود می یابند.
🔸امام حسین علیه السلام فرمودند:
«هیچ نابینا، زمین گیر و دردمندی بر روی زمین نمی ماند؛ مگر آن که خداوند درد او را برطرف می سازد».
🔸امام محمد باقر علیه السلام نیز فرمودند:
«هر کسی قائم اهل بیت مرا درک کند اگر به بیماری دچار باشد، شفا می یابد و چنانچه دچار ضعف و ناتوانی باشد، توانا و نیرومند می گردد.»
📚مختصر بصائر الدرجات، ص ۳۷
روزگار رهایی، ج ۱، ص ۴۲۰
🔰ادامه دارد...
#ماه_رمضان #ماه_مبارک_رمضان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#تشرفات
سالياني پيش از اين، سيّدي در نجف اشرف بود که گاه و بيگاه براي عبادت به "مسجد سهله " مشرّف ميشد و شبي را در آنجا بيتوته ميکرد.
آن سيّد، خود نقل کرده بود که شبي از شبهاي زمستان از اتاق خود در مسجد خارج شدم تا تجديد وضو کنم.
در اين حال، گروهي را که از چندين خانواده تشکيل شده بود، سرگردان در صحن مسجد مشاهده کردم. اين گروه در آن فصل سرد به مسجد آمده، امّا هيچ اتاقي را خالي نيافته بودند تا در آن سکونت کنند.
از اين رو، ناراحت و نگران در صحن مسجد منتظر بودند تا به اتاقي پناه برند. آن سيّد هم که وضع اينان را مشاهده ميکند و به ويژه از همراه داشتن شماري خانم و طفل خردسال به همراه اينان ناراحت ميشود، اتاق خود را در اختيار آنان مينهد تا در آن به استراحت بپردازند و خود به اتاقي مخروبه ـ که بر فراز مقام حضرت صاحبالزّمان(ع) در کنار مسجد سهله قرار داشت پناه می برد.
اين اتاق، سخت مخروبه بود و خاک تمامي کف آن را پوشانيده بود.
سيّد با دست، خاکها را به کناري ميزند و پتوي خود را کف اتاق پهن ميکند و عبا بر سر ميکشد و ساعتي ميخوابد، تا پس از آن برخيزد و به عبادت بپردازد، امّا ساعتي بعد در حالتي که فضاي مسجد سخت نوراني شده بود از خواب برميخيزد.
ديدن فضاي نوراني مسجد، او را هراسناک ميکند، ميپندارد که خورشيد طلوع کرده و نماز صبح او از دست رفته است.
از اين رو با عجله در اتاق را ميگشايد تا ببيند که آيا هنوز زماني براي گذاردن فريضه صبح باقي است، يا وقت از دست رفته و نماز او قضا شده است. در اين حال صدايي روحپرور دل او را به همراه خود ميبرد:
"خدايا! رحم کن شيعيان مرا! دوستان و علاقهمندان مرا رحم کن و آنان را به من ببخش!. "
سيّد در طلب صاحب صدايي که او را بيخود کرده بود، صحن مسجد را مينگرد و کسي را افتاده بر روي خاک و در حالت تضرّع مييابد، که مرتّب ميگويد:
"خدايا! شيعيان مرا ببخش و محبّان و علاقهمندان مرا عفو کن! "
سيّد در طلب زيارت صاحب صدا به داخل اتاق برميگردد تا کفش به پا کند و به صحن مسجد برود، امّا چون باز از اتاق خارج ميشود، همه مسجد را در تاريکي مييابد و چون ساعت خويش را مينگرد، درمييابد که تازه دو ساعتي از نيمه شب گذشته است؛
پس با افسوس به اتاق خويش برميگردد و پي ميبرد که آن شخص، وليّعصر، حضرت حجّت(ع) بودهاند.
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعاے فرج امام زمان(عج)
جهت تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان(عج)صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو
#آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 داستان کوتاه
یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی علیه السلام رفت و موقعی که سفره پهن کردند تا شام بخورند،یک دفعه مرد اظهار غصه و ناراحتی کرد و گفت: من چیزی نمیخورم.
امام حسن-علیه السلام- به او فرمود: چرا چیزی نمیخوری؟
آن مرد عرض کرد: ساعتی قبل فقیری را دیدم اکنون که چشمم به غذا میافتد به یاد آن فقیر افتادم و دلم سوخت.
من نمیتوانم چیزی بخورم مگر اینکه شما دستور بدهید مقداری از این غذا را برای آن فقیر ببرند.
امام حسن-علیه السلام- فرمود: آن فقیر کیست؟
مرد عرض کرد: ساعتی قبل که برای نماز به مسجد رفته بودم،
مرد فقیری را دیدم که نماز میخواند. بعد از این که وی از نماز فارغ شد،
دستمالش را باز کرد تا افطار کند.
شام او نان جو و آب بود. وقتی آن فقیر مرا دید از من دعوت کرد که با او هم غذا شوم ولی من که عادت به خوردن چنان غذای فقیرانهای نداشتم،دعوت وی را رد کردم، حالا، اگر میشود مقداری از این شام خود را برای وی بفرستید.
امام حسن مجتبی-علیه السلام- باشنیدن این سخنان گریه کرد و فرمود: او پدرم، امیرمؤمنان و خلیفه مسلمان علی-علیه السلام- است،
او با اینکه بر سرزمینی بزرگ حکومت میکند، مانند فقیرترین مردم زندگی میکند و همیشه غذای ساده میخورد.
آیت الله شهید دستغیب/آدابی از قرآن/ص۲۸۲
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
••┈┈••✾❀❀✾••┈┈••
دو رکعت نماز بسیار مهم در شب قدر...
از جای خویش برنخیزد تا خداوند او و پدر و مادرش را بیامرزد و ملائکه ای بفرستد تا حسنات او را تا سال دیگر یادداشت کنند...
••┈┈••✾❀❀✾••┈┈••
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤چند خط روضه آقا امیر المومنین علی علیه السلام
🎙#شیخ_احمد_کافی (ره)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️خدایا
در این لحظات ناب
به ما دلی ده که شوق
طاعت افزون کند
نفسی ده که حلقه
بندگی تو گوش کند
جانی ده که زهر حکمت
تو نوش کند
و زبانی ده که شکر تو گوید
🌾 التـماس دعـا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌻يا قَاضِيَ الْحَقِّ
🍃ای که به حق،
به عدل، به داد،
به درستی،
قضاوت میکنی
📓جوشن کبیر
🦋صبحتون بخیر ...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#فرازی_از_تاریخ
بعد از آنكه حضرت على عليه السّلام را در شب 19 ماه رمضان سال چهلم هجرت ، مضروب ساختند و آن حضرت در روزهاى آخر عمر شريف اش ، در بستر خوابيده بود، گاهى چشمهايش را باز مى كرد و مى فرمود:
« سَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى : هر چه مى خواهيد از من بپرسيد، قبل از آنكه از ميان شما بروم »
صعصعة بن صوحان ، يكى از حاضرين بود، عرض كرد:
يا اميرالمؤ منين ! آيا شما افضل هستيد يا حضرت آدم عليه السّلام ؟
آقا، چشمهاى مبارك خويش را گشوده و فرمود:
« انسان خوب نيست از خودش تعريف كند، امّا براى اينكه ، نعمتهاى الهى را در حق خودم اظهار كرده و نوعى شكرگزارى كرده باشم ؛
جواب ترا مى گويم : خداوند متعال آدم را داخل بهشت كرد و تمام نعمتهايش را بر او مباح و حلال نمود، فقط او را از خوردن گندم مانع شد، و با وجود منع الهى ، از آن گندم خورد؛ ولى براى من ، گندم مباح بود، امّا از آن استفاده نكردم »
صعصعه عرض كرد:
شما افضل هستيد يا حضرت نوح ؟
امام عليه السّلام فرمود:
« زمانيكه قوم نوح او را اذيت و آزار رساندند؛ حضرت نوح آنها را نفرين كرد [و فرمود: (رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الاُرْضِ مِنْ الْكافِرينَ دَيّاراً):
پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روى زمين باقى مگذار!] و آنها هلاك شدند ولى من ، با اين همه مصيبت و آزار، در عمر خود نفرين نكردم »
صعصعه پرسيد:
آيا شما افضل هستید يا ابراهيم خليل عليه السّلام ؟
فرمود: « ابراهيم عليه السّلام به خداوند عرضه داشت :
(رَبِّ اَرِنى كَيْفَ تُحْىِ الْمُوتى ):
(خداوندا ! به من نشان بده كه چگونه اين مردگان پوسيده را زنده خواهى كرد.)
خطاب رسيد: ابراهيم مگر به قدرت ما ايمان نياورده اى ؟
عرض كرد: چرا؟، ولى مى خواهم قلبم مطمئن شود.
امّا ايمان من در مرتبه ايست كه (لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ يَقيناً):
هرگاه تمام پرده هاى بين خالق و مخلوق برداشته شود، يقين و اطمينان من به حدّى است كه كم و زياد نمى شود، يعنى در بالاترين درجه ايمان »
صعصعه گفت :
يا على ! شما افضل هستید يا موسى عليه السّلام ؟
امام فرمود:
« زمانيكه خداوند تبارك و تعالى ، حضرت موسى را به سوى فرعون فرستاد و به او يد بيضا و عصا را بعنوان معجزه عنايت كرد، و فرمان داد كه : برو بسوى فرعون ، موسى عليه السّلام عرض كرد:
(وَ لَهُمْ عَلَىَّ دَنْبٌ فَاَخافُ اَنْ يَقْتُلُوْنِ):(پروردگارا ! آنان به اعتقاد خودشان ، مرا گناهكار مى دانند؛ مى ترسم مرا بكشند.)
