دوباره نیمه شب است و صدای ناله ی شعرم
به قول اهل محله , چقدر حوصله دارم !
#مجتبی_سپید
@sher_kade
گفتی خیال کن که برای تو مُرده ام!
این وقت صبح در دل من پس چه میکنی
#شهناز_امیرمجاهدی
@sher_kade
نذر کردم که اگر سهم من از عشق شدی
دو سه رکعت غزلِ شاد بخوانم هر روز...
آرش مهدی پور
@sher_kade
392.7K
چشم بر چشمان من مى زد گره بر روسرى
بودنش يك خواب بود و رفتنش ناباورى
من نگاهش مى كنم او هم نگاهم مى كند
او براى دل بريدن من براى دل برى
عشق يعنى تار موهاى تنت مى ايستد
هر كجا كه نام او را روى لب مى آورى
واژه ها را از دهانم يك به يك دزديد و رفت
سهم من از عشق شعرى شد بنام ديگرى
در سرم بيهوده روياى پريدن با تو بود
چيست دنيا جز قفس وقتى كه بى بال و پرى
#سيد_تقى_سيدى
@sher_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنین زیبا و جادویی
@sher_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماهی تا وقتی توی آبه نمیفهمه آب چقدر عزیزه...
@sher_kade
#شهادت_حضرت_زهرا (س)
مادر نگو که حال تو بهتر نمی شود
بی گریه بعد تو شب ما سر نمی شود
دیشب دوباره آن زن همسایه طعنه زد:
این اشک ها برای تو مادر نمی شود
گفتم: طبیب، مادرمان خوب می شود؟
با سر اشاره کرد که دیگر نمی شود
مادر ببین برای خودم خانمی شدم
دیگر غریب، بعد تو حیدر نمی شود
داغ تو بُرد تاب پدر را اگر نه صد
لشگر حریف فاتح خیبر نمی شود
بی مرغ عشق خانه مان سرد و ساکت است
کوچه بدون یاس، معطر نمی شود
#عباس_احمدی
@sher_kade
#شهادت_حضرت_زهرا
بیمار نیمه جان علی را نَفَس نبود
غیر از پَر از پرستوي من ، در قفس نبود
زهرا تمام عمر به داد همه رسید
می سوخت مثل شمع ، کسی دادرس نبود
او یک نفر ، زدن او را چهل نفر
دور و بر گُلم به جز از خار و خس نبود
تا داشتند نَفَس به روي در قدم زدند
سیلی زدن به فاطمه در کوچه بس نبود
سردار خیبرم که به زانو درآمدم
درمانده شد علی و ره پیش و پس نبود
طوري زدند قبله ي من ، رو به قبله شد
او را به غیر مرگ ، دگر دسترس نبود
#سیدمحسن_حسینی
@sher_kade
#شهادت_حضرت_زهرا
یا صاحب الزمان، چقدَر گریه میکنی
شب زنده دار، تا به سحر گریه میکنی
حق داری ای عزیز دلِ آل فاطمه
بر پهلوی شکسته اگر گریه میکنی
بر بازویی که دادِ علی را بلند کرد
زیرِ غلاف و ضربهی در گریه میکنی
وقتی نشد عمو حسنَت، بینِ کوچهها
دستش رسد به دفعِ خطر گریه میکنی
بر آن مصیبتی که چهل سال مجتبی
گرئید بیصدا به سحر گریه میکنی
بر غنچهای که سقط شد از کفوِ مرتضی
حتی ندید روی پسر گریه میکنی
بر قطرهای که از نوکِ مسمار میچکد
بر زخمِ سینه، خونِ جگر گریه میکنی
پرسی ز دربِ خانه و دیوارِ کوچه نیز
این در چه سخت دیده اثر گریه میکنی
از دردهای مادرِ مظلومه روز و شب
وز دستمالِ بسته به سر گریه میکنی
بر خطبهای که هیچکس آنرا نکرد درک
جز از خواص، چند نفر گریه میکنی
گاهی به کعبه، گاه نجف، گاه کربلا
بر مادرِ خمیده کمر گریه میکنی
عمری برای خانه نشینیِ جدّ خویش
بر حیدرِ بدونِ سپر گریه میکنی
تقدیر بود غسلِ شبانه برای او
تا صبح زین قضا و قدَر گریه میکنی
هر روز و شب، به یاسِ کبودِ مدینه ات
تا علقمه به اشکِ قمر گریه میکنی
#محمود_ژولیده
@sher_kade