شاعر
حمید سبزواری
موضوع
حضرت زینب علیهاالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:ترجیعبند
مناسبت:پنجم جمادی الاول
منبع:آینۀ صبر
وزن:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
.........................................
ای ز دیدار رخت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
در سراپردۀ عصمت که ملک راه نداشت
از جمالت دل صدّیقۀ اطهر روشن
یثرب اَر فخر فروشد به فلک نیست عجب
که شد از نور تواَش مطلع و منظر روشن
تیرگی نیست در آن سینه که مهر تو در اوست
که ز مهر تو شده سینۀ حیدر روشن
غنچۀ جان شبیر از گل روی تو شکفت
وز تماشای تو شد خاطر شبّر روشن
آیت لطف خدایی و به هر دل تابی
گر بُوَد سنگ، شود چون دل گوهر روشن
نه همین روی زمین از رخ تو روشن شد
که ز میلاد تو شد اَنجم و اختر روشن
«زین اب» نام گرفتی و مرا فخر این بس
که شد از نام دلارای تو دفتر روشن
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
ادب آموختۀ مکتب طاهایی تو
تربیت یافتۀ دامن زهرایی تو
زینت قامت دین، زیور رخسار شرف
مظهر کاملۀ عفّت و تقوایی تو
گل گلزار نبی، میوۀ بستان علی
خانۀ فاطمه را شمع دلارایی تو...
عبرتآموز زنانی به حجاب و به وقار
برتر از آسیه و هاجر و سارایی تو
حوریان راست به خاک قدمت بوسه از آنک
غنچۀ گلبن انسیۀ حورایی تو
عجبی نیست اگر زینِ اَبَت نام دهند
که گرامی ثمر اُمّ ابیهایی تو
در صف حشر که هنگام شفاعت باشد
مادرت فاطمه را همره و همپایی تو
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
میلاد حضرت زینب کبری( سلام الله علیها )
#رباعی
بر زِینِ اَب و برادرانش صلوات
بر قلب صبور و مهربانش صلوات
او زائر هفت حجت معصوم است
تقدیم به هفت آسمانش صلوات
✍میثم مومنی نژاد
مولودی حضرت زینب(سلام الله علیها)
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
از آسمون گل میباره رو دستامون امشب
دوا میشه درد عالم به خاطر زینب
زینب زینب زینب
زینب اومده و از خواهر دل میبره حسین
خواهر دلشو میگردونه دور سر حسین
خروش دریا صدای زینب
تموم عالم فدای زینب
چه سرفرازه اونی که به خاکش افتاده
کبوتر بام زینب همیشه آزاده
آزاده آزاده آزاده
ناز قدم بنت الحیدر عالم شده بهشت
حک شد حرم بیت الزینب رو گنبد بهشت
رسیده دلدار برا برادر
رسیده لیلا رسیده خواهر
نگاهش به چشم مهتابه میون گهواره
تو عالم عشق ارباب خودش علمداره
قلب همه ما مدیونه لطف و کرمشه
هر جا علم و بیرق باشه اون جا حرمشه
تموم دستا دخیل زینب
کریمه زینب عقیله زینب
از آسمون گل میباره رو دستامون امشب
دوا میشه درد عالم به خاطر زینب
زینب زینب زینب
🎙حاج محمودکریمی
مولودی فرهنگی
یه سبد پر از گل محمدی
امشب از عرش معلی اومده
جبرئیل تو گوش پیغمبر گفت
دختر علی به دنیا اومده
دختر روشنایی خونه است
نورِ چشم و قلب باباشه
مولا، از ته دلش میگه
زهرا جان مبارکت باشه
دختر، یعنی، زینب کبری
مادر، یعنی حضرت زهرا
---
علی میگه اومده روی زمین
دختر مجاهدِ صبور من
معلومه حسینو خیلی دوست داره
آفرین به دخترِ غیور من
توی خانوادهها میشه
صحبت از محبت زینب
توی دنیا با حسین بودن
میشه اولویت زینب
شیعه، میگه، با دل بیتاب
خواهر، یعنی، خواهر ارباب
دختر، یعنی، زینب کبری
مادر، یعنی، حضرت زهرا
---
علیاکبر امام حسین باید
اسوهی نسل سلیمانی باشه
دختر علی و زهرا هم باید
الگوی دختر ایرانی باشه
توی راه حق علیاکبر
از کشته شدن نمیترسه
زینب هم تو خطبه خوندنهاش
عین حیدره توی عرصه
سرباز، یعنی، علیاکبر
بانو، یعنی، دختر حیدر
دختر، یعنی، زینب کبری
مادر، یعنی، حضرت زهرا
🎙سیدمهدی میرداماد
1403081604.mp3
زمان:
حجم:
29.74M
شعرخوانی حاج احمد نیکبختیان
1403081605.mp3
زمان:
حجم:
32.06M
شعرخوانی حاج محمدرضاطاهری
کربلایی حسین طاهری1403081606.mp3
زمان:
حجم:
11.28M
شعرخوانی کربلایی حسین طاهری
📚جلسات آموزش، رفع اشکال و ارتقاء مداحی
⬅️مدرس: دکتر حاج مجید طاهری
📌از سال۱۳۹۴ (۱۰سال) بحمدالله هرهفته این جلسه برقرار است.
✅زمان:یکشنبه از ساعت۱۸تا ۲1/30
🌷مناسبت این هفته:ولادت حضرت زینب(سلام الله علیها)
♦️عمومی_خصوصی
♦️حضوری_مجازی
✴️تهران،
میدان امام حسین(علیه السلام) ،
کنارگذر اتوبان امام علی(علیه السلام) ،
خیابان ثارالله غربی ،
پلاک۱۱۱
👈تلفن:۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰_۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸
《Www.vmadahi.ir_www.taamaah.ir》
📚کانون فرهنگی ولایت📚
⬅️آدرس کانال در ایتا:
https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
شعر و سبک و نکات مداحی
مرثیۀ گریزی
#روضه
#جدید
گریز از ولادت حضرت زینب(سلام الله علیها) به مرثیۀ حضرت زهرا(سلام الله علیها) و عاشورا
👇👇👇
شبی كه مطلع مهر از، طلوع زینب بود
فروغ روز نشسته، به دامن شب بود
هزار رود نواگر ز كوثر و تسنیم
روان به خانهٔ زهرا، به بوی زینب بود
هزار چشمۀ خورشید، از كرانۀ شب
دمیده از دل مهتاب و چشم كوكب بود
شكوفهبار لب مرتضی به باغ دعا
ستارهریز دم مصطفی، به یا رب بود
شراب نور ز خمخانۀ سحر، جوشید
كه جام سرخ شقایق، ز می لبالب بود
اگرچه «زینِ اَب» او را نهاد نام، رسول
خدای داند، كاو زینت «اُم و اَب» بود...
(مشفق کاشانی از کتاب آینۀ صبر)
================
اشک و خون از دیدۀ تر میرود
دختر آمد حیف مادر میرود
===============
از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد
در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود
گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد
گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد
وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت
مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد
با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را
از ناله ای که مادر در آستانه می زد
این روزها که می دید موی مرا پریشان
با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد
هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم)
مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد
(غلامرضا سازگار-نخل 2 ص 209)
👈دختر کنار بستر مادر، شاید اینطور میگفت: مادر، چرا صورتت کبود است؟ چرا پهلویت شکسته شده؟ داداشم محسن چه شد؟ مادر چرا بازویت ورم کرده؟
این سئوالها یک جور پاسخ داده شد، اما در کربلا هم یک دختر از پدر پرسید:
ز دورادور میدیدم گلویت عمه میبوسد
مگر آماده کردی بهر خنجر حنجر خود را؟
پاسخ آن دختر وقتی داده شد که اسب بی صاحب جلوی خیمهها آمد و آن قدر سر خود را به زمین زد تا جان داد. دختر از اسب پرسید:«هَل سُقیَ اَبی أَو قُتِلَ عطشانا، آیا کسی به پدرم آب داد یا آنکه او را تشنه کشتند؟ » (اسماعیلی یزدی، 1382، 619)
وَ سیعلمُ الذین ظلموا اَیَّ مُنقَلَبٍ ینقَلبون