eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
89.7هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
7.2هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 تسبیح خانم فاطمه زهرا (عليها السلام) بعد از نماز ​از امیرالمومنین (عليه السلام) نقل شده که فاطمه زهرا (عليها السلام) از پدرش خدمتکاری خواست که در کارهای خانه به وی خدمت کنند رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) به جای خدمتکار تسبیح را به آن حضرت و علی (عليه السلام) آموخت و فرمود آیا چیزی به شما یاد ندهم که از خادم بهتر است؟ وقتی که داخل رختخواب شدید 34 مرتبه الله اکبر و 33 مرتبه سبحان الله و 33 مرتبه الحمدلله بگوئید. فاطمه (عليها السلام) دوبار گفت: این ذکر را به جای خادم از خدا و رسول قبول کردم و بعد از آن حضرت برای مسلمانان یادگار ماند و از تعقیبات اکیده است تا جائی که حضرت صادق (عليه السلام) فرموده: تسبیح فاطمه زهرا (عليها السلام) بعد از هر نماز بر من محبوب تر است از هزار رکعت نماز در هر روز، و حضرت فاطمه (عليها السلام) در ریسمانی از پشم به عدد تکبیرات گره زده بود با شمردن آنها تکبیر و تسبیح می گفت تا عمویش حمزه شهید گردید آن حضرت از خاک قبر حمزه تسبیحی درست کرد و چون اباعبدالله الحسین (عليه السلام) شهید شد از تربیت پاک او تسبیح درست کردند زیرا آن تربیت مقدس دارای فضیلت و مزیت است. منبع: داستان ها وحکایت های نماز گردآورنده: رحیم کارگر محمدیاری ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 دعا برای ظهور و تشکیل حکومت اسلامی،جهت رفع غربت امام زمان 🌕 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ کسی که صبح کند و دغدغه مسلمانان را نداشته باشد، مسلمان نیست! امروز نه یک مسلمان معمولی، بلکه امام و ولی امر کل مسلمین جهان به شدت مورد ظلم و فراموشی مردم قرار گرفته؛ و جز عده اندکی از شیعیان کسی به فکر ایشان نیست! 🌕 امام کاظم علیه السلام: اوست رانده شده و تنها و غريب و غائب از خاندان خود.. امام زمان عج غربت کشیده است و غریبِ همه غریبان است؛ غربت یعنی از وادی خلافت دور مانده است و باید دعا کنیم که خداوند متعال هرچه زودتر امام غریبمان را به جایگاه اصلی خود که همان تشکیل حکومت اسلامی و عدل جهانی است، برساند. 🌕 امام کاظم(ع) در ادامه فرمودند: يَا بُنَيَّ إِنَّمَا هِيَ مِحنَة مِنَ اَللّه اِمتَحَنَ بِها خَلقَه؛ پسر جان! غیبت قائم عج یک آزمون الهی است که به وسیله آن بندگانش را می آزماید. 👈یادمان باشد کوفیان با ظهور (حسین علیه‌السلام) و ما با غیبت حسین زمانمان امتحان شده‌ایم! @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 وقتی شهید کافی برای خواهرش به خواستگاری رفت! «فرزند اول خانواده بود و دلسوز غمخوار همه اهل خانه. کارهای ازدواج تمام برادرها و خواهرها را هم خودش انجام داد. اما از همه جالب‌تر، ماجرای ازدواج من بود. همسر مرا شیخ احمد انتخاب کرد. همسرم محمدرحیم ضیغمی شاگرد شیخ احمد در مهدیه بود. وقتی به سن ازدواج رسید، برادرم پیشدستی کرد. همیشه همینطور بود؛ به حرفی که روی منبر به مردم می‌زد، خودش قبل از همه عمل می‌کرد. همیشه به خانواده‌های دختردار سفارش می‌کرد اگر پسر خوبی در اطرافشان سراغ دارند، خودشان پیشقدم شوند و اسباب ازدواج دخترشان با او را فراهم کنند. نوبت به خودش که رسید، همین کار را کرد. به آقا محمدرحیم گفته‌بود همشیره‌ای دارد که فکر می‌کند برای ازدواج با او گزینه مناسبی است. بعدها همسرم می‌گفت: "وقتی آقای کافی این موضوع را مطرح کردند، واقعاً غافلگیر شدم. اصلاً انتظارش را نداشتم."» ❌ ادامه در پست های بعدی.... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 وقتی شهید کافی برای خواهرش به خواستگاری رفت! «فرزند اول خانواده بود و دلسوز غمخوار همه اهل خانه.
