eitaa logo
شعرزاد.معصومه سادات اسدیان
222 دنبال‌کننده
174 عکس
20 ویدیو
0 فایل
خالقین کلمات نمی میرند♥️ @ms_asadyan
مشاهده در ایتا
دانلود
نیازی به دارو نیست! ما مردمانی خوشبخت هستیم؛ تک تک درد هایمان با دردی دیگر به فراموشی سپرده میشود.
مولا❤️ مگر که باز رُخت از پسِ نقاب در آمد؟ و یا که‌ دمیدست و آفتاب در آمد؟
از پنجره به پیاده‌رویِ مملو از جمعیّت نگاه کرد. گفت: می‌بینی؟ لباس‌هایی هستند که راه می‌روند، دروغ می‌گویند، عاشق می‌شوند، می‌میرند. کمتر لباسی آن بیرون است که درونش انسان وجود داشته باشد! به‌راستی که این دنیا یک رختکنِ بزرگ است.🤔 از کتاب اثر
هم عکس تمام قد گرفتیم از مرگ هم فیلم مستند گرفتیم از مرگ مردیم و شناسنامه مان باطل شد ما بالاخره سند گرفتیم از مرگ @robaiiyat_takbait
ما اینجاییم🙂😊
خورشید، هر روز صبح به خاطر زنده بودن من و تو طلوع میکند. هرگز منتظر فردای خیالی نباش. صبحتون زیبا
حافظا تکیه بر ایّام چو سهو است و خطا من چرا عِشرتِ امروز به فردا فکنم
خبر بد اینکه: "هيچ چيز هميشگى نيست..." خبر خوب اینکه: "هيچ چيز هميشگى نيست..."
هدایت شده از فریضه
38.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ تیزر اولین نشست «فریضه» • گردهمایی شاعران انقلابی مشهد • مورخ دهم آبان‌ماه ۱۴۰۳ 📌 نشست شاعران انقلاب مشهد @farizeh_ir
دست هایت آنقدر ناتوان شدند که زندگی لغزید از بین انگشتانت و افتاد درست وسط دهان مرگ و یکباره تمام شد تمام مهربانی هایت ، تمام دردهایت که دیگر قرص ها هم زورشان به آنها نمی رسید خیالمان راحت شد که پایت تیر نمی کشد و سینه ات گر نمی گیرد اما غافل بودیم که قرار است هر لحظه دلتنگی تیر بکشد در وجودمان و تا مغز استخوانمان برود سینه مان گر بگیرد از نبودنت و راهی نداشته باشیم غافل بودیم که این تازه آغاز راه است و قرار است دنیا به ما سخت، سخت بگیرد و ما یکباره آنقدر بزرگ شویم که بتوانیم طاقت بیاوریم جای خالی ات را حالا هیچ جای دنیا امن نیست بغض های نا نجیب گلویم را به قصد کشت می فشارند گریه ام می اید اما به رویم نمیاورم که کم اورده ام از نبودنت که از قوی بودن خسته ام بدون تو دنیا جای ترسناکی ست اما دلم نمی اید برایت از درد این روزها بگویم من هنوز هم با دعای تو قدرت میگیرم برایم دعا کن بابا😭 به فاتحه ای مهمانش کنید .
به یاد خاطره تلخ ۱۶ آبان۱۳۹۸ که هر روز تکرار میشود ..... گرفته کنج اتاقت دلش برای تو حتما چقدر واژه ندارم برای از تو نوشتن دو چشم روشن عاشق که مانده روی نگاهت دو شمع مشکی غمگین کنار عکس تو روشن هوای خانه پر از عطر دستهای دعایت هوای کوچه پر از لحظه های باتو نبودن هنوز باتو نفس میکشم به لهجه ی باران و تازه شعله کشیده است خاطرات تو در من چگونه بعد تو با این هجوم غصه بسازم چگونه انس نگیرم به گریه های مطنطن.