شاعر:
صغیر اصفهانی
موضوع:
امام علی علیهالسلام
گونه:مدح و منقبت
قالب شعر:رباعی
منبع:فصل شکوه
وزن:مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)
...............................
علی علی میگویم
عمریست که دم به دم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
تا حال، علی گفتم و انشاءالله
تا آخر عمر هم علی میگویم
شاعر:
استاد:محمدعلی مجاهدی
موضوع:
یاران شهید
شهدا
شعر پایداری
گونه:حماسی
قالب شعر:غزل
منبع:ایستاده باید مرد, شهادتنامه, خون تو پایان نداشت
وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
...................................
ایستاده باید مرد!
چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟
و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟
به گلشنی که شقایق اسیر دلتنگیست
به روی دست، سر خود نهاده، باید مرد
قسم به خون شهیدان که در سراچۀ رنگ
به رنگِ لالۀ با داغ زاده، باید مرد
چو عاشقانِ ز جان دست شسته، باید رفت
چو بیدلانِ دل از دست داده، باید مرد
اگر که راه به پایان جاده خواهی برد
هلا ز خویش در آغاز جاده باید مرد
در این قبیله کسی عاشق شهادت بود
که گفت: بیشتر از این، زیاده، باید مرد
به پایمردی سقّای کربلا سوگند
که: با دو دست پر و بال داده، باید مرد...
پیام سرخ شهیدان کربلا این است
که: در مصاف ستم ایستاده باید مرد!
شاعر:
علی گلی حسینآبادی
موضوع:
عاشورا
امام حسین علیهالسلام
گونه:مدح و مرثیه
قالب شعر:غزل
مناسبت:عاشورا
وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
...........................................
لا یبایع مثله
با زخمهای تازه گل انداخت پیکرش
تسلیم شد قضا و قدر در برابرش
مردی که عاشقانهترین داغ را نوشت
از بس شکوه داشته لبخند آخرش
میخواست نور تازه بپاشد در آسمان
مردی که آفتاب، شد آن روز منبرش
میگفت «لا یبایع مثله» نه با زبان
با لحن قطره قطرۀ خون، زیر حنجرش
او جانماز سرخ زمین را که باز کرد
هفت آسمان رسید به الله اکبرش
تنها گواه زلف پریشان او، نسیم
حرفی نزد، از اینکه که چه شد روی نی سرش
تنها بسنده کرد به یک جمله بعد از آن
سر بسته بود روضه که «ای وای خواهرش»
شاعر:
هادی جانفدا
موضوع:
امام حسین علیهالسلام
هلال محرم
گونه:مرثیه
قالب شعر:غزل
مناسبت:اول محرم
وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
..........................................
غم عالم
داغ تو در سراچۀ قلبم چه میکند؟
در این فضای کم غم عالم چه میکند؟
دل موکبیست وقف پذیرایی از غمت
در موکبم امیر دو عالم چه میکند؟
چشمی که از شنیدن نام تو اشک ریخت
در روضهها و مجلس ماتم چه میکند؟
اشکی که آتش دل ما را فرونشاند
پیداست با لهیب جهنم چه میکند!
آنکس که صبح و شام برای تو خون گریست
با رؤیت هلال محرم چه میکند؟
زهرا تمام مدت حمل تو گریه کرد
شادی چنین ظهور کند غم چه میکند؟
زینب رشیده بود و کنار غمت خمید
پس مادر تو با کمر خم چه میکند؟
احمد که تاب دیدن بغض تو را نداشت
با دیدن مصیبت اعظم چه میکند؟
نوح و خلیل و موسی و عیسی چه کردهاند؟
یا رب ببین پیمبر خاتم چه میکند؟
در قتلگاه تو دل درندگان شکست
تنهایی تو با دل آدم چه میکند؟..
چشمانم از خجالت لبهایت آب شد
در دشت خشک، قطرۀ شبنم چه میکند؟
بیش از هزار و نهصد وپنجاه و چند گل!
با لالهزار زخم تو مرهم چه میکند؟
شاعر:
سیدمحمد بهشتی
موضوع:
امام حسین علیهالسلام
روز عاشورا(گودال قتلگاه)
گونه:مرثیه
قالب شعر:غزل
مناسبت:عاشورا
وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
...........................................
جوشن کبیر
هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
هزار و نهصد و پنجاه سال میگریم
بر آن تنی که پذیرای جای تیر نبود
دو چشم بیرمقش سورۀ دخان میخواند
به تن چه داشت؟ به جز جوشن کبیر نبود..
رسید طالب پیراهنی؛ دریغ نکرد
رسید سائل انگشتری؛ فقیر نبود
نمیسرود چنان و نمینوشت چنین
اگر که شاعر این قصّه ناگزیر نبود
شهید معرکه غسل و کفن نمیخواهد
ولی سزای تنش تکّهای حصیر نبود
شاعر:
فؤاد کرمانی
موضوع:
امام حسین علیهالسلام
گونه:عرفانی
قالب شعر:غزل
مناسبت:عاشورا
منبع:شمع جمع
وزن:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
..........................................
جان جهان
جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی
کیست کز دادن جانی بخرد جان جهانی
ما تو را کشته نخوانیم که در صورت و معنی
زنده اندر تن عشّاق چو ماهیّت جانی
عجبی نیست که عرش دل ما جای تو باشد
دوست را جز دل عاشق به جهان نیست مکانی
ما تو را در دِل و بیگانه تو را یافته در گِل
هر کسی را به تو از رتبۀ خویش است گمانی
خلق در کوی تو جویند نشان از تو ولیکن
بینشان تا نشوند از تو نجویند نشانی..
وه که گر چشم حقیقت بگشاییم به رویت
همهجا وَز همهسو در دل و در دیده عیانی..
جایی از نور تو خالی نَبُوَد در همه عالم
چون تو در قالب امکان مَثَل روح روانی
پیش عشّاق تو چون ذکر خدا ذکر تو باشد
بِه که از ذکر تو غافل ننشینند زمانی
عاشقان را نَبُوَد ایمنی از قهر الهی
مگر از لطف تو آرند به کف، خطّ امانی
سخن آن بِه که نگوییم در اوصاف کمالت
زآنکه ما را نَبُوَد در خور مدح تو لسانی..
شاعر:
فاضل نظری
موضوع:
شعر انتظار
قالب شعر:غزل
منبع:گریههای امپراتور
وزن:مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
...........................................
در راه رسیدن به تو...
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطرۀ آبم که در اندیشۀ دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانیست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروختهام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
شاعر:
سعدی شیرازی
موضوع:
شعر عرفانی
قالب شعر:غزل
منبع:کلیات سعدی
وزن:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
.........................................
عاشقم بر همه عالم
به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسیِ صبح
تا دلِ مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست...
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست
به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست
زخم خونینم اگر بِهْ نشود بِهْ باشد
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست
غم و شادی برِ عارف چه تفاوت دارد
ساقیا باده بده شادیِ آن کاین غم از اوست
پادشاهی و گدایی برِ ما یکسان است
که بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست
«سعدیا» گر بکَند سیل فنا خانۀ دل
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
شاعر:
سیدرضا مؤید
موضوع:
امام عصر علیهالسلام
قالب شعر:غزل
منبع:نغمههای پیروزی
وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
....................................
بعثت دیگر
الا قرار دل و جانِ بیقرار ظهورت!
کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟
کدام روز به شب میرسد که آمده باشی؟
کدام جمعه شود شنبه بر مدارِ ظهورت؟
خوش آن سپیده! که نور از خیام سبز تو گیرد
خوش آن سحر! که برآید به افتخار ظهورت
دعای عهد بخوانم در آرزوی قیامت
سرشک شوق فشانم به رهگذار ظهورت
بهار مبعث پیغمبری گرفت جهان را
شکوه دیگر بعثت بُوَد بهار ظهورت
گرهگشای دو عالم، دعای من همه این است
که دست حق بگشاید گره ز کار ظهورت
ز قطرهقطرۀ آن چشمهچشمه نور بجوشد
ز کوثری که برآید ز آبشار ظهورت
ز بس شکوفۀ رحمت بریزد از همه جانب
شکوفهزار شود خاک رهگذار ظهورت
خوش آن سحر! که نصارا گشوده چشم ببینند
بُوَد مسیح مقدّس، طلایهدار ظهورت
شرایطیست در این انتظار و من که ندارم
دلم خوش است که هستم در انتظار ظهورت
رباعی
صد شکر که ما شیعه ی مولا هستیم
موجیم که در پناه دریا هستیم
پرسند اگر روز قیامت از ما
گوییم همه نوکر زهرا(س) هستیم
محسن زعفرانیه
مدح و مرثیه
شکوه معرفت از پای تا سری زهرا
به رتبه از همه افلاکیان سری زهرا
مقام قدر تو را فهم خاک نشناسد
ز مرز باور انسان فراتری زهرا
بهشت خانه ی تو جبرئیل باران است
خدای مهر و حیا را پیمبری زهرا
نشان بوسه ی گرمش به دست و رو داری
که از برای پدر مثل مادری زهرا
ز سینه ی تو پیمبر بهشت می بوئید
که از شمیم کرامت معطری زهرا
تو آن حقیقت نابی که در تموج نور
دل از ملائکة الله می بری زهرا
حطیم و خیف و مقام و منا و حجر و حجر
مطاف و سعی صفا مروه مشعری زهرا
بتول و فاضله صدیقه بضعه ی احمد
زکیه طاهره مرضیه کوثری زهرا
به هودجی ز جلال و جمال بنشینی
که روز واقعه خاتون محشری زهرا
در آستان خدا مادرانه می آیی
و آبروی من از لطف می خری زهرا
نمی رسد به بلندای مدح تو غزلم
ز آنچه گفته و ناگفته برتری زهرا
حدیث کوچه و دیوار و در شهادت داد
که چون امیر حماسه دلاوری زهرا
شکسته پهلوی پاک تو را نفهمیدند
که در خزانه ی لولاک گوهری زهرا
شکفت بغض علی در نگاه ابری و گفت :
مرو مرو که مرا یار و یاوری زهرا
چگونه با پر و بال شکسته و خسته
کبوترانه از این خانه می پری زهرا
"کمیل" در حرم لطف توست بی بی جان
که بر زمین و زمان سایه گستری زهرا ..
✍کمیل کاشانی