من هم غافلگیر شده‌ام. صحبت حاج خانم را قطع می‌کنم و می‌پرسم: واقعاً؟! شیخ احمد کافی پیشنهاد ازدواج شما با همسرتان را مطرح و به‌عبارتی از ایشان خواستگاری کردند؟ حاج خانم لبخندبرلب در جواب می‌گوید: «بله. البته هیچ اجباری در کار نبود؛ نه برای من و نه برای همسرم. وقتی موضوع را با پدر و مادر و من مطرح کرد، به من گفت: "پسر خوب و باایمانی است. بیش از یک سال است زیر نظر دارمش. دانشجوست و همزمان کار هم می‌کند. البته الان از مال دنیا هیچ چیز ندارد. از همین حالا بگویم امکان دارد ازدواج کنید و تا مدت‌ها مجبور باشی هر وعده نان و پنیر بخوری ها... بعداً نیایی شکایت کنی..." گفتم: نه. مال و ثروت برای من اهمیت ندارد. ایمان طرف مقابل برایم از همه‌چیز مهم‌تر است. و الحق، همسرم واقعا فرد باایمانی بود.» ❌ ادامه در پست های بعدی.... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فرود انسان بر کره ماه سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ ثواب عظیم آشناکردن مردم با امام زمانشان امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: خداوند به سوی موسی علیه‌السلام وحی فرستاد: «ای موسی! اگر به سویم بندهٔ فراری مرا برگردانی، یا گمراهی را به سوی من بر گردانی، بهتر است برای تو از عبادت صد سال که روزهایش را روزه بداری و شب هایش نماز به پا داری. موسی گفت: پروردگارا! بنده گریخته کیست؟ فرمود: معصیت کاری که از فرمان ما تجاوز کرده. گفت: کیست آن گم شونده از در خانهٔ تو؟ فرمود: نادانی که امام زمانش را نشناسد ، در حالی که تو او را برایش معرفی می‌کنی و می‌شناسانی » 📗بحارالأنوار، ج ۲، ص ۴ 📗مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۱۹ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 دمی با کافی آقای کافی کارهای بسیار دقیق، مهم و سودمندی انجام می‌داد. ایشان یکی از وعاظ مشهور تهران بود. در آن دوران واعظ قوی، کم نداشتیم اما شاید بپرسید چرا ایشان شاخص شد؟ من می‌گویم در درجه اول، به دلیل اخلاصش. هرکس در هر کاری اخلاص داشته‌باشد، خدا او را بالا می‌برد. مرحوم کافی کارهایش خالصانه بود. مثلاً می‌رفت در یک مسجد سخنرانی می‌کرد. در پایان سخنرانی، مردم دورش را می‌گرفتند و می‌گفتند: "آقای کافی، ما برای آب مشکل داریم." آن روزها آب لوله‌کشی نبود و اغلب مردم در خانه‌هایشان آب‌انبار داشتند. آقا کافی پیگیر این موضوع می‌شد و با همکاری اداره آب، سر چند کوچه آن محله، لوله‌های بزرگ آب معروف به "فشاری" نصب می‌کردند تا مشکل مردم برای دسترسی به آب شرب تمیز و بهداشتی رفع شود. آقای کافی اینطور از کار مردم گره‌گشایی می‌کرد و به آن‌ها خیر می‌رساند. البته در بسیاری از این کارهای خیر و عام‌المنفعه، مردم و خیرین هم ایشان را همراهی می‌کردند و با کمک‌هایشان از قدم‌های خیر ایشان حمایت می‌کردند ❌ از زبان معلم خصوصی فرزندان شهید @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
من هم غافلگیر شده‌ام. صحبت حاج خانم را قطع می‌کنم و می‌پرسم: واقعاً؟! شیخ احمد کافی پیشنهاد ازدواج ش
🔴 جوان منتخب شیخ، شهید شد «سال ۵۶ ازدواج کردیم و من از مشهد به تهران آمدم. خانه‌مان در محله امیریه و ۲ کوچه آن طرف‌تر از منزل شیخ احمد بود. نمی‌دانید چقدر به من محبت داشت. هر روز یک تُک پا به خانه‌مان می‌آمد و احوالم را می‌پرسید. الحمدلله همسرم هم همانی بود که برادرم می‌خواست و به لطف خدا زندگی خوبی با هم داشتیم.»  در جملات حاج خانم دقت می‌کنم؛ برای صحبت از همسرش از افعال زمان گذشته استفاده می‌کند. مردد مانده‌ام چطور علت را بپرسم که روایتش می‌رسد به بیمارستان‌های صحرایی بغل گوش خط مقدم: «همسرم تکنسین بیهوشی بود. از وقتی جنگ شروع شد، مدام همراه گروه پزشکی در منطقه بود. در اغلب عملیات‌ها شرکت داشت و بالاخره در یکی از آن‌ها شیمیایی شد. چند سالی که گذشت، مجروحیتش شدت گرفت و زمینگیرش کرد. ۱۰ سال در بستر بود و خودم از او پرستاری می‌کردم. عاقبت هم در سال ۹۰ به دلیل همین جراحت شیمیایی شهید شد.» ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚 حکایت مال حرام مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌طوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت.روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: بخدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره بیماری_وبا آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب لیمو است. این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد. مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی.عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجر کش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدرجان داد. ‌‌‌‌‌ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ حدیث پیامبر اکرم (ص) درباره ازدواج می‌گفت: ازدواج نمی کنم گفتن: چرا؟ گفت: از ترس خرج و مخارج.. چطوری شکم خودمو زنمو سیر کنم؟ گفتن: خدایی که خرج تو رو داده، خدایی که تا حالا روزی تو رو داده، روزی زنت رو هم میده.. بهش اعتماد کن! پ ن: این روزا درسته شرایط خیلی سخته اما چاره اش ازدواج نکردن و تنهایی و بعد به صدتا گناه دیگه افتادن نیست نباید حتما دنبال بهترین شرایط باشیم برای ازدواج… اینکه وقتی به مردی میگی ازدواج! میگه هر وقت خونه و ماشین خریدم!! یا به خانمی میگی ازدواج؛ میگه هر وقت پول جهیزیه ای کامل و عالی داشتم… اینها با این تفکرات وقتی سن ازدواج شون هست که دیگه لابد چهل سالشونه.. یا حتی بیشتر! خیلی ها با یه شرایط متوسط یا حتی پایین… رفتن سر زندگی و خوشبخت شدن و خیلی ها هم با بهترین شرایط مالی رفتن و بدبخت شدن… خداوند مهربان همه ی این روزها و سختی ها رو در همه ی دوران ها می دونسته اما با این وجود، امر به ازدواج کرده❤️ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ شیعه و نماز اول وقت سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 آیا میتوان معصوم را در خواب دید؟ سوال را اینگونه مطرح میکنیم از کجا معلوم شخصی را که در خواب دیده‌ایم معصوم باشد؟! 🌕 رسول الله صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ رَآنِی فِی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فَإِنَّ الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ‌ بِی‌ فِی نَوْمٍ وَ لَا یَقَظَةٍ وَ لَا بِأَحَدٍ مِنْ أَوْصِیَائِی إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة» «کسی که مرا در خواب دید، به درستی که مرا دیده است. زیرا شیاطین به صورت من در خواب و بیداری مجسّم نمی‌شوند. حتی به صورت اوصیاء من نیز تا روز قیامت در نمی‌‌آیند» در پاسخ باید گفت: لازمهٔ دیدار معصوم علیه‌السلام در خواب، این است که او را قبلا در عالم بیداری دیده و تصویرشان را بشناسیم وگرنه چگونه میتوان گفت: آن کسی را که در خواب دیده‌ایم همان معصوم است؟ ممکن است آنچه دیده‌ایم، انعکاس تصاویری باشد که در تلوزیون یا در کتاب‌ها دیده‌ایم. مضافا اینکه بعید نیست که تصاویر یا صداها و نشانه‌های دیده و شنیده شده از معصوم در عالم خواب، وسوسه و فریبی از جانب شیطان باشد. ضمن اینکه حقیقت خواب سازی توسط شیطان و جن، توسط روایات مورد تأیید واقع شده‌اند: 🌕 آقا امام صادق علیه‌السلام در این باره فرمودند: «الرُّؤْیَا عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ بِشَارَةٍ مِنَ‌ اللَّهِ‌ لِلْمُؤْمِنِ وَ تَحْذِیرٍ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ أَضْغَاثِ أَحْلَامٍ» «رؤیا بر سه قسم است: بشارتی از جانب خداوند برای مومن، ترساندنی از طرف شیطان، و خواب‌های آشفته» پس به تصریح این روایت، هیچ اطمینانی بر این نیست که کسی را که در خواب دیده‌ایم معصوم علیه‌السلام باشد، چرا که ممکن است ابلیس خودش را تزیین کرده و به عنوان پیامبر یا اوصیاء ایشان علیهم‌السلام معرفی کرده باشد. لذا در صورت تشکیک (اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال) نمی‌‌شود به سخن فرد در رؤیا اعتماد کرد. 📗بحارالأنوار، ج ۳۰، ص ۱۲۷ 📗تفسیر صافی، ج۳، ص ۲۳ 📗عوالم العلوم، ج۲۰، ص ۱۱۴ 🔴 توجــــــــه: این مطلب را رد ادعای احمدالحسن(دجال بصره) وارد کردیم؛ چرا که این کافر ملعون برای اثبات و حجیت ادعای شیطانی خود پیروانش را بر خواب ارجاع میدهد و رؤیا را سند و شهادتی از سوی پروردگار میداند و آنچه ما گفتیم سوای از رویای صادقه می‌باشد: 🌕 حضرت آقا امام رضا سلام الله علیه: «إِنَّ الرُّؤْيَا الصَّادِقَةَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّةِ.» «رؤیاى صادقه جزئى از هفتاد جز از نبوّت است.» 📗من لا يحضره الفقيه، ج‏۲  ص ۵۸۵ 📗الامالي(للصدوق)، ص ۶۴ 📗عيون أخبار الرضا، ج‏۲ ، ص ۲۵۷ 📗بحار الأنوار، ج‏۴۹ ، ص ۲۸۳ 📗مدينة المعاجز، ج‏۷، ص ۱۸۳ → @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
یا حضرت معصومه، ای یادگار زهرا بزم عزا به پا کن امشب برای بابا ای شیعیان بیارید عطر و گلاب و قرآن موسی بن جعفر آزاد، گردد ز کنج زندان شهادت غریبانه امام کاظم (ع) تسلیت باد@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🖤 داستان‌های‌بحارالانوار رفتار با بدهکاران محمد بن ابی عمیر یکی از شیعیان سر شناس و از اصحاب امام کاظم (علیه السلام) بود، به علت ظلم و ستم حکومت وقت، اموالش را از دست داده و فقیر شد.[۱] او از شخصی ده هزار درهم طلب داشت. آن شخص خانه ی خود را فروخت و پولش را نزد محمد بن ابی عمیر آورد تا بدهی خود را بدهد. محمد به او گفت: این پول چیست؟ گفت: این طلب شماست که از من داشتی. از کجا تهیه کرده ای، مگر ارثی به تو رسیده؟ مرد گفت: خیر. کسی به تو بخشیده؟ خیر. پس از کجا آورده ای؟ مرد گفت: خانه‌ام را فروختم تا بدهی شما را بدهم. محمد گفت: مولایم امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «به خاطر بدهی نباید بدهکار خانه اش را بفروشد.» این پول‌ها را بردار، به خدا سوگند گرچه اکنون به یک درهم پول محتاجم، ولی این پول را هرگز از تو نخواهم گرفت. 📚 بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۲۷۳ پی نوشت:[ ابن ابی عمیر اسامی شیعیان را میدانست چون در اختیار هارون الرشید نگذاشت، مورد خشم واقع شد، به طوری که تمام دارای او (۵۰۰۰۰۰ درهم) بود مصادره و خودش محکوم به چهار سال زندان گردید.] ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
خلوت ، یکی از شروط اصلی سلوک‌ یکی از مشکلات و موانعی که ما معمولا در راه ادراک ِقرب نسبت به حضرت حق دچار آن هستیم ، فرار از تنهایی های مان به سوی جمع و عدم حفط خلوت های خنک با خدای مهربان است و بایستی جهت اصلاح این مهم ، برنامه ریزی و تلاش جدی داشته باشیم. 🖤 نقل است که امام کاظم علیه السلام فرمودند : اَلصَّبرُ عَلَی الوَحدَةِ عَلامَةُ قُوَّةِ العَقلِ ؛ فَمَن عَقَلَ عَنِ اللهِ تَبارَکَ وَتَعالی اعتَزَلَ أَهلَ الدُّنیا وَ الرّاغِبینَ فیها، وَ رَغِبَ فیما عِندَ رَبَّه وَکانَ اللهُ آنِسَهُ فی الوَحشَةِ وَ صاحِبَهُ فی الوَحدَةِ وَ غِناهُ فری العَیلَةِ وَ مُعِزَّهُ فی غَیرِ عَشیرَةٍ. صبر و سازش با تنهایی نشان قدرت عقل است ؛ هر که با خدای تبارک و تعالی آشنا شود، از دنیا و دلباختگان دنیا کناره گیرد، و بدانچه نزد خداست دل بندد، خدا در وحشت انیس او، و در تنهایی رفیق او، و بی‌نیازی او در زمان نداری و عزّت او در بی‌کسی است. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۱۱ ؛ میزان‌الحکمه، مادّه‌ی «العزلة». ▫️اویس قرنی نیز فرموده اند : هیچ کس را نیافتم که پروردگار خود را بشناسد و با غیر خدا انس گیرد. و یکی دیگر از بزرگان می‌گوید : انسان به سبب خالی بودن از فضیلت، احساس تنهایی و وحشت می‌کند، پس به واسطه‌ی ملاقات و رابطه با مردم شاد می‌گردد و وحشت را از خود دور می‌کند؛ و چون ذات آدمی با فضیلت شد، طالب تنهایی می‌شود تا از تفکّر یاری جوید و علم و حکمت را بیرون کشد. امیدواریم با مدد از حضرت ولی عصر علیه السلام ، در راه اصلاح این مانع سلوکی ، قدم اساسی و مداوم برداریم ؛ آمین. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
25.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 روضه ی شهادت امام کاظم (ع) با نوای گرم شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴غربت امام زمان (عج) علیه السلام غربت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف از غربت امام رضا علیه السلام و امام حسين علیه السلام نيز بيشتر است. اگر حسين بن علی علیه السلام به دليل کمی ياران و اعوان، غريب بود، فرزندش مهدی از او نيز غريب‌تر است. چراکه همان هفتاد و دو يارِ حسين، در محشر عاشورا تا پای جان، امام خويش را نصرت کردند؛ اما بيش از هزار سال است که امام زمان، در رسيدن به سيصد و سيزده ياور مخلص، انتظار می‌کشد.۱ اگر تنهایی و دوری از خانه و کاشانه و اهل و عيال، غربت است، چگونه يوسف زهرا غريب نباشد، وقتی امام کاظم علیه السلام در وصف او چنين می فرمايند: او همان طرد شده‌ی تنهای غريبِ پنهان از خاندانش است؟۲ آری! امام زمان غريب است، نه در ميان خِيل گرگان درنده در صحرای کربلا يا در کاخ مأمون؛ بلکه در ميان محبّان و شيعيانش. 📚 (۱)کمال‌الدين، ج۲، ص۳۷۸ 📚 (۲)هو الطريد الوحيد الغريب الغايب 📚 بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۵۱ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 نمونه ای از اخلاق امام کاظم(ع) بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم مردی از نواده های عمر بن خطاب، در مدینه با امام کاظم(ع) دشمنی می کرد و هروقت به او می رسید، با کمال گستاخی به علی(ع) و خاندان رسالت ناسزا می گفت و بدزبانی می کرد. روزی بعضی از یاران، به آن حضرت عرض کردند: به ما اجازه بده تا این مرد تبه کار و بدزبان را بکشیم. امام کاظم(ع) فرمود: نه، هرگز چنین اجازه ای نمی دهم. مبادا دست به این کار بزنید. این فکر را از سرتان بیرون نمایید. روزی از آنها پرسید: آن مرد اکنون کجاست؟ گفتند: در مزرعه ای در اطراف مدینه به کشاورزی اشتغال دارد. امام کاظم(ع) سوار بر الاغ خود شد و به همان مزرعه رفت و در همان حال به کشت و زرع او وارد شد. او فریاد زد: کشت و زرع ما را پامال نکن. حضرت همچنان سواره پیش رفت تا اینکه به آن مرد رسید و به او خسته نباشید گفت و با روی شاد و خندان با او ملاقات نمود و احوال او را پرسید. سپس فرمود: چه مبلغ خرج این کشت و زرع کرده ای؟ او گفت: صد دینار. امام کاظم(ع) فرمود: چقدر امید داری که از آن به دست آوری؟ او گفت: علم غیب ندارم. حضرت فرمود: من می گویم چقدر امید و آرزو داری که عایدت گردد. گفت: امیدوارم دویست دینار به من رسد. امام کاظم(ع) کیسه ای درآورد که محتوی سیصد دینار بود و فرمود: این را بگیر و کشت و زرع تو نیز به همین حال برای تو باشد و خدا آنچه را که امید داری، به تو برساند. ❌ ادامه در پست بعد... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عطا و دعای امام کاظم بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم محمد بن مغیث از کشاورزان مدینه بود. وی نقل می کند: یک سال محصولات زیادی در زمین کشاوری خود کاشتم. آن سال زراعت خوب بود؛ اما هنگام فرا رسیدن محصول، ملخ های بسیار آمدند و تمام زراعت مرا خوردند. در مجموع 120 دینار خسارت دیدم. پس از این حادثه در جایی نشسته بودم ناگهان امام کاظم علیه السلام را دیدم که نزدیک آمدند و پس از سلام از من پرسیدند: از زراعت چه خبر؟ گفتم تمام زراعتم درو شده و ملخ ها ریختند و همه را نابود کردند. امام فرمود: چقدر خسارت دیده ای؟ عرض کردم یک صد و بیست دینار خسارت دیده ام. اما به غلامش فرمود: یکصد و پنجاه دینار همراه دو شتر جدا کن و به او تحویل بده. آن گاه به من فرمود: سی دینار با دو شتر اضافه بر خسارت تو داده ام. عرض کردم مبارک باشد. سپس به امام گفتم به داخل زمین تشریف بیاورید و برای بنده دعایی بفرمایید. امام وارد زمین شدند و در حق من دعا کردند. به برکت دعای امام، آن دو شتر بر اثر زاد و ولد زیاد شدند و آنها را به ده هزار دینار فروختم و زندگی ام پربرکت شد. منابع محمدی اشتهاردی، محمد. 1377. داستان های شنیدنی از چهارده معصوم علیهم السلام. قم: انتشارات نبوی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 موضوع کمال انسان از نظر امام کاظم (ع) قسمت اول سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 نمونه ای از اخلاق امام کاظم(ع) بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم مردی از نواده های عمر بن خطاب، در
آن مرد آنچنان تحت تأثیر بزرگواری امام گردید که همان جا به عذرخواهی پرداخت و عاجزانه تقاضا کرد که تقصیر و بدزبانی او را عفو کند. امام کاظم(ع) در حالی که لبخند می زد. بازگشت. مدتی از این جریان گذشت تا روزی امام کاظم(ع) به مسجد آمد، آن مرد در مسجد بود، برخاست و با کمال خوش رویی به امام نگاه کرد و گفت: �اَللهُ أعْلَمُ حَیثُ یجْعَلَ رِسالَتَهُ؛ خدا آگاه تر است که رسالتش را در وجود چه کسی قرار دهد�. دوستان آن حضرت دیدند آن مرد کاملاً عوض شده، نزد او آمدند و علت را پرسیدند که چه شده این گونه تغییر جهت داده ای؟ قبلاً بدزبانی می کردی، ولی اکنون امام را می ستایی؟ او گفت: همین است که اکنون گفتم. آن گاه برای امام دعا کرد و سؤالاتی از امام پرسید و پاسخش را شنید. امام برخاست و به خانه خود بازگشت. هنگام بازگشت، به آن کسانی که اجازه کشتن آن مرد را می طلبیدند، فرمود: این همان شخص است. کدام یک از این دو راه بهتر بود: آنچه شما می خواستید یا من انجام دادم؟ من با مقدار پولی که کارش را سامان دهد، سامان دادم و از شر او آسوده شدم.(1) 1- شیخ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، تهران، اسلامیه، 1390 ه_ . ق، چ 3، ص 306 پایان. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 موضوع کمال انسان از نظر امام کاظم (ع) قسمت دوم سخنران شهید کافی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
امشب به درگاه خدا براتون دعا میکنم تا فرداتون پر امید زندگیتون پویا عشقتون خدا حاجتتون روا و شبتون پراز آرامش باشه شبتـــون مهدوی❤️ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
سلام صبحتون بخیر برخیز مثل خورشید باش طلوع کن نور بتاب باعث شادی شو امروزتان سرشار از زیبایی و نشاط و اتفاقات شادی بخش نگاه پرمهر خدا همراه لحظه هایتان ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴آیا ناظر بودن امام زمان بر اعمال ما، منافاتی با ستار بودن خداوند ندارد؟ پاسخ: بر اساس روایات مختلف، امام زمان، چشم خدا در میان انسانهاست و هر سال اعمال و تقدیرات انسان ها، در شب قدر بر ایشان عرضه میشود. اما این روایات منافی با ستّاریت خدا نیست؛ زیرا امام زمان واسطه فیض الهی و رابط خلق و خالق است و لازمه ی اینکه به بهترین وجه، این وساطت تحقق پذیرد، این است که آن حضرت از قابلیت ها و افعال همگان با خبر باشد. ثانیا، میزان ستّار بودن پروردگار نسبت به هر کس، به تناسب لیاقت، شایستگی و درجات نزدیکی او در پیشگاه خداست. از این رو خداوند برای کافران پرده پوشی ندارد و ستاریت او نسبت به مومنان نیز، به تناسب درجات ایمان آنها، متفاوت است. بنابراین چه بسا بعضی اعمال مومنان مُقرّب را از نظر امام زمان نیز مخفی بدارد. امامان معصوم از همه ی صفات الهی از جمله صفت ستار بودن، برخوردارند. و همانند خدا، بندگان مومن را رسوا نمیکنند و رازدار اسرار و اعمال مردم هستند. 📚پرسش و پاسخ دانشجویی، ج٢٧ ‌‌‌‌ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 اصلاح کار , امام موسی کاظم (ع) بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم مردی از نوادگان عمر بن خطاب در مدینه، امام كاظم (علیه السلام) را آزار می داد و هرگاه ایشان را می دید، به امام دشنام می داد. برخی از اطرافیان به حضرت گفتند اجازه بفرمایید این مرد را به قتل برسانیم. امام كاظم (علیه السلام) آنان را از این كار به شدت منع كرد و سراغ نشانی مرد دشنام گو را گرفت. گفتند در فلان منطقه از مدینه كشاورزی می كند. امام، سوار بر مركب به سویش رفت و او را در مزرعه اش دید. با الاغش داخل مزرعه شد. آن مرد فریاد زد زراعت ما را لگدمال نکن! امام با مرکب از داخل زراعت به سوی مرد رفت تا نزدیک او رسید. پیاده شد، در كنارش نشست، با او شوخی و مزاح كرد و به او فرمود چه مقدار خسارت بر زراعت تو وارد كردم؟ گفت صد دینار. فرمود امید داری چقدر محصول به دست بیاوری؟ گفت علم غیب ندارم. فرمود گفتم چقدر امید داری؟ گفت امید دارم دویست دینار محصول به دست آورم. امام كاظم (علیه السلام) كیسه ای به او داد كه در آن سیصد دینار بود و فرمود زراعت تو بر جایش باقی است و خداوند آنچه امید داری را به تو روزی می كند. مرد بلند شد و سر مبارک حضرت را بوسید و خواست تا از تقصیرش درگذرد. امام تبسمی كرد و بازگشت. امام كاظم (علیه السلام) به مسجد رفت و مرد دشنام گو را دید كه در مسجد نشسته است. وقتی نگاهش به امام افتاد، گفت خداوند می داند رسالت خود را كجا قرار دهد. یاران امام به سوی آن مرد رفتند و گفتند داستان چیست، تو تا به حال به گونه ای دیگر سخن می گفتی؟ مرد گفت شنیدید الآن چه گفتم و شروع به دعا كردن برای امام كاظم (علیه السلام) كرد. گفتگوها میان مرد و یاران امام ادامه یافت. وقتی امام كاظم (علیه السلام) به خانه اش بازمی گشت، به اطرافیانش كه پیش از آن می خواستند مرد را بكشند فرمود كاری كه شما می خواستید انجام دهید بهتر بود یا آنچه من انجام دادم؟ من با این مقدار پول، كارش را اصلاح كردم و از شرش در امان گشتم. منابع: ۱. بحارالانوار، جلد ۴۸، صفحه ۱۰۲ ۲. مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۴، صفحه ۳۱۹ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی