eitaa logo
شاعرانه
26.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
805 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
کم دوست داشتن را بلد نیستم. تمام زخم‌های من از دوست‌ داشتن‌های‌ زیاد من است. 📜 @sheraneh_eitaa
از آن دم که دوری وخلوت گزیدی خوشی‌ را ز بستان قلبم بریدی بر این دل همای سعادت تو بودی ولی حیف کز شانه ی دل پریدی قلم را به دستان سردت سپردم برایم تو عمری پر از غم کشیدی سرانجام عشق رسیدن اگر نیست خدایا چرا عشق را آفریدی؟ 📜 @sheraneh_eitaa
مثل مستان می روی در گوشه ی میخانه اش پادشاهی می کنی در دیده ی شاهانه اش هر کسی اندر مسیرش تک سواری می کند این مسیر و آن مسیر در هر صراطی، خانه اش ما جدا ماندیم و از راهِ مسلمانی به دور مثلِ شمعی را که هرجا گم شود پروانه اش خدمت ار باشد ز اسرار جهان،اندیشه ها آشنا ،خود می کند در پرده ی بیگانه اش خادمان در خدمتِ اربابشان دیوانه اند حیف !این خادم نشد مانند دل، دیوانه اش هر تفاوت را خدا داند ولی از من شنو با حسین(ع) هرکس تفاوت می کند کاشانه اش 📜 @sheraneh_eitaa
هر شب دلم برای تو خوابش نمی برد خوابی عمیق در بغلِ یارم آرزوست شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
از دکتر رفتن و قرص خوردن و هر روز مریض شدن خسته شدی❗❓ همیشه بی حوصله و خسته ای❗❓ همیشه استرس و اضطراب داری و افسرده ای❗❓ نمیدونی چیکار کنی تا حالت خوب بشه❗❓ من میدونم 😊 ❌❌ ریشه ی همه ی بیماریها در غلبه ی مزاج بدن هست🤔 اگه میخای مزاج شناسی و زبان شناسی بشی و مشکلاتت رو ریشه ای حل کنی درخدمتم 😊 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2544959632C431da444a7 ✅ ضرر که نداره یه سری بزن 💪💪
خورشید رخ تو چو بدیدم بسعادت چون مهر شدم طالع و چون صبح دمیدم بر پشت فلک رفتم ناگاه و چو خورشید هر ذره که بر روی زمین بود بدیدم | صبحتون بخیر و پر برکت🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
فرج یعنی دعای عهد خواندن، عهد را بستن دعا یعنی پلی از فرش تا عرش خدا بستن فرج یعنی دلِ سجاده را با اشک‌ها شستن دهان هرچه شیطان است را با ربنا بستن.. در امواج بلندِ آل یاسین غوطه‌ور بودن دلِ خود را در این طوفان به لطفِ ناخدا بستن فرج یعنی به سوز ناحیه، حق را قسم دادن دخیلِ اشک را بر تکیه‌های کربلا بستن توسل‌های ما در هر سه‌شنبه معنی‌اش این است درِ دل را به روی هرچه غیر از اِنَّما بستن خوشا مثل شهیدانِ مدافع زندگی کردن به سر سربند یا مهدی و یابن المصطفی بستن 📜 @sheraneh_eitaa
قاب خالی تلخ میخندد! چرا؟ ای همیشه آشنای لحظه‌ها خسته‌ام از این سکوت بی‌دلیل دیر شد ای بی‌ریا دیگر بیا آشنایم ای پر از یاس کبود در مرامت بی‌وفایی‌ها نبود خنده‌های قاب اشکم را ربود آن غریبه... از کجا آمد؟ که بود؟ قاب خالی ناتوانم می‌کند... سخت بازی با روانم می‌کند... تکیه بر دیوار داده نارفیق... زخمی از زخم زبانم می‌کند. او وجودش، شعرهایم را وجود، او تمام خاطراتم را سرود، قاب خالی باز می‌پرسد، رها... آن غریبه از کجا آمد؟ که بود؟ می‌توانی لحظه‌ها را سر کنی؟ چشم های خسته‌ام را تر کنی؟ تو غریبه نیستی تنهای من می توانی عشق را پر پر کنی؟ لحظه از روی خیالت می‌پرد رفتنت سیلی به صورت می‌زند نیستی مثل همیشه ناگریز موج تنها رو به ساحل می‌رود خاطرت این روزها در خاطرم هستی آنجایی که من هم حاضرم قاب خالی تلخ می‌خندد! چرا؟ قاب می‌خندد... و من هم ناظرم 📜 @sheraneh_eitaa
شده‌ست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش به غیر او که جمالش إذا تَنَفّسِ صبح است کدام نور به خورشید می‌رسد برکاتش؟.. می‌آید او که جهان روزۀ سکوت بگیرد به زیر سایۀ نهج‌البلاغۀ کلماتش ربیع‌الاول و آخر... تمام سال بهار است اگر که ریشه دواند به فصل‌ها نفحاتش کسی که گفت امام ششم به او «لَخَدِمتُه» به راستی که محال است وصف کردن ذاتش در الغدیر شریک است طبق قولِ امینی کسی که بوی «وَ عَجّل» می‌آید از صلواتش 📜 @sheraneh_eitaa
ای عشق! کاری کن که درماندند درمان‌ها برگرد و برگردان حقیقت را به ایمان‌ها چشم‌انتظارت شهرهامان کوچه در کوچه غرق خیالِ بوسه بر پایت، خیابان‌ها مستِ شب گیسوی تو، چشم سحرخیزان بی‌تاب تسبیح سحرگاهت، شبستان‌ها مهدیه‌ها دل برده‌اند از حوض مسجدها دور «ولیِّ عصر» می‌گردند میدان‌ها... پُر می‌شود شهر از نوای «آیة الکرسی» تا بگذری از زیر این دروازه قرآن‌ها... در خواب، چشمان تو را دیدند نرگس‌ها شوق گل روی تو را دارند گلدان‌ها ای در صدای مهربانت حجتی کامل! ای در نگاه روشنت اثبات برهان‌ها! هر جمعه در شهری برایت ندبه می‌خوانیم تا یوسف گمگشته! باز آیی به کنعان‌ها... 📜 @sheraneh_eitaa
sahab.gif
7.6K
میرزا سید محمد سحاب اصفهانی (درگذشته به سال ۱۲۲۹ هجری قمری) فرزند سید احمد هاتف اصفهانی و از شعرای عهد فتح‌علی‌شاه و از مداحان اوست. سحاب در علم نجوم و طب، شعرشناسى و فنون ادبى داراى اطلاعات کافى بود. در اواسط زندگى به مکه معظمه سفر کرده و بعد از بازگشت به منصب داروغگى دفتر همایون رسید. کالبد او را به امر فتحعلى‌ شاه به نجف اشرف برده و در آنجا دفن کردند. علاوه بر دیوان اشعار کتابهای «روضه البکاء» و «سحاب البکا» در مراثى حضرت سیدالشهداء و تذکرهٔ «رشحات سحاب» از او به جا مانده است. 📜 @sheraneh_eitaa
تا سازم آشنایت نا آشنا نگارا بیگانه کردم از خویش یاران آشنا را با آنکه جز صبا نیست پیکی ز من به کویش خواهم که ره نباشد در کوی او صبا را چون من کسی گذارد سر بر خط غلامیش بیرون چرا نهد کس از حد خویش پارا؟ از نو چه خواهد آرد کس را به دام عشقش با عاشقان دیرین کمتر کند جفا را با جور آن جفاجو چندان نکرده ام خو کآرم به خاطر از او اندیشه ی وفا را دردم بلای هجران درمان وصال جانان دردا که نیست درمان این درد بی دوارا گفتم که: گویم امشب تنها به او غم دل بی مدعی نیاید چون یافت مدعا را از رخ به خلق بنمود آثار صنع معبود وز خویش کرد خوشنود هم خلق و هم خدا را اکنون (سحاب) کآنجاره یافتند اغیار شادم از این که ره نیست در کوی دوست ما را 📜 @sheraneh_eitaa