و از خداوند درخواست كرد كه برادرش هارون را هم با او همراه كند. امّا وقتيكه پيامبر بزرگوار اسلام صلّى اللّه عليه و آله مرا مأمور كرد سوره برائت را بسوى فرعونهاى مكّه ببرم و در موسم حج بخوانم ، با آنكه بسيارى از پهلوانان و پدران و برادران آنها را در جنگ كشته بودم ؛ ذرّه اى به دلم خوف نيامد و كسى را براى كمك و يارى نخواستم و به تنهائى سوره برائت را برده و بر آنها قرائت كردم »
صعصعه عرض كرد:
يا على ! شما افضل هستید يا حضرت عيسى عليه السّلام ؟
امام فرمود:
« آنگاه كه آثار وضع حمل ، در مادر عيسى ظاهر شد و خواست بچه اش را بدنيا آورد از طرف خداوند فرمان رسيد:
مريم ! از بيت المقدس بيرون رو كه اينجا جاى زايمان نيست ؛ اينجا عبادتگاه است . او بدستور الهى ، به زير يك نخله خشك پناه برد.
امّا وقتى مادر من ، در مسجدالحرام آثار وضع حمل را ديد خواست كه از آنجا بيرون رود، خداوند امر فرمود:
كه داخل خانه ما بيا! و ديوار كعبه شكافته شد، مادرم مرا در خانه خدا بدنيا آورد و سه روز مهمان پروردگارم بود »
بحار، ج 73، صفحه 465
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 حوادث قبل از وقوع صیحه آسمانی:
⭕️ علامتی در ماه...
🌕 داود بن سرحانمی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «آن سالی که در آن صیحه آسمانی شنیده میشود، در ماه رجب پیش از آن، علامتی خواهد بود.» عرض کردم که آن علامت چیست؟ فرمود: «صورتی است که در ماه میتابد و دستی که آشکار است.»
مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ عَنِ الْفَزَارِیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ وَهْبٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبَّاسِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: الْعَامُ الَّذِی فِیهِ الصَّیْحَةُ قَبْلَهُ الْآیَةُ فِی رَجَبٍ قُلْتُ وَ مَا هِیَ قَالَ وَجْهٌ یَطْلُعُ فِی الْقَمَرِ وَ یَدٌ بَارِزَةٌ
📗بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۳
📗الغیبة(للنعمانی)، ج ۱، ص ۲۵۲
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#داستان
نقل میکنند که در بغداد قصابی بود که با فروش گوشت زندگی میگذرانید... او پیش از طلوع خورشید به مغازه ی خود میرفت و گوسفند ذبح میکرد و سپس به خانه باز میگشت و پس از طلوع خورشید به مغازه میرفت و گوشت میفروخت...
یکی از شبها پس از آنکه گوسفند ذبح کرده بود به خانه باز میگشت، در حالی که لباسش خون آلود بود... در همین حال از کوچه ای تاریک فریادی شنید... به سرعت به آن سو رفت و ناگهان بر جسد مردی افتاد که چند ضربه ی چاقو خورده بود و خون از او جاری بود و چاقویی در بدنش بود...چاقو را از بدن او درآورد و سعی کرد به او کمک کند در حالی که خون مرد بر لباس او جاری بود،
اما آن مرد در همین حال جان داد...مردم جمع شدند و دیدند که چاقو در دستان اوست و خون بر لباسش و خود نیز هراسان است...
او را به قتل آن مرد متهم کردند و سپس به مرگ محکوم شد...
هنگامی که او را به میدان قصاص آوردند و مطمئن شد مرگش حتمی است با صدای بلند گفت:
ای مردم، به خدا سوگند که من این مرد را نکشته ام، اما حدود بیست سال پیش کس دیگری را کشته ام و اکنون حکم بر من جاری میشود...سپس گفت: بیست سال پیش جوانی تنومند بودم و بر روی قایقی مردم را از این سوی رود به آن سومیبردم...یکی از روزها دختری ثروتمند با مادرش سوار قایق من شدند و آنان را به آن سو بردم...
روز دوم نیز آمدند و سوار قایق من شدند...با گذشت روزها دلبسته ی آن دختر شدم و او نیز دلبسته ی من شد...
او را از پدرش خواستگاری کردم اما چون فقیر بودم موافقت نکرد...سپس رابطه اش با من قطع شد و دیگر او و مادرش را ندیدم...قلب من اما همچنان اسیر آن دختر بود...
پس از گذشت دو یا سه سال...در قایق خود منتظر مسافر بودم که زنی با کودک خود سوار قایق شد و درخواست کرد او را به آن سوی نهر ببرم...هنگامی که سوار قایق شد و به وسط رود رسیدیم به او نگاه انداختم و ناگهان متوجه شدم همان دختری است که پدرش باعث جدایی ما شد...
از ملاقاتش بسیار خوشحال شدم و دوران گذشته و عشق و دلدادگیمان را به اویادآورشدم...اما او با ادب و وقار سخن گفت و گفت که ازدواج کرده و این پسر اوست...
اما شیطان تجاوز به او را در نظرم زیبا جلوه داد... به او نزدیک شدم، اما فریاد زد و خدا را به یاد من
آورد...به فریادهایش توجهی نکردم... آن بیچاره هر چه در توان داشت برای دور کردن من انجام داد در حالی که کودکش در بغل او گریه میکرد...
هنگامی که چنین دیدم کودک را گرفتم و به آب نزدیک کردم و گفتم: اگر خودت را در اختیار من قرار ندهی او را غرق میکنم... او اما میگریست و التماس میکرد... اما به التماس هایش توجه نکردم...
سپس سر کودک را در آب کردم تا هنگامی که به مرگ نزدیک میشد سرش را از آب بیرون می آوردم او این را میدید و میگریست و التماس میکرد اما خواسته ی من را نمی پذیرفت...
باز سر کودک را در آب فرو بردم و به شدت راه نفس او را بستم و مادرش این را میدید و چشمانش را می بست...
کودک به شدت دست و پا میزد تا جایی که نیرویش به پایان رسید و از حرکت ایستاد... او را از آب بیرون آوردم و دیدم مرده است؛ جسدش را به آب انداختم...
سراغ زن رفتم... با تمام قدرت مرا از خود راند و به شدت گریه کرد...او را با موی سرش کشیدم و نزدیک آب آوردم و سرش را در آب فرو بردم و دوباره بیرون آوردم، اما او از پذیرفتن فحشا سرباز میزد...وقتی دستانم خسته شدند سرش را در آب فرو بردم... آنقدر دست و پا زد تا آنکه از حرکت افتاد و
مرد... سپس جسدش را در آب انداختم و برگشتم...هیچکس از جنایت من باخبر نشد و پاک و منزه است کسی که مهلت میدهد اما رها نمیکند...
مردم با شنیدن داستان او گریستند... آنگاه حکم بر وی اجرا شد..
👈{وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ}»
(ابراهیم/۴٢)
و خدا را از آنچه ستمگران انجام میدهند غافل مپندار
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔵#آخرالزمان
💠نفرت عمومی در میان خلق
🔹وجود مشکلات فراوان در آخرالزمان، باعث میشود مردم اوضاع خوبی نداشته باشند. اطمینان و آرامش خاطر در بین مردم کم میشود و برخوردهای مردم، خالی از مهر و محبت است. در میان خویشاوندان و همسایگان و همچنین امور اداری و دولتی، در معاملات و در کوچه و خیابان و بازار، مردم با صحنه های آزار دهنده مواجه میشوند.
🔹از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل است که فرمودند:
«وضعیت مردم قبل از ظهور به گونه ای میشود که اغلب مردم از یکدیگر بیزاری میجویند. بعضی، بعضی دیگر را لعن میکنند و دشنام میدهند و برخی در صورت برخی دیگر آب دهان میاندازند و حتی برخی شهادت به کفر بعضی دیگر می دهند.»
🔹شخصی پرسید: چه خیری در این هست؟
امام فرمودند: «همه خیر در این است؛ در این زمان است که قائم ما بر میخیزد و تمام این نفرت را از میان می برد.»
📚بحارالانوار، جلد ۵٢، ص ٢١١
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔹#دعایظهوردرماهحضور ۱۱ 🔻«أللهمّ اشْفِ کَلَّ مَرِیضٍ»؛ خداوندا! به همه بيماران شفا عنايت كن. 🔸ا
🔹#دعایظهوردرماهحضور ۱۲
🔻«أللّهمّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاکَ»؛
خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائی خود،
🔸از جمله ویژگی های روزگار حضرت مهدی این است که حرص و طمع از میان می رود و روح غنا و بی نیازی در انسان پدیدار می گردد.
🔸پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در این زمینه می فرمایند:
«زمانی که حضرت مهدی قیام کند، خداوند غنا و بی نیازی را در دل بندگانش می نهد؛ به گونه ای که حضرت اعلام می کند چه کسی به مال و ثروت نیاز دارد؟ ولی برای آن کسی پیش قدم نمی شود».
🔸در روایت دیگری آمده است:
«زمانی که مهدی عجلالله قیام کند، خداوند در دلهای بندگان بینیازی افکند»،
تعبیر به «قلوب العباد» در روایت یعنی این غنا و بینیازی شامل طبقه و یا گروه خاصی نمیشود، بلکه همه بندگان را شامل خواهد شد.
🔸از جمله دعاهای آن حضرت در زمان غیبت، درخواست بی نیازی روحی و ثروتمندی برای مؤمنین است:
«تفضّل عَلَی فقراء المؤمنین والمؤمنات بالغناء والثروة؛
[پروردگارا] به مردان و زنان مؤمن فقیر، بی نیازی و ثروتمندی عنایت فرما».
📚 الملاحم والفتن، ص ۷۱ و احقاق الحق، ج ۱۳، ص ۱۸۶.
مفاتیح الجنان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان عجیب عالم سنی/معرفی مظلومترین فرد تاریخ
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 دلایل شب قدر بودن شب بیست و سوم...
➖نظریه این قلم بر این است که لیله القدر شب بیست و سوم ماه رمضان است و برای اثبات این نظریه دلایل و شواهدی وجود دارد.
➖گفتار صریح معصومین علیهم السلام
گرچه در احادیث درباره لیله القدر، شبهای ۱۹ و ۲۱ و ۲۳ ماه رمضان مطرح است، ولی در همین روایات، هدایت به سمت شب بیست و سوم وجود دارد.
➖برخی روایات اعتبار شب بیست و سوم را افزایش داده است. سفیان بن سمط از امام صادق علیهالسلام پرسید: امید میرود چه شبهایی از ماه رمضان لیله القدر باشد؟ امام پاسخ دادند: نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم. دوباره پرسید: مورد اعتماد از اینها کدام است؟ امام فرمودند: «شب بیست و سوم»
🌕 امام صادق علیه السلام درباره اعمال شب قدر فرمودند: شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم از ماه رمضان را غسل کن و در احیای این شبها کوشش کن. در ادامه فرمودند: «شب بیست و سوم شبی است که در آن هر امری بر اساس حکمت الهی تدبیر و جدا میگردد و در آن هیأت اعزامی به حج و آن چه از سال تا به سال آینده است، نوشته میشود. مستحب است در آن شب صد رکعت نماز گزارده شود و در هر رکعت سوره توحید (قل هو الله احد) قرائت گردد.»
🌕 همچنین امام باقر علیهالسلام فرمودهاند: «در شب بیست و سوم امید میرود شب قدر باشد.»
➖توجه عملی اهل بیت علیهمالسلام به شب بیست و سوم نیز یادآور اعتبار بالای این شب است. به گفته امیرالمؤمنین علیهالسلام پیامبر خدا شب بیست و سوم ماه رمضان تا صبح نماز گزارد، به گونهای که در صورت او خاک و گل دیده میشدگ.
➖در احادیثی که مرتبط با شب بیست و سوم ماه رمضان است، چیزهایی که در شب قدر روی میدهد به این شب نسبت داده شده است.
➖پاداش عمل صالح در شب بیست و سوم در احادیث معصومین علیهم السلام اجر و پاداش و فضایل استثنایی برای شب بیست و سوم وجود دارد و این پاداش شگفت انگیز راهنمای خردمندان و کنجکاوان به سوی درک زمان لیله القدر است.
🌕 ابوبصیر گفته است امام صادق علیهالسلام فرمودند: «هر کس سوره عنکبوت و روم را در شب بیست و سوم ماه رمضان قرائت کند، به خدا سوگند او اهل بهشت است و در آن هیچ کس استثنا نشده است.»
⭕️ لیله الجُهَنی...
حکایت و جریان شب جهنی نیز محققان را در کشف لیله القدری یاری میکند. عبدا... بن انیس انصاری اهل جهنه بود و آن به مرد جُهَنی معروف شد. او مطابق گزارش امام باقر و امام صادق علیهماالسلام خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: خانه من دور از مدینه است و شتران و گوسفندان و غلامانی دارم، دوست دارم فرمان دهید شبی از ماه رمضان را به مدینه و مسجدالنبی بیایم و عبادت کنم.
پیامبر او را نزدیک خود خوانده و در گوش او چیزی فرمودند و او از آن زمان به بعد، هر سال شب بیست و سوم رمضان به مدینه میآمد و سراسر شب در مسجد النبی عبادت میکرد و صبح میرفت؛ پس از این گفت و گو و مشاهده رفتار عبدالله انیس انصاری در شب بیست و سوم، این شب «شب جُهَنی» نامیده شد و لیله الجهنی نامی برای شب قدر گردید، به گونهای که اصحاب امامان از زمان شب جُهَنی میپرسیدهاند.
🌕 ابوبصیر گفته است، از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: جانم فدای شما! شب بیست و سوم لیله الجهنی است؟ امام پاسخ دادند: «این گونه گفته میشود!»
🌕 امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: «شب بیست و سوم از ماه رمضان، شب جهنی است که در آن بر اساس حکمت الهی هر امری تدبیر و جدا میگردد و در آن بلاها و مرگ ها و عمرها و روزیها و قضاهای الهی و تمام آنچه خداوند تا چنان شبی در سال آینده پدید میآورد، ثبت میشود. پس خوشا به حال بندهای که این شب را با رکوع و سجود احیا دارد.»
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#عبرت_از_گذشته
شخصى محضر امام زين العابدين رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود.
امام عليه السلام فرمود:
بيچاره فرزند آدم هرروز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمى گيرد. اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مى شود.
مصيبت اول اينكه ، هر روز از عمرش كاسته مى شود. اگر زيان در اموال وى پيش بيايد غمگين مى گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولى عمر قابل برگشت نيست .
دوم : هر روز، روزى خود را مى خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند.
سپس فرمود:
سومى مهمتر از اين است .
گفته شد، آن چيست ؟
امام فرمود:
هر روز را كه به پايان مى رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمى داند به سوى بهشت مى رود يا به طرف جهنم .
آنگاه فرمود:
طولانى ترين روز عمر آدم ، روزى است كه از مادر متولد مى شود. دانشمندان گفته اند اين سخن را كسى پيش از امام سجاد عليه السلام نگفته است.
📗داستان های بحارالانوارجلد4
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#یڪ_داستان_یڪ_پند
در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام شوڪت در زمان ڪریم خان زند زندگی می ڪرد. انگشتر الماس ، بسیار گران قیمتی ارث پدر داشت، ڪه نیاز به فروش آن پیدا کرد. در شهر جار زدند ولی ڪسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی داستان به گوش خدادادخان حاڪم و نماینده ڪریم خان در تبریز رسید. آن زن را خدادادخان احضار کرد و الماس را دید و گفت: من قیمت این الماس نمی دانم ، چون حلال حرام برای من مهم است، رخصت بفرما، الماس نزد من بماند ، فردا قیمت کنم و مبلغ آن نقد به تو بپردازم. شوڪت خوشحال شد و از دربار برگشت.
خدادادخان، ڪه مرد شیاد و روباهی بود، شبانه دستور داد ، نگین انگشتر الماس را با شیشه بدلی، ماهرانه تراشیده و جای ڪرده و عوض نمودند. شوڪت چون صبح به دربار استاندار رسید، خدادادخان ، انگشتر را داد و گفت: بیا خواهر انگشتر الماس خود را بردار به دیگری بفروش مرا ڪار نمی آید. شوڪت، وقتی انگشتر الماس خود را دید، فهمید ڪه نگین آن عوض شده است. چون می دانست ڪه از والی نمی تواند حق خود بستاند، سڪوت ڪرد. به شیراز نزد، ڪریم خان آمده و داستان و شڪایت خود تسلیم کرد. ڪریم خان گفت: ای شوڪت خواهرم، مدتی در شیراز بمان مهمان من هستی، خداداد خان، آن انگشتر الماس را نزد من به عنوان مالیات آذربایجان خواهد فرستاد، من مال تو را مسترد می کنم.
بعد از مدتی چنین شد، ڪریم خان وقتی انگشتر ، نگین الماس را دید، نگین شیشه را از شوڪت گرفته و در آن جای ڪرد و نگین الماس را در دوباره جای خود قرار داد، انگشتر الماس را به شوڪت برگرداند و دستور داد ، انگشتر نگین شیشه ای را ، به خدادادخان برگردانند و بگویند، ڪریم خان مالیات نقد می خواهد نه جواهر.
شوڪت از این عدالت ڪریم خان بسیار خرسند شد و انگشتر نگین الماس را خواست پیش ڪش کند، ولی ڪریم خان قبول نڪرد و شوڪت را با صله و خلعت های زیادی به همراه چند سواره، به شهر خوی فرستاد. دست بالای دست بسیار است ، گاهی باید صبر داشت و در برابر ظلمے سڪوت ڪرد و شڪایت به مقام بالاتر برد، و چه بالاتری جز خدا برای شڪایت برتر است؟
📚نقل از ڪتاب جوامع الحڪایات و والمواعظ الحسنات
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیاتی که در شان امیرالمومنین علیهالسلام نازل شد
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب برایتان دعا میکنم
خدای بزرگ نصیبتان کند
هر آنچه از خوبی ها
آرزو دارید
لحظه هاتون آروم
خوابتون شیرین
آسمون دلتون ستاره بارون
شبتون بخیر
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبحتون بخیر...😊💐
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚معجزات #امام_زمان عج
#تشرف آیت الله گلپایگانی و گرفتن سکه از
حضرت صاحب الزمان (عج)💞
شب جمعه ای مصادف شده بود با عرفه وآیت الله گلپایگانی خودشان را رسانده بود به کربلا، کنار صحن امام حسین علیه السلام یک جائی را پیدا کرده بود آنجا نشسته بود.
حرم خیلی شلوغ و ازدحام زیاد بود. می فرمایند همانطور که مشغول ذکر بود فشار جمعیت آزرده اش کرده بود.
دید که آقا سیدی خیلی خوش سیما بغل دستش ایستادند. به ایشان سلام کردند بعد فرمودند که :
آقا سید جمال الدین دوست داری بروی داخل حرم؟
آیت الله گلپایگانی عرض کردند: آقا دوست دارم اما نمی شود.
فرمودند که بیا،
دنبال آن بزرگوار راه افتادم. می گوید کوچه باز شد خیلی راحت، اصلاً فشاری نیست، ازدحامی نیست جمعیتی نیست.
رسیدیم درب حرم، اذن دخول خواندند و آوردند مرا پای ضریح، زیارت خواندند.
خلاصه اش را عرض می کنم :
آن آقا سید خوش سیما دست کردند در جیبشان و یک سکه ای به من دادند، گرفتم این را تو دستم، یکمرتبه دیدم ایشان نیستند.
جمعیت مرا پرت کرد از حرم بیرون، صحن هم ازدحام بود.
باز دوباره رفتم یک گوشه ای به زحمت پیدا کردم و خلاصه وضع هیأت لباسم بهم خورد و اما دستم را سفت نگه داشته بودم وقتی دستمو باز کردم، دیدم که یک سکه است و رویش نوشته شده یا صاحب الزمان
فرزند ایشان می فرمودند: بابام به این سکه خیلی علاقه داشت، باید هم علاقه داشته باشد.
یک کیسه درست کرده بود مخصوص این سکه، این را گذاشته بود درون جیبش، هر وقت وضو می گرفت در می آورد می بوسید به چشمهایش می کشید هدیه آقا را، می گذاشت درون جیبش.
می فرمودند:
یکی از این سفرها که بابام می رفت کربلا چند نفر همراهش بودند.
قافله ای رفته بودند با پای پیاده، یکی از همراهان طلبه ای بود.
دل درد شدیدی گرفت، هر چه دوا دادند، قرص دادند، نبات دادند اثر نکرد. این برای اهل قافله تولید زحمت کرده بود.
بابام فرموده بود یک کاسه آب آوردند و سکه حضرت را در آورد و زد توی آب، متبرکش کرد گفت بخور، اون هم خورد و خوب شد.
در یک لحظه مثل آبی که روی آتش ریخته باشند.
طلبه اصرار کرد به ایشان که قصه چی است.
این چه سری بود؟!
آخر انقدر اصرار کرد تا ماجرا را گفته بود که ظاهراً ما خدمت آقا رسیدیدم و حضرت این سکه را مرحمت فرمودند.
اون بنده خدا اهل معنویت نبود. با دستش اشاره کرد گفت برو بابا، سید این حرفها چی است می زنی!!
مثل خیلی ها که می گویند این حرفها چی است که می زنی....
منزل بعدی رسیدند.
پدرم وضو گرفت مثل همیشه کیسه را از جیبش درآورد.
دید سر کیسه بسته شده است. خودش دو تا گره زده، باز کرد. دید سکه یا صاحب الزمان علیه السلام داخلش نیست. رفت که رفت که رفت....
📚کرامات و زندگینامه آیت الله گلپایگانی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فایل_تصویری
مغیره خطاب به ابنعباس: به علی گفتم کار به "تدبیر" جلو ببر! تبسم کرد و سری تکان داد و گفت: "یا عدالت یا کنج عزلت"!
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔹#دعایظهوردرماهحضور۱۳
🔻«اَللّهُمَغَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ»
خدایا بدی حال مارا به خوبی صفات خودت تغییر ده.
⁉️چه روزی بدحالیها به خوشحالی تبدیل خواهد شد؟
این سؤالی است که بسیاری از افراد به دنبال پاسخ آن هستند،ولی با رجوع به فطرت خدایی انسان به این پاسخ خواهیم رسید،آن روزی بدحالیها به خوشحالی مبدل خواهد شد که:
ظلم و ستم،حرص و طمع،بغض و کینه و تمام صفتهای زشت از جامعه رخت بربندد و اختلافات مرتفع شود، روزی که صفا و صمیمیت و امنیت و آرامش برجامعهها حاکم شود.
🔸فضائل و کمالات در دولت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجه تجلی عینی پیدا خواهد کرد،امیرمؤمنان علیه السلام میفرمایند:
«اگر قائم ما قیام کند،کینهها از سینهها بیرون میرود».
🔸 امام محمد باقر علیه السلام میفرمایند:
«هنگامی که قائم ما قیام کند،دوستی واقعی و صمیمیت حقیقی پیاده شود،کسی که نیازی داشته باشد، سر جیب برادر ایمانیاش رود و نیاز خود را برمیدارد و او هم مانعش نشود.»
📌آری!در دولت حضرت مهدی صفا و صمیمیت و یک رنگی و برادری درجامعه حکم فرما می شود.
📚 بحارالأنوار،ج۵۲،ص۳۱۶
بحارالأنوار،ج۵۲،ص۳۷۲
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📘#داستانهایبحارالانوار
🔹حضرت موسی علیه السلام در مناجات خود با خداوند عرض کرد:
🔘 خدایا! من خواهان قرب تو هستم.
خداوند فرمود:
قرب من از آن کسانی است که #شب_قدر بیدار باشند.
🔘 خدایا! رحمتت را خواهانم.
رحمت من شامل کسانی است که در شب قدر به مساکین و فقرا رحم کند.
🔘 خدایا! من جواز عبور از صراط را خواهانم.
این جواز برای کسانی صادر میشود که در شب قدر صدقه بدهند.
🔘 خدایا! من خواهان درختان و میوههای بهشت هستم.
این نعمت برای کسانی است که در شب به تسبیح مشغولند.
🔘 خدایا! من نجات از آتش را خواهانم.
نجات من برای کسانی است که در شب قدر به استغفار مشغولند.
🔘خدایا! من رضای تو را خواهانم.
رضای من برای کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند.
📚بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۴۵.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مسأله_انتظار
🌹امام صادق علیه السلام:
🔹️«یُفَرِّقُ المَهدِیُّ (ع) اَصحابَهُ فی جَمیعِ البُلدانِ، وَ یَامُرُهُم بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ، وَ یَجعَلُهُم حُکّاماً فِی الاَقالیمِ، وَ یَامُرُهُم بِعُمرانِ المُدُنِ »
🔹️حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه، یارانش را در همه شهرها پراکنده میکند و به آنها دستور میدهد که عدل و احسان را شیوه خود سازند و آنها را فرمانروایان کشورهای جهان گرداند و به آنها فرمان میدهد که شهرها را آباد سازند.
📚الامام المهدی ص ۲۷۱
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
#رجعت
بازگشتِ مردگان
يکی از حوادث مهم در هنگام ظهور، موضوع رجعت است که يکی از عقايد مسلم شيعه می باشد.
امام صادق علیه السلام ميفرمايند: «از ما نيست کسی که به رجعت ما ايمان نداشته باشد.» (بحارالانوار، ج53، ص 92)
رجعت در لغت به معنای بازگشت است و در فرهنگ دينی، عبارت است از بازگشت #امامان_معصوم و گروهی از #مومنان_خالص و #کفار و #منافقان به دنيا.
در ادبيات دينی برای مفهوم رجعت، از واژه هايی مانند «کَرَة» و «اوبة» نيز استفاده شده است.
در آيات و روايات فراوانی به موضوع رجعت اشاره شده است که قصد داريم در اين سری از پيامها، به بررسی آنها بپردازیم
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عجایب دنیای ظهـــــــــــور...
⭕️ فعال شدن نیروهای درونی...
🌕 آقا امام صادق علیهالسلام فرمودند:
در زمان (حکومت) قائم عجلالله، اگر یک مؤمن در مشرق باشد، برادرش را که در مغرب است میبیند؛ و آن کس که در مغرب است، برادرش را که در مشرق است، میبیند.
«عَن الصٰادِق: إنَّ الْمُؤْمِنَ فَي زَمانِ الْقائِمِ وَ هُوَ بِالْمَشْرِقِ لَیَرَی أَخَاهُ الَّذِي فِي الْمَغْرِبِ وَ کَذَا الَّذِي فِي الْمَغْرِبِ یَرَی أَخَاهُ الَّذ.ي فِي الْمَشْرِقِ.»
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۹۱
📗سرور أهلالإيمان ج ۱، ص ۱۱۵
📗إثبات الهداة، ج ۵، ص ۲۱۴
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✍نکته: عدهای با ذهن کودکانهٔ خود، مصداق این حدیث را موبایل میدانند.در صورتی که حدیث اشاره به دنیای ظهور دارد یعنی دوران حکومت حضرت مهدی«عج».تکنولوژی کنونی که ساخته و پرداختهٔ فراماسونها، یهود و کفّار است در آن بهشت زمینی هیچ جایی ندارد که موبایل یکی از آنهاست که بسیار آسیبزا نیز میباشد. پیشرفت علم در آن دوران تنها بر پایه علوم الهی و وحیانیست. چیزی ورای تصورات و عقول انسانها...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
#جرعهای_از_معرفت
💠آیت الله حق شناس رحمه الله:
🔸رفقای عزیز ! شما را به خدا مواظب زبان و گوشتان باشید. هر حرفی نزنید، به هر حرفی گوش ندهید.
خدا شاهد است گاهی اوقات به خاطر یک غیبت فقط یک غیبت حاجت شما را نمیدهند.
در قیامت از اعمال خوب شما بر میدارند و روی اعمال خوب غیبت شونده میگذارند. حال هِی برو غیبت کن ببیبن کجا رو میگیری؟
🔸من در یک جلسه ای بودم که پشت سر شخصی غایب حرف های ناروایی زده شد. با اینکه بنده حرف های آنها را رد کردم و از آن شخص دفاع کردم.
امّا شب در عالم رویا به بنده گفتند: چرا از آن مجلس برنخواستی؟
گفتم: من هر آنچه که آنها گفتند رد کردم و از شخص غایب دفاع کردم.
گفتند: آیا حرف های شما را قبول کردند؟
گفتم خیر!
گفتند: پس چرا از آن مجلس بیرون نرفتی؟ همان رفتن تو جواب قاطعی برای آنها بود.
آره داداش جون! مسئله، بسیار مهم و ظریف است
👈همیشه این حدیث را به یاد داشته باشید که: " سامع الغیبة احد المغتابین " یعنی گوش کننده به غیبت در حکم غیبت کننده است.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی