🔴 #تلنگـــــــر
❢❢شاگرد:
استاد چه کار کنم که خواب امام زمان (عج)رو ببینم؟
◁ استاد:
شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
❢❢شاگرد:
استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم. خواب میدیدم بر لب چاهی آب مینوشم. کنار نهر آبی در حال خوردن هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...
◁استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی.تشنه امام زمان(عج)بشو تا خواب امام زمان (عج)ببینی...
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚چند نفر از ما تأخیر در ظهور امام را جدی گرفتهایم؟
دوری از امام چه تعداد از شیعیان را دردمند و دلنگران ساخته؟
اصلا چند درصد جامعه شیعه غیبت امام را مصیبت و درد میدانند که بخواهند به دنبال دوا و درمان آن باشند!؟
آیا کسی را سراغ دارید که هرچند وقت یکبار خواب و خوراکش به خاطر غیبت امامش مختل شده باشد!؟
اگر پرسشنامهای در اختیارمان بگذارند و از ما بخواهند گرفتاریهایمان را به ترتیب اولویت فهرست کنیم، چند درصد از ما، نخستین گرفتاری خود را غیبت امام میدانیم؟
انگار یادمان رفته که پیامبر و اوصیاء خداوند برای غایب شدن منصوب نشدهاند.
امام باید ظاهر باشد. باید بر مسند خلافت و فرمانروایی باشد و با ید مبسوط به ادارهی جامعه بپردازد.
امروز وظیفه عالِم و غیر عالِم در جامعه، دعوت مردم به امام زمان (عج) است، تا او را تنها وسیله هدایت و دستگیر خلق بدانند و یاد او زنده شود.
دلهایمان را باید به خاطر دوری از امام بگریانیم نه به خاطر از دست دادن منافع دنیوی.
باید دغدغهی امام را داشته باشیم و خالصانه ظهورش را بطلبیم.
🤲🏻 اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج 🤲🏻
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌹▪️ابو بصیر و محمد بن مسلم گفتند: شنیدیم که حضرت صادق علیه السلام میفرمود:
«این امر (ظهور امام زمان علیه السلام) تحقق نمی پذیرد، مگر اینکه دو سوم مردم از میان بروند. » عرض شد: «وقتی دو سوم مردم از میان بروند، دیگر کی میماند؟ » فرمود: «دوست نمی دارید که شما از یک سوم باقی مانده باشید؟ »
📖کمال الدین،ص۵۹۵
📖بحارالانوار،ج۵۲،ص۲۸۳،ح۴۴
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
امام وحجت خدا،اینگونه مشتاق ونگران و دلتنگ شیعیانشان!!! افسوس، ما غافلیم...😔
قالَ سیدنا الصَّادِقُ صلوات الله علیه :
وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّ رِيحَكُمْ وَ أَرْوَاحَكُمْ وَ رُؤْيَتَكُمْ وَ زِيَارَتَكُمْ وَ إِنِّي لَعَلَى دِينِ اللَّهِ وَ دِينِ مَلَائِكَتِهِ فَأَعِينُوا عَلَى ذَلِكَ بِوَرَعٍ وَ أَنَا فِي الْمَدِينَةِ بِمَنْزِلَةِ الشَّعْرَةِ أَتَقَلْقَلُ حَتَّى أَرَى الرَّجُلَ مِنْكُمْ فَأَسْتَرِيحَ إِلَيْهِ
امام صادق صلوات الله علیه فرمودند :
به خدا قسم كه من
1⃣بوى شما را دوست دارم
2⃣ ارواح شما را دوست دارم و
3⃣ زيارت و ديدار شما را دوست دارم
وحقا كه من بر دين خدا و دين فرشتگان خدا هستم اى شيعيان ، شما با ورع (تقوا)مرا بر اين دين يارى كنيد ؛
من در تمام مدينه مانند يک دانه جو، تک و تنها هستم،در تمام مدينه حركت مى كنم تا يكى از شما را ببينم و با ملاقات و ديدار او استراحت خاطر برايم حاصل شود.
📚بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار علیهم السلام جلد 65 صفحه 28 حدیث 55
📚الدعوات (راوندی) ص 274
📚المحاسن ج 1 ص 163
ای شیعیان به هوش‼️
امام زمانمان عجل الله فرجه چقدر مشتاق ماهستند وما غافل
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚#داستانک
روزی روزگاری پسرك فقیری زندگی می كرد كه برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی میكرد.از این خانه به آن خانه میرفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد. روزی متوجه شد كه تنها یك سكه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود كه شدیداً احساس گرسنگی میكرد. تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا كند.
بطور اتفاقی درب خانه ای را زد. دختر جوان و زیبائی در را باز كرد. پسرك با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا، فقط یك لیوان آب درخواست كرد. دختر كه متوجه گرسنگی شدید پسرك شده بود بجای آب برایش یك لیوان بزرگ شیر آورد. پسر با طمانینه و آهستگی شیر را سر كشید و گفت : چقدر باید به شما بپردازم؟. دختر پاسخ داد: چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته كه نیكی ما به ازایی ندارد*. پسرك گفت: پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری میكنم.
سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد. پزشكان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین نسبت به درمان او اقدام كنند.
دكتر هوارد كلی، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. هنگامیكه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید. بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حركت كرد. لباس پزشكی اش را بر تن كرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد. در اولین نگاه اورا شناخت.
سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام كند. از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یك تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دكتر كلی گردید.
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دكتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آنرا درون پاكتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.
زن از باز كردن پاكت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود كه باید تمام عمر را بدهكار باشد. سرانجام تصمیم گرفت و پاكت را باز كرد. چیزی توجه اش را جلب كرد. چند كلمه ای روی قبض نوشته شده بود. آهسته انرا خواند: بهای این صورتحساب قبلاً با یك لیوان شیر پرداخت شده است.
﴿مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَهِ فَلَهُۥ خَیۡرٞ مِّنۡهَا وَهُم مِّن فَزَعٖ یَوۡمَئِذٍ ءَامِنُونَ ﴾ [النمل: 90].
«کسانی که کارهای پسندیده انجام میدهند، پاداش بهتر و بالاتری از آن خواهند داشت و آنان از هراس آن روز در امانند».
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🟣 امنترین جای عالم
اگر به جای گفتن:
دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد؛
بگوییم:
فرشتهها در حال نوشتن هستند؛
نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، "مراقبت خدا" را در نظر دارد!
قصه از جایی تلخ شد که در گوش یکدیگر با عصبانیت خواندیم:
بچه را ول کردی به امان خدا؛
ماشین را ول کردی به امان خدا؛
خانه را ول کردی به امان خدا؛
و اینطور شد که "امان خدا" شد "مظهر ناامنی".
ای کاش میدانستیم امنترین جای عالم، امان خداست.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
الهی تو این شب زیبـا
هیـچ قلبى گرفته نباشه
وهرچى خوبیه خداست براى همه
خوبان رقم بخـوره آرامــــــش مهمــون
همیشـــــگى دلاتـــــون
امشب بهترینها را براتون آرزو دارم
شبتون آروم
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸گل را به عزیزان می دهند
🌸و محبت را به مهربانان
🌼کدام لایق شماست
🌼که هم عزیزيد هم مهربان
🌺دسته دسته گلهای زیبا
🌺تقدیم به دلهای مهربونتون
🌷صبحتون غرق در عطر گل ها🌷
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شتر ديدى، نديدى!
مردی در صحرا دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد و سراغ شتر را از او گرفت.
پسر گفت: شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله
پسر پرسید: آیا یک طرف بارش شیرینی و طرف دیگرش ترشی بود؟
مرد گفت: بله بگو ببینم شتر کجاست؟
پسر گفت: من شتری ندیدم!
مرد ناراحت شد، و فکر کرد که شاید پسرک بلایی سر شتر آورده پس او را نزد قاضی برد و ماجرا را برای او تعریف کرد.
قاضی از پسر پرسید: اگر تو شتر را ندیدی چطور همه مشخصاتش را می دانستی؟
پسرک گفت: روی خاک رد پای شتری را دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود، فهمیدم که شاید یک چشمش کور بوده، بعد متوجه شدم که در یک طرف راه، مگس و در طرف دیگر، پشه بیشتر است چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است.
قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بی گناهی، ولی زبانت باعث دردسرت شد پس از این به بعد شتر دیدی ندیدی!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚فردوس،بالاترين درجه در بهشت
از حضرت رسول (ص) روايت شده كه «بهشت را صد درجه است و ميان هر درجه با درجه ديگر به مقدار فاصله آسمان است با زمين، بالاترين درجه آن فردوس است كه چهار رود بزرگ بهشت از آن مى جوشد و هرگاه از خداوند مسئلت و حاجتى داشتيد فردوس را از حضرتش درخواست نمائيد.(مجمع البيان)
✨اميرالمؤمنين (ع) در وصف بهشت چنين مى فرمايد : درجاتى است كه هر يك بر ديگرى برترى خاص خود را دارد و جايگاههائى كه با يكديگر متغايرند، نعمتهايش پايان نپذيرد و ساكنان آن هرگز از آن كوچ نكنند، جاويدانند كه براى هميشه در عنفوان جوانى در آن بزيند، وطن گزينان كه هيچگاه نوميدى نداشته باشند.(1)
📖قرآن کريم مي فرمايد:
اِنّ الذين ءامنوا و عملو الصالحات كانت لهم جنّات الفردوس نزلا(2)
امّا كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، باغهاي فردوس نيز منزل گاهشان است.»
از احاديث استفاده ميشود كه فردوس بخشي از بهشت و برترين و بالاترين جايگاه آن است كه در اين بخش پيامبر اكرم، امامان و برخي پيروان راستين آنان مانند ابوذر و سلمان و... ساكن هستند.
در روايتي از پيامبر اكرم آمده است: «هنگامي كه از خداوند متعال تقاضا ميكنيد، فردوس را تقاضا كنيد كه وسط بهشت، و قسمت اعلي و برتر آن است و بر فراز آن عرش خدا است و از فردوس نهرهاي بهشتي سرچشمه ميگيرد.»(3)
در حديث ديگري از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ چنين ميخوانيم: «براي هر چيزي محل اعلايي است و محل اعلاي بهشت فردوس است و آن براي محمد و آل محمد است.»(4)
📚پے نوشت:
1- بحار الانوار، علامه مجلسي، موسسه الوفاء،ج 8ص162
2- كهف، 107.
3- پيام قرآن، آيت الله مكارم شيرازي، ج6، ص351، به نقل از روح المعاني، ج 16، ص 47.
4- بحار الانوار، علامه مجلسي،ج 24، ص269
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
#حکایت
سلیمان عليه السلام گنجشگی را دید که به ماده ی خود می گفت؛ چرا خود را از من باز میداری؟
در صورتی که اگر خواهم بارگاه سلیمان به منقار بردارم و به دریا اندازم🕊
سلیمان عليه السلام از شنیدن سخن او لبخند زد.
سپس آن دو را به نزد خود خواند و بدو گفت: آیا به راستی توانی چنان کنی؟
گفت: ای پیامبر خدا نه، اما گاه شود که مرد خود را در چشم زن خویش آراید. عاشق را سرزنش نشاید.
سلیمان به گنجشک ماده گفت:
او تو را دوست همی دارد، زِ چه رو خود را از او باز میداری؟
گفت: او عاشق من نیست. بل مدعی عشق است. چرا که با من، جز من را نیز دوست همی دارد.
سخن گنجشک ماده بر دل سلیمان نشست.
وی سخت بگریست و چهل روز از مردمان در پرده شد و خداوند را میخواند که دل وی را برای محبت خویش خالی کند و از آمیختن با محبت غیر خود باز دارد.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی