شهید شیخ احمد کافی
❤️ هر روز چند صفحه با شهید کافی (قسمت 89) منبع : کتاب کافی گردآورنده : محسن حسام مظاهری ➥ @sheik
❤️ هر روز چند صفحه با شهید کافی (قسمت 90)
منبع : کتاب کافی
گردآورنده : محسن حسام مظاهری
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 نوشتهای لاک و مهر شده که در آن اسامی ۳۱۳ نفر، ثبت شده است...
🌕 امام حسین -علیهالسّلام- فرمود: بر پیامبر -صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- وارد شدم، در حالیکه ابی بن کعب نیز در محضر پیامبر «ص» بودند. حضرت به من فرمود: ای زینت زمین و آسمان... خداوند از دورترین شهرها به تعداد اهل بدر یعنی سیصد و سیزده مرد برای او سپاه گرد آورد. او نوشتهای در دست دارد که لاک و مهر شده و در آن تعداد و اسامی اصحاب او و نیز نسب شهرهای آنها و خلق و خوی، وضع ظاهری، چهره و قیافه و نیز کنیه آنان ثبت شده است. این نفرات جنگاور بوده، در اطاعت و فرمانبرداری از او کوشا هستند و مجدّانه عمل میکند.»
«عَنْ أَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عِنْدَهُ أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ يَا زَيْنَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ... يَجْمَعُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِنْ أَقَاصِي اَلْبِلاَدِ عَلَى عَدَدِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلاَثَمِائَةٍ وَ ثَلاَثَةَ عَشَرَ رَجُلاً مَعَهُ صَحِيفَةٌ مَخْتُومَةٌ فِيهَا عَدَدُ أَصْحَابِهِ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَنْسَابِهِمْ وَ بُلْدَانِهِمْ وَ صَنَائِعِهِمْ وَ كَلاَمِهِمْ وَ كُنَاهُمْ كَرَّارُونَ مُجِدُّونَ فِي طَاعَتِهِ...»
📗کمالالدين و تمامالنعمة ج ۱، ص۲۶۴
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۹
📗الوافي، ج ۲، ص ۴۶۴
📗قصص الأنبیاء(للراوندی) ج۱، ص۳۶۱
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 توحيد آخوند
حاج محمود آقا کفایی که شاید بزرگترین نوه مرحوم آخوند بود از آشیخ احمد دشتی نقل کرد: شبی در منزل مرحوم آخوند بودیم. خادم حضرت با یکی از مریدان مرحوم آخوند وارد آن جلسه شد و آن مرید پول هنگفتی تقدیم مرحوم آخوند کرد و رفت. آن خادم مطلبی به مرحوم آخوند گفت و مرحوم آخوند به او اشاره کرد که شما بنویسید. خادم هم نوشت و به مرحوم آخوند داد. مرحوم آخوند به نوشته نگاه کرد و از آن خوشش نیامد. سپس همه آن پول را به خادم داد.
وقتی خادم رفت، مدتی سکوت جلسه را فراگرفت که قضیه از چه قرار بود؟ آشیخ احمد یا یکی دیگر از اصحاب مرحوم آخوند سؤال کرد که آقا! جریان چه بود؟
ایشان فرمود: خادم به من گفت که میخواهم دو تا از پسرهایم را داماد کنم، ولی وضع مالی من خوب نیست. به او گفتم: ما چقدر تقدیم کنیم؟ بنویس که ببینم. او مبلغی روی کاغذ نوشت، ولی دیدم مبلغ ناچیزی نوشته است، خوشم نیامد، اما تمام آن پول را به او دادم.
اصحاب با ناراحتی گفتند: آقا شما همه این مبلغ را یکجا به او دادید؟ مرحوم آخوند فرمود: مهیا کردن وسایل ازدواج برای دو پسر، همین مقدار خرج دارد. مدتی اصحاب با مرحوم آخوند یک و دو کردند. یکی از افراد جلسه گفت: اگر شما طلبهها را در نظر نمیگیرید، لااقل خودتان را در نظر بگیرید. شما تازه خانهتان را فروختید. (این قضیه بعد از شکست مشروطه و افول مرحوم آخوند واقع شده است)
مرحوم آخوند شروع کرد به گریه کردن به گونهای که چنین گریهای تا آن وقت سابقه نداشت. اصحاب از کار خود ناراحت شدند که چرا سبب شدند مرحوم آخوند متذکر شکست و مشکلاتشان گردد و اینگونه متأثر شود.
وقتی گریه آخوند پایان یافت، فرمود: شما خیال میکنید که من برای فروختن خانه ناراحت شدهام. ناراحتی من از این است که زحمات چندین ساله من هدر رفته است. من حدود بیست سال است که به شما میگویم موحد باشید، خدا را بشناسید، بدانید منشأ امور جای دیگر است.
من طلبهای بودم، قدری درس خواندم، ازدواج کردم، بعد هم تدریس کردم و عدهای شاگرد من و بعد چند نفر هم مقلد من شدند. این حوادث همگی به عنایت خداوند متعال و مصلحت ما همین بود که رخ داده است. معلوم میشود حرفهای من هیچ اثری در آقایان نگذاشته و جدی تلقی نشده است. من از این بابت ناراحتم.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج 2 ص 431
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
havaye nafs (1).mp3
42.23M
🎧 فایل صوتی
🔴 موضوع هوای نفس
🎙شهید حاج شيخ احمد کافی
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 دعای تکاندهندهٔ امام رضا برای امام زمان علیهماالسلام...
🌕 آقا امام رضا علیهالسلام در دعا براى حجة بن الحسن صلوات اللّه علیه، میفرمایند:
«خدایا! در کار او ما را از خستگی و تنبلی و سستی پناه ده و ما را از کسانی قرار ده که به واسطهٔ آنان دینت را یاری میکنی و یاری ولیت را محکم میگردانی و دیگران را جایگزین ما مکن، به راستی که قرار دادن دیگران به جای ما بر تو آسان است و بر ما گران.»
📗بحارالأنوار، ج ۹۲، ص ۳۳۲
📗جمال الأسبوع، ج ۱، ص ۵۱۲
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
4_6016904055303968524.mp3
4.04M
❤️ توصیف آخرالزمان از زبان پیامبر اکرم (ص)
🎙 شهید حاج شيخ احمد كافے
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
توبه ی حر
ای مردم! امشب، شب جنبیدن و جهش است. می دانید چرا؟ امشب هر پر و بالی دارید بزنید! آماده شوید که فردا شب شب احیا است. فیض بگیرید!
این دل اگر کثیف است یک جارو بردارید و کثافتهایش را بیرون بریز! این روح اگر الوده است تمیزش کن! مبادا فردا، شب احیا و شب قدر دست خالی برگردی!
خدایا! این دل هوی و هوسی را از ما بگیر! یک دل خدایی به ما مرحمت کن! آی خدا! این دل بت پرست را از ما بگیر یک دل خدا پرست به ما بده! خدایا! عمرم دارد تمام می شود و هنوز خوب نشدم . ای خدا! پیمانه دارد پر می شود و آن جوری که خواستی از کار در نیامدم.
خدا! می ترسم بمیرم و از تو جدا بمیرم. خدایا! می ترسم بمیرم و مغضوب تو بمیرم. ای خدا! می ترسم بمیرم و با دست خالی بمیرم. خدا! دل شب ماه رمضان است، ماه توست. آدم اگر یک کسی را در خیابان ببیند و یک کاری با او داشته باشد ممکن است او را ردّ کند.
اما اگر برود داخل خانه اش و روی فرشش بنشیند، یک جور دیگر با آدم حرف می زند. می گوید: مهمان من است ، داخل خانه من است، روی فرش من است. حجة بن الحسن! امام زمان! ای کسی که کارهای خدا به دست توست.
ای کسی که اگر دل شب این ماه رمضان لب از روی هم برداری، این قدر آبرومندی، این قدر عزیزی، این قدر مورد توجهی که خدا بی جوابت نمی گذارد. تو را به جان مادرت زهرا (ع) از خدا بخواه یک دین و ایمان ثابتی به ما بدهد.
خدایا ! اگر بنا بود گناهکارها را قبول نکنی حرفی نداشتم. خدا! اگر بنا بود توبه ام را قبول نکنی پس چرا حرّ را راه دادی؟
ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
پشتِ تمام آرزوهایت
خدا ايستادہ
ڪافيست بـہ حڪمتش
ايمان داشتـہ باشے
تا قسمتت سر راهت قرار گیرد
وی را بخوانيد
تا شـما را اجابت ڪند
شبتون امام زمانی❤️
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚حکایت زینب کذابه
زنی ادعا میکرد زینب است و به دعای پدرش امام علی(ع) عمری ابدی یافته است. مأمون او و امام رضا(ع) را با یکدیگر روبهرو کرد تا مشخص شود کدامیک راست میگوید. در این هنگام امام رضا(ع) پیشنهاد عجیبی داد.
ادامه ی ماجرا در لینک زیر👇👇
https://eitaa.com/joinchat/371195984Cc861b12aed
ســـــــلام
بـه دلهای پاکتان🌸
سلامی به
قـلب پاک و پر مهرتان
صبحتون زیبـا و دل انگیز🌸
روزتون پر از انگیزه
دلتون لبريز از عشق و امـيد🌸
تـندرسـت و كـامـروا باشيـد..
بهترينها رو براتون آرزو ميكنم🌸
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
توبه ی حر ای مردم! امشب، شب جنبیدن و جهش است. می دانید چرا؟ امشب هر پر و بالی دارید بزنید! آماده ش
خدا! اگر بنا بود توبه ام را قبول نکنی پس چرا حرّ را راه دادی؟ خدا! من گناه کردم اما هر چه گناه کرده باشم گناه حرّ را نکردم. برای اینکه هر کاری کرده ام اما دیگر سر راه امام حسین (ع) را نگرفته ام. آی حسین! حسین!...
حرّ مگر چه کردی؟ با هزار سوار آمد سر راه امام حسین(ع) را گرفت. گفت: از این طرف نباید بروید از آن طرف بروید. یک چیز یادتان می دهم که رمز عوض شدن است.
وقتی که داری می روی طرف گناه یک راه آشتی برای خودت بگذار. عرق خورهای سابق، لاتهای سابق در نهایت توبه می کردند. می دانی چرا؟ چون اول محرم که می شد شیشه را می بوسید و کنار می گذاشت.
شب اول ماه رمضان هم کنار می گذاشت.این راه آشتی بود، خدا هم خوشش می آمد، می گفت: عاقبتت را ختم به خیر می کنم. توفیق توبه به او می داد. این آدم غیر از آن گناهکاری است که شب وفات علی(ع) عرق می خورد.
غیر از آن کسی است که روز عاشورا هم آب جو می خورد. حرّ با هزار سوار آمده جلوی امام حسین (ع) را گرفته است. اما حواسش جمع است. خیلی تند نمی رود، راه آشتی می گذارد. تا امام حسین (ع) فرمود: ظهر است می خواهیم نماز بخوانیم، حرّ گفت: هم با شما نماز می خوانم.
فرمود: تو با ما نماز می خوانی؟ گفت: من که می دانم پسر فاطمه (س) هستی. عقیده ام با تو است. پول و حقوق و شکم پروری مرا سر راهت آورده است و الاّ دلم با تو است. نمازشان را خواندند.
❌ ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
❤️ هر روز چند صفحه با شهید کافی (قسمت 90) منبع : کتاب کافی گردآورنده : محسن حسام مظاهری ➥ @sheik
❤️ هر روز چند صفحه با شهید کافی (قسمت 91)
منبع : کتاب کافی
گردآورنده : محسن حسام مظاهری
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
خدا! اگر بنا بود توبه ام را قبول نکنی پس چرا حرّ را راه دادی؟ خدا! من گناه کردم اما هر چه گناه کرده
حرّ باز نگذاشت امام (ع) به راه خودش ادامه دهد. امام حسین (ع) ناراحت شد . فرمود: { ثکلتک اُمُّک؛} مادرت به عزایت بنشیند! یک نگاه به ابی عبدالله کرد و گفت: چه کنم که مادرت فاطمه (س) است.
این احترامها عاقبت به خیری دارد. این راه آشتی است. حرّ در لشکر عمرسعد، رئیس قبیله و سردار یک جمعیت است. همین طور که داشت در لشکر عمر سعد قدم می زد یک وقت دید یک صدایی به گوشش رسید: یا حرّ « أبْشِرُ بِالجَنَّةِ؛» ای حرّ بشارتت می دهم به بهشت.
به خدا اگر این صدا به گوشش نخورده بود این طرفی نمی شد. آی خدای عوض کن، آی خدای حرّ عوض کن، امشب یک ندای دیگری بده!و این بدها را عوض کن! حرّ تصمیمش را گرفت. گفت: بالاتر از کشته شدن که نیست بهشت می ارزد.
به بهانه ای که اسبش را آب بدهد آمد طرف نهر و از طرف نخلستان خود را به لشکر امام حسین (ع) رسانید. برای امام حسین (ع) میهمان آمده است. آی حسین! امشب هم یک عده حرّ داری. حرّ آمد. آقا یک نگاهش کرد دید منقلب است.
سرش را پایین انداخته است. امام حسین(ع) آمد نگاهش کرد. هر کس دیگر به جای آقا بود راهش نمیداد، کسی که امام حسین(ع) را به کشتن داد حرّ بود. ولی امام حسین(ع) توبه اش را پذیرفت
در آتشم بیفکن و نام از گنه مبر
که آتش به گرمی عرق انفعال نیست
« أالهمَ انَا نسئلک و ندعوک باسم العظیم بحقَ الزَهراء یا الله!»
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 آیا وجود علمای فاسد و حکومت های ظالم، عذر و بهانه خوبی برای بی دین شدن افراد است؟
🌕 امام صادق صلوات الله علیه:
مؤمن از کوه محکم تر (عزیز تر) است؛ زیرا از کوه به کمک تیشه ها چیزى کاسته مىشود ولی از دین مومن چیزى کم نمىگردد.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ اَلْجَبَلِ إِنَّ اَلْجَبَلَ يُسْتَقَلُّ مِنْهُ بِالْمَعَاوِلِ وَ اَلْمُؤْمِنَ لاَ يُسْتَقَلُّ مِنْ دِينِهِ شَيْءٌ.
📗الكافي، ج۵، ص۶۳
✅ افرادی که پایشان روی پوست خربزه بند است و با کوچکترین نسیمی به این طرف آن طرف میروند برای دوری از اسلام بهانه های واهی میآورند؛ اشتباه اشخاص ربطی به اهل بیت صلوات الله علیهم ندارد. پس به جای عذر و بهانه آوردن بهتر است بین غیر معصوم و معصوم تمییز قائل شویم! همانگونه که مومنین در فتن و آزمایش ها همچون کوه محکم و راسخ هستند و اشتباهات غیر معصوم را به پای معصومین صلوات الله علیهم نمینویسند.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌹🌹امام على عليه السلام:
هر كه آرزوهايش بسيار باشد، رنجَش بسيار خواهد بود
مَن كَثُرَ مُناهُ كَثُرَ عَناؤُهُ
📚غررالحكم حدیث 8603
در کتاب "روانشناسی شادی" نوشته ی مایکل آرگایل صفحه 83 می خوانیم: «آرزوهای بزرگ، رضایت و خشنودی انسان را تهدید می کنند... بر اساس نظریه ی فاصله ی هدف با پیشرفت، آرزوهای بزرگ به رضایت کمتری منجر می شوند (چرا که غالبا دست نیافتنی هستند و نتیجه ای جز ناکامی و افسردگی ندارند). البته داشتن اهداف کلی در قالب آرزو، برای سلامت زندگی مفید هستند؛ اما باید هدف ها، مناسب، صحیح و متناسب با شخص انتخاب شوند (به گونه ای که امکان دستیابی به آن وجود داشته باشد و فراتر از توان فرد نباشد، در غیر این صورت، آرزوها واهی و سرابی بیش نخواهند بود).»
ما آنقدر در پیش بینی خواسته هایمان در آینده غرق می شویم که همین لحظه ای که درش هستیم را از یاد می بریم. و موضوع این است که همین لحظه ای که در آن هستیم هدیه ای از جانب خداوند است، و خیلی خوب است، خیلی خوب و شیرین...
امروز رو قبلا هرگز نديده بودى
از هر ثانيه اش لذت ببر!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 موضوع معجزه جبرئیل
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 هرکس میخواهد به دنیای ظهور برسد اینکار را انجام دهد!
براى مقابله با آنها(دشمنان)، هرچه در توان داريد از نيرو و از اسبهاى ورزيده آماده سازيد، تا بهوسيله آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد. انفال/۶۰
🌕 امام صادق علیه السلام فرمودند:
هر يك از شما بايد برای خروج قائم عجلالله فرجه آماده كند، هر چند در حد يك تير؛ پس هرگاه خدای تعالی ببيند کسی به نيّت ياری حجّت او اسلحه تهيه کرده است اميد است عمر او را دراز کند تا ظهور را درک نمايد و از ياوران او باشد.
📗غيبت نعمانی،ب۲۱،ص۳۲۰
✅ یعنی اگر مقرر شده بود که مثلا من بر اثر یک حادثه یا... پیش از ظهور حضرت بمیرم، بخاطر همین یک تیر که با خلوص نیت برای یاری حجت الله آماده نموده ام خداوند آن حادثه و مرگ را از من دور میگرداند تا به درک دنیای ظهور و یاری امامم نائل گردم ان شاءالله؛ و خدا در این تیر به ظاهر ساده نیرویی قرار میدهد تا مانند یک سلاح جنگی بر علیه دشمنان حق استفاده نمایم.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی بسیار زیبا از حاج احمد کافی
نصیحت لقمان حکیم به پسرش❤️
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ بگو: یابن العسکری ! کمکم کن!
آقایان اهل علم! سربازهای حجة بن الحسن! رفقای عزیزم! به شما می گویم این ساعتهای آخر شب یادتان نرود. هر جا هستید این ساعتها یادتان نرود.
نزدیک سحر بلند شو بگو: یابن العسکری ! کمکم کن! موفقیتم را زیاد کن! یک عمر با برکتی به من بده! پیشرفت امور تحصیلی و دینی و دنیایی نصیبم کن!
در روایت دارد اگر در دل شب جوانی بلند شود و صورتش را در تاریکی روی زمین بگذارد و خدا ، خدا کند خداوند به ملائک اش خطاب می کند: آی ملائکه ! ببینید این جوان چطور می گوید: خدا، من او را بخشیدم.
ای جوان ها! از شما زود می خرد. اگر تا حالا هیچ شب بیدار نبودی، امشب که بیداری. به جان شما توفیقی است. یادمان نمی رود یک شب در حرم سیدالشهدا (ع) دور قبر مطهر ابی عبدالله (ع) داشتم دعای کمیل می خواندم.
وسط دعای کمیل حالم منقلب شد، نگاه کردم دیدم عجب مجلسی ! وسط مجلس ما قبر ابی عبدالله (ع) است و دلباخته ها هم دورش نشسته اند و می گویند: خدا. خیلی منقلب شدم یک دفعه گفتم: خدا چرا ما را نمی آمرزی؟
مرحوم آیت الله امینی صاحب الغدیر که گوشه ای نشسته بود، یکدفعه بلند شد و فرمود: آقای کافی! چه می گویی؟ گفتم : دارم می گویم: خدا چرا ما را نمی آمرزی؟ گفت: بی خود می گویی.
گفتم: چطور آقا؟ گفت: به خدا قسم اگر خدا می خواست شما نیامرزد شما را به حرم امام حسین (ع) نمی آورد
❌ ادامه در پست های بعدی....
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
❤️ هر روز چند صفحه با شهید کافی (قسمت 91) منبع : کتاب کافی گردآورنده : محسن حسام مظاهری ➥ @sheik
❤️ هر روز چند صفحه با شهید کافی (قسمت 92)
منبع : کتاب کافی
گردآورنده : محسن حسام مظاهری
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔹نان خشك حضرت امير علیه السلام
راوی می گوید: دیدم یک نفر در نخلستانها دارد کار می کند. من هم خیلی گرسنه ام بود؛ چون از راه دور آمده بودم. گفتم پهلوی این مرد که دارد کار می کند، می روم. شاید چیزی داشته باشد. آمدم و سلام کردم و گفتم: «برادر! من گرسنه ام. چیزی هست؟» فرمودند: «پهلوی آن عصا نان هست؛ می خواهی، بردار و بخور». می گوید: «آمدم آنجا. دیدم پارچه¬اي بود؛ باز کردم. نان جوی خشکیده¬اي بود؛ برداشتم و هر چه دندان زدم، دیدم نمی شود آن را شکست». گفتم: برادر! این نان خشکیده، مال خودت. من نمی توانم بخورم. تو چطور این نان را می خوری؟» فرمودند: «برو مدینه به منزل حسن بن علی. وضع او خوب است و تو را اداره می کند». آمدم آنجا؛ دیدم سفره حسابی است. غذایم را خوردم و پنهاني یک مقدار آن را. زیر لباسهایم گذاشتم، تا برای آن پیرمرد که در نخلستان کار می کرد، ببرم. همينكه آمدم بروم، حضرت امام حسن علیه السلام فرمودند: «برادر! زیر لباست چه گرفتی؟» عرض کردم: «پیرمردی است در نخلستان کار می کند. من دیدم نانی در توشه او بود که دندانهای من نتوانست آن را خرد كند. اين غذا¬ها را برای او می برم». حضرت فرمودند: «همة اين دستگاه، مال خود او است؛ اما استفاده نمی كند».
284/خ/96
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 در مواجهه با موانع:
حضرت محمد صلیالله علیه و آله مأمور به «مدارا» بود.
و مهدی موعود علیهالسلام مأمور به «مداوا» است.
🌕 آقا امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رَحْمَةً وَ يَبْعَثُ اَلْقَائِمَ نَقِمَةً»
«همانا خداوند حضرت محمد صلیالله علیه و آله را برای رحمت برانگیخت، و قائم علیهالسلام را برای انتقامگرفتن برخواهد انگیخت.»
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۷۵
📗إثبات الهداة، ج ۵، ص ۱۴۰
📗الکافی، ج۸، ص۲۳۳
📗المحاسن، ج ۲، ص ۳۳۹
📗دلائل الإمامة، ج ۱، ص ۴۸۵
📗الصراط المستقيم، ج۲، ص۲۶۲
→ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
❤️ هر روز چند صفحه با شهید کافی (قسمت 92) منبع : کتاب کافی گردآورنده : محسن حسام مظاهری ➥ @sheik
❤️ هر روز چند صفحه با شهید کافی (قسمت 93)
منبع : کتاب کافی
گردآورنده : محسن حسام مظاهری
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴نتیجه وحدت و اتحاد بین مردم!!(حتما بخونید)
خاطره ی یک مهندس نفت:
ﺳﺎﻝ ۸۱ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﺷﺪﻡ ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺴﻠﻮﯾﻪ.
ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻡ، ﻣﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ...
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻤﻮﻥ ﭘﺎ ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ سوشی ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﻋﻮﺗﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺳﻮﺷﯽ ﻣﻬﻤﻮﻧﻢ ﺑﺎﺷﯽ.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺼر ﺑﻬﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﺎﻫﯽ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻭ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻦ.
ﺧﻮنش ﯾﻪ ﮐﺎﻧﮑﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺍﺷﺖ، ﺣﻤﺎﻡ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ، ﮐﻮﻟﺮ ﺍﺳﭙﻠﯿﺖ و...
ﯾﻪ ﻇﺮﻑ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﺯﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺑﻮﺩ ! ﺧﯿﻠﯽ !
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ( ﮐﻮﺟﻮ ) ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﮑﻼﺗﯿﻪ؟ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﺍﺳﺖ!
گفت: ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﺁﻭﺭﺩﻡ.
ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺐ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﭘﺮ ﻣﺎﺭﮐﺖ ﺷﮑﻼﺕ خوشمزه نمیخری؟
گفت:
ﻣلﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺭﻭﺯﯼ ۱۶ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﺭﺩ،ﺑﺎﺑﺖ ۸ ساعتش ﻣﺰﺩ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﻭ ۸ﺳﺎﻋﺖ دیگشو ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ، ﺗﺎ ﮐﺸﻮﺭﻣﻮﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﺸﻪ...
۲ﻧﺴﻞ ﺍﺯ ﻣﻠﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻓﺪﺍ ﮐﺮﺩ، ﻣﻦ ﺑﺎ ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮊﺍﭘﻦ ﭘﺮﺩاﺧﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﻓﺘﻢ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﻮﻇﻔﻢ ﺩﺭﺁﻣﺪﻡ ﺭﻭ ﺗﻮ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﻢ.
ﻣﻦ ﻧﯿﻮﻣﺪﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺷﮑﻼﺕ ﺑﺨﺮﻡ.
من ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻟﻄﻒ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺭﻭ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨﻢ …
ﻣﻦ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﻡ مالیات و ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﻠﺖ ﮊﺍﭘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺭﻭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﺧﺮﺝ کنم...
ساکت شدم! ﺩﺭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ۱ﻣﺘﺮ ﻭ ۶۵ ﺳﺎﻧﺘﯽ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﺮﻭﺯ ﺩﺍﺩ ﺭﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ.
ﮐﺪﻭﻡ یکی از ﻧﺴﻞ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺣﺎﺿﺮﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻨﻪ ﺗﺎ ﻧﺴﻠﻬﺎﯼ ﺑﻌﺪﯼ ﺑﻪ ﺭﻓﺎﻩ ﺑﺮﺳﻦ؟
ﮐﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ تغییر رو از خودمون شروع کنیم، ﻧﮕﯿﻢ ﺍﻭﻝ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺑﻌﺪ ﻣﻦ؟
چرا تحت تاثیر شبکه ها و کانالهایی که از خارج کنترل میشن و چشم دیدن پیشرفت ایران شیعه و ایرانی رو ندارن،محصولات ایرانیمونو میکوبیم و بهشون میخندیم؟
چرا از آلمان و ژاپن یاد نمیگیریم که بعد از جنگ از محصولات ضعیف خودشون حمایت میکردن، ولی از کشورهای دیگه حتی کفش نمیخریدن تا در پیشرفت کشورشون شریک باشن و الان پیشرفتشون در دنیا به کجا رسیده...
از خودمون و اطرافیانمون شروع کنیم..
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 امیدهای آخـــرالزمان
هرچند هیچ مدحی در مورد مردم آخرالزمان در احادیث نشده؛ بلکه نکوهش شدهاند و تنها از ویژگیهای منفی آنها سخن به میان آمده؛ اما روایاتی نیز وجود دارد که گروههایی از اهل آخرالزمان به شدت ستایش شدهاند:
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله در حالی که عدّهای از یارانش نزد او بودند، فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنما! ایشان سخن را دو مرتبه تکرار کردند. در این هنگام گروهی از یاران که گرد آن حضرت بودند، گفتند: ای پیامبر خدا!
آیا ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: نه! شما یاران من هستید برادران من قومی هستند که در آخرالزمان خواهند آمد. آنها به من ایمان میآورند، در حالی که مرا ندیده اند. خداوند آنها را با نامهای پدرانشان شناسانده است، پیش از آنکه از پشتهای پدران و رحمهای مادرانشان خارج شوند.
هر یک از آنها بر دین خود پایدار میماند، در حالی که این عمل از دست کشیدن بر خارهای گون در شب تاریک و در دست گرفتن آتش برافروخته از درخت گز دشوارتر است. ایشان چون چراغی فروزان در دل تاریک شب میدرخشند. خداوند آنها را از همه فتنههای تیره و تار در امان نگه میدارد
📗بحارالأنوار،ج۵۲ ، ص۱۲۴
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی