eitaa logo
کانال رسمی حاج شیخ مهدی تهرانی
2.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
304 ویدیو
224 فایل
کانال مباحث اعتقادی حاج شیخ مهدی تهرانی https://eitaa.com/SheikhMahdiTehrani2
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️انا لله و انا الیه راجعون ◼با کمال تأسف و تأثر درگذشت خادمه اهل بیت علیهم السلام حاجیه خانم واعظ شهیدی مادر خانم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی تهرانی را به اطلاع می رسانیم.🥀 ▪️مراسم تشییع:مشهد بست نواب صفوی حسینیه پیروان دین نبوی ✖روز شنبه ساعت۱۴:۳۰✖ @SheikhMahdiTehrani
سخنرانی_شب_چهارم.mp3
28.78M
🎙فایل صوتی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی تهرانی (س) ⚫️⚫️   ▪️فاطمیه ۱۴۴۶/قم المقدسه @SheikhMahdiTehrani
◼مراسم ترحیم مرحومه حاجیه خانم واعظ شهیدی مادر خانم مکرمه ی حاج آقای تهرانی ▪️یکشنبه ۹/۴ ▪️صبح از ساعت ۹ الی ۱۱ ▪️و شب از ساعت ۱۹ الی ۲۱ ▪️در مسجد حضرت زینب سلام الله علیها واقع در خیابان دکتر بهشتی ،بین بهشتی ۳۱و۳۳ برگزار می گردد حضور شما سروران گرامی موجب شادی روح آن مرحومه و تسلای خاطر بازماندگان خواهد شد @SheikhMahdiTehrani
_شب_پنجم_سخنرانی.mp3
21.3M
🎙فایل صوتی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی تهرانی (س) ⚫️⚫️   ▪️فاطمیه ۱۴۴۶/قم المقدسه @SheikhMahdiTehrani
سخنرانی_شب6.mp3
31.54M
🎙فایل صوتی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی تهرانی (س) ⚫️⚫️   ▪️فاطمیه ۱۴۴۶/قم المقدسه @SheikhMahdiTehrani
سخنرانی_شب7.mp3
33.62M
🎙فایل صوتی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی تهرانی (س) ⚫️⚫️   ▪️فاطمیه ۱۴۴۶/قم المقدسه @SheikhMahdiTehrani
63.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 تبلیغات بر علیه رسول الله صلی الله علیه و آله 🎤 حجت الاسلام و المسلمین حاج ©️ هیئت عزاداران مکتب امام هادی علیه السلام @SheikhMahdiTehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلَّی اللهُ عَلَیْکَ یَا أوّلَ مَظْلُومٍ ، يَا أمِيرَالمُؤْمِنِينَ
🔳🔳🔳🔳🔳 هرگز بدون حرف نزنید - حمله به خانه حضرت سلام الله علیها از منابع اهل سنت ⚫️ مى خواهم بگويم كه ماجرا، فقط تهديد نبوده است! مى خواهم ثابت كنم كه بعد از وفات پيامبر، گروهى به خانه فاطمه (س) هجوم برده اند. من به دنبال اين نكته هستم.براى همين مى خواهم به شهر دمشق بروم .من به قرن ششم هجرى آمده ام.وقتى وارد دمشق مى شوم، همه غم ها، مهمان دلم مى شود، اين شهر خاطره هاى زيادى از اسارت خاندان پيامبر دارد.  ⚫️مى خواهم با استاد ابن عَساكِر ديدار داشته باشم.بايد به مدرسه نُوريه برويم، مدرسه اى كه شهرت آن، تمام دنياى اسلام را گرفته است، البتّه، منظور من از اين مدرسه، چيزى شبيه به دانشگاه است! ⚫️شنيده‌ام كه سلطان نور الدين زنكى اين مدرسه را براى استاد ابن عَساكِر ساخته است تا او بتواند در اين مدرسه به تربيت شاگردان مشغول شود.  ⚫️اين مدرسه چقدر باصفاست! درختان زيبايى در حياط مدرسه به چشم مى آيند، حوض آبى هم، در وسط مدرسه است، پيرمردى بر روى صندلى كوچكى نشسته است و شاگردان دور او حلقه زده اند، هر كس از او سؤلى مى كند و او جواب مى دهد.آن پيرمرد، استاد ابن عَساكِراست.      ⚫️در ميان جمعيّت، نگاه من به شخصى خورد كه چندين مأمور، دور او را حلقه كرده اند، او لباس گران قيمتى به تن كرده است، خوب نگاه كن! لباس او، لباس شاهانه است!  ⚫️او سلطان نورالدين زنكى است، سلطان سوريه و مصر و فلسطين! چقدر جالب است كه سلطان هم به كلاس درس استاد مى آيد، بى جهت نيست كه جوانان زيادى از هر شهر و ديار به اين مدرسه مى آيند تا از علم و دانش استاد استفاده كنند، وقتى جوانان مى بيند كه سلطان هم براى كسب علم مى آيد، علاقه بيشترى به دانش پيدا مى كنند.  ⚫️استاد امروز نزديك به هشتاد سال دارد، او در راه كسب دانش سختى هاى زيادى كشيده است، و امروز روز عزّت اوست، همه به سخن و گفتار او اعتماد زيادى دارند، اصلاً حرف او سند است.      ⚫️استاد ابن عَساكِر در مورد مسأله اى فقهى سخن مى گويد،.من از فرصت استفاده مى كنم و براى تو خاطره اى مى گويم: سال‌ها پيش، ابن عَساكِر نزد شيخ بزرگى رفت تا از او كسب علم كند.آن روز آن شيخ به دنبال گمشده اى بود، او كتاب ارزشمندى را گم كرده بود. ⚫️ابن عَساكِر به آن شيخ گفت: شما به دنبال چه هستيد؟  ⚫️مى خواستم امروز براى شما كتاب ارزشمندى را درس بدهم، امّا هر چه مى گردم آن را پيدا نمى كنم، گويا آن را گم كرده ام!  ⚫️اسم آن كتاب چيست؟  كتاب «بحث و نشور».  ⚫️آيا مى خواهى همه آن كتاب را از حفظ براى شما بخوانم؟  ⚫️يعنى شما آن كتاب را حفظ هستيد؟ آرى!  ⚫️ابن عَساكِر شروع به خواندن كتاب كرد و آن شيخ نيز هر جا نياز به توضيح بود، براى شاگردانش توضيح مى داد.     ⚫️⚫️استاد ابن عَساكِر تاكنون چندين كتاب نوشته است.آيا مى دانى فقط يكى از كتاب هاى او «تاريخ دمشق» است كه ۷۰ جلد است، هر جلد آن كتاب، حدود ۴۰۰ صفحه شده است.  ⚫️⚫️گوش كن! اكنون استاد نكته تاريخى براى شاگردانش نقل مى كند، اينجا را بايد با دقّت گوش كنيم، فكر مى كنم براى ما مفيد باشد.استاد چنين مى گويد: «روزهاى آخر زندگى ابوبكر بود، ابن عَوْف كه دوست صميمى او بود به ديدارش آمد.ابوبكر نگاهى به ابن عَوْف كرد و به او گفت كه در اين لحظه هاى آخر، از انجام چند كار پشيمان هستم. ⚫️⚫️ابوبكر كه مرگ را در چند قدمى خود مى ديد به ابن عَوْف چنين گفت: اى كاش دستور حمله به خانه فاطمه را نمى دادم! اى كاش درِ خانه فاطمه را باز نمى كردم، اگر چه افرادى در آن خانه بودند كه با من سر جنگ داشتند». ⚫️سخن استاد ابن عَساكِر به پايان مى رسد، من به فكر فرو مى روم، از اين مطلب استفاده مى شود كه ابوبكر دستور حمله و هجوم به خانه فاطمه (س) را داده است و عدّه اى به آن خانه هجوم برده اند و وارد خانه شده اند.  ⚫️به راستى در آن ماجراى هجوم، چه اتّفاقاتى افتاده است كه ابوبكر در لحظه مرگ، اين گونه پشيمان است؟  ⚫️آيا ابوبكر در روزهاى آخر زندگى خود، به ياد سخن فاطمه افتاده است؟ آن لحظه اى كه فاطمه فرياد برآورد: «بابا! يا رسول اللّه! ببين كه بعد از تو، عُمَر و ابوبكر چه ظلم هايى در حق ما روا مى دارند».     ⚫️نابرادر سُنّى! تو مى گفتى ماجراى هجوم به خانه فاطمه (س) افسانه است، اگر واقعاً هيچ هجومى به خانه فاطمه (س) نشده است، پس چرا ابوبكر اين گونه اظهار پشيمانى مى كند؟  ⚫️⚫️من باور دارم كه ابوبكر آن قدر كم عقل نيست كه براى يك افسانه، اين گونه تأسف بخورد!!  اين سخن ابوبكر است: «اى كاش دستور حمله به خانه فاطمه را نمى دادم! »، او وقتى فهميد كه ديگر بايد به خانه قبر برود از خود سؤل كرد كه آيا حكومت چندروزه دنيا، ارزش آن را داشت كه آن گونه در حقّ فاطمه (س) ظلم كند. 📚روشنی مهتاب : اثبات شهادت حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) 
🔲🔲🔲🔲🔲 هرگز بدون حرف نزنید - حمله به خانه حضرت از منابع اهل سنت 🔘اكنون مى خواهم به اروپا سفر كنم، من مى خواهم به كشور اسپانيا، شهر قُرطُبه بروم.  شايد بگويى براى چه من هوسِ سفر به اسپانيا كرده ام، من مى خواهم به ديدار علامه قُرطُبى بروم.دانشمندى بزرگ اهل سنت كه سخنانش مورد اعتماد مى باشد.او بيشتر به نام «ابن عبدِرَبِّه قُرطُبى» مى شناسند.  🔘من به قرن چهارم هجرى آمده ام، در اين روزگار، اسپانيا، كشورى مسلمان است و به نام «اندلس» مشهور است و مسلمانان بر آنجا حكومت مى كنند و نويسندگان و دانشمندان بزرگى در اين كشور زندگى مى كنند.  🔘اينجا شهر قرطبه است، شهرى زيبا.رودى بزرگ از اين شهر عبور مى كند.من به مسجد بزرگ شهر مى روم، تا به حال مسجدى به اين زيبايى نديده ام، آنجا را نگاه كن، استاد قُرطُبى آنجاست، عدّه اى در آنجا جمع شده اند و او مى خواهد شعر خودش را بخواند.من يادم رفت بگويم كه استاد قُرطُبى شاعر هم مى باشد، شعرهاى او زبانزد همه است.      🔘گوش كن! استاد قُرطُبى شعر خودش را مى خواند، او در شعر خود از خلفاى اسلام ياد مى كند و آنان را مدح مى كند.استاد از ابوبكر و عُمَر و عثمان ياد مى كند و آنان را سه خليفه پيامبر معرّفى مى كند.من منتظر هستم تا او از امام على (ع) نيز ياد كند، اهل سنّت امام على (ع) را به عنوان خليفه چهارم قبول دارند.  🔘من چه مى شنوم؟ استاد قُرطُبى از معاويه به عنوان خليفه چهارم ياد مى كند، گويا او اصلاً به خلافت امام على (ع) اعتقادى ندارد!! 🔘🔘لحظاتى مى گذرد، فرصت پيش مى آيد، من جلو مى روم تا از او سؤل خود را بنمايم:  جناب استاد! من در مورد حوادث بعد از وفات پيامبر تحقيق مى كنم، به نظر شما آيا عُمَر قصد آتش زدن خانه فاطمه را داشته است؟  🔘هفته قبل، نوشتن كتاب «العقد الفريد» را تمام كرده ام.شما برويد آن كتاب را مطالعه كنيد.      🔘🔘كتاب استاد قُرطُبى را باز مى كنم و چنين مى خوانم: «گروهى از مخالفان، در خانه فاطمه جمع شده بودند.ابوبكر به عُمَر دستور داد تا به خانه فاطمه برود و آنان را براى بيعت بياورد.عُمَر شعله آتشى را در دست گرفت و سوى خانه فاطمه رفت. 🔘🔘وقتى عُمَر به خانه فاطمه رسيد، فاطمه به او چنين گفت: اى عُمَر! آيا با اين آتش مى خواهى خانه مرا بسوزانى؟ عُمَر در پاسخ گفت: اگر شما با ابوبكر بيعت نكنيد، من اين كار را مى كنم». ✅من تعجّب مى كنم، استاد قُرطُبى در اينجا به ماجراى تهديد عُمَر اشاره كرده است، پس چرا آن نابرادر سُنّى، همه اين ماجرا را افسانه مى خواند؟  📚روشنی مهتاب : اثبات شهادت حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) - از منابع و کتب اهل سنت ••🔹•🍃🌹🍃•🔹••