eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
89.8هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
7.2هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥺 تبرج میان محجبه ها 📛 حجاب لاکچری!!! ✍️ معنای اصطلاحی تبرّج برگرفته از آیة ۳۳ سوره احزاب است: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ: (ترجمه: و در خانه‌هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم، زينت‌هاى خود را آشكار مكنيد...)* 👈🏻 این آیه خطاب به همسران پیامبر(ص) است، اما در تفاسیر همه زنان را مشمول این حکم دانسته‌اند. ✍️ گذشته از این، بنا بر دیگر شواهد قرآنی، به ویژه آیه ۳۵ سوره احزاب که هم مردان و هم زنان مسلمان و مؤمن، مورد خطاب‌اند و از آنجا که مردان مسلمان نیز ملزم به رعایت حدود شرعی‌اند، تبرّج فقط منحصر به زنان نمی‌تواند باشد و همگی باید حیا و عفت داشته باشند و رفتار شایسته ای که نشان دهنده ی شخصیت شان است از خود بروز دهند. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
درویشی با شاگرد خود دو روز بود که در خانه گرسنه بودند.  شاگرد شبی زاری کرد و درویش گفت: «صبور باش، فردا خداوند غذای چربی روزی ما خواهد کرد.» فردا صبح به مسجد رفتند. بازرگانی دیدند که در کاسه‌هایی عسل و بادام ریخته و به درویش‌های مسجد می‌داد. به هر یک از آنها هم کاسه‌ای داد.  درویش از بازرگان پرسید: «این هدیه‌ها برای چیست؟» بازرگان گفت: «هفت روز پیش مال‌التجاره عظیم و پرسودی از هندوستان در دریا می‌آوردم. به ناگاه طوفان عظیمی برخواست و ترسیدم. بادبان‌ها کم بود بشکند و خودم با ثروتم طعمه ماهی‌های دریا شویم. دست به دعا برداشته از خدا خواستم باد را فرو نشاند تا من به سلامت به ساحل برسم و صد درویش را غذایی شاهانه بدهم. دعای من مستجاب شد و باد خاموش شد و این نذرِ آن روز طوفانی است. درویش رو به شاگرد خود کرد و گفت: «ای پسر! یقین کن خداوند اگر بخواهد شکم من و تو را سیر کند، طوفانی چنین می‌فرستد بعد فرو می‌نشاند تا ما را شکم سیر کند. بدان دست او روزی رساندن سخت نیست.» ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‌ 📚پیرزنی در خواب خدا رو دید و به او گفت: خدایا من خیلی تنهام،مهمان خانه من می شوی؟! خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش می رود... پیرزن از خواب بیدار شد و با عجله شروع به جارو زدن خانه اش کرد..! رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود رو پخت. سپس نشست و منتظر ماند... چند دقیقه بعد درب خانه به صدا در آمد... پیرزن با عجله به سمت در رفت و اون رو باز کرد پیرمرد فقیری بود، پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد پیرزن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را محکم بست نیم ساعت بعد دوباره در خانه به صدا در آمد. پیرزن دوباره با عجله در را باز کرد این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست که از سرما پناهش دهد پیرزن با ناراحتی در را بست و غرغرکنان به خانه برگشت نزدیک غروب بار دیگر درب خانه به صدا در آمد این بار نیز پیرزن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد پیرزن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیرزن فقیر را دور کرد شب شد و خدا نیامد...! پیرزن با یأس به خواب رفت و بار دیگر خدا را دید پیرزن با ناراحتی گفت: خدایا، مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی آمد؟! خدا جواب داد: بله، من امروز سه بار به دیدنت آمدم اما توهرباردررابه رویم بستی...! ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚خواهرا حتما بخونید: فرشتگان در حال خواندن اسامی جهنمیان بودند... که ناگهان نامش خوانده شد... "چگونه می توانند مرا به جهنم ببرند؟ دو فرشته او را گرفتند و به سوی جهنم بردند... او تمام اعمال خوبی که انجام داده بود،را فریاد می زد... نیکی به پدرش و مادرش،روزه هایش،نمازهایش،خواندن قرآنش و... التماس میکرد ولی بی فایده بود. او را به درون آتش انداختند. ناگهان دستی بازویش را گرفت و به عقب کشید. پیرمردی را دید و پرسید: "کیستی؟" پیرمرد گفت: "من نمازهای توام". مرد گفت: "چرا اینقدر دیر آمدی؟ چرا در آخرین لحظه مرا نجات دادی؟ پیرمرد گفت: چون تو همیشه نمازت را در آخرین لحظه میخواندی! آیا فراموش کرده ای؟ در این لحظه از خواب پرید. تا صدای اذان را شنید وضو گرفت و به نماز ایستاد. *نمازت را سر وقت، چنان بخوان كه گویا آخرین نمازی است که میخوانی. خدا ميفرماید: من تعهدى نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نكنم و او را به بهشت ببرم. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 فرصت مهربانی در دوران غیبت را، غنیمت بشمارید!! 🌕 آقا امام صادق عليه السّلام فرمودند: «با یکدیگر صله رحم کنید و به همدیگر نیکوکاری و مهربانی نمایید؛ پس سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید البته که زمانی بر شما خواهد آمد که هیچ کدام از شما برای درهم و دینارش جایی پیدا نمی‌کند (که آن را در راه خدا خرج نماید) یعنی هنگام ظهور قائم علیه‌السلام جایی نمی‌یابد که پولش را در آن مورد مصرف نماید. به دلیل این که مردم همگی به فضل خدا و فضل ولی خدا بی‌نیاز شده‌اند.» عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلكَاهِلِي عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ تَوَاصَلُوا وَ تَبَارُّوا وَ تَرَاحَمُوا فَوَ اَلَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ لَيَأْتِيَنَّ عَلَيْكُمْ وَقْتٌ لاَ يَجِدُ أَحَدُكُمْ لِدِينَارِهِ وَ دِرْهَمِهِ مَوْضِعاً يَعْنِي لاَ يَجِدُ لَهُ عِنْدَ ظُهُورِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَوْضِعاً يَصْرِفُهُ فِيهِ لاِسْتِغْنَاءِ اَلنَّاسِ جَمِيعاً بِفَضْلِ اَللَّهِ وَ فَضْلِ وَلِيِّهِ 📗بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۴۶ 📗الغيبة (للنعمانی)، ج ۱، ص ۱۵۰ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
نقل است ... جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت: سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم! قفل اوّل این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم. شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اوّل، نمازت را اوّل وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اوّل وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اوّل وقت بخوان! جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟! شیخ نخودکی فرمود: نماز اوّل وقت «شاه کلید» است ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
