هر یک قدم را سمت پایانم که میرفتم
" تنها شدم " را با دلم تکــــرار میکردم
#فاطمه_قمری
@sher_kade
تمامِ جمعه نفسهای بیقراری که...
تمامِ عالمِ امکان سرِ قراری که...
هوای من شده آکنده از غمِ غربت
درست مثلِ صداهای آن قناری که_
به یادِ جُفتِ جدا گشتهاش نمیخوانَد
که بُغض کرده فقط پشتِ یک حصاری که...
خودت بگو نشدی خسته از نبودنهات؟
بجای خالیِ خود بغض میگذاری که...
بساست حضرتِ امیدِ من! بیا دیگر
نفس نمانده برایم، از انتظاری که...
#الهه_سلطانی
@sher_kade
#یا_بن_الحسن
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی
غروب، این همه غربت، چرا نمیآیی؟
زمین به دور سرم چرخ میزند، پس کی
تمام میشود این روزهای یلدایی؟
- کجاست جاذبهات آفتاب من؟ خسته است
شهاب کوچکت از این مدار پیمایی
کبوترانه دلم را کجا روانه کنم؟
کجاست گنبد آن چشمهای مینایی؟
تمام هفته دلم را به جمعه خوش کردم
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی
#پانته_آ_صفایی
@sher_kade
ای زلف یار، اینقٖدر از ما کناره چیست؟
ما دلشکستهایم و تو هم دل، شکستهای
#صائب_تبریزی
@sher_kade
خاتونم ای خیال مکرر که در من است
گنجشگ خیس شاخه باور که در من است
صبحی که بی چراغ تو آغاز کرده ام
یک شام تیره است و تناور که در من است
#حسین_هدایتی
@sher_kade
عشق آن پیچک وحشیست که بر قامتِدل
تنگ میپیچد و میپیچد و میخشکاند ...
#مهدی_عنایتی
@sher_kade
می تواند که تو را سخت زمینگیر کند
درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند
آسمان بر سرم آوار شد آن لحظه که گفت
قسمت این است بنا نیست که تغییر کند
گفت امید به وصل من و تو نیست که نیست
قصد کردست که یک روزه مرا پیر کند
گفت دکتر: من و تو مشکلمان کم خونیست
خون دل میخورم ای کاش که تاثیر کند
در دو چشم تو نشستم به تماشای خودم
که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند
خواب دیدم که شبی راهی قبرستانم
نکند خواب مرا داغ تو تعبیر کند
مشت بر آینه کوبیدم و گفتم شاید
بشود مثل تو را آینه تکثیر کند
#سیدتقی_سیدی
@sher_kade