eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
88.7هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
7.4هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
چه زیباسٺ آغاز یک صبح شیرین به نام سلام علی آل یاسین سلامی که بوی خوش یار دارد دلٺ را پر از عشق دلدار دارد چه زیباسٺ آغاز هرروز خود را سلام علی آل یاسین بگوییم اللهـم عجـل لولیـک الفـرج صبح شما بخیر ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🍃 از علائم آخرالزمان ✍ شهوت گرایی و لذت‌جویی "همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می شود، دیگر اهمیّت نمی دهند که آنچه می خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟!  📚اصول کافی، ج۸، ص۴۲ 👈 زنان در آن زمان، بی حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد. آنان در فتنه ها داخل، به شهوت ها علاقه مند و با سرعت به سوی لذّت ها روی می آورند. خواهی دید که زنان با زنان ازدواج می کنند. درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین می گردد. آنان حرام های الهی را حلال می شمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان می گردند. 🔹 مرگ های ناگهانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : « قیامت برپا نمی گردد ، تا این که مرگ سفید ظاهر شود . گفتند : ای رسول خدا ! مرگ سفید چیست ؟ فرمود : مرگ ناگهانی » 📚الفائق ، جلد ۱ ،ص۱۴۱ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 داستانهای علما: توشه حسینی آیت الله کوه کمره ای یکی از ویژگیهای مرحوم آیة الله حجت رحمة الله علیه علاقه فوق العاده و محبت فراوان ایشان به سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه ‏السلام بود. در آخرین روز عمرش پس از آنکه امر فرمود مهرش را شکستند (تا بعد از مرگ مورد استفاده قرار نگیرد) مقداری از تربت حضرت سیدالشهداء میل فرمود و گفت: این آخرین زاد من است از دنیا، پس دعوت حق را لبیک گفت. در ابتداء که امر فرمود مهرش را بشکند بعضی از علاقه‏ مندان از این کار خودداری می ‏کردند و نمی‏ خواستند مهر را خرد کنند. گفتند به خدمت ایشان استخاره کنید با قرآن اگر خوب آمد بشکنید و گرنه همان کار را بکنید. وقتی استخاره کردند این آیه در اول صفحه آمد: «له دعوة الحق» پس امر کرد مهر را شکستند. چنانچه در روی سنگ مزارش حک شده است: «و بعد ما استخار بکلام الحق فی کسر خاتمه واُجیب بقوله تعالی «له دعوة الحق» امربه ثم تناول التربة الحسینیة و قال آخر زادی من الدنیا التربة، فلبی دعوته زوال یوم الاثنین ثالث جمادی الاولی من سنة 1372». در همین رابطه است بیت زیر که یکی از ارادتمندان به آن مرحوم گفته است. زخاک کربلا می ‏خورد و می‏ گفت همین باشد ز دنیا آخرین زاد از ارتحالش جهان علم و فضیلت داغدار شد بطوری که مرحوم آیة الله بروجردی وقتی از این جریان باخبر شد فرمود کمرم شکست. (مجله نور علم، شماره10) منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️دست بالای دست بسیار است بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم متوکل فکر همه جا را کرده بود و می خواست به گونه ای ماهرانه آبروی امام را بریزد. به شعبده باز هندی گفت: - می توانی کاری بکنی که علی بن محمد کنف شود؟! - چه جور کاری؟ نمی دانم! هر کاری که می توانی انجام بده تا سرافکنده شود. اگر چنین کنی، هزار دینار به تو می دهم. شعبده باز از شنیدن پاداش «هزار دینار» دست و پای خود را گم کرد. پول چنان او را سرمست کرده بود که سر از پا نمی شناخت. نقشه اش را به متوکل گفت. متوکل قهقهه سر داد و گفت: - آفرین، آفرین بر تو! ببینم چه می کنی! به دستور شعبده باز نان های سبکی پختند و سر سفره ی ناهار گذاشتند. از امام دعوت کرد برای صرف ناهار به قصر بیاید. وقتی امام وارد شد و سر سفره نشست، شعبده باز کنار امام نشست و منتظر ماند. بفرمایید. بخورید. بسم الله. امام به محض این که دست به سوی نان دراز کرد، شعبده باز با حرکاتی عجیب و تکان دادن دست هایش، نان را به عقب پرتاپ کرد. حضرت دست به سمت نان دیگری دراز کرد. دوباره نان به هوا بلند شد و عقب تر افتاد. این کار سه بار تکرار شد. حاضران که از درباریان و دوستان متوکل بودند، از خنده روده بر شده بودند و نیششان تا بنا گوش باز بود.. ❌ادامه در پست های بعدی... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
❤️دست بالای دست بسیار است بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم متوکل فکر همه جا را کرده بود و می خو
امام فهمید هدف چیست. آن گاه برخاست و همه را از نظر گذراند. آن گاه به شیر نری که یال و کوپال مهیبی داشت و روی پشتی نقش بسته بود، اشاره کرد و گفت: - او را بگیر. امام به شعبده باز اشاره کرد. شیری واقعی و خشمناک از پشتی بیرون جهید و به شعبده باز حمله کرد. این کار به قدری با سرعت انجام شد که امکان حرکتی به هیچ کس نداد. شیر درنده او را درید و خورد. سپس به جای اولش بازگشت و دوباره به پشتی نقش بست! برخی از حاضران از دیدن صحنه ی وحشتناک خورده شدن شعبده باز توسط شیر، نزدیک بود قالب تهی کنند. چند نفری غش کرده بودند. گروهی زبانشان بند آمده بود و نمی دانستند چه بگویند. اصلا انتظارش را نداشتند و آنچه را دیده بودند، باور نمی کردند. متوکل که اوضاع را خراب دید، برخاست و به حضور حضرت آمد و عرض کرد:ای علی بن محمد! حقا که تو از او شعبده بازتری! آفرین! خواستیم مزاح کرده باشیم. حال بنشین غذایمان را بخوریم. واقعا که دست بالای دست بسیار است! - به خدا قسم! شعبده بازی نبود. این، قدرت خدا بود و دیگر هیچگاه شعبده باز را نخواهید دید. وای بر متوکل! آیا دوستان خدا را به دشمنانش می فروشی؟ آیا دشمنان را بر ما ترجیح می دهی؟! امام این سخنان را گفت و رفت. خون شعبده باز روی زمین ریخته بود و حاضران هنوز به حال عادی باز نگشته بودند؛ حتی از نزدیک شدن به عکس بی جان شیر وحشت داشتند. بحارالانوار، ج 50، ص 147 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخنان شهید کافی در رابطه با مناجات@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 بارش‌های بی موقع و غیرعادی از نشانه‌های نزدیکی قیامت(قیام)... 🌕 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «بر مردم زمانی خواهد آمد که چهره‌های آنها چهره‌های آدمیان باشد و دل‌های آن دل‌های شیطان. مانند گرگان درنده شوند و خون‌های مردم را بریزند و کارهای زشتی را که مرتکب می‌شوند ترک نکنند. اگر از آنها پیروی کنی در تو شک می‌کنند و اگر با آنها سخن بگویی تو را تکذیب می‌کنند و اگر از دید آنها پنهان شوی غیبت تو را می‌کنند. سنّت در میان ایشان بدعت باشد و بدعت در میان آنها سنت. و بردبار را مکار شمارند و مکار را بردبار دانند. مؤمن در میان آنها ضعیف نگه داشته شده است و فاسق در میان آنها صاحب شرف. اطفال ایشان بدکار و زنان آنها زناکار و پیر آنها امر به معروف و نهی از منکر نکند. پناه بردن به ایشان ذلت و خواری و منسوب بودن به آنها مایه ذلّت و طلب کردن آنچه در دست ایشان است باعث فقر می‌گردد. پس در آن وقت خداوند حق تعالی آنها را از باران آسمان محروم می‌کند و در وقت خویش بر آنها نمی‌بارد و در غیر وقتش می‌بارد. خداوند اشرار را بر آنها مسلط گرداند که بدترین عذاب‌ها به ایشان وارد کنند... پس نیکان آنها دعا می‌کنند و مستجاب نمی شود.» 📗جامع الأخبار، ج ۱، ص ۱۲۹ 📗بحارالأنوار، ج ۲۲، ص ۴۵۳ 📗مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۵ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 کاری حکیمانه بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم «گویند اسکندر وارد شهری شد، و روی سنگ قبرها را خواند، دید همه در سن جوانی مرده اند و مرده ها بیش از سی سال نداشتند. پیرمردی را پیدا کرد و گفت: من با همه جهانگردی که داشتم، شهری مثل شهر شما ندیده ام، بگو چرا در این شهر همه جوان مرده اند؟ پیرمرد گفت: ما دروغ و تظاهر در زندگی نداریم و چون کسی که شصت سال عمر کرده، 30 سال آن را خواب بوده، پس در واقع 30 سال عمر مفید داشته است و ما نیز همان واقعیت را می نویسیم!».1 1. سید مهدی شمس الدین، جوانه های جوان، ص 482. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
جشن‌های 2500 ساله هم از دیگر موضوعاتی بود که او در سخنرانی‌هایش به آن توجه داشت. انتقادات وی به این
او همچنین زمامداران فاسد پهلوی را به معاویه و هارون‌الرشید تشبیه می‌کرد و اقدامات نادرست آنان را محکوم می‌نمود و در این راستا گاهی انتقادات خود را متوجه مراکز دولتی نیز می‌کرد. وی پیرامون وجود فضای خفقان و اختناقی که توسط رژیم پهلوی در کشور ایجاد شده بود نیز روشنگری می‌کرد. این مورد در گزارش‌های ساواک بدین شرح آمده است: «... نامبرده در باره سرگذشت امام صادق و ظلم و ستمی که منصور دوانقی نسبت به آن حضرت نموده است، صحبت کرد و گفت: حکومتها همیشه این طور بوده‌اند. در عصر کنونی بیشتر از آن موقع به وسیله استعمار به مردم ظلم و ستم می‌شود. اگر الان به زندان‌ها تشریف ببرید می‌بینید که چقدر افراد بی‌گناه در آن جا به سر می‌برند و همچنین عده زیادی کشته شده‌اند...»  مبارزه با فرقه ضاله بهائیت نیز از دیگر محورهای سخنرانی ایشان بود. در واقع در این دوران، مراجع، علما و دیگر وعاظ نیز به صورت پیوسته مردم را نسبت به تفکر و اهداف این فرقه آگاه می کردند. ❌ در پست های بعدی.... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 دیدار امام زمان(عج) با آهنگر شخصی که مسلط به علوم غریبه بود، توانست در زمان خاصی، مکان حضور امام زمان(عج) را در بازار آهنگران شناسایی کند، و پس از آن به سرعت برای دیدار ایشان راهی محل شد و مشاهده کرد که حضرت در کنار دکانی نشسته است که صاحب آن بی‌توجه به ایشان مشغول نرم کردن آهن است، اما پس از مدتی مشاهده کرد که پیرمرد صاحب دکان به امام زمان(عج) گفت: «یابن رسول الله، اینجا مکان گرمی است اجازه دهید برای شما آب خنک بیاورم». اینگونه بود که استنباط شخص سوم، مبنی بر اینکه فقط خودش متوجه حضور حضرت است، غلط از آب درآمد. پس از مدتی پیرزنی به دکان مرد آهنگر مراجعه کرد و گفت: «فرزندم بیمار است و خرج مداوای او هفت درهم است، تنها دارایی من هم همین قفل است که هیچ کس در این بازار بیش از شش درهم برای آن نمی‌پردازد، به خاطر خدا آن را به قیمت هفت درهم از من بخر»، مرد آهنگر با دیدن قفل بدون کلید، به پیرزن گفت: «که متاع او با این شرایط ۱۰ درهم ارزش دارد و در صورت ساخته شدن کلید برای آن دوازده درهم در بازار به فروش می‌رسد، حال هر یک از این دو کار را که بخواهی، برای تو انجام می‌دهم»، سپس در برابر دیدگان متعجب پیرزن، ۱۰درهم در ازای خرید قفل به او پرداخت کرد، آن‌گاه بقیة‌الله(عج) رو به شاهد کرد و فرمود: «برای پیدا کردن ما رمل نیندازید، اگر همه مثل این مرد، مسلمان باشید، ما به سراغ شما می‌آییم». ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی