🔴 ذکر یا حفیظ یا علیم
آیت اللَّه آقاى حاج شیخ محمد على اراکى قدس سره فرمودند: دخترم - که همسر حجت الاسلام آقاى حاج سید آقاى اراکى است - مى خواست به مکه مکرّمه مشرف شود و مى ترسید نتواند در اثر ازدحام حجّاج طوافش را کامل و راحت انجام دهد؛ من به او گفتم: اگر به ذکر «یا حَفیظُ یاعَلیمُ» مداومت کنى خدا به تو کمک خواهد کرد.
او مشرّف به مکه شد و برگشت. در مراجعت یک روز براى من تعریف مى کرد که من به آن ذکر مداومت مى کردم و به بحمداللَّه اعمالم را راحت انجام مى دادم تا آن که یک روز در موقع طواف جمعى از سودانى ها و ازدحام عجیبى را در مطاف مشاهده کردم.
قبل از طواف با خود فکر مى کردم که من امروز چگونه در میان این همه جمعیت طواف مى کنم، حیف که من در این جا محرمى ندارم تا مواظب من باشد و مردها به من تنه نزنند. ناگهان صدایى شنیدم که به من مى گوید: متوسّل به امام زمان علیه السلام شو تا بتوانى راحت طواف کنى.
گفتم: امام زمان کجاست؟ گفت: همین آقاست که جلوتر مى روند. نگاه کردم دیدم آقاى بزرگوارى پیش روى من راه مى رود و اطراف او به قدر یک متر خالى است وکسى در آن حریم وارد نمى شود.
همان صدا به من گفت: وارد این حریم بشو و پشت سر آقا طواف کن. من فوراً پا در حریم گذاشتم و پشت سر حضرت ولى عصر علیه السلام مى رفتم و به قدرى نزدیک بودم که دستم به پشت آقا مى رسید.
آهسته دست به پشت عباى آن حضرت گذاشتم و به صورتم مالیدم و مى گفتم: آقا قربانت بروم! اى امام زمان فدایت بشوم! و به قدرى مسرور بودم که فراموش کردم به آقا سلام کنم.
خلاصه همین طور هفت شوط طواف را بدون آن که بدنى به بدنم بخورد و آن جمعیت انبوه براى من مزاحمتى داشته باشد انجام دادم. و تعجب مى کردم که چگونه از این جمعیت انبوه کسى وارد این حریم نمی شود. آقاى اراکى رحمه الله مى گوید: چون او تنها خواسته اش همین بود سؤال و حاجت دیگرى از آن حضرت نداشته است.[1]
پی نوشت:
[1] ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 103 و 104.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ علی ابن مهزیار اهوازی کیست ؟
از زبان شهید احمد کافی (یار مخصوص امام زمان)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚وقتی یادِ من افتادی، برای امام زمان دعا کن!
ذکر و یاد امام مهدی در رفتارهای او تاثیر فوق العادهای داشت. دعای فرج و دعا برای سلامتی امام عصر، همیشه وِرد زبانش بود.
امکان نداشت بدون دعای فرج، شروع به خواندن دعا، قرآن یا زیارت عاشورا کند؛ انگار احساس میکرد که بدون دعای فرج، اعمالش مقبول نیست.
دعا برای تعجیل فرج، در رأس همه حاجات و دعاهایش بود. هر وقت قرار بود کسی به زیارت برود، یا در التماس دعا گفتنهای مرسوم، میگفت: «برای امام زمان خیلی دعا کنید!»
اگر قرار بود دوستی به زیارت برود، نشانهای میداد تا به یاد او بیفتد و بعد تأکید میکرد: «وقتی یاد من افتادی، برای امام زمان دعا کن!» هیچ وقت نشنیدم که برای خودش دعایی بخواهد.
بعد از شهادتش، یکی از دوستان، صحنهی عاشورا را در خواب دیده بود و اینکه شهدای وطنمان نیز، در میدان جنگ در حال یاری امام حسین بودند.
آن بندهی خدا در بین شهدا، آقا جواد را دیده بود که جلو آمده و به او گفته بود: «ما در حال یاری کردن امام حسین هستیم، خیلی کار داریم. شما هم باید برای ظهور آماده شوید. چندان دور نیست. خودتان را برای ظهور آماده کنید تا بتوانید امام را یاری کنید.
سیره مهدوی شهید جواد الله کرم از زبان همسرش
📚 منبع: خبرگزاری شبستان
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 مرحوم حجت الاسلام میرزا محمد کافی (ره)
پدر شهید کافی (ره)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 داستان کوتاه ( بنده شاکر کیست؟)
امام صادق علیه السلام فرمود: در زمان های گذشته، در میان بنی اسرائیل، عابری زندگی می کرد، که از امور دنیا محروم بود، و در وضع بسیار دشواری زندگی می کرد، همسرش آنچه داروندار داشت، در تأمین زندگی او مصرف کرد، و دیگر آهی در بساط نماند و عابد و همسرش روزهائی را با گرسنگی بسر بردند.
تا اینکه همسرش مقداری نخ را که ریشه بود، پیدا کرد و به شوهرش داد، تا به بازار ببرد، و با فروش آن غذائی تهیه کند.
عابد آن را به بازار برد، وقتی به بازار رسید، دید بازار تعطیل است، و خریدارها جمع شده اند، و مأیوس بر می گردند، عابد با خود گفت، دریا نزدیک است، بروم در آنجا وضو بگیرم و دست و صورتم را بشویم، تا بلکه راه نجاتی پیدا شود، کنار دریا آمد، دید صیادی تور به دریا می اندازد و ماهی می گیرد اتفاقاً تورش را به دریا انداخت و کشید و تنها یک ماهی پلاسیده و بی ارزشی، در میان تور افتاده بود، عابد به صیاد گفت، این بسته نخ را به این ماهی می فروشم، صیاد، با کمال میل قبول کرد، عابر آن ماهی را برداشت و به خانه آمد، و جریان را به همسرش گفت.
همسر، ماهی را گرفت و مشغول پاک کردن و بریدن آن شده تا برای پختن آماده کند، ناگهان در شکم ماهی مرواریدی گرانبها یافت، شوهرش را خبر کرد، شوهر آن مروارید را به بازار برد و آن را به بیست هزار درهم فروخت.
و سپس آن پول کلان را که در دو کیسه بود به منزل آورد، در همین لحظه، فقیری به در خانه آمد و تقاضای کمک کرد، عابد به فقیر گفت: بیا و این یک کیسه را بردار و ببر، فقیر خوشحال شد و یک کیسه را برداشت و برد.
همسر عابد گفت: سبحان الله، ما خودمان در حالی که در سختی و دشواری فقر بسر می بریم، نصف سرمایه ما رفت. چند لحظه نگذشت که فقیر دیگری آمد و تقاضای کمک کرد، عابد به او اجازه ورود داد، تا به او نیز کمک کند، او وارد خانه شد و همان کیسه درهم را که فقیر قبلی برده بود، آورد و در جای خود نهاد و به عابد گفت: کل هنیا مریئا...: از این روزی، بخور، گوارا و نوش جانت باد من فرشته ای از فرشتگان خدا هستم، پروردگار تو خواست بوسیله من تو را امتحان کند تو را شاکر و سپاسگزار یافت.
📗 داستان دوستان، ج 3
✍ محمد محمدی اشتهاردی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 واعظ مشهور در خصوص افراد مقدس مآب
سخنران استاد کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
غافلانِ از گذر عمــر زيــانكارانند
" اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبَنَ عُمْرَهُ سٰاعَةً بَعْدَ سٰاعَةٍ "
✍ مغبون كسى است كه ساعت به ساعت از عمرش مى گذرد و او هيچ استفاده اى نمى كند و زيان مى كند .
عمر خود را به دور هم نشستن و گفتن حرف هاى متفرقه مى گذارند . اگر طلبه است ، مباحثه نمى كند ، اگر غير طلبه است ، عمرش را ضايع مى كند . چه قدر در شبانه روز ساعت هاى عمر ما از بين مى رود.
يكـ روز ( حاج ميرزا على محدث زاده ) در شبستان راجع به زيان عمر صحبت مى كردند و مى گفتند كه خيلى از عمرهاى ما تلف مى شود ،ايشان فرمودند: يكى از اروپاييان كتابى نوشته كه ترجمه نام آن كتاب به زبان فارسى مى شود : ( يكـ دقيـقه قبل از غذا ) بعد در توضيح اينكه چرا نام اين كتاب را گذاشته "يكـ دقيـقه قبل از غـذا " گفته : من مى خواستم كتابى بنويسم ، ولى با اين حال وقت نداشتم و تمامى شب و روزم مستغرق بودم. روزى به طور ناگهانى به ذهنم رسيد كه من زمانى كه سر سفره مى نشينم تا وقتى كه همسرم غذا را بياورد ، يكـ دقيقه بيكار هستم ، خوب است كه در همين يكـ دقيقه دو سه خط كتاب را بنويسم . بعد از آن روزى دو سه خط از كتابم را نوشتم و تمام شد.
ببينيد اين اروپايى حتى از يكـ دقيقه عمرش هم استفاده كرده و كتابى نوشته است .حالا ما چه طور عمرمان را تلف مى كنيم . ما نمى توانيم اين كارها را بكنيم؟ نمى توانيم يكـ حديث پاكنويس كنيم ؟ تا سفره انداخته مى شود يكـ حديث براى خواهر يا برادرمان بگوييم ؟ يكـ مسئله شرعى يادشان بدهيم ؟ حمد و سوره ى خواهرمان را بپرسيم ؟ كارى كنيم كه عمرمان تلف نشود؟
📚"از بیانات آیت الله #مجتهدی (ره)
➥ @sheikh_kafi
❤️ دمی با شهید کافی
شیخ احمد تحت نظارت پدربزرگش ضمن کسب فضایل اخلاقی ، دروس متداول حوزه را فراگرفت و در این میان ، نبوغ و استعداد خارق العاده خود را در ایراد خطابه و منبر آشکار ساخت . گرچه او از دوران کودکی با جمع کردن اعضای خانواده برای آنها به اصطلاح منبر رفته و سخنرانی می کرد ؛ ولی در دوران نوجوانی با ذوق و اشتیاق زائدالوصفی در مجالس هفتگی پدربزرگ خویش که محفل انس و دیدار برخی از علمای مشهد بود به منبر می رفت و مورد تحسین و تشوق آنان قرار می گرفت .
او از پانزده سالگی در حرم مطهر رضوی حضور می یافت و با صدای گرم و دلنشین خود برای زائران و مجاوران آن حضرت دعای کمیل را زمزمه و مرثیه سرایی می کرد .
شیخ احمد برای ادامه تحصیلات دینی و کسب معرفت از بارگاه ملکوتی امام علی (ع) و حوزه علمیه نجف اشرف در سال 1333 ش به همراه آیه الله حاج میرزااحمد کافی عازم نجف اشرف گردید ، در مدرسه آیه الله سید محمدکاظم یزدی معروف به مدرسه سید به تحصیل پرداخت و طی پنج سال اقامت در نجف اشرف از محضر عالمان وارسته و پرهیزکاری چون آیات عظام سید ابوالقاسم خویی ، سید محسن حکیم ، سید محمود شاهرودی ، حسین راستی کاشانی و شهید سید اسدالله مدنی بهره مند گردید .
بین برخی از طلاب و فضلای نجف مرسوم بود که روزهای پنجشنبه از مسیر نخلستان فاصله نجف تا کربلا را با پای پیاده طی کرده تا شب جمعه در کنار مرقد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام حضور داشته باشند . حجه الاسلام کافی نیز از جمله این عاشقان بود .
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخنرانی زیبا و کوتاه برای ظهور امام زمان
سخنران شهید کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 وقتی برای رسیدن به طیالأرض باید دینِ خود را ذبح کنی!
🌕 آخوند ملا عبدالمطلب رحمه الله گوید: به زیارت امام ثامن مشرف شدم و چندی در آن بلدۂ مبارکه اقامت داشتم. پس درویشی که معروف به طىالارض بود پیدا شد و من با آن درویش رفاقت انداختم. از آن پس، از او خواهش نموده که طیالارض را به من تعليم کن. گفت: تو قابل نیستی. پس از اصرار بسیاری که نمودم، گفت: اکنون که طالب آنی و خود را قابل آن میدانی، پس دو شرط را با تو میگویم، پس از عمل به آن، به تو طیالارض تعلیم مینمایم. شرط اول اینکه این مردی که مدفون در این مرقد است «امام رضا علیه السلام» را امام ندانی؛ دوم اینکه تا یک هفته نمازهای یومیه را باید ترک کنی! گفتم چنین میکنم. پس آن درویش رفت و وقت نماز رسید. با خود گفتم که ایمان به امام، امر باطنی است و آن درویش را خبر از باطن من نیست، لذا در ظاهر میگویم که امام رضا علیه السلام امام نیست و در باطن اعتقاد به امامت آن بزرگوار دارم؛ و اما نماز، پس درب خانه را میبندم و نمازم را میخوانم و به آن صوفی میگویم که ترک نماز کردهام. سپس درب خانه را بستم و نماز را شروع کردم. ناگهان دیدم آن درویش مقابلم ایستاد و گفت: من به تو گفتم قابل نیستی، سپس غیب شد.
📘السيوف البارقه علي هام المتصوفین المارقه، شیخ ذبیح الله محلاتی، ص ١۵
✅ غالب دستوراتی که دفعتاً برای رسیدن به اعمال خارقالعاده میدهند، همینگونه شیطانی است. زیرا تا به شیطان خدمت نکنی، شیطان خدمات نمیدهد. لذا دنبال این امور نروید و تابع ثقلین باشید.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ زندگینامه ی شهید ( مختصر)
شیخ احمد کافی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
اگه هر روز با بچههات چالش داری
اگه فرزندت به حرفت گوش نمیکنه
اگه زمانی که فرزندت عصبی میشه و داد میزنه نمیدونی چه واکنشی نشون بدی و چطور آرومش کنی
این کانال کلی راهکارهای اساسی برای رفتار صحیح و اصولی با فرزندان داره
https://eitaa.com/joinchat/2381251316C9cd70fb204