eitaa logo
شعر مذهبی شاعران الغوث
307 دنبال‌کننده
14 عکس
3 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای نور در شب تار یا حضرت خدیجه مهر سپهر دوار یا حضرت خدیجه بر تو سلام جبریل بر تو سلام احمد بر تو سلام دادار یا حضرت خدیجه ای بانوی بهشتی از دامن زلالت کوثر شده پدیدار یا حضرت خدیجه در مادران امت آن گوهری که خاتم یاد تو بود بسیار یا حضرت خدیجه مکه گواه باشد در یتیم او را تنها تویی خریدار یا حضرت خدیجه غار حرا چهل شب طعم محبتت را بر لب نمود اظهار یا حضرت خدیجه پیراهن گل سرخ جای کفن به تن کن ای روح سبز گلزار یا حضرت خدیجه سالی که رخت بستی کعبه شده سیه پوش مکه شده عزادار یا حضرت خدیجه نوحه سرا علی و افلاک سینه زن شد چشم نبی است خونبار یا حضرت خدیجه جای تو بود خالی شد دختر تو مادر در بین درب و دیوار یا حضرت خدیجه جای تو بود خالی که فضه را صدا زد خون ریخت چشم مسمار یا حضرت خدیجه @sher_alghoth
نظم را نام تو لبریز از فصاحت میکند شعر زیر سایه ات ، کسب سعادت میکند از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین بر درت پیک خدا عرض ارادت میکند مادر صدیقه و صدیقه ی امت تویی طاهری و دین ز تو کسب طهارت میکند در هجوم وحشی زخم زبان ابتران دامن پاک تو کوثر را روایت میکند در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای خاک راهت سرمه در چشمان جنت میکند قافله در قافله سرمایه دادی... عاقبت کاروان تو محبت را تجارت میکند چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول در عوض سیب بهشتی با تو قسمت میکند پیشتر از دیگران دین تو کامل گشته بود تا که قلبت با غدیر نور بیعت میکند بر سر سجاده ی اسلام تو اول زنی که نمازی آسمانی را اقامت میکند شمع سان ، لب بسته، میسوزد ز داغ غربتت قبر ویران تو را هر کس زیارت میکند در رثایت شعر میگوید امیرالمومنین اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت میکند مجلس ختم تو را ای برترین امهات با دلی محزون به پا ختم رسالت میکند داغ تو ، مرگ ابوطالب ، شده غم روی غم چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت میکند رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن حمله با آتش به سوی بیت عصمت میکند رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در دخترت ، خود را مهیای شهادت میکند رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها سوره ی فجر شما قرآن تلاوت میکند رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش کودک ششماهه ای اتمام حجت میکند رفتی و دیگر ندیدی خیمه های تشنه را سیلی و کعبه نی و بیداد ، غارت میکند رفتی و دیگر ندیدی دست های بسته ای با عزیزان تو صحبت از اسارت میکند ....رفتی و یک روز می آیی و خواهی دید که طالب حق شما بر پا قیامت میکند @sher_alghoth
دَوات ِ من اگر از آب ِ حوض ِ کوثر نیست نوشتن از تو برای قلم مُیسّر نیست چگونه وصف کنم شوق ِ مصطفی به تو را که عشق ِ غیر ِ تو در قلب ِ او مقدّر نیست کجاست مثل خدیجه، تمام ِ دنیایش در اوج ِ ثروت، جُز خانه ای محقّر نیست تمام ِ زندگیش را به پای احمد ریخت جهاد کرد، که کمتر ز فتح ِ خییر نیست طلای ِ ناب خدیجه، عقیق ِ سُرخ علی کسی برای پیمبر از این دو بهتر نیست مقام ِ ساره و مریم به اوج عرش رسید که گفته است که این خانه ذرّه پرور نیست شتر سوار کجا، مادر ِ وقار کجا مقام و منزلتش با کسی برابر نیست خدیجه، آه چه نام بلند بالایی همین که نیست، همه هستی ِ پیمبر نیست برای او کفنی از بهشت آمده است یقین که در دل ِ او هول ِ روز ِ محشر نیست نبودنش دل ِ این خانواده را خون کرد قرار در دل ِ غمگین ِ آل ِ کوثر نیست اگر چه رفت ولی باز هم خدا را شکر که رفت و شاهد ِ خون ِ چکیده بر در نیست ندید کرب و بلا را، ندید بی آبی ندید رحم و مروت به قلب ِ لشکر نیست چه سخت بود برای رباب وقتی دید به چشم خویش، که گهواره هست و اصغر نیست "سری به نیزه بلند است پیش ِ چشم ِ رباب" تنی که دفن شده زیر ِ خاک، دیگر نیست @sher_alghoth
گرچه در دنیا فراوان می‌شود پیدا کریم نیست مانند «حسن» اما دراین دنیا کریم آن‌قدر پیش خدا رفته‌ست بالا رتبه‌اش تا به‌عشق او لقب داده‌ست قرآن را «کریم» ما اگر از عرض‌حاجت‌ها خجالت می‌کشیم غافلیم از این که می‌آید به سمت ما کریم روزی همسایه‌ها چندین برابر می‌شود تا که بین کوچه‌ی ما می‌گذارد پا کریم این‌چنین امروز اگر روزی ما را می‌دهد بی‌گمان از ما شفاعت می‌کند فردا کریم یک‌نفر می‌گفت؛ ‌«انسان‌ها حریص ذاتی‌اند» گفتم؛ آری ای رفیق...! الّاکریم، الّاکریم... از کرامات حسن ضرب‌المثل‌ها ساختند سخت آسان است مشکل‌های دنیا با کریم قبل از «الّافاطمه، الّاعلی، الّاحسن...» می‌شود «لاذوالفقار و لافتی و لاکریم» ذکر ما هم مثل قمری‌های صحن خاکی‌اش؛ «یاکریم و، یاکریم و، یاکریم و، یاکریم...» می‌رسد از راه آخر مردی از جنس حسن پس دوباره می‌شود پیدا در این دنیا کریم @sher_alghoth
نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب پاسخش چوب‌ست وقتی که بجنبد چانه‌ای کافران مأمور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بتِ بیگانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون، دسته‌ی پروانه‌ای عاقبت یک‌روز خواهد ساخت روی این‌ قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه‌ای عاقبت یک‌روز این غم‌خانه إحیا می‌شود صاحب ایوان‌طلاها و حرم‌ها می‌شود @sher_alghoth
دل آیینه گریان بقیع است غم و اندوه مهمان بقیع است مدینه شمع روشن کن که هر شب شب شام غریبان بقیع است @sher_alghoth
اُفتاده به سـر شـور و نوای تو بقیع قربان غم و حال و هوای تو بقیع ای کاش که با ظهور مهدی بشوَد.. تجدیدِ بنا صحن و سَرای تو بقیع @sher_alghoth
بقیع نه گنبد نه حرم نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه خوانی @sher_alghoth
بیا که بی‌تو جهان رنگی از نشاط ندارد زمین شب‌زده جز «آه» در بساط ندارد بیا ببین دل بی‌نظم ما بدون تو مثل محصلّی‌ست که یک‌نمره انضباط ندارد به‌شوق توست که تا حدّ قبض روح رسیدیم بدون تو دل ما حال انبساط ندارد جهان فقط به تو دل‌بسته است تا که بیایی وگرنه فاصله‌ای تا به انحطاط ندارد تو حکم لازم‌الاجرای ماجرای جهانی که گفته‌اند؛ یقین جای احتیاط ندارد. هزار راه نشان‌داده‌ای برای رسیدن ولی هنوز کسی با تو ارتباط ندارد! تو مستقیم‌ترین جاده‌ای به‌سمت خداوند چگونه سوره‌ی ما «اِهدِنَاالصِّراط» ندارد سری بزن به دل ما، قدم به دیده‌ی منّت چرا که خانه‌ی بیچارگان حیاط ندارد @sher_alghoth
ای آنکه زمین شأن و قوام از تو گرفت هر ثانیه هر لحظه دوام از تو گرفت خورشید و مه و ستاره و هر چه که هست در دایره ی وجود وام از تو گرفت @sher_alghoth
خشکیِ لبِ شهید را می دیدی بی حرمتیِ یزید را می دیدی در کودکی ات پیر شدی از بس که هر لحظه غمی جدید را می دیدی @sher_alghoth
پروانه ی رخسارولی میگردم مشغول دم سینجلی میگردم در کعبه و کربلا ودرشهرنجف هرجابروم دورعلی میگردم @sher_alghoth