حال من بعد از تو مثل دانش آموزیست که
خسته از تکلیف شب، خوابیده روی دفترش
#علی_صفری
@sher_kade
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم
سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم
نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم
بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم
دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم
با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست
با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم
ای که ملول میشوی از نفس فرشتهها
باور من نمی شود، همنفس خدا شدم
سفرهء دل برای من، باز کن آیه ای بخوان
حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم
قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد
پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم
پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم
تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم
من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل
مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم
لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل
پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم
#سیدحمیدرضا_برقعی
@sher_kade
#سالروز_ازدواج_رسول_اکرم_و_حضرت_خدیجه_کبری
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن
به هم میریزی آداب قدیم بیقراری را
شروع عاشقی کردن، کمی بیتابتر بودن
بزرگت میکند قلبی که سمت عشق چرخاندی
کنار آفتابی زنده باید شعلهور بودن
اگر از کوچهها زخم زبان میخورد پیغمبر
زنانه، خط به خط آموختی رسم سپر بودن
وزیدی در بیابانهای داغ فقر و تنهایی
و تا منزل به منزل از محمد باخبر بودن
نشان دادی به دنیا زن برای مرد خود این است:
کنار یک نفر ماندن، برای یک نفر بودن
به شمشیر علی مینازد و سرمایهات، احمد
به کوهی تکیه دادن، زیر سقفی پرثمر بودن
نفیسه! آب و جارو کن، صدای پای خوشبختیست
بس است آهی نشسته روی لب، چشمی به در بودن
خدا پل میزند با یک سلام از آسمان تا تو
چه چیزی بهتر از این که دمی زیر نظر بودن
بیا چشم و چراغ خانۀ پیغمبر ما باش
بیا لبخند شو بر اخمهای خونجگر بودن
خدا دست تو را با دست پیغمبر عجین کرده
نوشته در خط پیشانی تو: بال و پر بودن
تو پشت عشق را خالی نکردی، حق تو این است
کنار شانۀ مردی خدایی همسفر بودن
#سعیده_ثابتی_رضوان
@sher_kade
صبحی که با سلام تو روشن شود زمین
خــــورشید را چارهای الا حجاب نیست
مهدی_امیری
@sher_kade
گفتی: بگو که: در چه خیالی و حال چیست؟
ما را خیال توست، تو را در خیال چیست؟
جانم به لب رسید، چه پرسی زِ حال من؟
چون قوّتِ جواب ندارم، سؤال چیست؟
بیذوق را زِ لذتِ تیغت چه آگهی؟
از حلقِ تشنه پُرس که: آبِ زلال چیست؟
گفتم: همیشه فکرِ وصالِ تو می کنم
در خنده شد که: این همه فکرِ محال چیست؟
دردا! که عمر در شبِ هجران گذشت و من
آگه نیَم هنوز که: روزِ وصال چیست؟
چون حل نمی شود به سخن، مشکلاتِ عشق
در حیرتم که: فایده قیل و قال چیست؟
ای دم بدم به خون هلالی! کشیده تیغ
مسکین چه کرد؟ موجب چندین ملال چیست؟
#هلالی_جغتایی
@sher_kade
گویی دلت چرا نشد از هجر من غَمین
آن قدر تنگ شد که در او جای غم نماند
#قاآنی
@sher_kade
کی میرسد خیال طبیبان به درد من؟
دردم بدان رسید که نتوان خیال کرد
#هلالی_جغتایی
@sher_kade
تا کی آن شوخ نظر بر دگری اندازد؟
کاشکی جانب ما هم نظری اندازد
آه از آن خنجر مژگان، که بهر چشم زدن
چاکها در دل خونین جگری اندازد
بخت بد گر نرساند خبر وصل ترا
باری از مرگ رقیبان خبری اندازد
ای خوش آن عاشق پر ذوق، که از غایت شوق
دست در گردن زرین کمری اندازد
سر گرانست هلالی، قدح باده بیار
تا شود مست و بپای تو سری اندازد
#هلالی_جغتایی
@sher_kade
غمِ تو را به نشاطِ جهان ، نَشاید داد
من این خریدهٔ خود را، به هیچ نفروشم
#فروغی_بسطامی
@sher_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 اولين باری كه رهبر انقلاب شعر "علی ای همای رحمت" را شنیدند
🔹ماجرای پیدا کردن دیوان شهریار در نوجوانی در مشهد
🔹۲۷شهریور، سالروز درگذشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی مبارک باد.
