eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
89.3هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
7.2هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🟣آنچه پیامبر از آن بر امت خود می ترسید سوء تدبیر بود اگر بپرسید که جامعه اسلامی چگونه از داخل خودش آسیب می پذیرد، من آن را برایتان تا اندازه ‏ای توضیح می‏ دهم. یک حدیث این است: پیغمبر اکرم فرمود: که من بر امت خودم از ناحیه فقر اقتصادی بیم ندارم، فقر، امت من را از پا در نمی‏ آورد ولی از یک چیز دیگر بر امت خودم بیمناکم و آن کج فکری، بد فکری، بد اندیشگی، جهل و نادانی است. اگر مردم مسلمان، روشن‏ بینی و دوربینی و آینده‏ بینی و عمق ‏بینی و ژرف‏ بینی را از دست بدهند و ظاهربین بشوند آن وقت است که برای اسلام خطر پیدا می‏ شود. خوارج چه کسانی بودند؟ خوارج مردمی بودند ظاهربین، مردمی بودند که اساساً عمق را نمی‏ دیدند، آینده را درک نمی‏ کردند، شعاع دیدشان بسیار کوتاه بود ولی متعبد و متدین و معتقد و عابد و زاهد بودند. علی علیه السلام آنها را ریاکار نمی ‏دانست. این ‏همه انتقادی که از آنها کرده است نگفته اینها در عبادت شان ریاکار بودند، می‏ گوید اینها کج ‏فهم و کج اندیشه بودند. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣تا زنده اید به فقرا کمک کنید 🎙شهید شیخ احمد کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
17.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 داستان بسیار زیبا محشر سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
خدایا خلوت لحظاتم را با ياد تو پر می‌کنم و اميدوارم به لطف خـداوندی‌ات باشد که به دوستان و عزیزانم در این شب‌ زیبا نظری از مهر داشته باشی. ای مهربانترین مهربانان. شبتون بخیر❤️❤️❤️ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
ســـــلام صبح  بخیر ان شـاءالله کـه جسم و جانتون سالم لبتـون خـنـدون خـوبیهاتون پـایـدار لحظاتتون پـر از برکت و زندگی تون پراز شادی و آرامــش باشه ❤️صبحتون مهدوی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴سخت‌ترین آزمون قضاوت یکی از دوستان قدیمی که در ارتش با درجه تیمساری خدمت می‌کرد روزی مطلبی را برای
صبح روز نهم مجددا دیدم همان دو نفر دژبان به همراه همان لباس شخصی به دنبال من آمده و مرا با خود برده و یک‌راست به اتاق رئیس دانشگاه که درجه سرلشکری داشت، بردند. افکار مختلف و آزاردهنده لحظه‌ای مرا رها نمی‌کرد و شدیدا در فشار روحی بودم. وقتی به اتاق رئیس دانشگاه رسیدم، در کمال تعجب دیدم تمام هم‌کلاسی‌های من هم با حال و روزی مشابه من در اتاق هستند و البته همگی هراسان و بسیار نگران بودند. ناگهان همهمه‌ای بپا شد که ناگهان در اتاق باز شد و سرلشکر رئیس دانشگاه وارد اتاق شده و ما همگی بلند شده و ادای احترام کردیم. رئیس دانشگاه با خوش‌رویی تمام با یکایک ما دست داده و در حالی که معلوم بود از حال و روز همه ما کاملا آگاه بود، اینچنین به ما پاسخ داد: هرکدام از شما که افسران لایقی هم هستید، پس از فارغ‌التحصیلی، ریاست دادگاهی را در سطح کشور به عهده خواهید گرفت و حالا این بازداشتی شما، آخرین واحد درسی شما بود که بایستی پاس می‌کردید. و در مقابل اعتراض ما گفت: این کار را کردیم تا هنگامی که شما در مسند قضاوت نشستید، قدرتمند شدید و قلم در دستتان بود از آن سوءاستفاده نکنید و از عمق وجودتان حال و روز کسی را که محکوم می‌کنید، درک کرده و بی‌جهت و از سر عصبانیت یا مسائل دیگر کسی را بیش از حد جرمش، به زندان محکوم نکنید! در خاتمه نیز از همه ما عذرخواهی شد و همه نفس راحتی کشیدیم. به قول سعدی شیرازی: زیر پایت چون ندانی، حال مور همچو حال توست، زیر پای فیل ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴حکایت مخترع دين و توبه ✍امام صادق عليه السلام فرمود : مردي در زمانهاي گذشته زندگي مي كرد و مي خواست دنيا را از راه حلال بدست آورد ، و ثروتي فراهم نمايد كه نتوانست . از راه حرام كوشش كرد تا مالي بدست آورد نتوانست . شيطان برايش مجسم و آشكار شد و گفت : از حلال و حرام نتوانستي مالي پيدا كني ، مي خواهي من راهي به تو بياموزم كه اگر عمل كني به ثروت سرشاري برسي و عده اي هم پيرو پيدا كني ؟ گفت : آري مايلم . شيطان گفت : از نزد خودت ديني اختراع كن و مردم را به آن دعوت نما . او كيشي اختراع كرد و مردم گردش را گرفته و به مال زيادي دست يافت . روزي متوجه شد كار ناشايستي كرده و مردمي را گمراه نموده است ؛ تصميم گرفت به پيروانش بگويد كه گفته ها و دستوراتم باطل و اساسي نداشته است . هر چه گفت : آنها قبول نكردند و گفتند : حرفهاي گذشته ات حق بوده است و اكنون خودت در دينت شك كرده اي ؟ چون اين جواب را شنيد غل و زنجيري تهيه نمود و به گردن خود آويخت و مي گفت : اين زنجيرها را باز نمي كنم تا خداي توبه مرا قبول كند . خداوند به پيامبر صلي الله عليه و آله آن زمان وحي نمود كه به او بگويد : قسم به عزتم اگر آنقدر مرا بخواني و ناله كني كه بند بندت از هم جدا شود دعايت را مستجاب نمي كنم ، مگر كساني كه به مذهب تو مرده اند و آنها را گمراه كرده بودي به حقيقت كار خود اطلاع دهي و از كيش تو برگردند . نکته: توبه یعنی جبران. 📚پند تاریخ ج۴ ص۲۵۱، بحار ج۲ ص۲۷۷ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
30.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سخنرانی شهید کافی درباره زبان (قسمت اول )@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
افتتاح اولین زمین چمن هیبرید ایران با بازی تیم ملی فوتبال/ کیش آبروی ایران را خرید برای نخستین بار در تاریخ فوتبال کشورمان، تیم ملی فوتبال از شهری غیر از تهران، برای شرکت در این تورنمنت حساس به مقر بازی‌های جام ملت‌های آسیا پرواز خواهد کرد. این بدعت که به همت و یاری مسئولان سازمان منطقه آزاد کیش صورت گرفته است، به نقطه عطفی در تاریخ این جزیره زیبا بدل خواهد شد به طوری که تیم ملی فوتبال، پس از اتمام اردوی خود در این جزیره، بدون بازگشت به تهران از همانجا به دوحه قطر عزیمت خواهد کرد. رشد زیرساخت‌های ورزشی در کیش طی یکسال گذشته بی نظیر بوده به طوری که با سرعت بسیار بالایی، تمامی امکانات و موارد مورد نیاز برای اسکان و اقامت اردوی تیم ملی در کیش فراهم گردیده است. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🖤 دمی با کافی حجت‌الاسلام کافی که خود روزی از تبعیدشدگان بود به دیدار روحانیون تبعیدی می رفت.  آیت‌الله مکارم شیرازی و آیت‌الله سیدعلی غیوری که به ترتیب در چابهار و سیرجان روزهای تبعید را سپری می‌کردند، از جمله این روحانیون بودند. دیدار با زندانیان سیاسی نیز از دیگر برنامه‌های او محسوب می‌شد. ساواک در گزارش‌های خود به این مسأله اشاره کرده است: «... ضمناً نامبردگان فوق، روزهای جمعه به وسیله آقای کافی به ملاقات آقایان مهندس بازرگان، شیخ انواری و طالقانی می‌روند.» برگزاری مجلس ترحیم برای فرزند امام خمینی پس از انتشار خبر شهادت ایشان در 11 آبان 1356 در مهدیه تهران از دیگر اقدامات او در عرصه سیاست بود.  اقدام دیگر او در عرصه سیاسی در آستانه انقلاب اسلامی صورت گرفت. در 17 دی 1356 مقاله توهین‌آمیزی به نام «استعمار سرخ و سیاه در ایران» به قلم احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات منتشر شد که شهر قم را ملتهب کرد. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 داستان واقعی امام زمان فرمودند به پدرت بگو انقدر غُر نزند! پدرش مخالف روحانی شدنش بود، میگفت ملا شدن آب و نان نمی شود، سید ابوالحسن اما دوست داشت یاد بگیرد علوم دینی را،هرچه بود دل را به دریا زد و رفت... رفت به حوزه ی علمیه نجف تا در آن دیار در محضر استاد زانو بزند و کسب فیض کند... اطاقی در نجف اجاره کرده بود و با سختی زندگی اش را سپری می کرد، درآمد آنچنانی نداشت و آنچه او را پایبند کرده بود عشق به مولا یش امام زمان ارواحنافداه بود و بس.. در یکی از روزهایی که از شدت فقر حتی پول خرید ذغال برای گرم کردن اطاق نداشت، پدر تصمیم گرفت سَری به او بزند و از حال و روزش با خبر بشود...  پدر رسید نجف، حجره ی محقر سید ابوالحسن، پسر پدر را احترام کرد و او را در آغوش کشید،پدر اما با دیدن اوضاع و احوال سید ابوالحسن شروع کرد به سرکوفت زدن، که چرا ملا شدی، که چرا سخنش را اعتنا نکردی، که باید در این سیاهی زمستان شبها را بدون ذغال در سرما بلرزی و خودت را با نان و تُرب سیر کنی... از پدر کنایه زدن بود و از سید ابوالحسن خودخوری، خجالت میکشید، پدرش شبی را مهمانش شده بود که هیچ چیز در بساطش نبود برای پذیرایی، در همین سرکوفت زدن ها درب اطاق بصدا درآمد، سید ابوالحسن درب را باز کرد، جوانی پشت درب بود با شتری پر از بار،ذغال و بود و همه ی مایحتاج و خوراکی، سید را که دید گفت:آقایت سلام رساندند و عرض کردند:به پدرت بگو آنقدر غُر نزند، ما در مراعات حال شیعیانمان کوتاهی نمی کنیم... 📚 برداشتی آزاد از سخنان شیخ مجید احمدی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
35.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سخنرانی شهید کافی درباره زبان (قسمت دوم و آخر)@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی