eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
91.4هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
7.5هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🎪 ⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 4) عبیدالله ابن زیاد سرهای مقدس را به سمت شام و برای یزید فرستاد،یزید دستور داد که اسرا را هم به شام بفرستید. کسانی که همراه سرهای مقدس سفر میکردند در اولین منزل فرود امدند تا غذا بخورند. در حالیکه مامورین مشغول خوشحالی و خوردن غذا و شرب خمر بودند، ناگهان دستی روی دیوار پدیدار شد و نوشت: "آیا امتی که حسین را میکشند امید شفاعت جدش را روز حساب و قیامت دارند؟" مامورین مضطرب و هراسان شدند و خواستند دست را بگیرند که دست ناپدید شد. دوباره مامورین مشغول خوردن غذا شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت: " نه این چنین نیست،بخدا قسم که اینها شفیعی ندارند و روز قیامت در عذاب خواهند بود." مامورین دوباره سعی کردند دست را بگیرند و نتوانستند. دوباره مشغول غذا خوردن شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت: "حسین را به حکم حاکم جور کشتند و این خلاف حکم خدا است." غذا خوردن برای همه ناگوار شد و از آنجا کوچ کردند. مامورین ابن زیاد در راه سر حسین علیه السلام را از صندوق در آوردند و روی نی قرار دادند تا به منزلی رسیدند که راهبی در انجا زندگی میکرد. نیمه شب راهب متوجه شد از بیرون نوری از زمین تا آسمان✨ میدرخشد. بیرون امد و دید نور از سر حسین علیه السلام هست،نزد مامورین آمد و گفت: شماها کی هستید؟ 🔹مامورین ابن زیاد. 🔸این سر کیست؟ 🔹 سر حسین ابن علی 🔸کدام علی؟ 🔹 علی ابن ابیطالب. 🔸 مادرش کیست؟ 🔹فاطمه دختر رسول خدا. 🔸دختر پیامبرتان؟ 🔹بلی! 🔸وای بر شما که چه بد مردمی هستید! اگر مسیح فرزندی داشت او را روی مژه ی چشمانمان نگه میداشتیم... ممکن است ده هزار دینار به شما بدهم و این سر را تا صبح به من بسپارید؟ مانعی ندارد. ده هزار دینار را گرفتند و سر را به راهب دادند. راهب سر را شستشو داد و معطر گردانید و روی زانو گذاشت و تمام شب گریه میکرد تا صبح سر حسین را مخاطب قرار داد و گفت: ای سر مقدس من گواهی میدهم که جز خدای یکتا خدایی نیست و گواهی میدهم که محمد جد تو رسول خداست و من بر دین جد تو هستم.. فردا صبح نزدیک شام که رسیدند،ماموران سر ابی عبدالله گفتند: بیایید دینارها را تقسیم کنیم مبادا یزید از ما بستاند، وقتی کیسه های زر را گشودند دیدند که دینارهای طلا به خزف تبدیل شده بود که یک طرف آن مکتوب بود: "و لا تحسبن الله غافلا عمّا یعمل الظالمون. و در طرف دیگر: "و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون" اسرای اهل بیت چون نزدیک شام رسیدند ،تمام مردمان شام از کوچک و بزرگ برای تماشای اهل بیت و اظهار شادمانی از پیروزی یزید به استقبال شتافتند، به منظور تکمیل تزیین شهر سه روز اهل بیت را در خارج شهر متوقف ساختند و شهر را با انواع تزیینات اراستند. مردم مشغول لهو و لعب و رقص و پایکوبی شدند . اهل بیت وارد دمشق شدند... 📙 نفس المهموم ص423، 📔 صواعق المحرقه ص197. 