8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اسب دکان عصاری!
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 اثر رضایت پدر در قبر!
آیت الله قرهی نقل میکردند: آیتالله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان میفرمودند:
در تخت فولاد اصفهان که معروف به وادیالسّلام ثانی است،حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیمالشّأنی در آنجا دفن هستند جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش میکنیم شما تلقین بخوانید.
ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده بودند.وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت:«لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند!
از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن.
گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است.
گفت: من یک نارضایتی از او داشتم.
گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم،به من میگفت: تو که بیسواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست!
❌ ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 اثر رضایت پدر در قبر! آیت الله قرهی نقل میکردند: آیتالله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزر
ايشان ميفرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد.
پدر و مادرها هم توجّه کنند، به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونه میخواهد
وقتي میخواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند.
ايشان ميفرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لبهایش به خنده باز شد و دیگر از آن بچّه شيطانها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را میدیدم، دیدم وجود مقدس علیبنابیطالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از اینجا به بعد با من است ...
لذا او جواني خوب،متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود(تو كه بیسواد هستی)به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد!
شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اينقدر حسّاس، ظریف و مهم است.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 گذشت
شخصی به نام بُریحه عباسی از طرف متوکل، مسئولیت امامت نماز جمعه شهر مدینه و مکه را بر عهده داشت و جیره خوار او بود.
جهت تقرب به دستگاه، نامه ای بر علیه امام هادی (علیه السلام) به متوکل نوشت که مضمون آن چنین بود:
«چنانچه مردم و نیز اختیارات مکه و مدینه را بخواهی، باید امام هادی (علیه السلام) را از مدینه خارج گردانی، چون که او مردم را برای بیعت با خود دعوت کرده است و عده ای نیز اطراف او جمع شده اند»
بُریحه چندین نامه با مضامین مختلف برای دربار فرستاد.
متوکل با توجه به این سخن چینی ها و گزارشات دروغین و اینکه شخص متوکل نیز، دشمن سرسخت امام علی (علیه السلام) و فرزندانش بود، لذا یحیی فرزند هرثمه را خواست و به او گفت هر چه سریع تر به مدینه می روی و علی بن محمد (علیه السلام) را از مسیر بغداد به سامرا می آوری.
❌ ادامه در پست های بعدی.....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 گذشت شخصی به نام بُریحه عباسی از طرف متوکل، مسئولیت امامت نماز جمعه شهر مدینه و مکه را بر عهده د
یحیی می گوید در سال ۲۴۳ به مدینه رسیدم و چون آن حضرت آماده حرکت و خروج از مدینه شد، عده ای از مردم و بزرگان مدینه به عنوان مشایعت، امام را همراهی کردند که از آن جمله همین بُریحه عباسی بود.
مقداری راه که رفتیم، بُریحه جلو آمد و به امام عرضه داشت فهمیده ام که می دانی من با بدگویی و گزارشات کذب نزد متوکل، سبب خروج تو از مدینه شده ام.
چنانچه نزد متوکل مرا تکذیب نمایی و از من شکایتی کنی، تمام باغات و زندگی تو را آتش می زنم و بچه ها و غلامانت را نابود می کنم.
آن حضرت در جواب، با آرامش و متانت فرمود من همانند تو آبرو ریز و هتاک نیستم، شکایت تو را به کسی می کنم که من و تو و خلیفه را آفریده است.
در این هنگام، بُریحه با خجالت و شرمندگی روی دست و پای حضرت افتاد و ملتمسانه عذرخواهی و تقاضای بخشش کرد.
امام هادی (علیه السلام) اظهار نمود من تو را بخشیدم و سپس به راه خود ادامه داد.
📚 منبع: اعیان الشیعه، جلد ۲، صفحه ۳۷
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
شهید شیخ احمد کافی
🔴 منبر شانزدهم( قسمت هفتم) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 منبر شانزدهم( قسمت هشتم)
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 مرگ ناگهانی در آخرالزمان...
🌕 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
ظُهُورُ البَوَاسِیرِ وَ مَوتُ الفُجَاءَةِ وَ الجُذَامِ مِنَ اقتِرَابِ السَّاعَةِ
پیدایش بواسیر و مرگ ناگهانی و مرض جذام، از علائم نزدیک قیامت است.
🌕 نیز آن حضرت فرمودند:
مِنْ أَشْرَاطِ اَلسَّاعَةِ أَنْ يَفْشُوَ اَلْفَالِجُ وَ مَوْتُ اَلْفَجْأَةِ
از نشانههاى قيامت اين است كه بيمارى رعشه و لرزه (سكته ناقص) و مرگ ناگهانى آشكار مىگردد.
📗بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۲۶۹
📗الکافي، ج ۳، ص ۲۶۱
----------------------------------------------
از آن جا که در برخی از روایات «الساعه» به ظهور حضرت تاویل شده است، روایات «اشراط الساعه» را به نشانههای ظهور تفسیر کردیم.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 دستگیری و بازداشت مجدد
تشبیه شاه به فرعون ، معرفی امام خمینی (ره) به عنوان نائب امام زمان (عج) و طلب دعا برای سلامتی و خلاصی ایشان از دست عوامل رژیم ، انتقاد شدید از رژیم به سبب زندانی کردن روحانیون ، اظهار خشنودی از ترور حسنعلی منصور و تعبیر به حکومت ظالم و ستمگر درباره رژیم پهلوی از جمله مطالبی بود که شهید کافی در سخنرانی خود در مسجد حضرتی تهران در مورخ 2/11/43 ایراد نمود . بلافاصله پس از این سخنرانی ، وی دستگیر و روانه زندان قزل قلعه گردید .
قرار بازداشت موقت مورخه 4/11/43 ایشان ، به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت توسط رئیس شعبه هفت بازپرسی دادستانی ارتش سرهنگ ستاد بهزادی صادر و وی به آن اعتراض نمود . این قرار شش روز بعد توسط دادگاه عادی شماره سه اداره دادرسی ارتش مورد تأیید واقع گردید .
دادگاه عادی شماره دو دادرسی ارتش در حالی که بیش از چهار ماه از بازداشت وی سپری شده بود ، ایشان را به دو ماه حبس تأدیبی با احتساب مدت بازداشت قبلی محکوم نمود . وی در برخی از سخنرانیهای خود به این امر اشاره دارد :
« ... یک روز که از منبر پایین آمدن به من گفتند که سوار ماشین جیپ شوم و مرا به زندان بردند . این ماشین سواری 6 ماه طول کشید برای اینکه ما نتوانیم حرفهایمان را بزنیم . »
#شهید_کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از کوثرآنلاین
⭕ ارزیابی دکتر قاضی زاده از کارنامه کوثر:
مدیران کوثر بهره وری را افزایش داده اند// کوثر برای خدمت بیشتر به جامعه ایثارگری نزدیک شده است
🔺فعالیتهای یک سال گذشته سازمان اقتصادی کوثر را مثبت ارزیابی نمودم.
با توجه به وجود تحریم ها و فشارهای اقتصادی، شاهد توسعه فعالیت های سازمان اقتصادی کوثر هستیم.
🔺حرکت سازمان اقتصادی کوثر به سمت استقلال اقتصادی را ستودم و گفتم: مدیران سازمان اقتصادی کوثر توانسته اند بهره وری سازمان را افزایش دهند، ورود موفقی به حوزه دانش فنی داشته باشند و به جامعه هدف بنیاد شهید برای خدمت رسانی بیشتر نزدیک شده اند.
📌https://virasty.com/S_a_ghazizadeh/1697485058541484702
شهید شیخ احمد کافی
🔴 منبر شانزدهم( قسمت هشتم) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
9.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 منبر شانزدهم( قسمت نهم )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 حکایتهای پندآموز
فقر و تهیدستی
روزی مردی که آوازهی بذل و بخششهایامام حسن مجتبی علیهالسلام را شنیده بود، به خدمت آن حضرت آمد و به آن حضرت عرض کرد: ای پسر امیرمؤمنان ! تو را قسم میدهم به حق آن خدایی که نعمت های بسیاری را به شما عطا فرموده است ، و تو آن را به واسطه ی شفیع به درگاه او بدست نیاورده ای ، بلکه خدای متعال ، خود بر تو عطا کرده است ، به فریاد من برسید و مرا، از دست دشمنم نجات بدهید. زیرا من دشمنی دارم که بسیار ظالم و ستمکار است.به طوری که نه بر اطفال رحم میکند و نه احترام پیران را نگاه میدارد.
امام حسن علیهالسلام، که تکیه داده بودند ، با شنیدن این سخن، راست نشستند. و فرمود: بگو دشمن تو کیست، تا من داد تو را از او بستانم؟! آن مرد پاسخ داد: فقر و تهیدستی
امام حسن علیهالسلام، با شنیدن این سخن مدتی سر به زیر انداختند و چیزی نفرمودند . سپس آن حضرت، سر را بلند کردند و خادم خود را خواست و به او فرمود : هر مقدار پول پیش تو موجود است، حاضر کن. خادم آن حضرت، پنج هزار درهم نزد آن حضرت، حاضر کرد. امام مجتبی علیهالسلام، به خادم خود فرمود: آن پولها را به این مرد بده.
سپس امام حسن علیهالسلام، به آن مرد فرمود : به حق همین سوگند هایی که مرا به آن قسم دادی ، تو را سوگند می دهم که هرگاه این دشمن ستمگرت نزد تو آمد ، برای دادخواهی نزد من بیایی.
📚بحارالأنوار ، ج 43 ، ص 350
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
ای سنگر استوار ایمان
ای قدس ای قلب زمین و قبلۀ جان
ای قدس مانند غرور کوه پا بر جا باش
پیروز تویی، قسم به قرآن ، ای قدس
با آرزوی آزادی مردم مظلوم فلسطین🖤
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی