8.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت آقای مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری از گفتگویش با رهبر انقلاب:
👈 آقا گفتند بروید یک برنامهی ۲۰ ساله برای داستان خاطرات دفاع مقدس تدوین کنید
📣 @shenakhte_rahbari
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏳بمناسبت تجلیل رهبری از آقایان سرهنگی و بهبودی
رهبرانقلاب:👈ادبیات و هنر مقاومت و آنچه مربوط به دورهی خاص دفاع کشور و ملت ماست، حقیقتاً از برجستهترین و مهمترین کارهاست. البته دوستان خیلی کار کردهاند. از دههی۶۰ که این کارهای هنری و ادبی در حوزهی هنری شروع شد و این خاطرات منتشر گردید، من یکی از مشتریهای پرو پا قرص این کتابها بودم، که خاطرات را نگاه کنم. من خیلی تحتتأثیر جذابیت و صداقت و خلوص این نوشتهها و گفتهها هستم؛ این را واقعاً عرض میکنم. یاد کسانیکه این کارها را تولید کردند، از خاطر محو نمیشود. اسمهایی که من پشت این کتابها خواندم و کتابهایشان را نگاه کردم، غالباً در ذهنم هست و من قدردان و قدرشناس اینها هستم و اگر میتوانستم، عظمت این کار را مدح میکردم. اگر بنده شاعر بودم، یقیناً در مدح آقای #سرهنگی و #بهبودی قصیده میساختم؛ چون کارتان کار بسیار بزرگ و بااهمیتی است! ۸۴/۶/۳۱
⭕️ @Shenakhte_rahbari
♦️سرهنگی که برای شکار تانک التماس میکرد⁉️
✔️بچههای شهید چمران در ستاد جنگهای نامنظم جمع میشدند و هر شب عملیات میرفتند و بنده را هم گاهی با خودشان میبردند. یک شب دیدم افسری با من کار دارد؛ بهنظرم سرهنگ 2 یا سرگرد بود. چون محل استقرار ما لشکر 92 بود، لذا به اینها نزدیک بودیم. آن افسر پیش من آمد و گفت: من با شما یک کار خصوصی دارم. من فکر کردم مثلاً میخواهد درخواست مرخصی بدهد. یکخرده لجم گرفت که حالا در این حیص و بیص چه وقت مرخصی رفتن است. اما دیدم با حالت گریه آمد و گفت: شبها که این بچهها به عملیات میروند، اگر میشود، من را هم با خودشان ببرند(!) بچهها شبها با مرحوم شهید چمران به قول خودشان به شکار تانک میرفتند و این سرهنگ آمده بود التماس میکرد که من را هم ببرید.۱۳۸۴/۰۶/۳۱
🇮🇷 @shenakhte_rahbari