@sher_kade
May 11
من همان خشتِ فروریخته از زلزلهام
که دگر نیست دراندیشهی بر پاییِ خویش
#مرتضی_درویشی
@sher_kade
چادر بـــه ســرت داری و مـــن دل نگرانم
سخت اسـت کــــه پشتِ سرت آرام بمانم
تو ذکر به سر داری و من پشتِ سرِ تـــــو
"لاحـــــول و لا قــــــوة الا" بـــــه زبانم
خوشصحبتیو پیشِتو من یک کر و لالم
"ای جان نفسم" گفتنت افتاده بــــه جانم
ایـــن عشــقِ قدیمی نشود کهنه خلاصـــه
جان هــــم که بـــه جانم بکنی بنده همانم
این سجدهی طولانیــــم از روی ریا بــــود
در بندِ همانـــــم که تـــو را کرده بـــه نامم
#امین_شهسواری
@sher_kade
بر هر کسی که می نگرم، در شکایت است
درحیرتم که گردش گردون به کام کیست
#طایر_شیرازی
@sher_kade
صبح آمده تا که نغمه پرداز شود
عشق آمده تا پنجره ات باز شود
برخیز و غزل بخوان به وقتِ گل سرخ
تا روز تو عاشقــــــــــانه آغاز شود
#شهراد_میدری
@sher_kade
شعر، راهِ گفتن حرف دل است اما چه سود
واژهها وقتی که از حرف دل من کمتر است؟
#محمدرضا_حسینزاده
@sher_kade
#امام_صادق_ولادت
مدینه غرق صفا شد ز روی حضرت صادق
دمید عطر محمد ز بوی حضرت صادق
فروغ روی نبی را که مکه یافت در امشب
مدینه دیده دوباره ز روی حضرت صادق
شب درخشش خورشید آسمان علوم است
که نور می دهد از چار سوی حضرت صادق
ششم امام که باشد ضمیر عالم و آدم
مثال آینه ها روی به روی حضرت صادق
تمام فقه بود وامدار مکتب فضلش
کمال عشق بود راز گویِ حضرت صادق
روایتی است کرامت از آن وجود مکرّم
حکایتی است شفاعت ز خوی حضرت صادق
پیمبران نرسیدند بر مقام نبوت
که جرعه ای نزدند از سبوی حضرت صادق
بسان زمزم و تسنیم و سلسبیل روان است
علوم آل محمد ز جوی حضرت صادق
ز کهکشان فضیلت طنین فکنده به عالم
خروش عدل علی از گلوی حضرت صادق
قیام علمی او چون قیام سرخ حسینی
فکنده لرزه به کاخ عدوی حضرت صادق
کمر به کشتن او بست دشمنش چو نظر کرد
که هست غالب دلها به سوی حضرت صادق
فرشته جسته تقرب بهشت یافته رونق
ز قطره قطره ی آب وضوی حضرت صادق
بود تجلی والشمس ز آن جمال مبارک
بود مفسّر والّیل موی حضرت صادق
چراغ راهنمای بشر به عالم توحید
همیشه وقت بود گفتگوی حضرت صادق
کتاب جابر حیان حدیث فضل مفضّل
یکی است ز آن همه راز مگوی حضرت صادق
اگر به علم درخشد ، چو آفتاب، گرفته
ذُراره ذرّه ای از مهر روی حضرت صادق
حُشام حشمت علمی گرفته از حَشَم او
که کرده تر، لب جان از سبوی حضرت صادق
بگو فلاسفه را تا برای درک حقایق
نهند رو به ره مهر پوی حضرت صادق
نماز پایه ی دین است و بود لحظه ی آخر
نماز و حرمت آن گفتگوی حضرت صادق
بخوان دعای فرج را به آرزوی اجابت
که بوده صبح فرج آرزوی حضرت صادق
شب دعاست برای فرج بیا که بخوانیم
خدای را همه بر آبروی حضرت صادق
قلوب شیعه حریمش بود ولی به بقیعش
دل شکسته کند جستجوی حضرت صادق
نبین به قبر خرابش ببین که چشمۀ خورشید
بجوشد از افق خاک کوی حضرت صادق
خدا کند که صبا بر مشام ما برساند
شمیمی از حرم مُشک بوی حضرت صادق
خدا کند من آلوده باز هم چو «مؤید»
سر نیاز بسایم به کوی حضرت صادق
#سید_رضا_مؤيد
@sher_kade
#حضرت_رسول_ولادت
به پایان نبوت آخرین از راه می آید
برآغاز امامت اولین از راه می آید
به رحمت پا به روی خاک دارد آفتابی که
به شوکت آسمان را کرده زین از راه می آید
جهان مانند انگشتی شد و مکه رکاب آن
برای این رکاب امشب نگین از راه می آید
نبودش باعث بود جهان بوده ست پس تازه
دلیل خلقت این سرزمین از راه می آید
نه اینکه دین بیاید تا که پیغمبر شود تکمیل
که امشب بی گمان منجی دین از راه می آید
صفت تاقبل ازاین آقا فقط تا حد برتر بود
برای خوب ترها هم ترین از راه می آید
بگو هرهفته را ازبعد امشب هفته ی رحمت
چنانکه رحمة للعالمین از راه می آید
شب میلاد و ذکر یاعلی دل هم نمی داند؛
محمد یا امیرالمومنین از راه می آید
دل خود را به دستش می سپاریم و یقین داریم
امان داریم فردا تا امین از راه می آید
#مهدی_رحیمی_زمستان
@sher_kade
02 Field.mp3
8M
گفتي چه دلگشاست افق در طلوع صبح
گفتم كه چهره ي تو از آن دلگشاتر است
#فريدون_مشيری
@sher_kade
#پاییز
بنویسید خزان، سهمِ من و قسمتِ من
بنویسید خزان، مالِ من و ثروتِ من
بنوسید خزان، ماه ترین فصلِ من است
مهرِ او مهرفزایِ شبِ من، خلوتِ من
نفسِ ثانیه ها عاشقِ پاییز شده
با چه چیزی به جز او ، کوک شود ساعتِ من؟
بنویسید « بهاری است که عاشق شده است »...
سایه ات سبز! ، گلِ زردِ پر از حسرتِ من!
هیچکس مثلِ تو در عشق وفادار نبود
شاهِ عریان شده ام! ، عاشقِ با غیرتِ من!
تو هم انگار کسی داغ به جانت زد و رفت
بِنِشین چای بنوشیم، بیا... دعوتِ من...
من و دلدار کنارِ تو قدمها زده ایم
بعد از او ، مثلِ تو، برخاک شده قامتِ من...
غزلم را بگذارید به پایان ببرم...
بنویسید خزان، سهمِ من و قسمتِ من
#علیرضا_رنجبر
@sher_kade
اصلاً نپرسیدی که شهریور چه با من کرد
شبهای تاریکش به روز من چه آوردند.
حالا مراقب باش چون پاییز هم گاهی
کاری ندارد برگها سبزند یا زردند
#پانته_آ_صفائی
@sher_kade