حکایتی، قولی، غزلی - فصل ۶.mp3
13.29M
🎙#روایت_شب| گشتوگذاری در متون کهن نظم و نثر فارسی
قسمت ۶
📜 @sheraneh_eitaa
ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد
سیمای شب آغشته به سیماب برآمد
آویخت چراغ فلک از طارم نیلی
قندیل مه آویزه محراب برآم
دریای فلک دیدم و بس گوهر انجم
یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد..!
شبتون در پناه حق
#شهریار #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴
کیک و شکلات چربیسوز؟!؟ 😳
شاید باورت نشه امـــــا سالم و چربیسوزن و من با خوردن اینا ۲۶ کیلو کم کردم🤯 من الهه م، ۳ ماه پیش به طـور اتفاقی توی ایتا با کانال فیتشو و با مربی تینا آشنا شدم و تونستم با کاهش ۲۶ کیلـــــــــــــو لباس مورد علاقمو تو عروسی بپوشم 😇
دستور تهیه شون سنجاق این کاناله📎👇
https://eitaa.com/joinchat/1877016580C42bb5ce67b
تاره پوستمم مثل آینه شده 😍
.
برخیز دلا! که دل به دلدار دهیم
جان را به جمال آن خریدار دهیم
این جان و دل و دیده پیِ دیدنِ اوست
جان و دل و دیده را به دیدار دهیم...
| صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
گرچه از روزگار، دلخونیم
زندگی را به عشق، مدیونیم
از تو ای عشق، چشمه ی هستی
با تمامِ وجود، ممنونیم!
#حمیده_عسکری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
با پرتو ماه آیم و چون سایه ی دیوار
گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو، من سوخته در دامن شب ها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهری ات ای گل که درین باغ
چون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم
ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو وگفتن نتوانم
#شفیعی_کدکنی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
من که از بازترین پنجره
با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم!
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود.
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.
هیچکس زاغچه ای را
سر یک مزرعه جدی نگرفت .
من به اندازه ی یک ابر دلم می گیرد
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟
باید امشب بروم
باید امشب چمدانی را
که به اندازه ی پیراهن تنهایی من
جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بی واژه
که همواره مرا می خواند
یه نفر باز صدا زد سهراب!
کفش هایم کو؟
#سهراب_سپهری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
امروز چه روزی است ؟
ما خود تمامى روزهاييم ای دوست
ما خود زندگی ايم به تمامی اى يار
يكديگر را دوست می داريم و زندگی می كنيم
زندگی می كنيم و يكديگر را دوست می داريم و
نه می دانيم زندگى چيست و
نه می دانيم روز چيست و
نه می دانيم عشق چيست ...
#ژاک_پره_ور #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
اکبر نصراللهی در ۱۵ مهر ۱۳۵۵ در تهران متولد شد،
از کودکی به شعر علاقه مند بود و به صورت جدی شعر را دنبال می کرد، در سال ۱۳۸۲ با انجمن شعر و موسیقی خانه شاعران آشنا شد و این علاقه با جدیت بیشتری دنبال شد، در سال ۱۳۹۰ نخستین دفتر شعرش با عنوان سرگیجه های پیاپی را منتشر کرد، پس از آن در رشته ادبیات فارسی تحصیلات آکادمیک خود را آغاز کرد، کتاب دوم شعرش با عنوان قاب های خالی در سال ۱۳۹۴ منتشر شد که در مدت کوتاهی به چاپ دوم رسید، سه آلبوم دکلمه با عناوین؛ سرگیجه های پیاپی، قاب هالی خالی و دلبانگ را منتشر کرد، در اردیبهشت ۱۳۹۵ کنسرت دکلمه دلبانگ که نخستین کنسرت تخصصی دکلمه با صدای شاعر بود را در فرهنگسرای نیاوران به هنراه محمدرضا امیرقاسمی و گروه موسیقی برف به روی صحنه برد، اکبر نصراللهی دو مجموعه شعر در حال چاپ دارد و در آینده ای نزدیک این دو اثر منتشر خواهد شد،،
#اکبر_نصرالهی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
مانده ام
حسرت رفتن ات را
در پژواک سوت قطاری
که مرا گذاشت و دلم را مسافر کرد
این روزها در ایستگاه سرگردانی
مانده ام
و
زمان از من می گذرد
و سرگردانی من
در ایستگاه آخر
پایان ندارد
#اکبر_نصرالهی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعر طنز درد دلِ پیرزن یزدی با امام رضا علیه السلام
📜 @sheraneh_eitaa
تا که عشق تو حاصل افتادست
کار ما سخت مشکل افتادست
آب از دیدهها از آن باریم
کاتش عشق در دل افتادست
در ازل پیش از آفرینش جسم
جان به عشق تو مایل افتادست
جان نه تنهاست عاشق رویت
پای دل نیز در گل افتادست
سالکان یقین روی تو را
بارگاه تو منزل افتادست
من رسیدم به وصل بی وصفت
عقل را رای باطل افتادست
کس نگوید که این چرا وز چیست
زانکه این سِر، مشکل افتادست
فتنه عطار در جهان افکند
چاه، ماروت بابل افتادست
دل عطار بر دلت مثلی
مرغکی نیم بِسمِل افتادست
#عطار_نیشابوری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa