خروش رود و دریا: یا اباالفضل
پناه اهل دنیا: یا اباالفضل
به حق دستهایی که قلم شد
بگیر این دستها را یا اباالفضل
✍️یوسف رحیمی
نوحه
پسر مرتضی زادۀ ام البنین
ساقی عشقم و یاور هل من معین
این من و این سرم هدیه بر دلبرم
یاابالفضل یاابالفضل
-----
ای برادر بیا ببین که در علقمه
سر بشکسته ام به دامن فاطمه
مادرت دیده تر خوانده من را پسر
یاابالفضل یاابالفضل
-----
غیرت الله کربلا ابوفاضلم
هدیه ام بر حسین دو دست ناقابلم
دلبر من حسین دلبر عالمین
یاابالفضل یاابالفضل
🎤محمدصمیمی
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه سنگین #غربت
حضرت زهرا(سلام الله علیها) به نزد معاذ بن جبل رفته و فرمود: يَا مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ إِنِّي قَدْ جِئْتُكَ مُسْتَنْصِرَةً وَ قَدْ بَايَعْتَ رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) عَلَى أَنْ تَنْصُرْهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ ، ای معاذ بن جبل ، من بعنوان کمک خواهی نزد تو آمدهام و تو با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بیعت کردی که او و فرزندانش را یاری کنی وَ تَمْنَعَهُ مِمَّا تَمْنَعُ مِنْهُ نَفْسَكَ وَ ذُرِّيَّتَكَ ، و آنچه از خود و فرزندانت دفع میکنی از آنان نیز دفع کنی . وَ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ قَدْ غَصَبَنِي عَلَيَّ فَدَكَ وَ أَخْرَجَ وَكِيلِي مِنْهَا، اکنون ابوبکر فدک را غصب کرده و نماینده مرا از آن اخراج نموده است. قَالَ فَمَعِي غَيْرِي ، معاذ گفت : فرد دیگری هم با من هست؟ قَالَتْ لَا مَا أَجَابَنِي أَحَدٌ ، فرمود: نه، هیچکس به من پاسخ مثبت نداد. قَالَ فَأَيْنَ أَبْلُغُ أَنَا مِنْ نُصْرَتِكَ ، معاذ گفت: کمک من به کجا میرسد؟ قَالَ فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قَالَتْ لِي وَ اللَّهِ لَأُنَازِعَنَّكَ الْفَصِيحَ مِنْ رَأْسِي حَتَّى أَرِدَ عَلَى رَسُولِ اللَّه ، حضرت زهرا (سلام الله علیها ) از نزد معاذ بیرون آمد و فرمود: بخدا قسم کلمهای با تو حرف نمی زنم تا نزد پیامبر جمع شویم.( الاختصاص شیخ مفید ص ۱۸۴؛ بحار الأنوار ج ۲۹ ص ۱۹۰)
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
مرثیۀ حضرت ام البنین (سلام الله علیها)
وزن عروضی: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی
رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو
میان اهل عالم در وفا ضربالمثل کردی
فرستادی به قربانگاه ،اسماعیلهایت را
همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی
کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چند
تمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردی
چه شیری دادهای شیران خود را که شهادت را
درون کامشان شیرینتر از شهد و عسل کردی
رباعی تو بانو! گرچه تقطیع هجایی شد
به تیغ اشک خود، اعرابشان را بیمحل کردی
✍🏻محسن رضوانی
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
نقل شده كه حضرت عبّاس (علیه السلام) در وقت شهادت سى و چهار ساله بود و آنكه اُمُّ الْبنَين(سلام الله علیها)مادر جناب عبّاس (علیه السلام) در ماتم او و برادران اعيانى او بيرون مدينه در بقيع مى رفت و در ماتم ايشان چنان ندبه و گريه مى كرد كه هر كه از آنجا مى گذشت گريان مى شد . گريستن دوستان عجیب نيست ، مروان بن الحكم كه بزرگترین دشمن خاندان نبوّت بود ، وقتی بر امّ البنين(سلام الله علیها) عبور مى كرد از اثر گريه او گريه مى كرد!
اين اشعار از امّ البنين (سلام الله علیها) در مرثيه حضرت ابوالفضل (علیه السلام) و ديگر پسرانش نقل شده :
1-يامَنْ رَاَى العبّاس كَرَّعَلى جَماهيرِالنَّقَدِ
2-وَ وَراهُ مِنْ ابْناءِ حيْدرَكُلُّ ليْثٍ ذى لَبَدٍ
3-اُنْبِئْتُ اَنَّ ابْنى اُصيبَ بِرَاْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ
4-وَ يْلى عَلى شِبْلى اَمالَ بِراْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
5-لَوْكانَ سَيْفُكَ فى يَدَيْكَ لَمادَنى مِنْهُ اَحَدٌ
یعنی:
1-ای کسی که عباس را دیده ای که با دشمنان در جنگ است.
2-و پشت سراو پسران حیدرهرکدام مانند شیر شکاری هستند و در کنار او می جنگند.
3-به من خبر رسیده که بر سرپسردست بریده ام عمود آهنین رسیده
4-ای وای بر شیر بچه ام که عمود آهنین بر فرق سرش زدند.
5-ای عباس جانم! اگر دست در بدن داشتی و شمشیرت در دستت بود،هیچکس جرئت نزدیک شدن به تو را نداشت.
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
لا تَدْعُوِنّى وَيْكِ اُمّ اَلْبنينَ تُذَکِّرینی بِلُيُوثِ العَرينِ
كانَتْ بَنُونَ لى اُدْعى بِهِمْ وَاْلَيوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنينِ
اَرْبعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبى قَدْ وَاصَلوُا الْمَوتَ بِقَطْعِ الْوَتينِ
تَنازَعَ الخِرْصانُ اَشْلائهُمْ فَكُلُّهُمْ اَمْسى صريعاً طَعين
يا لَيْتَ شِعْرى اَكَما اَخْبرَوُا بِاَنَّ عبّاساً قَطيعُ الَيمينِ
1-ای زنان مدینه دیگر مرا ام البنین(مادر پسرها) نخوانید که با (این عنوان) مرابه یاد شیران بیشۀ شجاعت می اندازید.
2-فرزندانی داشتم که بخاطر آنها مرا مادر پسرها می گفتند،ولی اکنون بگونه ای صبح را آغازکردم که دیگر فرزندی ندارم.
3-چهار باز شکاری داشتم که آنها را آماج تیرقراردادند و با قطع کردن رگ گردنشان آنها را کشتند.
3-دشمنان بانیزه های خود بدن پاک آنها را قطعه قطعه کردند و هر چهار پسرم با بدن چاک چاک برروی خاک گرم کربلا افتادند.
4-کاش می دانستم آیا این خبر صحیح است که دست عباس را از بدن جدا کردند؟