4.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | رباعی چیست؟
آموزش تخصصی رباعی توسط فرید فردوسی
رباعی مثل پولک برق داره
رباعی شهرتی در شرق داره
دوبیتی بود این شعری که خوندم
رباعی با دوبیتی فرق داره
📜 @sheraneh_eitaa
آئینهی کرامت بی انتها جواد
جای کرم نوشته ام از ابتدا جواد
آن شاه و شاهزاده که در بارگاه او
دارد همیشه رنگ، حنای گدا، جواد!
ایمان محض، خُلق نبی، هیبت علی
تقوای تام، مظهر حجب و حیا، جواد
عمامه گشته دور سر او به افتخار
آنکس که دوش او شده فخر عبا، جواد
از کاظمین حاجت خود را گرفته است
هر کس که گفته بین گوهر شاد یا جواد!
بعد از سلام، وقت تشرف به صحن، شد
ذکر لب تمام گرفتارها جواد
وا شد گره همین که گره خورد در حرم
دست گدا به دامن لطف ابا جواد
دنبال التیام به جای دگر مرو
تا هست مرهم دل درد آشنا جواد
با چشم اشک بار شب جمعه میشود
از کاظمین راهی کرب و بلا جواد
این دفعه برد روح مرا او به کربلا
باب الجواد باز شده رو به کربلا
با کام تلخ و تشنه اگرچه سپرده جان
رأسش هزار شکر نمیداده بوی نان
سمت تنش رها نشده تیری از کمان
نه تیغ شمر خورده نه سرنیزهی سنان
بر خاک، خون حنجر پاکش نشد روان
قاتل نداشتهست سر قتل او زمان
چنگی به گیسویش نزده دست این و آن
خیره نشد به خاتم او چشم ساربان
سرو قدش ز داغ برادر نشد کمان
انداختند سایه به جسمش کبوتران
از روی بام تا ته گودال رفتهایم
در روضههای جدّ تو از حال رفتهایم
«فرّو الی الحسینِ» تو راه نجات ماست
پلکی بزن که لَنگِ نگاهت برات ماست
#میثم_کاوسی #شعر #امام_جواد
📜 @sheraneh_eitaa
میان حجره چنان ناله از جفا میزد
که سوز نالهاش آتش به ماسوا میزد
به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شکوه نداشت
و لیک داد، ز بیداد آشنا میزد
شرار زهر ز یکسو، لهیب غم یکسوی
به جان و پیکرش آتش، جدا جدا میزد...
صدای نالۀ وِی هی ضعیفتر میشد
که پیک مرگ بر او از جنان صلا میزد
برون حجره همه پایکوب و دستافشان
درون حجره یکی بود و دست و پا میزد
ستاده بود و جواد الائمّه جان میداد
از او بپرس که زخم زبان چرا میزد
#علی_انسانی #شعر #امام_جواد
📜 @sheraneh_eitaa
چشم یک شهر به دست کرم توست حسین
بهترین شادی ما اشک غم توست حسین
سوخت از عمر هرآن لحظه که بی عشق گذشت
عشق نابی که، فقط در حرم توست حسین
از گزند همه آفات سلامت باشد
آنکه تا هست گرفتار غم توست حسین
دل ویرانه که در معرض نابودی بود
سبزی زندگی اش از قدم توست حسین
فکر تنهایی ما بوده ای از صبح ازل
تا قیامت دل ما ملتزَم توست حسین
تا جهان چشم گشوده است تو حاضر بودی
آنچه در ذهن نگنجد عدم توست حسین
لحظه ی آخر و پیراهن خونینی که
شاهد رنج دم و باز دم توست حسین
مثل عباس،سرِ نیزه نشینت، قاری
بر روی نیزه نگین علم توست حسین
#حسن_کردی #شعر #امام_حسین
📜 @sheraneh_eitaa
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟
دوباره یار سفر کرده از سفر برسد
چقدر دغدغه داری که روسفید شوی
به حد وسع برای فرج مفید شوی
چقدر بهر دفاعش قلم بدست شدی
چه روزها که فقط منفعت پرست شدی
چقدر از غمش افتاده ای به کم خوابی؟
زمان پیری ات آمد هنوز هم خوابی
چقدر محضر او دیده ی تر آوردی
ادای منتظران را فقط دراوردی
بیا که مونس شبهای خلوتش باشیم
بجای ننگ شدن باز زینتش باشیم
بیا که تا نفسی هست دم ز او بزنیم
بجای مردم دنیا به یار رو بزنیم
بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم
کنار او همه راهی کربلا باشیم
خدا کند که بسوزیم و آه.. گریه کنیم
بخواند او همه تا قتلگاه گریه کنیم
بخواند از بدنی که به بوریا مانده
که داغ او به دل اهل روستا مانده
#سیدپوریا_هاشمی #شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
پیله ام ، پیله در اندیشه ی پروانه شدن
متوسل به جوادم(ع) که دهد حاجت من
ذره در وادی خورشید نهاده است قدم
کم نبوده است کویری که شد اینجا گلشن
خواست بینا بشوم حال مرا ریخت بهم
مثل یعقوب پس از بوسه ی بر پیراهن
اشک بر گونه سرازیر، شدم محو حرم
روی لب ذکر جواد(ع) است عسل گشته دهن
موج افتاده در اطراف ضریحی که دو گل
دارد از نسل علی در دل پاکش مدفن
پنجه انداخته هر کس به گره پنجره ها
موم گردیده از آن شعشعه ی «نور آهن»
کاظمین است ولی عطر رضا را دارد
هرکه با شیوه ی خود غرق مناجات و سخن
می روم غرق شوم در دل آن موج اگر
بپذیرند بدِ خیره سرِ عهد شکن
شیعه مدیون جواد است و به این مفتخرم
شیعه ام ،شیعه ی اثنی عشری مذهب من
#محمدجواد_منوچهری #شعر #امام_جواد
🏴 شهادت مظلومانه ی جواد الائمه، امام محمد تقی (ع) را به محضر پدر بزرگوارشان امام رضا (ع) و حضرت صاحب الزمان (عج) و شیعیان آن حضرت تسلیت عرض می کنیم.
📜 @sheraneh_eitaa
خورشید ِ تابانی زمین را کرد تحریم
بعد ازغروبی سرد وغمگین، تا همیشه
بغض غریبی ، در گلوی کوه پیچید
لرزید کوه و ، در خزان افتاد بیشه
دردی عمیق و ، جانگداز و،حسرتی تلخ
یک جامعه ، غرق سکوت و ، اضطراب اند
انگار دردی ، شیر را ، در خویش میخواند
در لحظه هایی که کلاغان غرق خواب اند
کفتارها ، پرسه زنان ، در آن حوالی
انگار ، مرگ ِ شیر را ، بو میکشیدند
یا در خیال خویش ، بعد از رجعت شیر
دندان، به قلب و جسم آهو میکشیدند
دشمن ، برای ِ پاره پاره ، کردن ِ شیر
چنگال و دندان را ، حسابی تیز کرده
انگار ، حتی ، پنجه و ، دندان ِ خودرا
هم تیز ، هم فرسوده را تعویض کرده
شیر ِ پدر ، بار ِ سفر بربست و کوچید
دنیا برای ساعتی ، لرزید ... ، سر کرد
درکوی شیران ، اشک ها جاری شد اما
انگار ، یک شیر جوان را ، پخته تر کرد
در این میان ، با رای ، بین ِ خانواده
شیر ِ جوانی را ، به سلطانی گزیدند
هرچند ، خود راضی نبود ، اما بزرگان
او را ، برای رهبری ، شایسته دیدند
آری ، پدر رفته ... ، اگرچه داغ داریم
اما ، همیشه ، یادگارش ، سبز برجاست
سید علی ، فرزند زهرا ، مرد اخلاص....
شیر ِ جوان و مقتدر در بیشه ی ماست
با بودنش ، کفتارها ، راهی ندارند....
جز اینکه ، با ما از در ِ سازش درآیند
چشم طمع را ، یا ببندند و گریزند
یا کور گردند ، و ، ز ِ ما دوری نمایند
روح خمینی (ره) شاد ، او سیّد علی را
فرزند و ، شاگرد و ،امین مملکت خواند
خود رفت ، تا در جنت ِ ، اعلا کند سِیر
این مملکت با رهبرش ، سیّد علی ماند
باشد که تا روز ظهور ِ دولت ِ یار
این سید پر شور ِ با ایمان ، بماند
سید علی ، همچون دماوند و سهند ِ
جمهوری اسلامی ایران بماند
#احمد_زارع_شیرازی #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
محمدابراهیم لکزیان سال ۱۳۴۷ در نیشابور دیده به جهان گشود. وی از جوانی به سرودن شعر پرداخت و بیشتر در حوزۀ شعر کلاسیک و قالب غزل فعالیت دارد. او دارای مدرک کارشناسیارشد زبان و ادبیات فارسی است. لکزیان از شاعران با سابقۀ نیشابور محسوب میشود و داوری جشنوارههای شعر را بر عهده داشته است. از آثار او میتوان به «سخاوت باران»، «دست خودم نبود» و «مطرسنگ» اشاره کرد.
#معرفی_شاعر #محمدابراهیم_لکزیان
📜 @sheraneh_eitaa
💠 #امام_جواد (علیهالسلام)
«كَفَى بِالْمَرْءِ خِيَانَةً أَنْ يَكُونَ أَمِيناً لِلْخَوَنَةِ»
برای خیانتکار بودن انسان، همین بس که مورد اعتماد خیانتکاران قرار گیرد.
📗 الدرة الباهرة، ص۴۱؛ نزهة الناظر، ص۱۳۷
🔹مورد اعتماد دشمن!🔹
لب باز نکرده از زبان میافتی
میبینم از اوج، ناگهان میافتی
گر مورد اعتماد دشمن باشی
از چشم تمام دوستان میافتی
#محمدابراهیم_لکزیان #شعر #امام_جواد #شعر_اخلاقی #رباعی
📜 @sheraneh_eitaa