شهادت جواد الائمه سلام الله علیه
آتش گرفته خانه ی دل ، آه مادر
می سوزم از زهر هلاهل ، آه مادر
عمر مرا چون تو به برگ گل نوشتند
با دست خونین مقاتل ، آه مادر
دلهای سنگ دشمنان هم سوخت بر من
من دشمنی دارم به منزل ، آه مادر
بازا که سر بگذارد این دریای غربت
با گریه بر دامان ساحل ، آه مادر
لب تشنه هستم ، قتلگاهم کربلا شد
قاتل نشسته در مقابل ، آه مادر
مشکل ندارد، تشنه مردن ، لیک عطشان
در زیر خنجر هست مشکل آه مادر
مادر رضایت را خبر کن تا ببیند
آتش فتاد او را به حاصل آه مادر
#شهادت_امام_جواد_ع
#امام_جواد_ع
✍میثم مومنی نژاد
به نام خدا
#شهادت_امام_جواد_علیه السلام
#استاد_غلامرضا_سازگار
____🍃🌺🍃_______
به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را
زدم تنــهاي تنـها ناله هاي آخر خود را
درون شعله همچون شمع سوزان آتشي دارم
كه آبم كرده و آتش زده پا تا سر خود را
قفس را در گشوده صيد را آزاد بگذاريد
كه در كنج قفس نگذاشت جز مُشتي پر خود را
بزن كف پايكوبي كن بيفشان دست، امّ الفضل
كه كُشتي در جواني شوهر بي ياور خود را
بيا و اين دم آخر به من ده قطره ي آبي
كه خوردم سالها خون دل غم پرور خود را
چه گويي اي ستمگر در جواب مادرم زهرا
اگر پرسد چرا لب تشنه كُشتي شوهر خود را
اجل بالاي سر، من در پي ديدار فرزندم
گهي بگشوده ام گه بسته ام چشم ترِ خود را
به ياد شعله هاي ناله ي إبن الرّضا «ميثم»
سِزَد آتش زني هم نخل، هم برگ و برِ خود را
°°°♡🍃🌺🍃♡°°°
تشنه ی آب و عاطفه هستی
از نگاهت فرات می ریزد
از صدایِ گرفته ات پیداست
عطش از ناله هات می ریزد
نفست بند آمده؛ ای وای
عاقبت زهر کار خود را کرد
عاقبت زهر، زهر خود را ریخت
جامه های عزا تنِ ما کرد
تشنگی سویِ چشمتان را بُرد
سینه ی پُر شراره ای داری
کاش طشت مدینه اینجا بود
جگر پاره پاره ای داری
چقدر چهره ات شکسته شده!
تا بهاری، چرا خزان باشی!؟
به تو اصلاً نمی خورد آقا
که امامِ جوان مان باشی!
گیسوانت چرا سپید شده؟
سن و سالی نداری آقاجان!
دردِ پهلو گرفته ای نکند !؟
که چنین بی قراری آقاجان؟
شهر با تو سرِ لج افتاده
مرد تنهایِ کوچه ها هستی
همسرت هم شکست قلبت را
دومین مجتبی شما هستی
تک و تنها چه کار خواهی کرد؟
همسرت کاش بی قرارت بود!؟
چقدر خوب می شد آقاجان
لااقل زینبی کنارت بود
باز هم غیرت کبوترها !
سایه بانت شدند ای مظلوم
بال در بالِ هم، سه روز تمام
روضه خوانت شدند ای مظلوم
کاظمینِ تو هر چه باشد، باز
آفتابش به کربلا نرسد
آخر روضه ات کفن داری!
کارت آقا به بوریا نرسد
جای شکرش همیشه می ماند
حرفی از خیزران و سلسله نیست
شکر، در شهر کاظمین شما
خیره چشمی به نام حرمله نیست
#وحید_قاسمی
نوحه
من که در حجره از پا فتادم
هستی ام رفته دیگر ز یادم
لاله ی فاطمه من جوادم
ای پدر ای پدر ای پدرجان*
کس نمی گوید اینجا جوابم
من که در حجره در پیچ و تابم
ذکر آب وآب من کرده آبم
ای پدر ای پدر ای پدرجان*
همسرم مردنم را پسندد
همسرم در به رویم ببندد
برجوانی من او بخندد
ای پدر ای پدر ای پدرجان*
من به قربان چشم تر تو
من که هستم گل پرپر تو
توحسینی ومن اکبر تو
ای پدر ای پدر ای پدرجان*
جان بابا بیا کن نگاهم
من که غرق غم و سوزوآهم
خانه ی من شده قتلگاهم
ای پدر ای پدر ای پدرجان*
جدمن تکیه بر نیزه ها زد
جدمن مادرش راصدا زد
پیش عمه حسین دست وپازد
ای پدر ای پدر ای پدرجان*
(سیدمحسن حسینی)
#چهارپاره
#امام_جواد_علیه_السلام
آن قد°ر گفته ایم به جان جوادتان
ماخود حساب جان شما را نکرده ایم
این خانواده که همه از جان گذشته اند
در سائلی چه با گل زهرا نکرده ایم؟
در پنج روز عمرِ گل ای رهگذر، دریغ
جز گل فروشی از تو به گل سود می رسد؟
بیش از هزار سال از این باغ برده ایم
کی وضع و حال عشق به بهبود می رسد؟
باران گرفت، دیده ی ابری، بقیعی است
ماه بقیع روی به بغداد کرده است
تکرارِ بی وفایی همسر چه جانگزاست
تاریخ، مثل صاعقه فریاد کرده است
این بیست و پنج سال چه با این امام شد
قلب شکسته رو به خدا برد خانه کرد
امواج غم به مُعجزِ موسی نکرد رحم
قومش تلافی همه در این زمانه کرد
جان صدف که غوطه به دریای زهر خورد
گوهر شکست و وسعت دریا کویر شد
دست جواد با همه جودش گشوده ماند
تا روزِحشر، ماهِ همیشه منیر شد
"طاهر"
#مجیدطاهری
۳۱تیرماه۹۹
نوحه و زمزمه آقا علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
آب می گوید رضا بی تاب می گوید رضا
در دل تاریک شب، مهتاب میگوید رضا
باد می گوید رضا ایجاد می گوید رضا
هر دل بشکسته با فریاد می گوید رضا
خاک می گوید رضا افلاک می گوید رضا
تا قیا مت سید لولاک می گوید رضا
داد می گوید رضا فریاد می گوید رضا
شیعه پشت پنجره فولاد می گوید رضا
طوس می گوید رضا محبوس می گوید رضا
هر که آید بر درش پابوس می گوید رضا
نور می گوید رضا مسرور می گوید رضا
صحن و ایوان طلا با شور می گوید رضا
نوح می گوید رضا، زی روح می گوید رضا
هر مجاهد با تن مجروح می گوید رضا
یار می گوید رضا هشیار می گوید رضا
مرتضی و احمد مختار می گوید رضا
دانه می گوید رضا پیمانه می گوید رضا
هر کبوتر روی سقاخانه می گوید رضا
دهر می گوید رضا هر بحر می گوید رضا
بر لب شاه خراسان زهر می گوید رضا
ابر می گوید رضا بی صبر می گوید رضا
صبح صادق در طلوع فجر می گوید رضا
رعد می گوید رضا با جهد می گوید رضا
شیرخواره در درون مهد می گوید رضا
سرو می گو ید رضا هر نحو می گوید رضا
جای جای خاک ما تا مرو می گوید رضا
دیده می گوید رضا سنجیده می گوید رضا
هر مسا فر با دلی غمدیده می گوید رضا
لاله می گوید رضا با ناله می گوید رضا
چشم( شیدا) روز و شب پر ژاله می گوید رضا
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
✍شیدا نیشابوری مداح اهل بیت (علیهم السلام)