شهید شیخ احمد کافی
🔴 منبر یازدهم ( قسمت نهم) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
7.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 منبر یازدهم ( قسمت دهم)
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 داد از غریبی
(متن سخنرانی شهید کافی)
عمر سعد دستور داد یک عده عرب آمدند و محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد: حالا بروید زن ها را سوار کنید. تا جلو آمدند که زنها را سوار کنند، زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. ما به شما نامحرمیم. کنار بروید ما خودمان دو تا خواهریم این زن و بچه را سوار می کنیم.
تمام زن و بچه را این دو خواهر سوار کردند حالا همه نگاه می کنند ببیند این دو خواهر چه می کنند؟ یک وقت دیدند زینب(س) خواهرش را صدا کرد. حالا همه نگاه می کنند ببینند زینب فاطمه(س) چه می کند؟ یک وقت دیدند زینب(س) صدا زد: وا غربتاه! وا حسیناه! ای داد از غریبی!
خواهر است، کنار بدن برادر است اگر گریه نکند چه کند؟ جا داشت یک عده بیایند دلداریش بدهند، به او تسلیت بگویند و از بدن حسین (ع) جدایش کنند. چه کردند؟ بمیرم زینب را کتک زدند.
مبریدم، نزنیدم در این دشت مرا کاری هست
گرچه گل نیست ولی زمن گلزاری هست
اللهم صل علی محمد وآل محمد بحق الحسین و عترته یا الله!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 اصلاح کار
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
مردی از نوادگان عمر بن خطاب در مدینه، امام كاظم (علیه السلام) را آزار می داد و هرگاه ایشان را می دید، به امام دشنام می داد.
برخی از اطرافیان به حضرت گفتند اجازه بفرمایید این مرد را به قتل برسانیم.
امام كاظم (علیه السلام) آنان را از این كار به شدت منع كرد و سراغ نشانی مرد دشنام گو را گرفت.
گفتند در فلان منطقه از مدینه كشاورزی می كند.
امام، سوار بر مركب به سویش رفت و او را در مزرعه اش دید.
با الاغش داخل مزرعه شد.
آن مرد فریاد زد زراعت ما را لگدمال نکن!
امام با مرکب از داخل زراعت به سوی مرد رفت تا نزدیک او رسید.
پیاده شد، در كنارش نشست، با او شوخی و مزاح كرد و به او فرمود چه مقدار خسارت بر زراعت تو وارد كردم؟
گفت صد دینار.
فرمود امید داری چقدر محصول به دست بیاوری؟
گفت علم غیب ندارم.
فرمود گفتم چقدر امید داری؟
گفت امید دارم دویست دینار محصول به دست آورم.
امام كاظم (علیه السلام) كیسه ای به او داد كه در آن سیصد دینار بود و فرمود زراعت تو بر جایش باقی است و خداوند آنچه امید داری را به تو روزی می كند.
مرد بلند شد و سر مبارک حضرت را بوسید و خواست تا از تقصیرش درگذرد.
امام تبسمی كرد و بازگشت.
امام كاظم (علیه السلام) به مسجد رفت و مرد دشنام گو را دید كه در مسجد نشسته است.
وقتی نگاهش به امام افتاد، گفت خداوند می داند رسالت خود را كجا قرار دهد.
یاران امام به سوی آن مرد رفتند و گفتند داستان چیست، تو تا به حال به گونه ای دیگر سخن می گفتی؟
مرد گفت شنیدید الآن چه گفتم و شروع به دعا كردن برای امام كاظم (علیه السلام) كرد.
گفتگوها میان مرد و یاران امام ادامه یافت.
وقتی امام كاظم (علیه السلام) به خانه اش بازمی گشت، به اطرافیانش كه پیش از آن می خواستند مرد را بكشند فرمود كاری كه شما می خواستید انجام دهید بهتر بود یا آنچه من انجام دادم؟
من با این مقدار پول، كارش را اصلاح كردم و از شرش در امان گشتم.
منابع:
۱. بحارالانوار، جلد ۴۸، صفحه ۱۰۲
۲. مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۴، صفحه ۳۱۹
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سخنران شهید احمد کافی
مسلمان شدن تاجر یهودی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
♦️چه کسی جان امام و نسل امامت را حفظ کرد؟
اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ فَتَعَلَّقَتْ بِهِ زَيْنَبُ عَمَّتُهُ وَ قَالَتْ يَا ابْنَ زِيَادٍ حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا وَ اعْتَنَقَتْهُ وَ قَالَتْ وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ فَنَظَرَ ابْنُ زِيَادٍ إِلَيْهَا وَ إِلَيْهِ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ عَجَباً لِلرَّحِمِ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَظُنُّهَا وَدَّتْ أَنِّي قَتَلْتُهَا مَعَهُ دَعُوهُ فَإِنِّي أَرَاهُ لِمَا بِهِ.
ابن زیاد ملعون دستور داد امام سجاد (صلوات الله علیه) را ببريد گردنش را بزنيد، پس عمه اش زينب (صلوات الله علیها) به او چسبيده فرمود:
اى پسر زياد آنچه خون از ما ريخته اى تو را بس است، و دست به گردن زين العابدين (صلوات الله علیه) انداخته فرمود: به خدا سوگند دست از او بر ندارم تا اگر تو او را كشتى مرا هم با او بكشى!
ابن زياد به آن دو نگاه كرده سپس گفت:
علاقه رحم و خويشى (فامیلی) عجيب است به خدا من اين زن را چنين ميبينم كه دوست دارد من او را با اين جوان بكشم؛ او را واگذاريد كه همان بيمارى كه دارد او را بس است....
📚 مثير الأحزان، ص: 91
بحار الأنوار (ط - بيروآخرالزمان ص: 117
الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 117
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔یا صاحب الزمان علیه السلام
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🍃 از علائم آخرالزمان
✍ شهوت گرایی و لذتجویی "همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می شود، دیگر اهمیّت نمی دهند که آنچه می خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟!
📚اصول کافی، ج۸، ص۴۲
👈 زنان در آن زمان، بی حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد. آنان در فتنه ها داخل، به شهوت ها علاقه مند و با سرعت به سوی لذّت ها روی می آورند. خواهی دید که زنان با زنان ازدواج می کنند. درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین می گردد. آنان حرام های الهی را حلال می شمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان می گردند.
🔹 مرگ های ناگهانی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : « قیامت برپا نمی گردد ، تا این که مرگ سفید ظاهر شود . گفتند : ای رسول خدا ! مرگ سفید چیست ؟ فرمود : مرگ ناگهانی »
📚الفائق ، جلد ۱ ،ص۱۴۱
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ شیعه و نماز اول وقت
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ آقاي نظام التوليه سَر كشيك آستان قدس رضوي نقل كرد كه:
نوبت كشيك من بود. اول شب خادم آستان مباركه (حضرت رضا) به من مراجعه كردند و گفتند به علّت سردي هوا و بارش برف زائري در حرم نيست، اجازه دهيد حرم را ببنديم، من نيز به آنان اجازه دادم. مسئولين، درها را بستند و كليدها را آوردند. مسئول بام حرم مطّهر آمد و گفت: «حاج شيخ حسنعلي اصفهاني از اول شب تاكنون بالاي بام و در پاي گنبد مشغول نماز ميباشند و مدّتي است كه در حال ركوع ديديم، اگر اجازه دهيد به ايشان عرض كنيم كه ميخواهيم درها را ببنديم».
گفتم: «خير، ايشان را به حال خود بگذاريد، و مقداري هيزم در اطاق پشت بام كه مخصوص مستخدمين است بگذاريد كه هرگاه از نماز فارغ شدند استفاده كنند و در بام را نيز ببنديد».
مسئول مربوطه مطابق دستور عمل كرد و همه به منزل رفتيم. آن شب برف بسياري باريد. هنگام سحر كه براي باز كردن درهاي حرم مطّهر آمديم، به خادم بام گفتم برو ببين حاج شيخ در چه حالند. پس از چند دقيقه خادم مزبور بازگشت و گفت: «ايشان همان طور در حال ركوع هستند و پشت ايشان با سطح برف مساوي شده است».
معلوم شد كه ايشان از اول شب تا سحر در حال ركوع بودهاند و سرماي شديد آن شب سخت زمستاني را هيچ احساس نكردهاند، نماز ايشان هنگام اذان صبح به پايان رسيد.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
🔴 منبر یازدهم ( قسمت دهم) سخنران شهید کافی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 منبر یازدهم (آخرین قسمت )
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
شهید شیخ احمد کافی
او همچنین زمامداران فاسد پهلوی را به معاویه و هارونالرشید تشبیه میکرد و اقدامات نادرست آنان را محک
«... یهودیها و بهائیها مخالف دین اسلام هستند و طبق فتوای مجتهدین نباید از آنها جنس خریداری کرد. زیرا منافع یهودیها به جیب اسرائیل میرود و گلوله میشود و به وسیله آن برادران دینی شما را میکشند و منافع بهائیها هم صرف تبلیغ مسلک بهائیت میشود و علیه امام زمان خرج میشود. کارخانه جنرال استیل مال یهودیها و کارخانه ارج هم متعلق به بهائیها میباشد. اجناس این دو کارخانه را نخرید.»
وهابیها هم در این دوران در برخی استانها مشغول فعالیت بودند و قسمتی از سخنرانیهای ایشان در این باره بود.
«وضع مملکت خراب شده، کسی هم جرأت نمیکند حرف حسابی بزند، چون فوراً تحت تعقیب قرار خواهد گرفت. الان وهابیها در ایران دارند علیه اسلام فعالیت میکنند. اگر من آزاد بودم میگفتم که آنها از کدام چشمه آب میخوردند. ولی فعلاً دهان ما بسته است و نمیتوانیم حرفی بزنیم. شما هم میدانید من چه میگویم و میدانید که چرا آنها از مسلمانها نمیترسند و رئیس آنها کیست ولی دنیا این طور نخواهد ماند...»
وی رمز موفقیت و پیروزی در مقابل سیاستها و حرکتهای دینستیزانه رژیم را مقاومت و ایستادگی میدانست و در سخنرانیهای خود مردم را به این راه تشویق میکرد.
❌ ادامه در پست های بعدی...
#شماره_بیست_و_یکم
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
#انتظار_یعنی ...
به قدر آبِ خوردنی...
مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی (ره) می گوید که در مسجد جمکران سیدی نورانی را دیدم، با خود گفتم این سید در این هوای گرم تابستانی از راه رسیده و تشنه است ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: آقا! شما از خدا بخواهید تا فرج امام زمان (ع) نزدیک گردد.
حضرت فرمودند: «شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند. اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما می رسد.»
🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی