18.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 داستان قشنگ و جذاب بی بی شطیطه
از زبان شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🟣 رسیدن فرشته ای به مقام خود از برکت صلوات
در اکثر کتب معتبره و مفتاح الجنة مرویست که روزی جبرئیل به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمده عرض کرد : یا رسول الله امر عجیب و غریبی مشاهده کرده ام و آن این است که در وقت نزول ، گذرم از کوه قاف افتاد ناله سوزناکی شنیدم جلوتر رفتم فرشته ای را دیدم که پیش از این ، همین فرشته را در آسمان با جلال و عظمت دیده بودم ، که بالای تختی از نور می نشست و هفتاد هزار نفر از ملائکه در حضورش صف بسته می ایستادند ، و چون نفس می کشید از نفس او ملائکه خلق می شدند .
پس این فرشته را دیدم با دل خسته و بالهای شکسته بر زمین افتاده چون سبش را پرسیدم گفت : در شب معراج من در تخت خود نشسته بودم که حضرت رسول صلی الله علیه و آله بر من گذشت و من تعظیم لایق و تکریم شایسته برای مقدم شریفش به عمل نیاوردم ، بنابراین به این عقوبت گرفتار شدم و از بلندی افلاک به پستی خاک افتادم پس ای جبرئیل الان توشفیع باش و خلاصی مرا از درگاه الهی بخواه .
پس من با تضرع و زاری بسیار از درگاه الهی مسئلت عفو و مغفرت او را نمودم تا آنکه خطاب مستطاب را به او گفتم و او بر جناب شما از روی اخلاص صلوات فرستاد ، و فی الحال بالهای اقبال او از برکت صلوات فرستادن بر جناب شما ، روئیده و از پستی خاک به بلندی افلاک و به مقام قرب خود رسید.
📚 داستان هایی از انوار آسمانی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از تبلیغات موقت👇
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پذیرش سراسری حوزههای علمیه (برادران)
داوطلبان میتوانند جهت ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به پایگاه اطلاعرسانی سنجش و پذیرش حوزههای علمیه و جهت دریافت پاسخ به سؤالات خود به مدیریتهای استانی و مدارس علمیه سراسر کشور مراجعه نمایند.
↙️ ثبت نام
↙️ دفترچه راهنما
💠 #اطلاع_رسانی_کنید
. https://eitaa.com/pazireshhowzeh
عذاب_قبر به علت بداخلاقی
✍ شهيد مطهّري مي گويد:
من از آقاي حاج ميرزا علي شيرازي اين مرد بزرگ داستانها دارم از جمله رويايی است كه نقل مي كنم: ايشان يك روزضمن درس در حالی كه دانه های اشكشان بر محاسن سفيدشان مي چكيد اين خواب را نقل كرده و فرمودند: در خواب ديدم مرگم فرا رسيده است مردن را همان طوری كه براي ما توصيف شده است در خواب يافتم خويشتن را جدا از بدنم می ديدم و ملاحظه می كردم كه بدن مرا به قبرستان برای دفن حمل می كنند. مرا به گورستان بردند و دفن كردند و رفتند من تنها ماندم و نگران كه چه بر سر من خواهد آمد؟ ناگهان سگی سفيد وارد قبر من شد در همان حال احساس كردم كه اين سگ تند خويی من است كه تجسّم يافته و به سراغ من آمده است مضطرب بودم كه حضرت سيدالشهداء (ع) تشريف آوردند و به من فرمودند: غصه نخور من آن را از تو دور می كنم.
📚 عدل الهي ص250- كتاب داستان های شگفت انگيزي از عالم برزخ ص 63
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚اعتراض کوبنده
معاويه عده اي از صحابه و تابعين دروغگو را با پول خريده بود تا آنها بر ضد امام علي (علیه السلام)، حديث جعل كنند، مانند ابوهريره، عمروعاص و مغيره بن شعبه از صحابه، و مانند عروه بن زبير از تابعين. ابوهريره بعد از شهادت علي (ع) به كوفه آمده بود، و با طرفندهاي عجيبي،(با حمايت از قدرت معاويه) مطالبي را كه با شأن علي (ع) نامناسب بود، مي بافت و به پيامبر(ص) نسبت مي داد، شبها كنار باب الكنده مسجد كوفه مي نشست و عده اي را با اراجيف خود منحرف مي كرد.
شبي يكي از جوانان غيور و آگاه كوفه در جلسه او شركت كرد، پس از شنيدن گفتار بي اساس او، خطاب به او گفت: تو را به خدا سوگند مي دهم آيا شنيده اي كه رسول خدا در مورد علي (ع) اين دعا را كرد: اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه: خدايا دوست بدار، كسي را كه علي (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار كسي را كه علي (ع) را دشمن دارد. ابوهريره (ديد نمي تواند اين حديث روشن و قاطع را رد كند) گفت: اللهم نعم: خدا را گواه مي گيرم آري شنيده ام.
جوان غيور گفت: بنابرين، خدا را گواه مي گيرم كه تو دشمن علي (ع) را دوست مي داري و دوست علي (ع) را دشمن داري (پس مشمول نفرين رسول خداص هستي)، سپس آن جوان بر خاست و با كمال بي اعتنائي آن جلسه را ترك نمود.
📚داستان دوستان(نوشته ی محمد محمدی اشتهاردی)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴مخفی کاری های خداوند
🌹🌹امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
🏷 خداوند چهار چیز را در چهار چیز مخفی کرده است:
1⃣ رضايتش را در طاعتش پنهان كرده، پس هيچ طاعتي را كوچك نشمار چرا كه ممكن است رضايت خدا در همان باشد و تو نداني؛
2⃣ خشم خود را در نافرماني از خود مخفي كرده است، پس هيچ گناهي را كوچك نشمار، چرا كه ممكن است خشم خدا در همان گناه باشد و تو نداني؛
3⃣ اجابت خود را در دعا پنهان كرده است، پس هيچ دعايي را كوچك نشمار، چرا كه ممكن است اجابت در همان دعا باشد و تو نداني؛
4⃣ و دوست خود را در ميان بندگانش پنهان كرده است، پس هيچ بنده اي را از بندگان خدا كوچك نشمار، چه بسا همان كس دوست خدا باشد و تو نداني》
📚 کمال الدین و تمام النعمة باب۲۶ حدیث۴
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴نوشتن رضایتنامه
آقای حاج آقا رضا صدر نقل میکرد: آسید محمد فیروزآبادی از اصحاب خاص مرحوم آسید محمد کاظم یزدی بود.
یکی از مریدان آخوند میخواست وجهی به مـرحـوم فیروزآبادی بدهد، ولی باید با اجازه مرحوم آخوند این وجه در اختیار فیروزآبادی قرار میگرفت. این امر برای مرحوم فیروزآبادی خیلی دشوار بود؛ چون اختلاف میان عَلَمَين (آسید محمد کاظم و آخوند) خیلی حادّ بود.
از باب ناچاری نزد مرحوم آخوند رفت. وقتی وارد شد، چون آخوند توجه داشت که فیروزآبادی از اصحاب خاص آسید محمد کاظم است، برای اینکه اصحاب به وی بیاعتنایی نکنند، به محض ورود برای وی بلند شد و با احترام ویژهای با وی برخورد کرد.
آن شخصی که مرید آخوند بود و میخواست آن وجه را به فیروزآبادی بدهد، از مرحوم آخوند استجازه کرد. مرحوم آخوند به او عتاب کرد: چرا مزاحم آقا شدید؟ شما به خود آقا مراجعه میکردید و لازم نبود ایشان را به زحمت بیندازید تا اینجا تشریف بیاورند. چون لازم بود آخوند برگه ای را امضا کند، آمیرزا مهدی ـ پسر بزرگ مرحوم آخوند که همهکاره دستگاه آخوند بود ـ خوش نفسی کرد و در حالی که سرش را به زیر انداخته بود، رفت و قلمدان را برای آخوند آورد.
علت اینکه آمیرزا مهدی سرش را پایین انداخته بود، این بود که اصحاب آخوند با اشاره چشمهایشان مانع از آوردن قلمدان نشوند.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۲ ص ۴۳۲
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
kafi (14).mp3
6.79M
🎧 فایل صوتی
🔴 داستان برصیصای عابد
🎙با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
29.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 موضوع پسر مهزیار
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌜شب ها آرامشی دارند
💫از جنس خـدا
🌜پروردگارت همواره
💫بـا تـو همراه است
🌜امشب
💫از همان شبهاییست
🌜که برایت یک شب بخیر
💫خــدایی آرزو کـردم
🌜شبتون معطر به عطر خدا
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 خانم ڪمحجابی ڪه به شیشهی ماشین سردار سلیمانی میزند
✍سردار سلیمانی نقل میڪند یڪبار با دخترم زینب رفته بودیم ڪه میوه بخریم. من داخل ماشین نشسته و منتظر دخترم بودم. هم زمان دختر خانمی ڪه پوشش مناسبی نداشت، با شڪ و تردید من را نگاه میڪـــرد و به همراهش میگفت این آقا ...😳
ادامه این ماجرای عجیب درڪانال🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4043833365C3d3968f492
صبح جمعه ماه رمضان را آغاز میکنیم
با یگانه خدایی که
در دل های ماست
و در اعماق وجودمان
منزل دارد
خدای عاشقی که
هر روز عشق را
ترویج میکند بر کل جهان
سلام صبحتون بخیر❤️❤️❤️
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی