ورودحضرت معصومه(سلام الله علیها) به شهر قم
#غزل
تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند
نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند
بانو! تو آمدی، سر هر سفرۀ تهی
سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند
باران گرفت و عطر هزاران گل انار...
روی لبِ کویر، تبسّم گذاشتند
از برکت قدوم شما شورهزارها
رودی شدند و سر به تلاطم گذاشتند
این شهر را به عشق شما «شهر اهلبیت»
شهر ستارگان زمین... قم گذاشتند
دستان مهربان تو را آسمانیان
بر شانههای خستۀ مردم گذاشتند...
✍🏻مریم سقلاطونی
#غزل
#پندیات
دلا ز معرکۀ محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار
حذر ز غرش طوفان مکن، ز جا مگریز
ز سستعهدی ایام دلشکسته مشو
نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز
تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا، مگریز
به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر
به زهرخند معاند به انزوا مگریز
چو ره به قبلۀ امن است، پایمردی کن
خطا مکن، ز توهّم به ناکجا مگریز
چو تیر، راهِ هدف گیر و بر هدف بنشین
ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز
«امین» خلق و امانتگزار یزدان باش
به صدق کوش و خطر کن، ز مُدّعا مگریز
✍🏻سیدعلی خامنه ای
#امام_حسین_علیه_السلام
#پدر
#حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
با صدایی بلند گفت حسین
تا همه بشنوند گفت حسین
دهنش بغض بغض ساکت بود
بدنش بند بند گفت حسین
پدرم جای ارث عشق گذاشت
پدرم جای پند گفت حسین
گریه می کرد در تمامی عمر
هر چه گفتم بخند گفت حسین
آه بعد از شهادتینش هم
با صدایی بلند گفت حسین
✍🏻محمد خادم
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
﷽
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه پرستوی پرپرش باشی
«مدینه» شهر غریبی برای «فاطمه»هاست
نخواست گم شدهای مثل مادرش باشی
خدا تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که قاب روشنی از نور کوثرش باشی
به «قم» رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
و تا همیشه تو یاس معطرش باشی
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید که خواهرش باشی
خدا نخواست تو هم با «جوادِ» او در طوس
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی کنار خواهر خود ...
نخواست «زینبِ» یک شام دیگرش باشی
#قاسم_صرافان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
﷽
غزل امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
یک نکوروی ندیدم که گرفتار تو نیست
نیست در مصر، عزیزی که خریدار تو نیست
لاله ای را نتوان یافت درین سبز چمن
که دلش سوخته ی آتش رخسار تو نیست
هر کجا صاف ضمیری ست ترا می جوید
آبِ آیینه همین تشنه ی دیدار تو نیست
نه همین بر گل رخسار تو شبنم محوست
دیده ی کیست که محو گل رخسار تو نیست؟
دامن حُسن تو از دیده ی ما پاکترست
گل شبنم زده در عرصه ی گلزار تو نیست
خوب کردی که رُخ از آینه پنهان کردی
هر پریشان نظری لایق دیدار تو نیست
هر که دست از تو کشیده ست چه دارد در دست؟
چه طلب می کند آن کس که طلبکار تو نیست؟
(صائب تبریزی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_زمان_عج
#غزل
#غزل
#ایام_فاطمیه(سلام_الله_علیها)
ثنا می سوخت ،تفسیر مجسم از دعا میسوخت
مفاتيح الجنان می سوخت، ارکان الهدی می سوخت
چرا تنها دری که رو به مسجد باز می شد... آه
چرا تنها دری که باز شد رو به خدا، میسوخت
لگد شد پاره ی جان جهان پشت در! از آن روز
همیشه سینه ی تاریخ از آن رد پا میسوخت
چرا یک تکه خاکستر نشد آن روز این دنیا؟
دلیل آفرینش در هجوم شعله ها میسوخت
شنیدم در قنوتش درد جریان داشت پیوسته
شنیدم در نمازش بازوان ربنا میسوخت
زد و سوزاند و مبهوتم چرا دنیا تحمل کرد؟
توقع بود از بنیان فرومیریخت يا میسوخت
تعجب نیست میپیچید به خود از درد پیوسته
که دنیا دیده روزی دردمندانه شفا می سوخت
چه ننگی مانده بر تاریخ! قبری مانده نامعلوم
از آن اندوه مخفی آشکارا قلبها میسوخت
شبیه مضطری بین در و دیوار اگر بودیم
یقینا باقی ایام غیبت با دعا میسوخت
✍️راضیه جبه داری
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#غزل
🔹طواف🔹
در حریم خانه ماندی اعتکاف این است این
سوی مسجد شعلهور رفتی، مصاف این است این
خطبۀ تو واژه واژه ذوالفقار دیگریست
جلوۀ آن تیغ پنهان در غلاف، این است این
از امام از کعبه گفتی، بستی احرام دگر
بیامان دور علی گشتی! طواف این است این
رو گرفتی پیش نابینا، حیا آن است آن
نیمهشب تابوت میخواهی، عفاف این است این
میرسد روزی که چشم آسمان روشن شود
بر مزارت کعبه میگوید مطاف این است این
✍️سیدمحمدجوادشرافت
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹رسم شهیدپروری🔹
زهرا گذشت و خاطرههایش هنوز هست
در مسجد مدینه، صدایش هنوز هست
شهری که بود شاهد اندوه فاطمه
سرشارِ موجِ گریه، فضایش هنوز هست
در کوچههای غمزده و بیفروغ شهر
هرجا نظر کنی، ردِ پایش هنوز هست
از بوستان عترت یاسین و باغ وحی،
گل رفت و باز، عطر وفایش هنوز هست
سوز مصیبتش نشد از سینهها برون
آن داغ بر دل همه، جایش هنوز هست
در خانهای که فاطمه چون چلچراغ بود
نور و صفا به صحن و سرایش هنوز هست
در آستانۀ درِ آن روضۀ بهشت
بانگ و نوای وا اَبتایش هنوز هست
راز و نیاز فاطمه را تا شود گواه
محراب هست و موج دعایش هنوز هست
گر سر زند به کلبۀ احزان او کسی
پی میبرَد که شور و نوایش هنوز هست
دست ستم اگرچه فدک را از او گرفت،
آن خطبۀ بلیغ و رسایش هنوز هست
رسم شهیدپروری از اوست یادگار؛
شور حسین و کربوبلایش هنوز هست
تا انتقام مادر خود را کِشد ز خصم
مهدی- که باد جان به فدایش- هنوز هست
در دست او صحیفۀ زهرا امانت است؛
آیینۀ تمامنمایش هنوز هست
گر نیستیم قابل دیدار او «شفق»
ما را به سینه، شوق لقایش هنوز هست
✍️محمدجواد_غفورزاده(شفق)
#غزل
#واحد
زن، رشک حور بود و تمنّای خود نداشت
چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت
اسمی عظیم بود که چون رازِ سر به مُهر
در خانۀ علی سَرِ افشای خود نداشت
امّالبنین کنایهای از شرم عاشقیست
کز حُجب، تاب نام دلآرای خود نداشت
در پیش روی چار جگر گوشۀ بتول
آیینه بود و چشم تماشای خود نداشت
زن؟ نه! هُمای عرشنشینی که آشیان
جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت
در عشق، پارههای جگر داده بود و لیک
بعد از حسین، میل تسلّای خود نداشت
عمری به شرم زیست که عباس، وقت مرگ
دستی برای یاری مولای خود نداشت
✍️افشین علا
#غزل
#واحد
جز او بقیع زائر خلوتنشین نداشت
در کوچهباغ مرثیهها خوشهچین نداشت
نجوای غمگنانۀ این مادر صبور
تأثیر، کمتر از نفس آتشین نداشت
جز چشم او که چشمهٔ احساس شد، کسی
یک آسمان ستاره به روی زمین نداشت
با آنکه خفته بود به خون، باغ لالهاش
از شکوه کمترین اثری بر جبین نداشت
بعد از به دل نشاندن داغ چهار سرو
دلبستگی به واژهٔ امالبنین نداشت...
میگفت ای دلاور نستوه! ای رشید!
خورشید نیز صبر و رضا بیش از این نداشت
عباس من! که لالهٔ عباسی منی
ای کاش دل به داغ فراقت یقین نداشت
ای ساقی حرم که عطش تشنهٔ تو بود
ساقی به جز تو سلسلهٔ «یا و سین» نداشت
عباس من! شنیدهام افتادهای از اسب
تاب تحمل تو مگر صدر زین نداشت؟
بر دست و بازوی تو علی بوسه داده بود
کس چون تو بازوان غرورآفرین نداشت
والله، بعد زمزمهٔ «اِن قطعتموا»
چشم تو اعتنا به یسار و یمین نداشت
تا موج نخلها ز حضورت به هم نخورد
دریای غیرت این همه اوج و طنین نداشت
تو، ماه من نه... ماه بنیهاشمی ولی
پیشانی بلند تو این قدر چین نداشت
وقتی حسین بر سرت آمد، که یک نظر...
چشم تو تاب دیدن آن نازنین نداشت...
✍️محمدجواد غفورزاده(شفق)
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
#ماه_رجب
#مناجات
#دلنوشته
#غزل
یا مَن اَرْجوهْ ! ببین دیدهٔ گریان دارم
ذکرِ اَلعَفو به لب،حاجتِ غفران دارم
همه خوبان به مناجات و دعا مشغولند
من زِ تأثیرِ گنه حالِ پریشان دارم
بسکه نَفسانیَتَم شعله به جانم انداخت
خجلت از عترت و شرم از رخِ قرآن دارم
یادِ تاریکی قبر و لحد و حشر و صراط
دلِ آتشکده و سینه سوزان دارم
خسته از معصیتم، کن به گدا لطف حسین
من به آقاییِ بی حدّ تو ایمان دارم
بدم اما ز غمِ کرببلایت عمری است
ناله بر مرثیه های لبِ عطشان دارم
یادِ آن پیکرِ زیرِ سُمِ اسبان رفته
در دل غمزده ام درد فراوان دارم
#امیر_عباسی
باحذف دوبیت، به دلیل ایراد قافیه
#رباعی
#امام_هادی_النقی_علیه_السلام
#مدح
در باغ دعا اگر بهار است، از اوست
هر شاخه اگر شکوفهبار است، از اوست
برخیز و بخوان زیارت جامعه را
این فصل اگر که پایدار است، از اوست
#غزل
🔹رایت ولایت🔹
سحر به سینه ز داغی نهان حکایت داشت
غم غروب بلنداختر هدایت داشت
به روی آینۀ صبح، زنگ حسرت ریخت
که رنگ او ز شب دیرپا حکایت داشت
غم شهادت فرزند مصطفی، هادی
که بر ستیغ ولا رایت ولایت داشت
امین حضرت حق، بوالحسن، علیِ نقی
که بر فراز زمان، برکشیده رایت داشت
دلی به پهنۀ این آسمان نیلیفام
سری به سروری عرش، از عنایت داشت..
چو آفتابِ محمد، ز پرتو ازلی
جهان هستی در سایۀ حمایت داشت
کجا به زهر ستم چهره میکشید به خاک؟
اگر که دشمن حق غیرت رعایت داشت
ز برق شوکت او خصم در هراس افتاد
که ذوالفقار علی در کف کفایت داشت
✍️مشفق کاشانی