امام رضا علیه السَّلام می‌فرمایند: 🔥در روز قیامت به عابد گفته شود آدم‌ خوبی بودی، به خود پرداختی و زحمت خود از دوش مردم برداشتی، به بهشت درآی! 💢بدانید فقیه کسی است که خِیر خود را بر مردم فرو ریزد و آنان را از دشمنان‌شان برهاند. به فقیه گفته می‌شود: ای کسی که سرپرستی یتیمان آل محمد را بر عهده گرفتی و دوست‌داران و پیروان و مستضعفانم را هدایت کردی بایست تا هر کسی که از تو بهرمند شده و یا دانش آموخته است شفاعتش کنی. 📌در حدیث فوق دقت کنیم فرق عابد و عالم در آن است که عابد، علم خود را فقط خودش به کار می‌گیرد و به فکر اصلاح خود است ولی عالم، علم خود را در اختیار دیگران قرار می‌دهد، چون‌ شمع می‌سوزد و نور می‌دهد بدون این‌که دستمزدی از آنان طلب کند. 📖الاحتجاج (طبرسی) داستان ‌ها و پندهای اخلاقی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🟢 ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! نفاق یعنی باطن بد و نیت بد را به قصد خدعه و فریب مردم مخفی کردن، جو فروختن و گندم‌نمایی کردن. عکس قضیه چگونه است؟ عکس قضیه این گونه است که انسانی به کمالاتی از معنویت رسیده باشد که اگر مردم از آن اطلاع پیدا کنند دست و پایش را می‌بوسند، خاک پایش را بر می‌دارند. ولی او این کمالات را مخفی می‌کند و می‌خواهد این راز بین خودش و خدای خودش باشد. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟! 📗 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۷/ص۱۳۴ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
31.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 علامه حلی و ملاقات با امام زمان (عج) 🎙با صدای شهید کافی(ره) ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‌ 🔴 راه های پاک شدن مؤمنان از گناه یونس ابن یعقوب از امام صادق علیه السلام نقل کرده است: درخصوص مومنان، هر بدنی که چهل روز آسیبی به آن وارد نشود، ملعون است و دور از رحمت خداوند. گفتم: واقعا ملعون است؟ فرمودند: بله. گفتم: واقعا؟ باز فرمودند: بله. پس چون امام علیه السلام سنگینی مطلب برای من را مشاهده کردند، فرمودند: ای یونس! از جمله ی بلا و آسیب به بدن همین خراش پوست و ضربه خوردن و لغزیدن و یک سختی و خطا کردن و پاره شدن بند کفش و چشم درد و مانند اینها است، نه لزوما مصیبتهای بزرگ. مومن نزد خداوند بافضیلت تر و گرامی تر از آن است که بگذارد چهل روز بر او بگذرد و گناهان او را پاک ننماید؛ ولو به یک غم پنهان در دلی ، که او نفهمد این غم از کجا حاصل شده است. به خدا قسم، وقتی یکی از شما سکه های درهم را در کف دست وزن میکند و متوجه نقصان آن شده و غصه دار میشود، سپس دوباره وزن میکند و متوجه میشود که وزنش درست بوده، همین غصه کوتاه و گذرا موجب آمرزش برخی از گناهان اوست... 📚 الوسائل: 11 / 518 ج 21 البحار: 76 / 354 ج عن کنز الکراجکی: ص 63 بإسناده عن یونس بن یعقوب ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 داستان‌های‌بحارالانوار ذلت گناه و عزت طاعت یکی از خلفاء عباسی دل درد شدیدی داشت. بختیشوع که خود نصرانی، و از پزشکان ماهر آن عصر بود، برای معالجه به بالین آن خلیفه آمد و پس از معاینه، معجونی از دارو درست کرد و به خلیفه داد ولی خوب نشد بختیشوع که از معالجه او ناامید شده بود، گفت: آنچه مربوط به علم پزشکی بود، همین بود که انجام دادم. بنابراین درد تو با برنامه طبی، معالجه نمی یابد و ادامه دارد، مگر شخصی که دعایش مستجاب می‌شود، برای تو دعا کند. خلیفه به یکی از نگهبانان خود گفت: موسی بن جعفر را به اینجا بیاور. او رفت و امام کاظم (علیه السلام) را آورد. مأمور شنید که حضرت در بین راه مشغول راز و نیاز شد و دعایی خواند، همان دم درد خلیفه برطرف شد و شفا یافت. پس از آنکه امام (علیه السلام) به نزد خلیفه وارد شد، به امام گفت: تو را به حق جدت پیامبر مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) سوگند می‌دهم، بگو بدانم درباره من چه دعایی کردی؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمود: گفتم: اللهم کما أریته ذل معصیته فأره عر طاعتی. خدایا! همان طور که نتیجه ذلت و خواری گناه خلیفه را به او نشان دادی، نتیجه عزت و شرافت اطاعت مرا نیز نشان بده. آری، استجابت دعا و نیایش از آثار اطاعت و بندگی است، همچنان که ذلت و گرفتاری معمولا از آثار عصیان و گناه می‌باشد. 📚 بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱۴۰. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🌼الهی 💜دلتون شـاد 🌼روزتون پر از نشاط 💜و قلب مهربونتون هميشه تپنده باد 🌼روز خوبی داشته باشید😊 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 روز ظهور، روز فتح و پیروزی آنان مى‌گویند: اگر راست مى‌گویید، این پیروزى شما کى خواهد بود؟!» بگو: روز پیروزى، ایمان آوردن، سودى به حال کافران نخواهد داشت؛ و به آن‌ها هیچ مهلت داده نمى‌شود. (سجدة/ ۲۸-۲۹) 🌕 امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «یوم الفتح روزی است که دنیا برای ظهور قائم عجل الله فرجه، مهیا می‌شود و در آن روز تقرب‌جستن به ایمان، تنها برای کسی سودمند است که پیش از آن هنگام، مؤمن باشد و به آن فتح و پیروزی، یقین داشته باشد. پس تنها مؤمن است که ایمانش برای او سودمند است و نزد خداوند قدر و منزلت والایی دارد و در روز قیامت و روز برانگیخته‌شدن انسان از قبر، باغ‌های بهشتی، به خاطر او آراسته و مزیّن می‌شود و آتش جهنّم خداوند از او پرده در می‌کشد.» 📗تفسير البرهان، ج۴، ص۴۰۳ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚منتظران ظهور امروز جمعه نیست اما دلم عجیب تنگ است. قرار نیست فقط غروب جمعه سراغش را بگیریم و حال دلمان دگرگون شود. او امامِ تمام عصرها و زمان‌هاست. او نور تمام روزهای ماست و چراغ تمام شب‌های تارمان. روشنی هر صبح از خورشید وجود اوست. وجود مبارک اوست که هدایتگر تمام لحظات عمر ماست. دلبستگی به او چیزی نیست که در طول هفته از یادمان برود یا در میانه‌ی تقویم گم شود. وای از دوشنبه و پنجشنبه‌ای که نامه‌ی اعمالمان را برایش ببرند و روسیاه شویم. وای از روزهایی که کسی از شیعیانش به یادش نباشد و او چشم انتظار بماند. مثل پدری که انتظار آمدن فرزند فراموشکارش را می‌کشد. کاش بندهای دنیا را از دست‌ها و پاهایمان باز کنیم و نگذاریم لحظه‌ای بی‌یادش بگذرد. کاش رضایت او در برنامه و لیست کارهای هر روزمان باشد. امان از لحظه‌ای که او به یاد ماست و ما نه. امان از روزهایی که دست‌هایش برای ما به دعا بلند است و ما در بند دنیاییم. کاش نگذاریم لحظه‌ای بی‌یادش بگذرد چرا که هیچکس به اندازه او خوب نیست و هیچ چیز به اندازه رضایتش مهم نیست. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عاقبت قرآن خوانِ بی تقوا! در یکی از شبها امیرالمؤمنین علیه السلام از مسجد کوفه به سوی منزل خود حرکت کرد. کمیل بن زیاد که از یاران خوب آن حضرت بود امام را همراهی می‌نمود. گذرشان از کنار خانه مردی افتاد که صدای قرآن خواندنش بلند بود و آیه ۹ سوره زمر را با صدای دلنشین و زیبا می‌خواند. کمیل از حال معنوی این مرد بسیار لذت برد و در دل بر او آفرین گفت. بدون آنکه سخنی در زبان بگوید. حضرت به حال کمیل متوجه شد و رو به او کرد و فرمود: «ای کمیل! صدای قرآن خواندن او تو را گول نزد زیرا او اهل دوزخ است (چه بسا قرآن خوانی هست که قرآن بر او لعنت می‌کند) و بزودی آنچه را که گفتم به تو آشکار خواهم کرد!» کمیل از این مسئله متحیر ماند، نخست اینکه امام علیه السلام به زودی از فکر و نیت او آگاه گشت، دیگر اینکه فرمود: این مرد با آن حال روحانیش اهل دوزخ است. مدتی گذشت. حادثه گروه خوارج پیش آمد و کارشان به آنجا رسید که در مقابل امیرالمؤمنین ایستادند و علی علیه السلام با آنان جنگید در حالی که حافظ قرآن بودند. پس از پایان جنگ که سرهای آن طغیان گران کافر بر زمین ریخته بود، امیرالمؤمنین علیه السلام به یکی از سرها اشاره کرد و فرمود: «ای کمیل! این همان شخصی است که در آن شب قرآن می‌خواند و از حال او در تعجب فرو رفتی.» آنگاه کمیل حضرت را بوسید و استغفار کرد. 📚بحارالانوار ج ۳۳، ص ۳۹۹. @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
اهالي روستايي به دليل بي‌آبي تصميم گرفتند براي نزول باران، نماز استسقاء بخوانند. نزد روحاني روستا رفتند و از او خواستند تا زماني براي نماز باران مشخص نمايد. روحاني به آن‌ها گفت: روزي با پاي برهنه همه بيرون از آبادي همه حاضر شويد تا نماز باران بخوانيم. روزي كه تمام اهالي براي دعا و نماز در محل مقرر جمع شدند، روحاني نگاهی به جمعیت انداخت و جمعيت را رها كرده و به طرف خانه بازگشت. مردم متعجب دور او حلقه زدند كه پس چرا نماز باران نمي خواني؟ او به مردم گفت: چون در ميان شما فقط اين مرد جوان اعتقاد واقعي به خدا دارد و با توكل به او، به اينجا آمده و اشاره‌اي به مرد جوان، كه با چتر آمده بود، نمود. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 خیانت از جنسی متفاوت 💢امانت داری از مسائل مهم در اخلاق اسلامی است. در آیه ۵٨ و ۵٩ سوره نساء؛ اطاعت از خدا، پیامبر و اولی الامر، به عنوان مطرح شده است. 💢هر گاه از امانت داری یا خیانت در امانت صحبت می شود، همه فکرها به سمت خیانت های مالی و مادی می رود؛ در حالی که ما خیانت های دیگری هم داریم. برای مثال: 💢وقتی از نوعی محسوب می شود، یا جدی نگرفتن فرمان امام، محسوب می شود. 📌 امانت داری یعنی اینکه، وقتی امام زمانمان می فرمایند: "برای فرج ما دعا کنید"، کوتاهی نکنیم و برای فرج  بسیار دعا کنیم؛ در غیر این صورت تنها اسم منتظر را یدک می کشیم! ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‌❤در سه چيز راستگويى زشت است: سخن چينى، خبر ناخوشايند دادن به مردى درباره زن و فرزندش و تكذيب كردن خبر كسى. ✋ ‌ 🍃 پیامبر (ص) 🕊 ‌ خصال، ص 87 ، ح 20 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❗️ 🍃امام صادق(ع) به فرزند خود محمّد فرمود: فرزندم! از آن خرجى ، چقدر اضافه آمده است؟  عرض كرد: چهل دينار. فرمود: برو و آنها را صدقه بده.عرض كرد: فقط همين چهل دينار باقى مانده است.حضرت فرمود: آنها را صدقه بده؛ زيرا خداوند عزّوجلّ عوضش را مىدهد. مگر نمیدانى كه هر چيزى كليدى دارد و كليد روزى ، صدقه دادن است، پس آن چهل دينار را صدقه بده. 🍃محمّد چنين كرد ، و ده روز بيشتر بر امام صادق (ع) نگذشت كه از جايى چهارهزار دينار به ايشان رسيد. سپس فرمود: ای پسرم ما در راه خدا چهل دینار بخشیدیم و خداوند به ما چهار هزار دینار بخشید. 📚كافي ، ج۴، ص۱۰ ‌‌‌ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🟣آراستگی ظاهر و لباس مناسب زن و شوهر در خانه ابوخالد کابلی از اصحاب خاص امام سجاد علیه السلام نقل می‌کند که: یحیی ابن ام طویل دستم را گرفت و مرا خدمت امام سجاد علیه السلام برد. دیدم امام علیه السلام در خانه‌ای با فرش‌های مجلل نشسته و لباس‌های گران قیمت به تن دارد. پس از مدتی برخاستیم. امام علیه السلام به من فرمود: فردا هم نزد من بیایید! وقتی بیرون رفتیم، سرزنش‌کنان به یحیی گفتم: (مرا نزد کسی بردی که لباس‌های پر زرق و برق می‌پوشد.) و قصدم این بود که دیگر به نزد ایشان برنگردم؛ اما روز بعد، پیش خودم فکر کردم که رفتنم نزد او بی ضرر است؛ برای همین دوباره به خانه او رفتم. دیدم درِ خانه باز است. هیچ کس را ندیدم و تصمیم گرفتم برگردم. در این هنگام امام علیه السلام از داخل خانه، مرا به اسمم صدا زد و گفت: (ای کنکر، داخل شو) این اسمی بود که مادرم من را به آن نامیده بود و هیچ‌کس جز خودم از آن خبر نداشت! داخل شدم و دیدم دیوارهای خانه گلی است و امام علیه السلام بر روی حصیری از درخت خرما نشسته و لباسی از کرباس پوشیده است. یحیی هم نزد ایشان بود. امام علیه السلام فرمودند: ای اباخالد، من در آستانه ازدواج هستم و آنچه دیروز دیدی، خواسته زنان بود و من نمی‌خواستم با آنها مخالفت کنم. 📚بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۰۵_۱۰۶. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
‍🖤✨برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات 🖤✨بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات 🖤✨رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات 🖤✨آن چهار شهید و مادر پاک سرشت 🖤✨بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات 🖤✨الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ 🖤✨وَآلِ مُحَمَّدٍ 🖤✨وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ شهادت حضرت ام البنین مادر گرامی حضرت ابوالفضل (ع) تسلیت باد 🏴 10صلوات هدیه به روح مادر وفا و ادب بفرستید ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
💔 مادری می‌شناسم؛ که شجاعت شیر داشت و محبت باران. استواری کوه داشت و لطافت نسیم. مادری می‌شناسم؛ هنرمند؛ هنرش نقاشی بود. نقش کردن وفا، نقش کردن شجاعت و عشق. نه بر روی بوم، بر قلب فرزندانش. مادری می‌شناسم؛ که خطاط بود! مشق عشق می‌کرد ... هر شب ۱۳۳ بار بر لوح دل می‌نوشت؛ یاعلی🌴 مادری می‌شناسم؛ که شاعر بود‌، و لالایی‌اش بنام زهرا، برای زهرا ، به عشق زهرا در گوش فرزندش جاودانه شد. مادری می‌شناسم؛ که احترامش در آسمان بیشتر از زمین است. اگر نمی‌شناسید! از امام زمانمان سراغش را بگیرید. بگیرید سراغ مادری را که برای حسین زهرا سلام الله علیها مادری کرد. 💔 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
⚫️ سند مسمومیت و شهادت حضرت ام‌البنین علیها‌السلام توسط بنی‌امیه... 🌹▪️ حضرت ام البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه بر آمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری‌های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی‌لیاقتی حکام وقت می‌نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند. چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب «زنان نابغه» و جناب عبد العظیم بحرانی در کتاب «ام‌البنین» نگاشته‌اند که بنی امیه، همسر امیرالمومنین علیه‌السلام، ام‌البنین سلام‌الله علیها را مسموم و به قتل رساندند. در کتاب «اختیارات» از اعمش نقل شده است که می‌گوید: روز سیزدهم جمادی الثانی که مصادف با روز جمعه بود نزد امام زین العابدین علیه‌السلام بودم که ناگهان جناب فضل بن عباس علیهما‌السلام وارد شد و در حالی که گریه می‌کرد گفت: جده‌ام حضرت ام‌البنين علیها‌السلام از دنیا رفت. 📗الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، نوشته رفیع الدین رفیعی، صفحه ۸۵ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ 🎙با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے ای مادر چهار کشته عاشورا ای مرثیه خوان ماتم تاسوعا هر جا که توا زینب کبری می دید می گفت که ای وای نیامد سقا 🌹▪️ وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام تسلیت باد. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
الهـــی  هرچی از دلتون میگذره با شفاعت حضرت ام البنین س همین امشـ🌙ـب برآورده بشه و مشکلات همه حل بشه✨ الهی آمین🙏 شب بخیر دوستان ✨🙏✨ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
✍دو مرد هندو گازر (لباس شوی) بودند که در رود سند لباس‌های مردم را می‌شستند. آنان از منزل مردم لباس‌هایشان را می‌گرفتند و در رود سند شسته و هنگام غروب بعد از خشک شدن تحویل‌شان می‌دادند. پادرا مرد خداترسی بود و هر از گاهی از جیب لباس‌ها سکه یا اسکناسی می‌یافت که آن را کنار می‌گذاشت تا شب به صاحب آن تحویل دهد. اما سونیل مردی بود که اگر سکه‌ای می‌یافت که صاحب آن ثروتمند بود آن را برگشت نمی‌داد و فقط به فقراء برگشت می‌داد. روزی پادرا در جیب شلواری سکه‌ای یافت که لباس متعلق به مرد ثروتمندی بود. شب سکه را همراه لباس که برگشت داد صاحب لباس پادرا را انعام بزرگی بخشید که پادرا با آن در بمبئی خانه‌ای بیست متری خرید و از خیابان و گذرخوابی رها شد. سونیل از این اتفاق که برای پادرا افتاد تصمیم گرفت کاری کند. روزی ثروتمندی در بمبئی لباسی به او داد و سونیل موقع برگشت از جیب خودش سکه‌ای در جیب شلوار گذاشت و به صاحب شلوار گفت: «این سکه یادش رفته بود...» تا او نیز بتواند انعامی بگیرد. ولی داستان برعکس شد. وقتی سکه را تحویل داد مرد ثروتمند مچ دست او را گرفت و گفت: «من ده سکه گم کرده‌ام که تو یکی را دادی و مطمئن شدم بقیه هم در شلوارم مانده بود باید بقیه را هم بدهی....» و از سونیل شکایت برده و به جای دادن انعام، به جرم سرقت او را روانۀ زندان کرد. پادار به سونیل زمان بدرقه‌اش به زندان گفت: «هرگز ریاکارانه و متظاهر به کار نیک مباش، بدان اگر کار نیکی را که برای خدا نکنی، کار شری برای تو شده و دامان تو را خواهد گرفت.» ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمؤمنین عليه السلام: 🌹اى خداوند سبحان! چه عظيم و پر شكوه است آنچه از آفرينش تو مى بينيم! و چه حقير است آنچه ما مى بينيم در برابر قدرت و سلطنت نا پيداى تو از ديدگان ما!... 📚 ميزان الحكمه جلد3 صفحه 414 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴آنچه می‌توانی ببخشی، ثروت واقعی توست ✍چوپانی به عالِمی که در صحرا تشنه بود، کاسه‌ای شیر داد. سپس رفت و بزی برای او آورد و ذبح کرد. عالِم از سخاوت این چوپان که تعداد کمی بز داشت، در حیرت شد. پرسید: چرا چنین سخاوت می‌کنی؟ چوپان گفت: روزی با پدرم به خانه‌ مرد ثروتمندی رفتیم. از ثروتِ او حسرت خورده و آرزوی ثروت او را کردم. آن مرد ثروتمند لقمه‌ نانی به ما داد. پدرم گفت: در حسرت ثروت او نباش، هرچه دارد و حتی خود او را، روزی زمین به خود خواهد بلعید و او فقط مالک این لقمه‌ نانی بود که توانست به ما ببخشد و از نابودی نجاتش دهد. بدان ثروت واقعی یک مرد آن است که می‌تواند ببخشد و با خود از این دنیا به آن دنیا بفرستد. چوپان در این سخنان بود و بز را برای طبخ حاضر می‌کرد که سیلی از درّه روان شد و گوسفندان را با خود برد. چوپان گفت: خدایا! شکرت که چیزی از این سیلاب مرا مالک کردی که بخشیدم و به سرای دیگر فرستادم. عالِم که در سخن چوپان حیران مانده بود، گفت: از تو چیزی یاد گرفتم که از هیچ‌کس نیاموخته بودم. مرا ثروت زیاد است که 10 برابر آنچه این سیلاب از تو ربوده است، احشام خریده و به تو هدیه خواهم کرد. چوپان گفت: بر من به اندازه‌ بزهایم که سیلاب برد، احسان کن، که بیش از آن ترس دارم اگر ببخشی، دستِ احسان مرا با این احسان خود به‌خاطر تیزشدن چاقوی طمعم بریده باشی. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
غافلانِ از گذر عمــر زيــانكارانند " اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبَنَ عُمْرَهُ سٰاعَةً بَعْدَ سٰاعَةٍ " ✍ مغبون كسى است كه ساعت به ساعت از عمرش مى گذرد و او هيچ استفاده اى نمى كند و زيان مى كند . عمر خود را به دور هم نشستن و گفتن حرف هاى متفرقه مى گذارند . اگر طلبه است ، مباحثه نمى كند ، اگر غير طلبه است ، عمرش را ضايع مى كند . چه قدر در شبانه روز ساعت هاى عمر ما از بين مى رود. يكـ روز ( حاج ميرزا على محدث زاده ) در شبستان راجع به زيان عمر صحبت مى كردند و مى گفتند كه خيلى از عمرهاى ما تلف مى شود ،ايشان فرمودند: يكى از اروپاييان كتابى نوشته كه ترجمه نام آن كتاب به زبان فارسى مى شود : ( يكـ دقيـقه قبل از غذا ) بعد در توضيح اينكه چرا نام اين كتاب را گذاشته "يكـ دقيـقه قبل از غـذا " گفته : من مى خواستم كتابى بنويسم ، ولى با اين حال وقت نداشتم و تمامى شب و روزم مستغرق بودم. روزى به طور ناگهانى به ذهنم رسيد كه من زمانى كه سر سفره مى نشينم تا وقتى كه همسرم غذا را بياورد ، يكـ دقيقه بيكار هستم ، خوب است كه در همين يكـ دقيقه دو سه خط كتاب را بنويسم . بعد از آن روزى دو سه خط از كتابم را نوشتم و تمام شد. ببينيد اين اروپايى حتى از يكـ دقيقه عمرش هم استفاده كرده و كتابى نوشته است .حالا ما چه طور عمرمان را تلف مى كنيم . ما نمى توانيم اين كارها را بكنيم؟ نمى توانيم يكـ حديث پاكنويس كنيم ؟ تا سفره انداخته مى شود يكـ حديث براى خواهر يا برادرمان بگوييم ؟ يكـ مسئله شرعى يادشان بدهيم ؟ حمد و سوره ى خواهرمان را بپرسيم ؟ كارى كنيم كه عمرمان تلف نشود؟ 📚"از بیانات آیت الله (ره) ➥ @sheikh_kafi
🔴 مروری بر زندگی واعظ شهیر شهید کافی رحمه الله علیه پیش از وقوع انقلاب اسلامی تلاش‌های بی‌وقفه روحانیت در کنار مردم و در مسیر ایجاد وحدت فکری و مشارکت مردمی و ارتقای سطح دانش و آگاهی عمومی موجب شد تا نهضت امام خمینی در عرصه‌های فکری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دینی نقش پیشرویی داشته باشد. حجت‌الاسلام کافی از جمله روحانیون تلاشگر و مبارزی بود که با روش‌های خود به طور مستقیم و غیرمستقیم از سیاست ضد دینی و ضد روحانی رژیم پهلوی به وضوح و با زبانی فصیح و بیانی شجاعانه سخن می‌گفت. اگرچه ایشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی درگذشت و استقرار جمهوری اسلامی را ندید، اما با وجود ناراحتی‌ها و احضارهای مکرر از سوی ساواک، با حضوری پرشور به ارائه خدمات دینی، تبلیغی وارشادی پرداخت و لحظه‌ای در برابر مفاسد اجتماعی و بیداد زمانه سکوت نکرد. ادامه دارد... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی