eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
785 ویدیو
79 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
خاک اسرائیل آرامش نمی بیند به خود با "مهاجر" یا که با"سجّیل" یا "مرصادها" آب در دلها تکان هرگز نخواهد خورد،چون تا خدا با ماست هر دم می رسد امدادها 📜 @sheraneh_eitaa
خواجه حافظ فرماید: «اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را بخال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را» در جواب او: زتبریز ارگلیمی نازک آری در برم یارا بنقش آده اش بخشم سمرقند و بخارا را چو شستی رخت در سعدی وکفشت نیست در پاتنگ غنیمت دان نسیم آباد و گلگشت مصلا را من از آن نقش ابریشم که چنگی داشت دانستم که از سر خلعت تشریف بیرون آورد ما را میارا رخت والا از غداد مشک ولاوسمه بآب ورنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را زسر بقچه الباس اهل بخل کمتر پرس که کس نگشود و نگشاید بحکمت آن معما را فغان کاین موزه بر جسته و نوروزی چته چنان بردند صبر از دل که ترکان رخت یغما را سخن گوقاری از لولوی گوی پیش و از وحبر که برنظم تو افشاند فلک عقد ثریا را 📜 @sheraneh_eitaa
یادبود مجازی سید حسن نصرالله 👇👇👇 🔗 https://fatehe-online.ir/7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میلاد حبیبی ۲۸ شهریور ۱۳۷۳ در اصفهان متولد شد. او از کودکی به شعر و ادبیات علاقه‌مند بود و اولین سروده‌هایش به همان دوران باز می‌گردد. وی فارغ‌التحصیل رشتۀ حسابداری در مقطع کارشناسی است. حبیبی علاوه بر شعر کلاسیک در عرصه ترانه و نوحه نیز فعالیت دارد. از موفقیت‌های او برگزیده شدن در کنگره‌های ملی شعر است 📜 @sheraneh_eitaa
به دست شعله‌های شمع دادم دامن خود را مگر ثابت کنم پروانه‌مسلک بودن خود را اگر تقدیر، تن دادن به فرمان زلیخا بود همان بهتر که دست گرگ می‌دیدم تن خود را تو را ای عشق از بین هوس‌ها یافتم آخر شبیه آنکه در انبار کاهی سوزن خود را اگر این‌بار رو در رو شدم در آینه با خود به آهی محو خواهم کرد تنها دشمن خود را بگو با آسمان بغض‌دار پیرهن از ابر برای گریه کردن پاره کن پیراهن خود را به امّیدی که شاید بگذری از کوچه‌ام یک‌شب به در آویختم فانوس هر شب روشن خود را 📜 @sheraneh_eitaa
زمانه هوادار گرگ است تو شیری و داغت سترگ است بزرگی! بزرگی! بزرگی! بزرگی و سوگت بزرگ است. 📜 @sheraneh_eitaa
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی میلاد حبیبی در دیدار شعرا با رهبری 📜 @sheraneh_eitaa
ای مجاهد بال بگشا نوبت پرواز شد می روی با رفتنت غم نامه ی ما باز شد ای نفس های تو امید بهاری تازه تر فصل پاییز است و گل ریزان ما آغاز شد 📜 @sheraneh_eitaa
ای نخل رشید، پر ثمر خواهی شد ای مرد شهید، خوش‌سفر خواهی شد آیات خدا مرگ ندارد هرگز ای سورهٔ نصر، زنده‌تر خواهی شد 📜 @sheraneh_eitaa
ای بصفا انجمن آرای حسن حسن ز رویت بتماشای حسن جعد سمن سای تو آشوب زای لعل گوهر زای تو یاقوت سای آهوی صیاد تو رضوان شکار سایه بالای تو طوبی نگار طاق دو ابروی تو محراب ناز عجز بمحراب وی اندر نماز طاعتیاتند دو ابروی تو سجده کنان در حرم روی تو چون صفت آن لب خندان کنم داغ طبر زد نمک افشان کنم بر شکن سنبل عنبر اسیر نسبت جعد تو فشاند عبیر چون بحریم چمن یاسمن برشکنی سنبل تر بر سمن از هوس سلسله عنبرین نور شود سایه شکن بر جبین حسن ترا اهل عمل فتنه زای دشمنی آرای و عداوت گزای غمزه روان سوز دل مستمند عشوه بی ماتم او نخلبند بسکه بهر گوشه چشم سیاه غمزه نشانی بکمین نگاه ابرویت از ناز کمان کرده زه هر سر موئی و دو عالم گره چشم تو بیمار تر از عبهر است بسکه برو غمزه هجوم آور است شاهد حسن تو تغافل پسند حجله ناز تو بغایت بلند سوی تو صد نوبت اگر بنگرم نیم نگاهست چو جمع آورم ای دلت آسوده غمخوارگی خارمنه در ره نطارگی از چمنی کزویت این رنگ و بوست اصل بهار چمنت فرع اوست رنگی از آن با گل رعنای تست بوی از آن یاسمن آرای تست این چمن لاله که پرورده عاریت از باغ کسی کرده لاله مپوشان که ز باغ تو نیست وین چمن از بهر فراغ تو نیست گر نبود عشق هوا گیر حسن کو هنر عشق و چه تأثیر حسن سنگدلی مایه دل سردیست غنچه غم را سبب زردیست دل مشکن عهد و وفا تازه کن می مکش اندیشه ز خمیازه کن حسن تو مغرور بآواره چند ناز تو بیگانه ز اندازه چند برگی و رعنائی باغ از خطاست باغ چنان برگ چنین کی رواست رنگ جوانی زچمن شسته گیر سنبل شبگون سمن شسته گیر آه که این نامه بغایت رسید فصل بهاران بنهایت رسید باد خزان میل وزیدن کند آب سمن میل چکیدن کند آب لب لاله بچیند نسیم در حرم غنچه بمیرد شمیم برگ و برحسن بیغما رود روح شهیدان بتماشا رود حسن برافشانده متاع از کساد گوهر دل غوطه زنان در مراد بی ادبی از می امید مست وز ثمر لطف تو کوتاه دست طره گشا بانگ زنان کی صنم وی گهر حسن بدرج عدم آینه بستان و نگاهی بکن یاد جوانی کن و آهی بکن باغ ترا کو اثر از آب و رنگ شهد ترا کو بنوازش درنگ جلوه گری های لب بام کو نیم نگاهی بصد ابرام کو حرفی و آرایش صد ناز کو نازی و تعمیر صد اعجاز کو ریزد از اینگونه سخنهای تلخ غره شرم و ادب آرد بسلخ این ثمر کجروشیهای تست ورنه کرا طاقت ایذای تست نغمه بلبل چمن آرای باغ گل به تبسم طلبد صوت زاغ بلبل دستان زن باغت منم زیب ده سینه بداغت منم نغمه گشای چمنت صوت زاغ عطسه زن بوی گلت هر دماغ جلوه گه سبزه بخس داده منصب طوبی بمگس داده حسن در آغوش هوس تابکی غیرت سیمرغ و مگس تابکی گو چمنت صوت کلاغی بدار باغ تو گو نغمه زاغی بدار در چمن روضه خسی گو مباش چند نمک بر جگر بیخراش صد مگس شیفته انگبین رم کند از جنبش یک آستین آتش اگر شعله فروزد هزار جوشش پروانه بود برقرار مقصد پروانه هستی گداز در قدم شمع بود سوز و ساز شعله بوی در زدن از خامیست زانکه مرادش همه ناکامیست ور مگس آمد بر شمع از کمین مست ز مومش طمع انگبین در عرق الماس گذارم بقند لیک بود شربت من نوشخند این نفس بسته بناموس عهد زهر نمائیست فروشنده شهد وای که بس بیهده رنجیده وین نفس تلخ پسندیده تلخ دم من بمذاقت بسنج گر نکنی آشتی از خود مرنج تلخ سخن شو که دعا می کنیم جنگ ترا صلح فدا می کنیم حیف که هر خون که بود در دلم چون حرم خاک شود منزلم لاله که رنگ ورق از خون دهد از جگرم چیند و بیرون دهد زین سخنان ننگ غرض دور دار بی ادبیهاست تو معذور دار عرفی از این زمزه ات ننگ باد عود مجازت عدم آهنگ باد صورت آئینه پرستی که چه بوی میت نازده مستی که چه وای اگر چهره بود در نقاب باز دهد آینه این رنگ و آب هر چه در این دایره صورت پذیر هر که در این مرحله آرام گیر دل به کسی ده که به خود قائمست جلوه معشوقی او دائمست 📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق وقتی آغاز می‌شود که نور مانندِ مرده‌یی نقاب‌دار بر تنهایی ناگزیر می‌تابد. زیرا عشق به ساده‌گی چنین است: شکلی از آغاز که پشتِ پایان‌ها سرسختانه پنهان شده است. 📜 @sheraneh_eitaa