اشک صبحگاهی
توسل به حضرت زهرا(سلام الله علیها)
خدایا گنج، با گنجینه ام سوخت
میان شعله ها آیینه ام سوخت
چنان مسمار در قلبم فرو رفت
که محسن گفت مادر سینه ام سوخت
✍🏻غلامرضا سازگار
واحدسنتی
فاطمه ای مذهب و آيين من
آينه روشنی دين من
فاطمه ای مادر آزادگی
ای تو صمیمانه ترین سادگی
فاطمه ای نقش نگین خدا
آب حیات دل و دین خدا
مرغ دلم زمزمه سر ميدهد
ناله يا فاطمه سر مي دهد
ذکر همخوانی: یا زهرا
یار غریب تو منم یا علی
وقف تو شد جان و تنم یا علی
غربت تو فاطمه را می کشد
ای تو غریب وطنم یا علی
تا که غریبانه روم زیر خاک
در دل شب کن کفنم یا علی
با همه دردم ز خدا خواستم
پیش تو پرپر نزنم یا علی
من به تو می گریم و تو گریه کن
بهر حسین و حسنم یا علی
بازوی خیبر شکنت بسته شد
دست تو امروز منم یا علی
ذکرهمخوانی:یاعلی
✍🏻 برگزیده از:مرحوم آقاسی و حاج غلامرضا سازگار
, 🌺 هفته بسیج بر بسیجیان همیشه بیدار مبارکباد.
#بسیج_با_مردم_برای_مردم
سرود مجامع ذاکرین
#مجمع_الذاکرین
اي سِمَت نوكريات شرف و عزت و فخر همه
اي به تمناي غمت به لب اهل ولا زمزمه
ذاكر و مدّاح توأم نظري اي پسر فاطمه
گرچه تو را نوكر ناقابلم نوكريات داده صفا بر دلم
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
تا كه بسوزم همه را همه جا سوز درونم بده
سينهام افروخته كن زعنايت دل خونم بده
پاكي و تقوي و صفا بدرون و به برونم بده
عشق تو سرمايۀ فرداي من گر تو قبولم نكني وای من
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
اي پدر و مادر من بفداي لب عطشان تو
نيزه و شمشير و سنان كفن پيكر عريان تو
بر سر ني جلوه كنان سر هم چون مه تابان تو
مرا مران مرا مران از درت به پهلوي شكسته مادرت
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
سوز بده بر سخنم به دل سوخته خواهرت
تا كه بگويم سخن از تن صد چاك علياكبرت
ناله زنم ياد كنم زلب خشك علي اصغرت
گوهر اشكم شده ايثار تو گريه كنم ياد علمدار تو
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
شعله دل جاي نوا همه شب سركشد از ناي من
ناله برآيد همه دم به سما از همه اعضاي من
گرچه جدا شد زبدن لب عطشان سر آقاي من
شسته شد از خون رخ مولاي من وايمن و وايمن و وايمن
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
گريه بر آن كشته كنم كه بر او ارض و سما گريه كرد
مادر و جد و پدرش به نهان و به ملا گريه كرد
بر تن صد پارۀ او پسرش روح خدا گريه كرد
پيروي از روح خدا ميكنم ياد حسين و شهدا ميكنم
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
✍️حاج غلامرضاسازگار
📌بخشی از یک نوشته دربارۀ مداحی از #دکترحاج_مجیدطاهری
بعضی از راهها مثل مداحی اهلالبیت(علیهم السلام) بخاطر اینکه نوعی انتساب به اهلالبیت(علیهمالسلام) است نباید به هر دلیل ترک شود؛ بعضی میگویند ما صدای خوبی نداریم، بعضی میگویند حافظۀ خوبی نداریم، بعضی میگویند وقت نداریم که چیزی برای خواندن آماده کنیم؛ هر طوری هست باید درِ این خانه ماند، اگرچه حتی شعری برداریم و بدون آواز دکلمه کنیم؛ دراینصورت نیز ما مداحیم و بهتر از این است که بدون تعلق خاطر زندگی را به پیش ببریم.
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
فرصت شمر طریقۀ رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
(حافظ)
📌بخشی از یک نوشته دربارۀ مداحی از #دکترحاج_مجیدطاهری
توفیقات یک مداح اهل البیت(علیهمالسلام) مانند یک استاد دانشگاه است که وقتی در دانشگاههای برتر برای کار و تدریس جذب میشود، این فرصت برای او مهیا میشود تا خیلی زودتر و سریعتر از دانشگاههای دیگر، مراتب استادی را از مرتبۀ مربی به درجۀ استاد تمام، طی کند؛ و یک فرد شیعه نیز وقتی مداح اهل البیت(علیهمالسلام) میشود این فرصت ممکن است برایش مهیا شود تا به واسطۀ اهل البیت(علیهمالسلام)خیلی زودتر و سریعتر، مراتب قرب الی الله را طی نماید.
مقام معظم رهبری بارها در جمع مداحان فرمودهاند:«شیوههای پیشکسوتها را بکلی کنار نگذارند؛ دست نکشند. من با نوآوری موافقم؛ نوآوری هیچ اشکالی ندارد؛ اما اگر بخواهید در این نوآوری کمال پیدا کنید، بایستی این نوآوری در امتداد شیوهی گذشتگان باشد.» (14-4-1386) . این سخن یعنی عبا را بینداز و مثل تمام آن بسیجیان، حتی روحانیان، چفیه هم به عنوان نوآوری بینداز، نه اینکه عبا که نینداختی هیچ، تازه بیایی شالی بیندازی که نه به بسیج می خورد و نه مداح اهل بیت(علیهم السلام) !!!...
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
ای گل که ز چشم روزگار افتادی
با ضرب لگد ز شاخسار افتادی
من دست خدایم و تویی بازویم
بازوی علی! چرا ز کار افتادی
✍️سیدرضاموید
#امام_زمان عج الله تعالی فرجه
#مناجات
بیا که جان به لب آمد ز شوق دیدارت
همیشه یار دل من! خدا نگهدارت!
چو اشک بر سر بازارِ دیده پای گذار
الا که گرمتر از محشر است بازارت!
نشستهاند به راه و ستادهاند به صف
پیمبران الهی به شوق دیدارت
سلامت دو جهان را به هیچ انگارد
عنایتی که تو داری به جان بیمارت
مرا دمی ز کمند غمت رهایی نیست
که بوده این دل ما دم به دم گرفتارت
رسان به تُربتِ زهرا سلامِ ما و بگو
بِده زِ دور جوابِ سلامِ زوّارت
سری ز پنجره ی خانهات درآر و ببین
به صد امید نشستیم پشت دیوارت
قبول شعر "مؤیّد" نکوترین صله است
قبول کن، که نباشد جز این سزاوارت
✍️سیدرضاموید