eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
88.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
7.5هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
خلوت ، یکی از شروط اصلی سلوک‌ یکی از مشکلات و موانعی که ما معمولا در راه ادراک ِقرب نسبت به حضرت حق دچار آن هستیم ، فرار از تنهایی های مان به سوی جمع و عدم حفط خلوت های خنک با خدای مهربان است و بایستی جهت اصلاح این مهم ، برنامه ریزی و تلاش جدی داشته باشیم. 🖤 نقل است که امام کاظم علیه السلام فرمودند : اَلصَّبرُ عَلَی الوَحدَةِ عَلامَةُ قُوَّةِ العَقلِ ؛ فَمَن عَقَلَ عَنِ اللهِ تَبارَکَ وَتَعالی اعتَزَلَ أَهلَ الدُّنیا وَ الرّاغِبینَ فیها، وَ رَغِبَ فیما عِندَ رَبَّه وَکانَ اللهُ آنِسَهُ فی الوَحشَةِ وَ صاحِبَهُ فی الوَحدَةِ وَ غِناهُ فری العَیلَةِ وَ مُعِزَّهُ فی غَیرِ عَشیرَةٍ. صبر و سازش با تنهایی نشان قدرت عقل است ؛ هر که با خدای تبارک و تعالی آشنا شود، از دنیا و دلباختگان دنیا کناره گیرد، و بدانچه نزد خداست دل بندد، خدا در وحشت انیس او، و در تنهایی رفیق او، و بی‌نیازی او در زمان نداری و عزّت او در بی‌کسی است. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۱۱ ؛ میزان‌الحکمه، مادّه‌ی «العزلة». ▫️اویس قرنی نیز فرموده اند : هیچ کس را نیافتم که پروردگار خود را بشناسد و با غیر خدا انس گیرد. و یکی دیگر از بزرگان می‌گوید : انسان به سبب خالی بودن از فضیلت، احساس تنهایی و وحشت می‌کند، پس به واسطه‌ی ملاقات و رابطه با مردم شاد می‌گردد و وحشت را از خود دور می‌کند؛ و چون ذات آدمی با فضیلت شد، طالب تنهایی می‌شود تا از تفکّر یاری جوید و علم و حکمت را بیرون کشد. امیدواریم با مدد از حضرت ولی عصر علیه السلام ، در راه اصلاح این مانع سلوکی ، قدم اساسی و مداوم برداریم ؛ آمین. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
25.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 روضه ی شهادت امام کاظم (ع) با نوای گرم شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴غربت امام زمان (عج) علیه السلام غربت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف از غربت امام رضا علیه السلام و امام حسين علیه السلام نيز بيشتر است. اگر حسين بن علی علیه السلام به دليل کمی ياران و اعوان، غريب بود، فرزندش مهدی از او نيز غريب‌تر است. چراکه همان هفتاد و دو يارِ حسين، در محشر عاشورا تا پای جان، امام خويش را نصرت کردند؛ اما بيش از هزار سال است که امام زمان، در رسيدن به سيصد و سيزده ياور مخلص، انتظار می‌کشد.۱ اگر تنهایی و دوری از خانه و کاشانه و اهل و عيال، غربت است، چگونه يوسف زهرا غريب نباشد، وقتی امام کاظم علیه السلام در وصف او چنين می فرمايند: او همان طرد شده‌ی تنهای غريبِ پنهان از خاندانش است؟۲ آری! امام زمان غريب است، نه در ميان خِيل گرگان درنده در صحرای کربلا يا در کاخ مأمون؛ بلکه در ميان محبّان و شيعيانش. 📚 (۱)کمال‌الدين، ج۲، ص۳۷۸ 📚 (۲)هو الطريد الوحيد الغريب الغايب 📚 بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۵۱ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 نمونه ای از اخلاق امام کاظم(ع) بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم مردی از نواده های عمر بن خطاب، در مدینه با امام کاظم(ع) دشمنی می کرد و هروقت به او می رسید، با کمال گستاخی به علی(ع) و خاندان رسالت ناسزا می گفت و بدزبانی می کرد. روزی بعضی از یاران، به آن حضرت عرض کردند: به ما اجازه بده تا این مرد تبه کار و بدزبان را بکشیم. امام کاظم(ع) فرمود: نه، هرگز چنین اجازه ای نمی دهم. مبادا دست به این کار بزنید. این فکر را از سرتان بیرون نمایید. روزی از آنها پرسید: آن مرد اکنون کجاست؟ گفتند: در مزرعه ای در اطراف مدینه به کشاورزی اشتغال دارد. امام کاظم(ع) سوار بر الاغ خود شد و به همان مزرعه رفت و در همان حال به کشت و زرع او وارد شد. او فریاد زد: کشت و زرع ما را پامال نکن. حضرت همچنان سواره پیش رفت تا اینکه به آن مرد رسید و به او خسته نباشید گفت و با روی شاد و خندان با او ملاقات نمود و احوال او را پرسید. سپس فرمود: چه مبلغ خرج این کشت و زرع کرده ای؟ او گفت: صد دینار. امام کاظم(ع) فرمود: چقدر امید داری که از آن به دست آوری؟ او گفت: علم غیب ندارم. حضرت فرمود: من می گویم چقدر امید و آرزو داری که عایدت گردد. گفت: امیدوارم دویست دینار به من رسد. امام کاظم(ع) کیسه ای درآورد که محتوی سیصد دینار بود و فرمود: این را بگیر و کشت و زرع تو نیز به همین حال برای تو باشد و خدا آنچه را که امید داری، به تو برساند. ❌ ادامه در پست بعد... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عطا و دعای امام کاظم بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم محمد بن مغیث از کشاورزان مدینه بود. وی نقل می کند: یک سال محصولات زیادی در زمین کشاوری خود کاشتم. آن سال زراعت خوب بود؛ اما هنگام فرا رسیدن محصول، ملخ های بسیار آمدند و تمام زراعت مرا خوردند. در مجموع 120 دینار خسارت دیدم. پس از این حادثه در جایی نشسته بودم ناگهان امام کاظم علیه السلام را دیدم که نزدیک آمدند و پس از سلام از من پرسیدند: از زراعت چه خبر؟ گفتم تمام زراعتم درو شده و ملخ ها ریختند و همه را نابود کردند. امام فرمود: چقدر خسارت دیده ای؟ عرض کردم یک صد و بیست دینار خسارت دیده ام. اما به غلامش فرمود: یکصد و پنجاه دینار همراه دو شتر جدا کن و به او تحویل بده. آن گاه به من فرمود: سی دینار با دو شتر اضافه بر خسارت تو داده ام. عرض کردم مبارک باشد. سپس به امام گفتم به داخل زمین تشریف بیاورید و برای بنده دعایی بفرمایید. امام وارد زمین شدند و در حق من دعا کردند. به برکت دعای امام، آن دو شتر بر اثر زاد و ولد زیاد شدند و آنها را به ده هزار دینار فروختم و زندگی ام پربرکت شد. منابع محمدی اشتهاردی، محمد. 1377. داستان های شنیدنی از چهارده معصوم علیهم السلام. قم: انتشارات نبوی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 موضوع کمال انسان از نظر امام کاظم (ع) قسمت اول سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 نمونه ای از اخلاق امام کاظم(ع) بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم مردی از نواده های عمر بن خطاب، در
آن مرد آنچنان تحت تأثیر بزرگواری امام گردید که همان جا به عذرخواهی پرداخت و عاجزانه تقاضا کرد که تقصیر و بدزبانی او را عفو کند. امام کاظم(ع) در حالی که لبخند می زد. بازگشت. مدتی از این جریان گذشت تا روزی امام کاظم(ع) به مسجد آمد، آن مرد در مسجد بود، برخاست و با کمال خوش رویی به امام نگاه کرد و گفت: �اَللهُ أعْلَمُ حَیثُ یجْعَلَ رِسالَتَهُ؛ خدا آگاه تر است که رسالتش را در وجود چه کسی قرار دهد�. دوستان آن حضرت دیدند آن مرد کاملاً عوض شده، نزد او آمدند و علت را پرسیدند که چه شده این گونه تغییر جهت داده ای؟ قبلاً بدزبانی می کردی، ولی اکنون امام را می ستایی؟ او گفت: همین است که اکنون گفتم. آن گاه برای امام دعا کرد و سؤالاتی از امام پرسید و پاسخش را شنید. امام برخاست و به خانه خود بازگشت. هنگام بازگشت، به آن کسانی که اجازه کشتن آن مرد را می طلبیدند، فرمود: این همان شخص است. کدام یک از این دو راه بهتر بود: آنچه شما می خواستید یا من انجام دادم؟ من با مقدار پولی که کارش را سامان دهد، سامان دادم و از شر او آسوده شدم.(1) 1- شیخ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، تهران، اسلامیه، 1390 ه_ . ق، چ 3، ص 306 پایان. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 موضوع کمال انسان از نظر امام کاظم (ع) قسمت دوم سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
امشب به درگاه خدا براتون دعا میکنم تا فرداتون پر امید زندگیتون پویا عشقتون خدا حاجتتون روا و شبتون پراز آرامش باشه شبتـــون مهدوی❤️ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
سلام صبحتون بخیر برخیز مثل خورشید باش طلوع کن نور بتاب باعث شادی شو امروزتان سرشار از زیبایی و نشاط و اتفاقات شادی بخش نگاه پرمهر خدا همراه لحظه هایتان ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴آیا ناظر بودن امام زمان بر اعمال ما، منافاتی با ستار بودن خداوند ندارد؟ پاسخ: بر اساس روایات مختلف، امام زمان، چشم خدا در میان انسانهاست و هر سال اعمال و تقدیرات انسان ها، در شب قدر بر ایشان عرضه میشود. اما این روایات منافی با ستّاریت خدا نیست؛ زیرا امام زمان واسطه فیض الهی و رابط خلق و خالق است و لازمه ی اینکه به بهترین وجه، این وساطت تحقق پذیرد، این است که آن حضرت از قابلیت ها و افعال همگان با خبر باشد. ثانیا، میزان ستّار بودن پروردگار نسبت به هر کس، به تناسب لیاقت، شایستگی و درجات نزدیکی او در پیشگاه خداست. از این رو خداوند برای کافران پرده پوشی ندارد و ستاریت او نسبت به مومنان نیز، به تناسب درجات ایمان آنها، متفاوت است. بنابراین چه بسا بعضی اعمال مومنان مُقرّب را از نظر امام زمان نیز مخفی بدارد. امامان معصوم از همه ی صفات الهی از جمله صفت ستار بودن، برخوردارند. و همانند خدا، بندگان مومن را رسوا نمیکنند و رازدار اسرار و اعمال مردم هستند. 📚پرسش و پاسخ دانشجویی، ج٢٧ ‌‌‌‌ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 اصلاح کار , امام موسی کاظم (ع) بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم مردی از نوادگان عمر بن خطاب در مدینه، امام كاظم (علیه السلام) را آزار می داد و هرگاه ایشان را می دید، به امام دشنام می داد. برخی از اطرافیان به حضرت گفتند اجازه بفرمایید این مرد را به قتل برسانیم. امام كاظم (علیه السلام) آنان را از این كار به شدت منع كرد و سراغ نشانی مرد دشنام گو را گرفت. گفتند در فلان منطقه از مدینه كشاورزی می كند. امام، سوار بر مركب به سویش رفت و او را در مزرعه اش دید. با الاغش داخل مزرعه شد. آن مرد فریاد زد زراعت ما را لگدمال نکن! امام با مرکب از داخل زراعت به سوی مرد رفت تا نزدیک او رسید. پیاده شد، در كنارش نشست، با او شوخی و مزاح كرد و به او فرمود چه مقدار خسارت بر زراعت تو وارد كردم؟ گفت صد دینار. فرمود امید داری چقدر محصول به دست بیاوری؟ گفت علم غیب ندارم. فرمود گفتم چقدر امید داری؟ گفت امید دارم دویست دینار محصول به دست آورم. امام كاظم (علیه السلام) كیسه ای به او داد كه در آن سیصد دینار بود و فرمود زراعت تو بر جایش باقی است و خداوند آنچه امید داری را به تو روزی می كند. مرد بلند شد و سر مبارک حضرت را بوسید و خواست تا از تقصیرش درگذرد. امام تبسمی كرد و بازگشت. امام كاظم (علیه السلام) به مسجد رفت و مرد دشنام گو را دید كه در مسجد نشسته است. وقتی نگاهش به امام افتاد، گفت خداوند می داند رسالت خود را كجا قرار دهد. یاران امام به سوی آن مرد رفتند و گفتند داستان چیست، تو تا به حال به گونه ای دیگر سخن می گفتی؟ مرد گفت شنیدید الآن چه گفتم و شروع به دعا كردن برای امام كاظم (علیه السلام) كرد. گفتگوها میان مرد و یاران امام ادامه یافت. وقتی امام كاظم (علیه السلام) به خانه اش بازمی گشت، به اطرافیانش كه پیش از آن می خواستند مرد را بكشند فرمود كاری كه شما می خواستید انجام دهید بهتر بود یا آنچه من انجام دادم؟ من با این مقدار پول، كارش را اصلاح كردم و از شرش در امان گشتم. منابع: ۱. بحارالانوار، جلد ۴۸، صفحه ۱۰۲ ۲. مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۴، صفحه ۳۱۹ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی