eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
89.1هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
7.4هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🎥 کلیپ " امام جواد علیه السلام فرمودن سه چیز اگر در زندگی کسی باشد پشیمان نمی شود ...برای مشاهده👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/371195984Cc861b12aed
ســـــــلام بـه دلهای پاکتان🌸 سلامی به قـلب پاک و پر مهرتان صبحتون زیبـا و دل انگیز🌸 روزتون پر از انگیزه دلتون لبريز از عشق و امـيد🌸 تـندرسـت و كـامـروا باشيـد.. بهترينها رو براتون آرزو ميكنم🌸 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚غلام با ایمان مردی غلامی را خریداری کرد. غلام: از تو می‌خواهم این سه شرط را مراعات کنی: ۱- هنگامی‌ که وقت نماز داخل شد، مرا از انجام نماز جلوگیری ننمایی ۲- روزها خدمت تو را کنم نه شب‌ها ۳- برای من یک‌ خانه اتاق جداگانه‌ای که هیچ‌ کس به آنجا نیاید، تهیّه کنی. خریدار: اشکالی ندارد، این سه شرط را مراعات می‌کنم، اکنون این خانه‌ها را گردش کن هر کدام را مایل هستی، انتخاب کن. غلام خانه‌ها را دیدن کرد، در میان خانه‌ها یک ‌خانه خرابه‌ای را انتخاب نمود. خریدار: چرا خانه و اتاق خراب را برگزیدی؟! غلام: آیا نمی‌دانی که خانه‌ خراب، در صورت توجّه به خدا، آباد و باغستان است؟!  غلام، شب‌ها به آن اتاق خلوت رفته، و با خدای خود راز و نیاز نموده و گریه‌ها می‌کرد. شبی مولای این غلام، مجلس بزم و شراب و ساز و آواز، تشکیل داده و گروهی، مهمان او بودند. پس از پایان این شب‌نشینی شیطانی و رفتن مهمانان، بلند شد و در حیاط خانه گردش می‌کرد، ناگهان چشمش به اتاق غلام افتاد، دید قندیلی از نور از آسمان به اتاق غلام سرازیر است، و غلام سر به سجده نهاده و با خدای خود مناجات می‌کند و می‌گوید: «پروردگارا! بر من واجب نمودی که در روز خدمت مولای خودم را کنم و اگر در روز بر من خدمت مولایم واجب نبود، شب و روز تو را پرستش می­کردم. مرا معذور بدار!» مولا شیفته غلام شد، و تا طلوع فجر او را نگاه می‌کرد و صدایش را می‌شنید، بعد از طلوع فجر، دید، نور ممتد از آسمان به اتاق غلام، ناپدید شد و سقف اتاق به هم پیوست. با شتاب نزد همسر خود آمد و ماجرا را گفت و از شگفتی آن، هر دو مبهوت و متعجّب گشتند!! وقتی‌ که شب بعدش شد آخرهای شب، مولا و زنش از اتاق خود بیرون آمده و دیدند بالای اتاق غلام، قندیلی از نور به آسمان کشیده شده و غلام در سجده در حال مناجات است. هنگامی ‌که طلوع فجر شد، غلام را خواستند. غلام نزد مولا و زن او آمد. مولا و زنش به او گفتند: «تو را در راه خدا آزاد کردیم، تا شب و روز در خدمت و عبادت آن ‌کسی (خدا) که از او عذرخواهی می‌کردی باشی.» و غلام را از قصّه و ماجرای خود باخبر کردند. هنگامی ‌که غلام فهمید، آن‌ها از حالش باخبر شدند، دست­هایش را بلند کرد و چنین گفت: «خدایا! از درگاه تو مسألت می‌نمودم که راز من آشکار نگردد و اخلاص و حلالم ظاهر نشود، اینک که حالت و راز مرا هویدا نمودی، مرگ مرا برسان!» دعایش مستجاب شد، و روحش به سرای جاویدان پرواز کرد.[٣] ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 حقیقت و کمال حجّ رسیدن به ولایت است... 🌕 امام باقر علیه‌السلام: تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَامِ «کمال حج، به دیدار امام است.» 🌕 امام صادق علیه‌السلام: «اگر یکی از شما به حج رود، باید حج خود را با زیارت ما به پایان رساند؛ چرا که دیدار با امام، به خاطر کامل شدن حج است.» 📗علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۵۸ 📗عیون الأخبار، ج ۲ ص ۲۶۲ 📗بحارالانوار، ج ۹۶ ص ۳۷۴ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📘 سه مصیبت انسان در هر روز 🔹شخصی محضر امام زین العابدین علیه السلام رسید و از وضع زندگیش شکایت نمود. امام علیه السلام فرمودند: بیچاره فرزند آدم هر روز گرفتار سه مصیبت است که از هیچکدام از آنها پند و عبرت نمی گیرد.اگر عبرت بگیرد دنیا و مشکلات آن برایش آسان می‌شود. 🔹مصیبت اول اینکه، هر روز از عمرش کاسته می‌شود. اگر زیان در اموال وی پیش بیاید غمگین می‌گردد، با اینکه سرمایه ممکن است بار دیگر باز گردد ولی عمر قابل برگشت نیست. دوم اینکه هر روز، روزی خود را می‌خورد، اگر حلال باشد باید حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد باید بر آن کیفر ببیند. 🔹سپس فرمودند: سومی مهمتر از این است. گفته شد، آن چیست؟ امام فرمودند: هر روز را که به پایان می‌رساند یک قدم به آخرت نزدیک شده اما نمی داند به سوی بهشت می‌رود یا به طرف جهنم. 📚 بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۶۰. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عظمت روز عرفه یک نفر در روز عرفه، گدایی می کرد. امام سجاد علیه‌السلام به او فرمودند: آیا در مثل چنین روزی، از غیر خدا درخواست می‌کنی؟! درحالی که در این روز، برای بچه‌هایی که در شکم مادران هستند هم، با اینکه عملی انجام نداده‌اند، امید سعادت و خوشبختی می‌رود》 📚بحارالانوار، جلد ۹۶، صفحه ۲۶۱ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 اعمال روز عرفه روز نهم ماه ذی الحجه روز عرفه است. اگر چه این روز به اسم عید نامیده نشده است، اما از اعیاد عظیمه است و روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فرا خوانده و مَوائد جُود و احسان خود را براى ایشان گسترانیده است. در این روز شیطان خوار و حقیرتر و رانده تر و خشمناک ترین اوقات خواهد بود. روزی که حاجیان در سرزمین عرفات وقوف می کنند و نغمه ربنا را به لب جاری می سازند. از برترین اعمال این روز قرائت دعای عرفه است که این دعا میراث کلام دلنشین اربابمان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) می باشد. ❤️ اعمال مستحب روز عرفه 1⃣ غسل 2⃣ زیارت امام حسین (ع) که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است و احادیث در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و اگر کسی توفیق یابد که در این روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد، ثوابش کمتر از کسی که در عرفات باشد نیست، بلکه زیاده و مقدّم است. 3⃣ پس از نماز عصر، پیش از آن‌که مشغول به خواندن دعاهای عرفه شود دو رکعت نماز بجا آورد در زیر آسمان و اعتراف و اقرار کند نزد حق تعالی به گناهان خود تا فایز شود به ثواب عرفات و گناهانش آمرزیده شود پس مشغول شود به اعمال و ادعیه عرفه که از حُجَج طاهره ـ صلوات اللّه علیهم ـ روایت شده و آنها زیاده از آن است که در این مختصر ذکر شود. 4⃣ روزه گرفتن در روز عرفه نیز بسیار سفارش شده است. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 دوبیتی شهادت حضرت مسلم اگرچه برسردارم میا به کوفه حسین هنوز زمزمه دارم میا به کوفه حسین سلام من به توای آفتاب هستی بخش چراغ محفل تارم میا به کوفه حسین نوشته ام که بیائی ولی به صفحه خاک به اشک خودبنگارم میا به کوفه حسین میان کوفه غریبانه می زنم فریاد امید وصبروقرارم میا به کوفه حسین به سنگساری مهمان اگرچه می کوشند امام آینه دارم میا به کوفه حسین دراین دیاربه سرنیزه لاله می چینند گل همیشه بهارم میا به کوفه حسین بیا به همره زینب ازاین سفربرگرد امید جان فکارم میا به کوفه حسین برای آن که نگردی توبی علی اکبر دمادم است شعارم میا به کوفه حسین نشسته حزمله درانتظار اصغرتو ببین که واهمه دارم میا به کوفه حسین پیام آخرمسلم برای تو این است گذشته کارزکارم میا به کوفه حسین به گریه گفت «وفائی» زمسلم بن عقیل به دردوغصه دچارم میا به کوفه حسین وفائی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 متن روضه مسلم بن عقيل شهید كافي امام حسین(ع) مسلم را به کوفه فرستاد. چهار، پنج روزی که مسلم در کوفه بود هیجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند. مسجد کوفه مسجد بزرگی است وقتی مسلم نماز می خواند تا دم در مسجد از جمعیت پر می شد. یک شب عبیدالله اعلام کرد هر کس اطراف مسلم باشد و از مسلم طرفداری کند دستگیرش می کنیم. مسلم بن عقیل نماز مغرب را خواند. بین نماز مغرب و عشاء پشت سرش را نگاه کرد، دید یک نفر هم پشت سرش نیست. همه رفته بودند. تمام مردم شهر مضطرب هستند. در شهر پخش شده بود که طرفداران مسلم را دستگیر می کنند یکی شوهرش خانه نیست می گفت: نکند شوهرم را گرفته باشند. یکی پسرش بیرون است.یکی برادرش نیست. مسلم کنار کوچه ای از استر پیاده شد و سرش را به دیوار گذاشت. زنی جلوی در نشسته بود. اسمش طوعه بود. او هم منتظر پسرش بود تا برگردد. دید آقایی از استر پیاده شد و سرش را به دیوار گذاشته است. گفت: آقاجان! چرا سرت را به دیوار خانه من گذاشتی؟ چرا به خانه ات نمی روی؟ دفعه سوم که زن سوال کرد، مسلم گفت: آب داری برای من بیاوری؟ زن رفت آب آورد. مسلم باز همانجا ایستاد. آن زن گفت: آقاجان! چرا به خانه ات نمی روی؟ صدا زد: مادر من خانه ندارم. زن گفت: شما کی هستی؟ گفت: من مسلم بن عقیل هستم. . جان ختم المرسلین در کوفه جا دارد ندارد بهتر از روح الامین در کوفه جا دارد ندارد افسر جانباز حق در کوفه سرگردان و بی کس نایب سلطان دین در کوفه جا دارد ندارد مسلم بی خانمان در کوچه ها می گردد امشب یک جهان ایمان و دین در کوفه جا دارد ندارد ❌ ادامه در پست های بعدی... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
18.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 روضه مسلم بن عقیل سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
عرفه آمد و من باز مصفا نشدم حاجی معتکف یوسف زهرا نشدم همه گشتند سفید و دل من هست سیاه باز هم شکر که پیش همه رسوا نشدم ❤️ روز عرفه روز دعوت عاشقانه بسوے خدا مبارک@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 متن روضه مسلم بن عقيل شهید كافي امام حسین(ع) مسلم را به کوفه فرستاد. چهار، پنج روزی که مسلم در ک
مسلم آن شب را در خانه طوعه ماند. هنگام صبح پسر این زن به دارالامارة خبر داد در خانه آنهاست. عبدالله بن عباس با هفتاد سوار آمد و خانه را محاصره کردند. یک وقت زن آمد داخل اتاق صدا زد: آقاجان! مسلم بن عقیل! خانه را محاصره کردند. مثل اینکه فهمیده اند شما داخل خانه ما هستید. مسلم بن عقیل از خانه بیرون آمد سوار اسبش شد. شمشیر می زند و می کشد. دشمنان را روی زمین می ریزد. این بی انصافها دسته های نی را آتش زدند و از بالای بام بر سرش ریختند. همه بگویید: غریب مسلم! غریب مسلم! بعد از پیکار عظیم مسلم را گرفتند. دست مسلم را به پشت سر بستند. او را به طرف دارالامارة آورند. وقتی عبیدالله رسید شروع کرد به گریه کردن. عبیدالله گفت: چرا گریه می کنی؟ کسی که در این کارها می افتد باید پیه کشته شدن هم به تنش بمالد. چرا گریه می کنی؟ صدا زد: عبیدالله! به خدا قسم اگر برای خودم . کشته شدن گریه کنم. گفت: پس برای چه گریه می کنی؟ گفت: دلم می سوزد که نامه نوشته ام تا حسین(ع) به کوفه بیاید. می ترسم امام حسین (ع) دست زن و بچه اش را بگیرد و به طرف شما مردم بی وفا بیاید. هنگامی که می خواستند او را بکشند فرمود: عبیدالله! سه وصیت دارم. اول وصیتم این است وقتی مرا کشتید بدنم را روی خاکها نگذارید! مرا دفنم کنید. وصیت دومم این است که هفتصد درهم در کوفه قرض دارم، زره مرا بفروشید و قرضهایم را ادا کنید. یک وصیت دیگر هم دارم وآن اینکه دلم می خواهد یک نامه بنویسید که حسین(ع) نیاید. آی غریب حسین! حسین!... اللهم نسئلک و ندعوک باسمک العظیم یا الله! ❌ پایان متن سخنرانی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی