بسم الله الرحمن الرحیم
🔹مومن باید تولیدگر باشه...
مثل امیرالمومنین که قبل از خلافتشون رفتن سراغ آبادکردن باغ و زدن چاه
🔹مومن باید تولید گر باشه...
مثل امام حسن مجتبی که کشاورزی و باغات زیادی داشتن
🔹مومن باید تولید گر باشه....
مثل امام صادق که تا یه پول به دستشون رسید گفتن این پول باید باهاش کار بشه نباشد راکد بمونه
🔸چرا باید مومن تولید گر باشه؟
🔺اسلام با پول حضرت خدیجه رشد کرد(یکی از دلایل اصلی)
🔺امام علی اونقدر پول داشتن که میتونستن کل مردم کوفه رو بخرن
🔺کمک های امامان به فقرا
🔺 و خیلی موارد دیگه
🔶اصلا مومنی که دنبال زندگی کارمندی یا کارگری باشه به درد نمیخوره اینکه دنبال این باشی که یه جا استخدام بشی که بهت ماهی 1 تومن 2 تومن پول بدن اصلا مورد تایید نیست و حتی مکروهه
مومن باید خودش کار ایجاد کنه و بقیه رو استخدام کنه
📢حالا ما میخوایم چیکار کنیم؟
هیچی ما فقط اومدیم تشویق کنیم شما برید کارآفرینی کنید, این وسط راهنمایی و معرفی کار هم در خدمتتون هستیم
هر کی پایه هست بسم الله
سریعتر تو گروه نام و شهرتون رو بفرستید
🔴🔴🔴نکته مهم اینکه کسی اینجا بمونه که واقعا میخواد یه کار و یه درآمدزایی داشته باشه
http://eitaa.com/joinchat/533331987C7f149d5ac3
دوباره آوایی نشسته بر این لب.mp3
2.95M
💠دوباره آوایی نشسته بر این لب...
🔹 #شور
🔹 #رهبر
🎤 #محمدحسین_حدادیان
📢گنجینه مداحان انقلابی
💠 @maddahi_enghlabi
#به_هوای_سیل
#سفر_به_پلدختر
نوشته اسماعیل واقفی
قسمت ششم
iii) عصرِیاران سفر کرده
عصر شده. رسماً هوا ملایم است. ایزدی اگر بود می گفت: هوا از روی دریا آمده و به بیابان می رود. بچه ها آبگرمکن را بیرون کشیده اند و به هوای کولر دورخیز کرده اند. گل ولای چطور داخل کولر شده الله اعلم. کولر توی زمین و داخل محوطه تنگی است. شاید روزگاری در ارتفاع بوده همین کولر زبان بسته. حالا اما خیلی جایش بد دست است برای بیرون کشیدنش.
خانه ها که خراب شده. محوطه ای وسیع ایجاد کرده. کوچه بعدی سالم تر است. از رودخانه دورتر بوده. خانه هایش اما پر از گل. لودر های کوچک موسوم به "بابکت" گریبان چاک داده اند و در پی امر مولی راهی شده اند. خوب کار میکنند. خدایشان ساخته است برای همین جاها. توی خانه ها هم می توانند بروند. به قول سلمان خر زوری هستند بیا و ببین. توی خانه روبرو به فاصله صد متر از ما دارند کار میکنند. چند نفر روی دیوار خانه شمالی هستند. وقتی می پرسم می گویند از توی حیاط نمی شود رفت داخل. حدودا پنجاه سانت گل چسبناک راه عبور را بر هر موجود دو پا و بیشتری می بندد. از دیوار می کشم بالا. طلبه ها عمامه به سر با لباس های خاکی عرق از سر و دستار پاک می کنند. داخل خانه یکهو سفیرانی ها را می بینم. گروهی که قبل از ما آمده بودند شامل چند سفیرانی بودند. حیدری، سلمان، مهدی باقری شاعر اهل بیت، دهقان بنادکی، اون یکی دهقان. سه نفر هم ما، روی هم میشویم هشت نفر. اون ها البته توی گُل گُل اسکان دارند. توی مدرسه. اسم مدرسه را آن موقع نپرسیدم. فردا شب می خوابیم توی یکی از کلاس هایش. هنوز به آن شب رویایی نرسیده ایم.
اون یکی دهقان روی دیوار ایستاده، گوشی ام را بیرون می کشم ازش عکس بر میدارم. حیدری با وضعی خاص در حال بیرون آمدن از خانه است. چسبیده است به پنجره های حیاط و خودش را حسابی دوست دارد که اینجا دیگر جای هیچ ریسکی نیست. گِلی بشوی، گلی شده ای و باید با چکمه ای که تویش باتلاقی است و مدام از پایت در می آید بسازی. البته بگذریم از بعضی از گِل ها که با لجن رودخانه ممزوج شده اند و بوی خیلی بدی می دهند. باقری هنوز روی دیوار است کلی حرف می زنیم. حرفهایمان یادم نیست به همین برکت. فقط می دانم اتوبوسشان توی دشت اندیمشک خراب شده و آنها هم امروز صبح روز اول کاریشان است. توی حیاط همچنان گِل آلود است. باقری میگوید یازده نفر توی خانه هستند و چند ساعت است مشغول بیرون ریختن گل ولای. همگی خسته و کوفته. پلک های اون یکی دهقان مایل به افتادن شده. سلمان هم خودش را از خانه بیرون می کشد. خستگی از لپ های بر آمده سلمان می تراود. چشم های باقری هم خمار شده. حیدری می خندند و در آغوشش می کشم ...
بوی رودخانه می آید. بوی درخت. خورشید روی رشته کوه ها لیز می خورد و می افتد پشت کوه. رودخانه می رود. خورشید می رود. روز می رود. سردار حسن باقری می رود. محمد خانی می رود. هوا کم کم تاریک می شود. عصرِ یاران سفر کرده است. همگی روی دیواریم. من، باقری شاعر اهل بیت، حیدری، سلمان ، اون یکی دهقان. دهقان نیامده. مجتبی، وحید و حرمزه سنگر دیگری را گرفته اند. می خواهم بنویسم که همگی باهم سوره والعصر را خواندیم ولی نخواندیم. دروغ چرا. آدم باید در زندگی اش اگر دین ندارد آزاده باشد. خدا رو شکر ما اگر آزاده نیستیم حداقل دین هم ان شا الله داریم. ها! چه خیال کرده ای عمو!...عمه... والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین....ایمان، عمل صالح، حق و صبر. باید ایمان داشته باشم. می روم به دنبال وحید و حُرمُزه و مجتبی. به دنبال عمل صالح، حق و صبر. مجتبی صبور است. کم حرف است. پُر کار است. همچون پاره های آهن. و انزلنا الحدید فیه بأسٌ شدید. و من او را قله می دانم. سکوت نشانه عقل است. صبر نشانه ایمان. پر کاری نشانه مومن. یاران امام عصر چون پاره های آهن اند. مجتبی آهن فروش است. مجتبی کار می کند و من حرف می زنم او اسمش جایی نیست و من روی هر متنی هشتک می کنم نامم را "و الله لا یستوؤن" مساوی نیستند این دو گروه...مجتبی مو ندارد مثل محمد حسن پسر یک و نیم ساله اش. همان پسری که وقتی عکسش را روی گوشی وحید دیدیم آب دهانش را قورت داد. گفتم: دلت برایش تنگ شده. گفت: الان که دیدمش آره. تو جهادگری آقا مجتبی. با صدو نود چهار سانت قد و بیست و اندی سال سن به یاران سفر کرده خواهی پیوست. ان شاءالله.
در دل ها جز غم تو بی تأثیره.mp3
13.86M
💠عشق تو مال همس عالم گیره...
🔹 #شور
🎵 #مدافعان_حرم
🎤 #سیدرضا_نریمانی
📢گنجینه مداحان انقلابی
💠 @maddahi_enghlabi
شیخ شوخ 😅✌️
💠عشق تو مال همس عالم گیره... 🔹 #شور 🎵 #مدافعان_حرم 🎤 #سیدرضا_نریمانی 📢گنجینه مداحان انقلابی 💠 @ma
در دلها جز غم تو، بیتأثیره2
عشق تو مال همهست، عالمگیره2
عشق تو هدیهای از طرف خدا به بنده
انسان ذاتاً به حسینابنعلی، علاقهمنده
هرکی سر خم کنه پای، عَلم تو سربلنده
ذکر تو ذکر خداست، محبتت ستون دینه
ما پای کار توایم، نبرد ناتموم همینه
عالم باید بدونه، وعدهی ما تو اربعینه
حُبُّ الحسین یَجمَعُنا3
****
ما با بحرین و یمن با حزبالله2
این عالم رو میگیریم، انشاءالله2
عشق تو هدیهای از طرف خدا به بنده
انسان ذاتاً به حسینابنعلی، علاقهمنده
هرکی سر خم کنه پای، عَلم تو سربلنده
رقص شمشیر میکنن اما اگه، کنی اراده
مثل محسن حججی دوروبرِ، شما زیاده
هیئتها میدونِ جنگ سینهزنت، اهل جهاده
تنها میافته به خاک، ولی علی نمیشه تنها
هشدار ای آل سعود، میاد مدینه لشکر ما
بیست و چند سالِ دیگه وعدهی ما، مسجدالاقصی
حُبُّ الحسین یَجمَعُنا3
****
ما با خون شهدا، پیمان بستیم2
تا آخر پای همین، نهضت هستیم2
ماهم مثل شهدا اهل جهاد، و انتظاریم
اصلا ما معتقدیم آقا رو ما، باید بیاریم
آقاجان بعد خدا غیر شما، کسی نداریم
یا اهل العالَمِ تو میپیچه توی گوش دنیا
دنیا هم میگه حسین، با روضهی مهدی زهرا
ای مردم صبح ظهور وعدهی ما، کنار مولا
جان زهرا، بیا بیا 4
****
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ از امشب در سراسر کشور😂😁
سحرای ماه مبارک رمضان برامون دفا کنید
هدایت شده از به هوای سیل
#به_هوای_سیل
#سفر_به_پلدختر
نوشته اسماعیل واقفی
قسمت هفتم
iv) به خاطر یک جفت دستکش
نماز صبح را خواندیم و از خستگی افتادیم. هنوز توی هیس و بیس بودیم که " رجل یسعی من اقصی الروستا..." که:
- آقا بیست نفر میخوایم برای رفتن به پلدختر
رو به حُرمُزه گفتم:
- از بس نیرو اینجا زیاد است می خواهند پخش و پلامان کنند.
او هم تایید کرد به اینجا بسنده نکردم و به وحید گفتم:
- اگر بریم اونجا، مدیونیم اینجا کار زیاد داره، درسته به چشم نمی یاد ولی معلوم نیست اونجا کار باشه. دیشب حاج حسین گفته بود که پلدختر هم شلوغ است و آقای اعرافی هم گفتند که اونجا هم نیرو زیاده.
رجل یسعی من اقصی ال... یک کارتن دستش گرفته بود داد می زد:
- آقا دستکش
از دیروز چکمه و بیل داشتیم و فقط کلکسیونمان را دستکش کامل می کرد. از جا پریدم. گفتم آقا من، به منم بده، آقا به منم بده... آقاااا... یا رجلٌ یسعی... آهای عمو....تند تند گفتم این ها را. ترسیدم تمام بشود... به همان شیوه ای که اگر ایرانی باشی می فهمی چه می گویم... فهمیدی.... واقعا که... تو هم..... خجالت بکش داداش... خجالت بکش آبجی. رجل که همان سید ابرقویی بود گفت:
- اینها برای کساییه که می خوان برن پلدختر
قافیه را نباختم و گفتم:
- آقا من که میرم هیچی کل گروه چهار نفرمون هم باهم میریم.
به وحید و حرمزه هم گفتم. وحید چیزی نگفت، حرمزه آمد گرفت و گفت باشه میریم. هفتاد درصد جمعیت مسجد خواب بودند. شروع کردند به صبحانه دادن. رفتم صبحانه بگیرم، پخّاش صبحانه گفت:
- برای کساییه که می خوان برن پلدختر
زکّی!...اومدم چیزی بگم که وحید پرید وسط که آقا ما هم میریم. سرعت عمل نگاه کن، شکم پرستی نگر، دورویی تماشا کن.... واقعا که. البته صبحانه که میگویم در این حد بود که... یک تکه پنیر از وسط نانم افتاد پایین... گفتم اسراف نشود انداختم توی دهانم. حالا هرچی وسط نان را نگاه میکنم هیچ چیز نمی بینم. نگو که کل سهم من از پنیر همان تکه ی پنج گرمی بوده. این را نوشتم تا بدانید چقدر سختی کشیدیم. قدری طول کشید تا نان لواش را جویدیم که یکهو یک جعبه خیار و به قول ما یزدی ها خیار سبز هم رسید. به به چه لذتی. خیارها را به دندان گرفته و بلند شدیم. گروه پلدختر پریدیم بیرون. بیل و فرغون را برداشتیم سوار خاور شدیم. ایزدی اگر بود می گفت: هوا بس ناجوانمردانه سرد است. سلامم را تو پاسخ گوی درِ خاور بگشای. منم من لولی وش تنها. جون مادرت در بگشا....
به پلدختر می رسیم. شهر آرام است و گل آلود بعد از ده روز انگار تازه سیل آمده. همه شهر را سیلاب بلعیده و فرونشسته. خیابان هفت تیر را میگیریم و می رسیم به چهارراه. توی راه بچه ها کاسه های آش رشته را از موکب های مستقر داخل شهر گرفته اند و دارند آش میخوردند. مجتبی یک ظرف سه کیلویی گرفته. با شش تا قاشق. یک عملیات ناقص هم داشته ایم در داخل شهر به مدت بیست دقیقه. که نصفش به چایی خوردن گذشت. و جلو پارکینگ را از گل پاک کردیم. حالا اول چهارراه ایستاده ایم. خاور ایستاده است. نمی دانیم چه کار باید بکنیم. شهر هنوز بیدار نشده است. احتمالا اولین گروه هستیم که رسیده ایم. خاور همچنان روشن است. دو خانم توی گل با چکمه می آیند سمت ما. یکی شان گوشی اش را به سمت ما می گیرد. می خندیم و جو می گیردمان شروع می کنیم کف خاور را پاک کردن. وحید می گوید:
- شهر ما خاور ما. خاور ما خانه ما.
دست بلند می کنیم. خسته نباشید می گویند. سر تکان میدهند جهادگران تازه موی بر صورت رسته. خلبانان ملوانان می خوانیم. یک پژو از سد گل و لای عبور می کند. بوق می زند برایمان. راننده خاور یک متر جلو می رود. راننده پژو مک تا مک می چسبد به ما راننده خاور می فهمد که پژو می خواهد بیاید توی خیابان. خاور راه می افتد اطراف خیابان گل است و عملا یک بانده شده. به راننده می گوییم:
- حتما باید زور بالا سرمان باشد تا راه بریم.
خاور دور می زند و حالا سرو ته توی همان مکان قبلی استقرار پیدا می کنیم. سر به سمت چهارراه. می گویم:
- احتمالاً گرای اینجا را به داعش داده اند گفته اند انتحاری را بیاورند همینجا بترکانند.
وحید شروع می کند به خواندن:
- سوره هل اتی علی، آیه انما علی
شیخ شوخ 😅✌️
#به_هوای_سیل #سفر_به_پلدختر نوشته اسماعیل واقفی قسمت هفتم iv) به خاطر یک جفت دستکش نماز صبح را خوان
سلام
آخرین روز ماه شعبانتون امام زمانی
2 تا نکته
1.دوستانی که دنبال کننده داستان " #به_هوای_سیل" بودن ادامه داستان رو در کانال زیر میتونن دنبال کنن
@havaseil
2.یکی از عزیزان کانال به مشکلی برخوردن و نیاز به دو تومن وام یا قرض دارن اگه کسی میتونه بهشون کمک کنه یا وامی با شرایط راحت سراغ داره حتما اطلاع بده
4_5936239797776418036.mp3
7.44M
به ضیافت #ماه_رمضان دعوت شدید🌹
✳️بانوای حاج اقامجتبی تهرانی و حاج منصور ارضی
التماس دعا🙏
سلام
حلول ماه مبارک رمضان مبارک باشه
امشب دعای جوشن کبیر یادتون نره
التماس دعا
1_64139760.mp3
10.65M
💠عاشق فقط به دیده گریان دلش خوش است...
🔹 #مناجات
🎵 #مهمانی_خدا
🎤 #سیدرضا_نریمانی
📢گنجینه مداحان انقلابی
💠 @maddahi_enghlabi
برایت گرچه بی حاصل تر از خاک بیابانم.mp3
10.03M
💠برایت گرچه بی حاصل تر از خاک بیابانم...
🔹 #مناجات
🎵 #مهمانی_خدا
🎤 #میثم_مطیعی
📢گنجینه مداحان انقلابی
💠 @maddahi_enghlabi
شیخ شوخ 😅✌️
💠برایت گرچه بی حاصل تر از خاک بیابانم... 🔹 #مناجات 🎵 #مهمانی_خدا 🎤 #میثم_مطیعی 📢گنجینه مداحان انقل
برایت گرچه بی حاصل تر از خاک بیابانم
ببار ای ابر رحمت بر سرم ، دلتنگ بارانم
مگر تطهیر در دریای لطفت چاره ام باشد
برای من که بیش از هرکسی آلوده دامانم
من آن رودم که میدانم به جزراه تو بیراهه است
ولی با بی حیایی همچنان در حال طغیانم
اگر ای تکیه گاه محکم از من دست برداری
فرو شاید بریزد بعد از آن دیوار ایمانم
چه دارم از خودم غیر از نیاز دائمی ، اما
تویی هم صاحب دندانم و هم صاحب نانم
ببین دلگیرم از دنیا و هم از مردم دنیا
که هم آزرده از اینم ، که هم آزرده از آنم
چه رحمانی که اندک نیکی ام را هم عیان کردی
چه ستاری که بستی چشم بر عصیان پنهانم
اگر عمری سر گردن فرازی داشتم ای دوست
ببین امروز از شرمندگی سر در گریبانم
چی ام؟ هیچی که در انبوه نعمت بود عمری را
من از اوصاف حال خود ، همین اندازه می دانم
***
Monajat-Ali-Samavati.mp3
22.12M
💠مناجات امام علی علیه السلام...
🔹 #مهمانی_خدا
🎵 اسئلک الامان....
🎤 #مهدی_سماواتی
📢گنجینه مداحان انقلابی
💠 @maddahi_enghlabi
🔹 شب جمعه و شب زیارتی آقا امام حسین علیه السلام
حتما دعا کنید برامون
اولین شب جمعه ماه مبارکِ
🌹
هدایت شده از شیخ شوخ 😅✌️
سید رضا نریمانی_شب هفتم محرم 97 - هیئت فدائیان - تک - من که یه روزی میمیرم من که یه روزی خاک میشم-1537782340.mp3
10.37M
💠من که یه روزی میمیرم...
🔹 #زمینه
🎵به تو از دور سلام/به سلیمان نبی از طرف مور سلام
🔴 #درخواستی
📢گنجینه صوتی سیدرضا نریمانی
📢 @r_narimani
هدایت شده از بیداری ملت
4_5956469506057438843.mp3
2.67M
🎙 بشنوید | تحلیل استاد حسن عباسی از حضور ناو لینکلن در خلیج فارس
🔺دلیل فشارهای اخیر به ایران، پروژه معاملهی قرن است.
🔺مدیران نالایق و دوتابعیتی را از کشور بیرون میکنیم نه برادران افغانستانی را.
#جنگ_نمیشود_مذاکره_نمیکنیم
▫️ساعاتی قبل - مراسم سالگرد شهید مدافع حرم جواد اللهکرم
▫️۹۸/۲/۱۹
✍بیداری ملت
🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
1_43085615.mp3
11.2M
💠میخوام امشب با دوستای قدیمیم هم سخن باشم...
🔹 #شور
🎵 #مدافعان_حرم
🎤 #سیدرضا_نریمانی
📢گنجینه مداحان انقلابی
💠 @maddahi_enghlabi
سلام
حال کردید ابهت پوشالی ارتش آمریکا و فرانسه چطور دود شده و داره تو امارات میسوزه خخخخخ
یعنی ادم از تو لوله افتابه نوشابه بخوره ولی اینطوری موشک نخوره
حالا این یمن بود ببین خود ایران بیاد چی میشه
هدایت شده از علیرضا پناهیان
Panahian-Roze-RaheResidanBeFahmAmighAzDin-64k.mp3
2.43M
🔰 روضههای شبهای رمضان | راه رسیدن به فهم عمیق دین و عرفان از زبان آیت الله قاضی(ره)
#روضه
@Panahian_ir
تو بهار آرزوهام دل من چقد خزونه.mp3
14.75M
💠خاطره های گناهام میزنه آتیش به جونم...
🔹 #مناجات
🎵 #میهمانی_خدا
🎤 #میثم مطیعی
📢گنجینه مداحان انقلابی
💠 @maddahi_enghlabi
تو بهار آرزوهام
دلِ من چقد خزونه
نکنه که رونده باشی
گداتو از درِ خونه
تویِ میخونه دوباره
گدا پیمونه شکسته
اومده به درگهت با
یه نمکدونِ شکسته
خاطرهای گناهام
میزنه آتیش به جونم
نذا تویِ این جهنم
تویِ این عذاب بمونم
من خودم با سنگ غفلت
بالمو زدم شکستم
دور شدم از درِ خونت
پیش غافلا نشستم
وای اگه تو این شبا هم
نتونم تو رو بخونم
سُفره رو جمع کنی و من
بدونِ روزی بمونم
نمیخوام اشکامو دیگه
به گناهی بفُروشم
نمیخوام دیگه بمونه
دِین مردم روی دوشم
دلِ مُردمو نگا کن
تا دوباره جون بگیره
وقتی که قرآن بخونم
چشِ من بارون بگیره
درِ این قفس رو واکن
صید بیچاره رها شه
غم ندارم اگه امشب
ضامنم امام رضا شه
من زمینگیر شدم امّا
میخوام آسمونی باشم
خدایا بهم کمک کن
یه حسین بگم که پاشم
یه حسین گفتم و از عرش
واسه من سلام آوردن
دوباره از حوض کوثر
واسه من یه جام آوردن
گریه میکنن ملائک
نوحه زیر لب میخونن
تو حسینیهی زهرا
روضهی زینب میخونن
منبریشون که میخونن
یکی یکی پَر میگیرن
پشت دروازهی کوفه
ناله رو از سر میگیرن
پشت دروازهی کوفه
میبینن یه سر آوردن
اون طرف بچهها میگن
عمّه هستیمونو بردن
***