شناخت رهبری:
🔻گفتگوی خواندنی با حیدر رحیمپور ازغدی: روشنفکران باید نزد آیتالله #خامنهای شاگردی کنند/ تعبیر جالب دکتر #شریعتی درباره رهبر انقلاب
🔹آقای خامنهای یک روحانی متشرع و در عین حال روشنفکر است
🔹 شریعتی میگفت اگر چند نفر مثل آقای خامنهای داشتیم ایران، اسلامی میشد
🔹 هر وقت دلم بخواهد رهبری را میبینم
🔹آیت الله خامنهای آمدند خانهما. برایش وقتی آجیل آوردیم، خندید و گفت من آجیل نمیخوردم از وقتی رهبر شدم اصلاً آجیل نخوردم چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند، مگر فقرا آجیل میخورند؟
🔹آقای خامنهای یک عالم و روحانی متدین و متشرع است که اگر همه دنیا علیهاش باشد، دست از حق و حقیقت نمیکشد
🔹متحجرین همیشه با آقای خامنهای مشکل داشته و دارند چون ایشان در فقه اجتماعی قوی و مسلط بودند؛ شیعه انگلیسی از فقیهی میترسد که مثل آقای خامنهای به فقه اجتماعی مسلط باشد
🔹آقای هاشمی گفتند که آقای خامنهای اعلم است؛ آقای مصباح هم که فقیه و حکیم است گفت والله آقای خامنهای اعلم زمان است
🔹آقای خامنهای و شریعتی بیشتر باهم رفیق بودند؛ آقای خامنهای شریعتی را نقد میکردند، چون فقیه بودند و حق هم داشتند؛ چون اطلاعات فقهی و دینی شریعتی کافی نبود
🔹آقای خامنهای در مدیریت جبهه مقاومت در منطقه این قدر موفق بودهاند که همه قدرتها باهم نتوانستند، هیچ غلطی کنند.
✅ @shenakhte_rahbari
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️صوت محرمانه مهدی هاشمی درباره #استراتژی_مشترک
مهدی هاشمی: استراتژی ما همیشه از روز اول همین بود که جلوی #خامنهای وایسیم
- پس کی میخواید شروع کنید؟!
- شروع کردیم، وقتی مامانم میگه بریزید تو خیابون …
✅ @shenakhte_rahbari
هدایت شده از شناخت رهبری
شناخت رهبری:
🔻گفتگوی خواندنی با حیدر رحیمپور ازغدی: روشنفکران باید نزد آیتالله #خامنهای شاگردی کنند/ تعبیر جالب دکتر #شریعتی درباره رهبر انقلاب
🔹آقای خامنهای یک روحانی متشرع و در عین حال روشنفکر است
🔹 شریعتی میگفت اگر چند نفر مثل آقای خامنهای داشتیم ایران، اسلامی میشد
🔹 هر وقت دلم بخواهد رهبری را میبینم
🔹آیت الله خامنهای آمدند خانهما. برایش وقتی آجیل آوردیم، خندید و گفت من آجیل نمیخوردم از وقتی رهبر شدم اصلاً آجیل نخوردم چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند، مگر فقرا آجیل میخورند؟
🔹آقای خامنهای یک عالم و روحانی متدین و متشرع است که اگر همه دنیا علیهاش باشد، دست از حق و حقیقت نمیکشد
🔹متحجرین همیشه با آقای خامنهای مشکل داشته و دارند چون ایشان در فقه اجتماعی قوی و مسلط بودند؛ شیعه انگلیسی از فقیهی میترسد که مثل آقای خامنهای به فقه اجتماعی مسلط باشد
🔹آقای هاشمی گفتند که آقای خامنهای اعلم است؛ آقای مصباح هم که فقیه و حکیم است گفت والله آقای خامنهای اعلم زمان است
🔹آقای خامنهای و شریعتی بیشتر باهم رفیق بودند؛ آقای خامنهای شریعتی را نقد میکردند، چون فقیه بودند و حق هم داشتند؛ چون اطلاعات فقهی و دینی شریعتی کافی نبود
🔹آقای خامنهای در مدیریت جبهه مقاومت در منطقه این قدر موفق بودهاند که همه قدرتها باهم نتوانستند، هیچ غلطی کنند.
✅ @shenakhte_rahbari
📍خاطرهی زبانآموزی رهبر انقلاب
ماجرای یادگیری #زبان_انگلیسی توسط آیتالله #خامنهای به روایت استاد زبان ایشان در قبل از انقلاب را به اشاره و پیشنهاد دوست ارجمندم، دکتر سعید خورشیدی، منتشر میکنم، با این تذکر دقیق همو مبنی بر آن که دغدغه بازبینی در کم و کیف آموزش زبان انگلیسی، از طرف کسی مطرح میشود که خودش این زبان را بهدلیل نیازش در جای خود بهخوبی فراگرفته و نکات امروزش در مقام سیاستگذاری آموزش عمومی کشور، با هدف ایجاد نگاهی کلان به مقوله ارتباط با #زبان_خارجی است؛ در حالی که برخی میخواهند چنین القا میکنند که ایشان بهطور مطلق و تنگنظرانه با آموختن زبان بیگانه مخالف است.
⭕️یکی از روزهای اواسط زمستان 55، حاجآقا نیری پس از اتمام کلاس، بر اساس شناختی که از من پیدا کرده بود و اطلاعی که از تواناییام در تدریس زبان انگلیسی داشت، گفت: «یکی از دوستان خوب ما نیاز به آموزش زبان انگلیسی دارند. بنده نظرم اینه که شما مسئولیت تدریس رو به عهده بگیری.»
- چشم حاجآقا! ایشون کی هستن؟
- نویسنده همون کتابِ «گفتاری در باب صبر» که خوندیم.
- آقای حسینی خامنهای؟
- بله! ایشون یکی از روحانیون روشنفکر، مجاهد و زندون کشیده هستن. سید بزرگواریان. توفیقیه که نصیب شما شده.
... چند روز بعد، سوار بر ماشین استاد، از خیابانی معروف به #خیابان_خاکی وارد کوچه پهنی شدیم که انتهایش به کوچه باریکی وصل میشد. ماشین را ابتدای کوچه، پشت یک فولکسِ آبی رنگ پارک کرده و پیاده شدیم.
- آقای نوروزی! این فولکس رو میبینی؟
- بله! چطور مگه؟
- این ماشین آقای خامنهایه.
انتهای کوچه پهن و ابتدای کوچه باریک، زنگ در کوچکی را به صدا درآوردیم. پس از چند لحظه در باز شد. در چارچوب در، قیافه مهربان و دوستداشتنی روحانی سید بلندقدی نمایان شد که ما را به ورود به منزل دعوت میکرد. با اصرار استاد [نیری]، اول ایشان و بعد ما وارد اتاق شدیم. کف اتاق با چند تخته گلیم تمیز، مفروش بود و اطراف اتاق، قفسههایی پر از کتاب گذاشته بودند.... پس از احوالپرسی گرم و صمیمانهی حاج آقا و معارفهای که صورت گرفت، با استکانهایی از چای، از ما پذیرایی شد.
... فضای اتاق، معنوی بود. همه ی اسباب و وسایل، ساده و بی پیرایه بودند... پس از گذاشتن چای دوم جلوی ما، پرسید:
-آقای قنبری رو میشناسین؟
- بله! تو انگلستان با ایشون آشنا شدم. الانم جای بنده منتقل شدن کیش. ایشون ارشدتر از من هستن. قبل از ما تو انگلستان دوره دیدن.
- بنده مدتی ایشون روبه زحمت انداختم، مختصری #انگلیسی خوندیم. اما هنوز مبتدیِ مبتدی هستم. انشاءالله در محضر شما بتونیم انگلیسی رو یاد بگیریم.
... جلسه ی معارفه، یک ساعتی طول کشید. قرار شد هفتهای دو جلسه و هرجلسه یک ساعت، با ایشان انگلیسی کار کنم و هر جلسه، روزِ جلسهی بعدی را مشخص کنیم. گفتوگو که به اینجا رسید، فهمیدیم حاج آقا با کس دیگری قرار ملاقات دارند...
کتابی که برای تدریس زبان انگلیسی انتخاب کردم، جلد دوم از مجموعه کتاب های «New Concept English» تحت عنوان «Practice And Progress» بود. جلسات به خوبی شروع شدند و با نظم خاصی پیش می رفتند. سر موقع وارد منزل حاج آقا می شدم و ورودم هم زمان با خروج یک نفر یا نفراتی بود که قبل از من جلسه داشتند. درست پس از یک ساعت، زنگِ در به صدا درمی آمد و من مجبور میشدم خداحافظی کنم. چند جلسهای به این صورت گذشت حاج آقا در فراگیری زبان جدّی بود و جدیت ایشان مرا در تدریسِ هرچه بهتر، تشویق می کرد... تمرینات منظم و مرتب ایشان، خط انگلیسیاش را زیبا کرده بود. از لحاظ روخوانی وصحبت هم رو به پیشرفت بود.
📔منبع: کتاب #همافر (خاطرات شفاهی مهدی نوروزی)، تهران: انتشارات #سوره_مهر 1393. صفحه 169 الی 191
⬛️ @shenakhte_rahbari