📘مناقب ابن شهراشوب ج4 ص 82 📕نفس الهموم ص 429 📓 کامل بهایی ج2،ص186 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 واقعه کربلا در کتاب مخفی یهود کتاب «وحی کودک» با نام عبری «نبوئت هيلد» از جمله كتاب‌هایی ست که قرنها در کتابخانه های علمای یهود بنام کتاب مرموز و متروک مخفی بوده است. در این كتاب اشاراتی به نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و در ادامه آن نیز اشاراتی به واقعه كربلا و نحوه شهادت سيدالشهدا علیه‌السلام و یارانش و مصائبی كه بر آن حضرت وارد شده، كلماتی آورده به زبان عبری كه عين كلمات او به خط و لغت عبری و ترجمه آن در اينجا ذكر می‌شود؛ 🌕 در بخش دوم بند ۱۸ آمده: سر از قفا با خنجر بریده شود؛ دو دست قطع گردد؛ در کنار شط فرات واقع شود؛ تغییراتی در آسمان و زمین پدید آید منظور از سر از قفا با خنجر بریده شود جدا شدن سر مبارک امام حسین علیه‌السلام از پشت از پیکر مطهرشان توسط شمر ملعون است منظور از دو دست قطع گردند، بریده شدن دو دست حضرت عباس سلام الله علیها هنگام آوردن آب برای خیمه هاست شط فرات؛ محل واقعه کربلا برخورد ستارگان آسمان با يكديگر زلزله باران خون تاریک شدن دنیا سرخ شدن آسمان گرفتن خورشید جاری شدن خون تازه از زیر سنگ‌ها خاكستر شدن برخی گیاهان؛ از جمله تغییرات در آسمان و زمین در روز عاشوراست ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 آتش زده شدن خیمه ها در کربلا در کتاب مخفی یهود 🌕 در بخش دوم بند ۱۹ آمده: خیمه‌های رنگینی كه جای نشستن فرزند زادگانست سوخته شود؛ و آشكار شوند خویشان معروف كه به ناز پرورده شده بودند و شایع گردد و با لب تشنه كشته شود. צ. צבועה נצפעא, נשרפא ונפרעא, ומיודעא ידיעה, בשועה נשתשע. این بند به آتش زده شدن خیمه ها توسط سپاه عمر سعد لعنت الله علیه اشاره دارد؛ مقصود از فرزندزادگان، نواده‌های پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله است که لشکر دشمن بعد از کشتن سیدالشهدا علیه السلام به جایگاه و خیام امام حمله برده و خیمه های آنان را آتش زدند و فرزندان رسول خدا که به عظمت پرورده شده بودند، از خیمه‌های سوخته بیرون شتافته و پراکنده‌ی بیابان ها گشتند؛ سپاه عمر سعد به سرکردگی شمر لعین، خیمه گاه را محاصره کردند و شمر دستور داد وارد خیمه شوید و زینت و زیور زنان را غارت کنید و هرچه بود به غارت بردند؛ قسمت دوم آیه هم اشاره به زمان اسارت اهل بیت امام حسین دارد که دشمنان خدا و پیامبرش آن عزیزان را در بازار کوفه و شام به گردش درآورده و اهل بیت پیامبر را به مردم نشان دادند. 📘کتاب وحی کودک با نام عبری «نبوئت هيلد» @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️بد حجابی در جامعه یکی از دلایل دور شدن ما از حضرت ولیعصر (ارواحنا فداه) است ‌ 🎙سخنران استاددانشمند ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحتـون زیـبـا 🍃🌸 ان شاءالله امروز بهترین روز🍃🌸 زندگیتون باشه حــال خـوب دلخوشی فـراوان 🍃🌸 رزق و برکت بسیار موفقیت پی در پی و 🍃🌸 نگاه مهربان خـدا نصیبتون شنبه تـون عـالی و بینظیر 🍃🌸 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‌ ⚫️شفاعت امام حسين (ع) به خاطر مادر  مرحوم آقا شيخ محمدحسين قمشه‌اي که از شاگردان سيد مرتضي کشميري بود در سن 18 سالگي در قمشه مبتلا به مرض حصبه شد، اطبا در مداواي او توفيقي نيافتند و ايشان فوت کرد.مادرش گفت:«دست به جنازه فرزندم نزنيد تا من برگردم»، قرآن را برداشت و گريه‌کنان به پشت بام رفت و اباعبدالله (ع) را شفيع قرار داد و گفت:«دست از شما برنمي‌دارم تا بچه‌ام زنده شود». چند دقيقه نگذشت که شيخ محمدحسين زنده شد و گفت : «برويد به مادرم بگوييد که شفاعت امام حسين (ع) پذيرفته شد.» او مي‌گويد:« وقتي مرگم نزديک شد دو نفر نوراني سفيدپوش را ديدم که گفتند:«چه باکي داري؟» گفتم :«اعضايم درد مي‌کند». يکي از آن دو دست به پايم کشيد راحت شدم، ديدم اهل خانه گريانند ولي هرچه خواستم بگويم که راحت شدم نتوانستم تا آن که آن دو من را به حرکت درآوردند در بين راه شخصي نوراني را ديدم که به آن دو فرمود:«ما سي سال عمر به او عطا کرديم» و فرمود:«او را به مادرش برگردانيد که يکباره ديدم همه گريان هستند» اکثر علماي نجف نقل کرده‌اند ايشان که مدتي بعد از ساکنان نجف شدند پس از سي سال به ديار باقي شتافتند. 📚منابع: داستانهاي شگفت‌انگيز شهيد آیت الله دستغيب کرامات و مقامات عرفاني امام حسين (علیه السلام) → @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 هلاکت انسان به دست نزدیکانش در آخرالزمان 🌕 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در باب علائم آخرالزمان فرمودند: هلاکت انسان به دست پدر و مادرش تحقق می‌یابد؛ اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست همسر و فرزندانش؛ و اگر همسر و فرزندی نداشته باشد به دست خویشان و همسایگانش. ✅ منظور از هلاکت، در امر دین است؛ و غفلت و سردرگمی و حیرت و... یَکُونُ هَلاَکُ الرَّجُلِ عَلَی یَدَیْ اَبَوَیْهِ فَاِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ اَبَوَانِ فَعَلَی یَدَیْ زَوْجَتِهِ وَ وُلْدِهِ فَاِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ زَوْجَۀٌ وَوَلَدٌ فَعَلَی یَدَیْ قَرَابَتِهِ وَ جِیرَانِهِ. 📗منتخب الاثر، ج۳، ص۴۴ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 داستان کوتاه صحابی که علی(ع) را نفروخت!!! روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید' و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان علی فروشی نکنیم......@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
۱۱ 💠مژده‌ی ظهور به منتظران داخل قبر 🔹سيف بن عميره می گويد که حضرت امام باقر عليه السلام به من فرمودند: هنگامی که قائم قيام ميکند، مومن در قبر خود مُخَيَّر مي شود و به او گفته ميشود: «سَروَر شما ظهور کرده است. اگر دوست داری در رکاب او باشی پس برو و اگر ميخواهی در سايه ی کرامت الهی بمانی، پس بمان.» 📚 دلائل امامه طبری - ص ۴۷۹ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 اشتیاق ظهور امام زمان عجل‌الله فرجه... «مَتَی تَرَانَا وَ نَرَاكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَی» كی می‌شود كه تو ما را، و ما تو را ببینیم، هنگامی كه پرچم نصر و پیروزی در عالم برافراشته‏‌ای؟ 📗فرازی از دعای شریف ندبه ------------------------------------------- منظور از این جمله: «کِی شود که تو ما را و ما تو را ببینیم...» این است که این دیدار دو طرفه، و مربوط به عصر ظهور و هنگام قیام جهانی حضرت است که آن زمان همه مردم از فیض حضور مستقیم ایشان بهره مند میشوند. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🎪 ⚫️ بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 5) چون اهل بیت علیه السلام وارد شهر شدند، ام کلثوم علیها السلام به شمر گفت: حاجتی دارم ممکن است آنرا انجام دهی؟ ما را از دروازه ای وارد کنید که تماشاچی کمتر باشد و به کسانی که سرها را حمل میکنند بگو سرها را از محفل زنها دور کنند که در معرض دید اینهمه تماشاچی نباشیم! شمر پست فطرت دقیقا برعکس دستور داد سرها را بالای نیزه ها نصب کنند و در کنار محمل زنها حرکت دهند و آنها را از دروازه بزرگ شهر وارد کردند... سهل ابن سعد میگوید: برای زیارت بیت المقدس رفته بودم عبورم به شام افتاد . دیدم تمام شهر آذین بسته شده و مردم به رقص و پایکوبی مشغولند! با خودم گفتم ایا برای مردم شام عیدی هست که من بیخبرم؟! ناگهان دیدم در گوشه ای چند نفر به آرامی مشغول صحبت هستند. گفتم: آیا برای شما شامی ها عیدی است که ما بی خبریم؟ گفتند : پیرمرد غریبی؟ گفتم من سهل از صحابه رسول خدایم. گفتند: سهل تعجب نمیکنی چرا از آسمان خون نمیبارد و زمین اهلش را فرو نمیبرد؟ گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: سر حسین فرزند رسول خدا را برای یزید هدیه آورده اند! گفتم: الله اکبر! سرحسین را می اورند و مردم این چنین خوشحالی میکنند؟!! جلوی دروازه آمدم، سواری را دیدم که نیزه ای در دست دارد که سری روی آن است که شبیه ترین انسانها به رسول خدا است. نزدیک یکی از زنان اهل بیت رفتم و گفتم: ایا حاجتی داری که من بتوانم انجام دهم؟ حضرت سکینه فرمود: ای سهل به کسی که این سر را حمل میکند بگو اندکی جلوتر برود تا مردان کمتر مارا نگاه کنند.. جلوتر رفتم و به آن مرد گفتم: اگر سر را جلوتر ببری چهارصد دینار به تو میدهم. مرد پذیرفت و سر را جلوتر برد. از علی ابن الحسین روایت شده: هنگامیکه مارا بر یزید وارد کردند دوازده جوان و اطفال ذکور که همه را به ریسمان بسته بودند جلو یزید قرار گرفتیم و گفتیم: یزید تو رو به خدا چه فکر میکنی اگر رسول خدا ما را به این حالت ببیند؟ یزید دستور داد بند از ما برداشتند. فاطمه دختر ابی عبدالله فرمود: ای یزید! دختران رسول خدا و اسیری..؟ ناگهان زنی از بنی هاشم و دوستداران اهل بیت که در قصر یزید بود شیون کشید و گفت: ای حبیبم حسین، ای سید اهل بیت رسول خدا...ای پسر رسول خدا..ای کشته ی اولاد زنا.. ندبه و گریه های این زن همه زنان اهل مجلس را گریانید. مردی از اهل شام که فکر میکرد اهل بیت پیغمبر از خوارج هستند فاطمه دختر امام حسین را دید و از یزید خواست دختر را به او ببخشد. زینب دختر علی علیه السلام غضبناک شد و با پرخاش گفت: دعوی دروغ کردی و پست تر از انی هستی که چنین خواهشی کنی که نه برای تو و نه امیرت جایز نیست! یزید از گفتار حضرت زینب خشمگین شد و گفت: ادعای دروغ میکنی!اگر بخواهم میتوانم! زینب سلام الله فرمود: چنین نیست! خدا چنین اختیاری به تو نداده مگر اینکه از دین ما خارج بشی و به دین دیگری در آیی! مرد شامی دوباره درخواستش را تکرار کرد و گفت این دختر را به من ببخش. یزید نتوانست جوابی به حضرت زینب بدهد و چون سرشکسته شده بود به مرد شامی گفت: خفه شو خدا مرگ حتمی به تو ببخشد... ✍ادامه دارد... 📔بحار ج 45،ص129. 📗حیات الحسین ج 3/ص371 📕 نفس المهموم ص 433 📚 طبری ج 7 ص381. 📘ارشاد ص246. 📙کامل ج4 ص86 📓روضه الواعظین ص 164 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
وحشی‌گری در جنگهای صلیبی سربازان مختلط صليبيان پس از يك سفر طولاني و سخت و پس از غارت کردن تنها طي دو روز 40 هزار مسلمان را با وحشي‌گري به قتل رساند. براي آنكه به جنايت‌هاي وحشيانه‌ي اين جنگ نگاهي داشته باشيم مروري به خاطرات يكي از سربازان صليبي شركت كننده در اين جنگ به نام ريموند مي‌اندازيم. وي در زمينه‌ي دستاوردهاي اين جنگ به خصوص تصرف بيت‌المقدس توسط سپاه صليبيان به خود مي‌بالد و اين چنين ياداشت‌هاي خود را آغاز مي‌كند: مناظر شگفت‌انگيزي بود، بعضي از مردان سر دشمنان را قطع مي‌كردند، برخي ديگر دشمنان را كه بر روي برج بودند، هدف تير قرار مي‌دادند و برخي ديگر را شكنجه مي‌كردند و در آتش مي‌انداختند. در كومه‌هاي شهر پشته‌هايي از سر و دست و پا ديده مي‌شد به طوري كه براي حركت بايد با احتياط از ميان اجساد انسان‌ها و اسب‌ها عبور مي‌كرديم. اما اين پيروزي‌ها در مقايسه با آنچه كه در معبد سليمان انجام مي‌گرفت، قابل مقايسه نبود. در معبد سليمان مردان صليبي درحالي كه خون به زانوها و افسار اسب‌هايشان رسيده بود، عبور كردند. اورشليم توسط سپاه صليبيان تصرف شد و به عنوان پايتخت آنها اعلام گرديد. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی