#دوبیتی
#امام_زمان_عج
ز دیده دُر فشاندم تا بیایی
به راهت گل نشاندم تا بیایی
تمام جمعهها با چشم گریان
دعای ندبه خواندم تا بیایی
♦️چهارمین جشنواره بین المللی شعر وحدت دانشگاه آزاد اسلامی آذربایجانغربی
📌بخش های جشنواره:
🔹ابعاد مختلف زندگی و تبیین سیره و شخصیت پیامبر اکرم (ص)
🔹پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) نماد وحدت و انسجام اسلامی
🔹زن و خانواده در سیره نبوی
🔹امامین انقلاب و وحدت امت اسلام
🔹ایران اسلامی، منادی وحدت
🔹وحدت و مقاومت
🔹سایر موضوعات مرتبط با پیامبر اکرم(ص) و وحدت امت اسلام
🔹مفاهیم وحدت آفرین زیارت جامعه کبیره
👤شرکت کنندگان: دانشگاهیان، دانش آموزان و عموم مردم
🗓زمان برگزاری جشنواره: ۸ بهمن ماه سال ۱۴۰۳
❌مهلت ارسال آثار: ۲۵ دی ماه سال ۱۴۰۳
🔰لینک ثبت نام و ارسال آثار:
emamat.iau.ir/fa
همچنین میتوانید اشعار خود را باذکر مشخصات( نام و نام خانوادگی،کد ملی، شماره تماس، سطح شرکت؛ دانش آموزی،دانشجویی، عمومی) از طریق ایتا به شماره ۰۹۱۴۱۸۷۸۳۵۳ میتوانید ارسال نمایید.
📍آدرس دبیرخانه: ارومیه کیلومتر ۲ جاده فرودگاه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه
✍️ ارتباطات اجتماعی و روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی آذربایجان غربی و واحد ارومیه
مرثیۀ حضرت ام البنین (سلام الله علیها)
وزن عروضی: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی
رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو
میان اهل عالم در وفا ضربالمثل کردی
فرستادی به قربانگاه ،اسماعیلهایت را
همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی
کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چند
تمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردی
چه شیری دادهای شیران خود را که شهادت را
درون کامشان شیرینتر از شهد و عسل کردی
رباعی تو بانو! گرچه تقطیع هجایی شد
به تیغ اشک خود، اعرابشان را بیمحل کردی
✍🏻محسن رضوانی
نقل شده كه حضرت عبّاس (علیه السلام) در وقت شهادت سى و چهار ساله بود و آنكه اُمُّ الْبنَين(سلام الله علیها)مادر جناب عبّاس (علیه السلام) در ماتم او و برادران اعيانى او بيرون مدينه در بقيع مى رفت و در ماتم ايشان چنان ندبه و گريه مى كرد كه هر كه از آنجا مى گذشت گريان مى شد . گريستن دوستان عجیب نيست ، مروان بن الحكم كه بزرگترین دشمن خاندان نبوّت بود ، وقتی بر امّ البنين(سلام الله علیها) عبور مى كرد از اثر گريه او گريه مى كرد!
اين اشعار از امّ البنين (سلام الله علیها) در مرثيه حضرت ابوالفضل (علیه السلام) و ديگر پسرانش نقل شده :
1-يامَنْ رَاَى العبّاس كَرَّعَلى جَماهيرِالنَّقَدِ
2-وَ وَراهُ مِنْ ابْناءِ حيْدرَكُلُّ ليْثٍ ذى لَبَدٍ
3-اُنْبِئْتُ اَنَّ ابْنى اُصيبَ بِرَاْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ
4-وَ يْلى عَلى شِبْلى اَمالَ بِراْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
5-لَوْكانَ سَيْفُكَ فى يَدَيْكَ لَمادَنى مِنْهُ اَحَدٌ
یعنی:
1-ای کسی که عباس را دیده ای که با دشمنان در جنگ است.
2-و پشت سراو پسران حیدرهرکدام مانند شیر شکاری هستند و در کنار او می جنگند.
3-به من خبر رسیده که بر سرپسردست بریده ام عمود آهنین رسیده
4-ای وای بر شیر بچه ام که عمود آهنین بر فرق سرش زدند.
5-ای عباس جانم! اگر دست در بدن داشتی و شمشیرت در دستت بود،هیچکس جرئت نزدیک شدن به تو را نداشت.
لا تَدْعُوِنّى وَيْكِ اُمّ اَلْبنينَ تُذَکِّرینی بِلُيُوثِ العَرينِ
كانَتْ بَنُونَ لى اُدْعى بِهِمْ وَاْلَيوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنينِ
اَرْبعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبى قَدْ وَاصَلوُا الْمَوتَ بِقَطْعِ الْوَتينِ
تَنازَعَ الخِرْصانُ اَشْلائهُمْ فَكُلُّهُمْ اَمْسى صريعاً طَعين
يا لَيْتَ شِعْرى اَكَما اَخْبرَوُا بِاَنَّ عبّاساً قَطيعُ الَيمينِ
1-ای زنان مدینه دیگر مرا ام البنین(مادر پسرها) نخوانید که با (این عنوان) مرابه یاد شیران بیشۀ شجاعت می اندازید.
2-فرزندانی داشتم که بخاطر آنها مرا مادر پسرها می گفتند،ولی اکنون بگونه ای صبح را آغازکردم که دیگر فرزندی ندارم.
3-چهار باز شکاری داشتم که آنها را آماج تیرقراردادند و با قطع کردن رگ گردنشان آنها را کشتند.
3-دشمنان بانیزه های خود بدن پاک آنها را قطعه قطعه کردند و هر چهار پسرم با بدن چاک چاک برروی خاک گرم کربلا افتادند.
4-کاش می دانستم آیا این خبر صحیح است که دست عباس را از بدن جدا کردند؟
بدون ماه قدم می زنم سحر ها را
گرفته اند از این آسمان قمرها را
چقدر خاک سرش ریخته است معلوم است
رسانده است به خانم کسی خبرها را
نگاه کن سر پیری چه بی عصا مانده
گرفته اند از این پیر زن پسر ها را
چه مشکل است که از چهار تا پسرهایش
بیاورند برایش فقط سپرها را
نشسته است سر راه ، روضه می خواند
که در بیاورد آه ...آه رهگذرها را
ندیده است اگر چه ولی خبر دارد
سر عمود عوض کرده شکل سرها را
کنار آب دو تا دست بر روی یک دست
رسانده است به ما خانم این خبرها را
بشیر آمد گفتی که از حسین بگو
ز عون دم زد و گفتی که از حسین بگو
ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی
برای خانه مولا که انتخاب شدی
به خانه ی ولله اعظم آمدی و
دلیل عزت قوم بنی کلاب شدی
به جای اینکه شوی مدعی همسری اش
کنیز حلقه به گوش ابوتراب شدی
تنور خانۀ حیدر دوباره گرم شد و
برای چرخش دستار انتخاب شدی
پهار تا پسر آورده ای برای علی
که جای فاطمه ام البنین خطاب شدی
دلت همیشه چنین شوهری دعا میکرد
تو مثل حضرت صدیقه مستجاب شدی
اگر چه ضرب غلافی به بازویت نگرفت
میان کوچه به دیوار زانویت نگرفت
تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد
به چادر عربی تو خار گیر نکرد
تو را که فرق علی دیده ای و خون حسن
به غیر کرببلا هیچ چیز پیر نکرد
به احترام همان تکه بوریا دیگر
زمین خانه ی تو نیت حصیر نکرد
از آن زمان که شنیدی خزان گلها را
هوای کوی تو باغ دل پذیر نکرد
چه خوب شد که نبودی و کربلا بینی
که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد
به نعل تازه گرفتند تا بدن ها را
به ضرب دست لگد میزدن زن ها را
✍️علی اکبرلطیفیان
نوحه
ما همه هستیم ، غرقه در احساس2
سینه زنهای ، (مادر عباس)2
آنکه دارد بوی قرآن ، عطر گلهای کلامش
مادری که تربیت کرد ، چهار خادم بر امامش
مولاتی ام البنین...
در مدینه با سوز عالمگیر
چونکه بشنید از مشک و چشم و تیر
با زبانِ حال و قالش ، گفته با چشمان گریان
چهار فرزندم فدای ، خاک پایت ای حسین جان
مولاتی ام البنین ...
غرقه خون گردید ، پیکر سقا
یک عمودی خورد ، بر سر سقا
در کنار نهر علقم ، چونکه پرپر شد گل یاس
فطمه آمد کنارِ ، پیکر بی دست عباس
مولاتی ام البنین
✍️امیرعباسی
گفتم ام البنین دلم پا شد
گره هایی که داشتم وا شد
مادر آب را صدا زدم و
خشکسالم شبیه دریا شد
سورۀ حمد نذر او کردیم
گم شده داشتیم و پیدا شد
با کنیزیّ خانواده ی عشق
در دو عالم عزیز زهرا شد
خادمی کرد تا که عباسش
از ازل تا همیشه آقا شد
تا قیامت به احترام حسین
ذکر لبهاش واحسینا شد
گفت - گفتند بعد آنی که
علیِ اکبر ارباًاربا شد
قد سقّا شبیه قاسم شد
قدّ قاسم شبیه سقّا شد
گفت - گفتند بر سر نیزه
سر عبّاس من تماشا شد