eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
639 عکس
156 ویدیو
95 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
شدنی نیست آن غنچه که پژمرد شکوفا شدنی نیست آن سینه که بشکست مداوا شدنی نیست مشکل که دو چندان بشود حل شدنی نیست وقتی گره ای کور شود وا شدنی نیست آبی که ز جو رفته دگر باز نگردد این خون زمین ریخته حاشا شدنی نیست ای وای از آن غصه که عنوان شدنی نیست ای وای از آن رخ که هویدا شدنی نیست از روزنه چشم کبودش به علی گفت زهرای تو ای دل شده زهرا شدنی نیست تا آنکه به تو خرده نگیرند ز اشکم خواهم که روم در دل صحرا شدنی نیست هر کس که مرا دید چنین زخم زبان زد احیای تو حتی به مسیحا شدنی نیست ای رهبر مظلوم دگر یار نداری من رفتنی ام، ماندنم آقا شدنی نیست ✍سید محمد میر هاشمی
گریز به کربلا خیلی سخته به آدم بگن بیا برا آخرین بار با مادرت وداع کن ... خیلی سخته آدم ببینه چطور مادرشُ کفن میکنن... (شاید اینطور بوده) امیرالمومنین بدنِ زهرا رو غسل داد.. شروع کرد بندهای کفنُ بستن... تا اومد گره بالاسر و بزنه... دید بچه ها دارن با آه و حسرت نگاه میکنن .. فرمود بیاید برا آخرین بار با مادرتون وداع کنید .. يَا أُمَّ كُلْثُومٍ ، يَا زَيْنَبُ ... يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ (بزار زبانِ حال بگم) یکی میگفت مادر من حسنم .. یکی میگه مادر من زینبم .. اما یه آقایی یه جور دیگه صدا زد هی میگفت مادر تو مادری نبودی که وقتی حسین صدات بزنه جواب ندی... الله اکبر... یه وقت دیدن بند کفن آروم آروم باز شد أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً دست شکستۀ زهرا بالا اومد بچه هارو در آغوش گرفت .. منادی بین زمین و آسمان صدا زد: يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا بچه هارو از فاطمه جدا کن ..این منظره رو ملائکه طاقت ندارن... الهی برای غربتت بمیرم... امام حسنُ بلند میکرد بابا خدا صبرت بده ...حسین جان خدا صبرت بده .. زینب جان از این به بعد تو خانوم خونه ای .. با احترام بچه هارو جدا کرد... یعنی آی اهل عالم یاد بگیرید هر وقت دیدید بچه ای کنار بدن عزیزش داره وداع میکنه...با احترام ، با ناز و نوازش جداش کنید... لا یوم کیومک یا اباعبدالله-کربلا هم یه دختری اومد کنار بدن بی سر بابا .. عوض اینکه ناز ونوازشش کنن ...بگن این دختر یتیم شده ... هم برادراشو کشتن ، هم عموهاشو کشتن... میدونی چطور از بدن بابا جداش کردن ؟ وَاجتَمَعَت عِدّةٌ مِنَ الاعراب...حتّی جَرّوها عنه...اینقدر با تازیانه زدن… حسین...
پس از تدفین اين سخن از امیرالمؤمنین(ع) روايت شده كه هنگام به خاك سپردن سيدۀ زنان، فاطمه(س) بر سر قبر رسول اللّه(ص) بوده، و چنانكه گويى با او راز مى‌گويد، بيان داشته است:السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ. قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي، إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ، فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ، فَ “إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ". فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ. وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ؛ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ. وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ. (نهج‌البلاغه، خطبۀ202) درود بر شما ای رسول خدا، از من و از دخترتان که در همسایگی شما به خاک فرود آمد و برای رسيدن به شما شتابان حرکت کرد. ای رسول خدا، در فقدان دختر نازنينتان شکيبایی از دستم رفته و تحملی برايم نمانده است، ولی پيرو سختی جدایی از شما و شدت مصيبت از دست دادن شما، که باعظمت‌تر از اين مصيبت بود، تسلیتی برای من وجود دارد. من پیکر مبارک شما را با دست خودم در قبر نهادم و نفس مبارک تو در آن موقع که سر مقدست مابين گلو و سينۀ من قرار داشت از بدن شريفت بيرون رفت (ما از آن خداييم و به سوی او برمي‌گرديم.) (ای رسول خدا)، امانت برگردانده شد و آن روح مقدس که چند روزی در گرو بدن بود، گرفته شد! پس از اين، اندوهم ابدی است و شبم با بيداری خواهد گذشت. تا آنگاه که خداوند متعال همان جايگاه را که اکنون شما در آن اقامت نموده‌ای، برای من برگزيند. ای پيامبر عزيز، به زودی دخترتان خبر اجتماع امت شما را برای از بين بردن حقوقش به شما خواهد داد. عمق مصائبی که به او وارد شده است، از وی سئوال فرما و سرگذشتش را بپرس. (اين همه مصيبت‌ها بر او روا داشته شد) با اين که از رحلت شما و تعهدی که برای دوست داشتن خاندانتان از مردم گرفته بودی، زمانی دراز نگذشته و هنوز نام مبارک شما و قضايای شما از زبان‌ها قطع نشده است. درود بر شما، درود وداع کننده‌ای که وداعش نه از روی اعراض است و نه از ملالت خاطر. پس اگر برگردم، نه به جهت خستگی از تنگدلی است، و اگر بر سر قبر اقامت گزينم، نه به جهت بدگمانی به آن وعده‌ای است که خداوند به صبرکنندگان فرموده است.( نهج‌البلاغه، خطبۀ202)
پس از تدفین اين سخن از امیرالمؤمنین(ع) روايت شده كه هنگام به خاك سپردن سيدۀ زنان، فاطمه(س) بر سر قبر رسول اللّه(ص) بوده، و چنانكه گويى با او راز مى‌گويد، بيان داشته است:السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ. قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي، إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ، فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ، فَ “إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ". فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ، إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ. وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ؛ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ. وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ. (نهج‌البلاغه، خطبۀ202) درود بر شما ای رسول خدا، از من و از دخترتان که در همسایگی شما به خاک فرود آمد و برای رسيدن به شما شتابان حرکت کرد. ای رسول خدا، در فقدان دختر نازنينتان شکيبایی از دستم رفته و تحملی برايم نمانده است، ولی پيرو سختی جدایی از شما و شدت مصيبت از دست دادن شما، که باعظمت‌تر از اين مصيبت بود، تسلیتی برای من وجود دارد. من پیکر مبارک شما را با دست خودم در قبر نهادم و نفس مبارک تو در آن موقع که سر مقدست مابين گلو و سينۀ من قرار داشت از بدن شريفت بيرون رفت (ما از آن خداييم و به سوی او برمي‌گرديم.) (ای رسول خدا)، امانت برگردانده شد و آن روح مقدس که چند روزی در گرو بدن بود، گرفته شد! پس از اين، اندوهم ابدی است و شبم با بيداری خواهد گذشت. تا آنگاه که خداوند متعال همان جايگاه را که اکنون شما در آن اقامت نموده‌ای، برای من برگزيند. ای پيامبر عزيز، به زودی دخترتان خبر اجتماع امت شما را برای از بين بردن حقوقش به شما خواهد داد. عمق مصائبی که به او وارد شده است، از وی سئوال فرما و سرگذشتش را بپرس. (اين همه مصيبت‌ها بر او روا داشته شد) با اين که از رحلت شما و تعهدی که برای دوست داشتن خاندانتان از مردم گرفته بودی، زمانی دراز نگذشته و هنوز نام مبارک شما و قضايای شما از زبان‌ها قطع نشده است. درود بر شما، درود وداع کننده‌ای که وداعش نه از روی اعراض است و نه از ملالت خاطر. پس اگر برگردم، نه به جهت خستگی از تنگدلی است، و اگر بر سر قبر اقامت گزينم، نه به جهت بدگمانی به آن وعده‌ای است که خداوند به صبرکنندگان فرموده است.( نهج‌البلاغه، خطبۀ202)
گریز از دفن حضرت زهرا(س) به اربعین «وقتی که شب شد و همه خوابیدند، حضرت علی(ع) همراه حسن(ع) ، حسین(ع) ، عمار، مقداد، عقیل، زبیر، ابوذر، سلمان، بُرَیده و چند نفر از خواص بنی هاشم، بدن خانم را از خانه بیرون آوردند و بر آن نماز خواندند و در نیمه‌های شب به خاک سپردند، حضرت علی(ع) اطراف قبر حضرت زهرا(س) هفت قبر دیگر ساخت تا قبر ایشان شناخته نشود.» (برگرفته از: قمی، 1371، 253) اینجا امیرالمؤمنین(ع) بالای قبر خانم فاطمه(س) شروع به گریه و مرثیه خواندن نمود و شاید به خانم اینطور می‌گفت: فاطمه جان بلند شو بیا در خانه ببین زینب(س) بهانۀ مادر گرفته، بلندشو بیا در خانه ببین ام‌کلثوم(س) زانوی غم بغل گرفته است؛ فاطمه جان از این به بعد بگو من جواب اینها را چی بدم؟؛ اما روز اربعین در کربلا ، همین خانم زینب(س) بالای سر قبر برادرش حسین(ع) شاید اینگونه صدا می‌زد: برادر پاشو ببین دختر سه ساله‌ات رقیه(س) در خرابۀ شام جان داد و با ما نیامد. داداش! دخترت خیلی بابا بابا کرد. داداش! دخترهای شامی خیلی او را اذیت کردند، دائم می‌گفتند ببین رقیه! ما بابا داریم و تو بابا نداری، ببین رقیه! ما لباس نو داریم و تو لباسهات کهنه و پاره شده، داداش پاشو ببین چقدر ما را تازیانه زدند، پاشو ببین چقدر دل ما را سوزاندند، پاشو ما را آرام کن، پاشو داداش ما را کمک کن، ای حسین...
، اولین انتشارات علمی و تخصصی در زمینۀ کتابهای آموزش مداحی اهل البیت(علیهم السلام) در کشور برای سفارش 35 عنوان کتاب مداحی به این آدرس در ایتا پیام دهید: 👇👇👇 @Taamaah ♦️کانال انتشارات طاماه(کتاب های آموزش مداحی) 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/897778361Cbc2fb75cf3
موضوع این هفته: شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) 📚جلسات آموزش، رفع اشکال و ارتقاء مداحی ⬅️مدرس: دکتر حاج مجید طاهری 📌از سال۱۳۹۴ (۱۰سال) بحمدالله هرهفته این جلسه برقرار است. ✅این هفته یکشنبه از ساعت۱۸تا ۲۱.۳۰ ♦️عمومی_خصوصی ♦️حضوری_مجازی ✴️تهران، میدان امام حسین(علیه السلام) ، کنارگذر اتوبان امام علی(علیه السلام) ، خیابان ثارالله غربی ، پلاک۱۱۱ 👈تلفن:۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰_۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ 《Www.vmadahi.ir_www.taamaah.ir》 📚کانون فرهنگی ولایت📚 ⬅️آدرس کانال در ایتا: https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi شعر، سبک و نکات مداحی
یک شعر باحال برای شب جمعه و زیارت امام حسین(ع) 👇👇👇👇 جان فدای عزای محترمش چه شکوهیست در بساط غمش قبره فی قلوب من والاه آمدی روضه، آمدی حرمش هرچه از دوست میرسد نیکوست پس چه فرقی ست در زیاد و کمش؟! دل اگر محرم حسین نشد بی تعارف ز سینه میکَنمش ای دمش گرم زنده کرد مرا بعد هرروضه چای تازه دمش دسته ها اینهمه علم دارند کوری چشم منکر علمش برده مارابه زیر دین،حسین با همین لطف های پشت همش ساربان هم به آرزوش رسید همه مات اند مات این کرمش اربعین ازنجف به کرب وبلا پرفیض است درقدم قدمش ای به قربان خادم عرب و ای به قربان زائر عجمش بهر حاجت همیشه زینب‌را به اباالفضل میدهم قسمش علم افتاد با علمدارش ماند تنها حسین و قد خمش ✍سید پوریا هاشمی
من روضه‌ات شنیده‌ام و باز زنده‌ام این رسم عاشقی نبُوَد خاک بر سرم https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi شعر، سبک و نکات مداحی
برسینه‌ای که نیزه فرو رفته بارها بِاللّه قسم فشار سُم اسب نارواست ✍غلامرضاسازگار https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi شعر، سبک و نکات مداحی
در باور ما، لیک کجایی مهدی آرام و پر از شور و نوایی مهدی هر جمعه دلم بستۀ دیدارت شد کی می‌شود آقا که بیایی مهدی 16 آبان1404 اشعارمجیدطاهری https://eitaa.com/joinchat/3851813558C9b3f122bc2