#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
میان هیزمِ نمرودها «خورشیدْسوزان» بود
خلیلالله، بین شعله؛ آتش در گلستان بود
زمین از گریهی نوحالائمه غرقِ دریا شد
هوای کشتیِ سُکّانِ دین درگیرِ طوفان بود
مسلمانظاهران رفتند، جنگِ آیهی تطهیر
نبردی که در آن سوزاندنِ آیاتِ قرآن بود
دوباره هتکِ حرمت کرد، از آل رسولالله
که گفته از جسارتهای قبل "آتش" پشیمان بود ؟!
هوای آسمان وحی، خیس از ابرِ دودآلود
میان خانهی فرزندِ کوثر روضهباران بود
گلابِ باغِ گل را در اجاقی داغ، جوشاندند
گلابی که شمیمِ اشکهای یاس و ریحان بود
در و دیوار و دود و آتش و ترسِ زن و فرزند ...
به قابِ مقتلِ تصویریِ مادر نمایان بود
به هر سو میدوید؛ انگار، مادر بود در شعله
فضای صحنِ مقتلخانهاش آیینهبندان بود
هوای ناجوانمردانه، داغ و تشنگیهایش -
- دلش را برد، آنجا که غریبی سخت عطشان بود
گریزِ روضه شد عمامهای که شعلهور میشد
به یاد معجری که نیمسوز از خیمهسوزان بود
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
منسبِ ذرّیه خیرالنّسا را داشتی
صادقانه سیره شیرِ خدا را داشتی
در تمام عمر، غیر از مسجد و درس و حدیث
حضرتِ شیخ الائمه! تو کجا را داشتی؟!
شد حسینیّه تمام خانه ات؛ با جان و دل
روضه میخواندی و داغ کربلا را داشتی
هم محرّم، هم تمام ماه های سال را
یاد جدّت بودی و حال عزا را داشتی
اشک، جاری میشد از چشمانِ تو بی اختیار
داغ سقّا و غم «أدرک أخا» را داشتی
عدّه ای نامرد با پایِ پرهنه بردَنت
در گلویت آه و بغض بیصدا را داشتی
جان سپردی کنج بستر، پیکرت غارت نشد
خوب شد انگشتر و بر تن عبا را داشتی!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
میان هیزمِ نمرودها «خورشیدْسوزان» بود
خلیلالله، بین شعله؛ آتش در گلستان بود
زمین از گریهی نوحالائمه غرقِ دریا شد
هوای کشتیِ سُکّانِ دین درگیرِ طوفان بود
مسلمانظاهران رفتند، جنگِ آیهی تطهیر
نبردی که در آن سوزاندنِ آیاتِ قرآن بود
دوباره هتکِ حرمت کرد، از آل رسولالله
که گفته از جسارتهای قبل آتش پشیمان بود ؟!
هوای آسمان وحی، خیس از ابرِ دودآلود
میان خانهی فرزندِ کوثر روضهباران بود
گلابِ باغِ گل را در اجاقی داغ، جوشاندند
گلابی که شمیمِ اشکهای یاس و ریحان بود
در و دیوار و دود و آتش و ترسِ زن و فرزند ...
به قابِ مقتلِ تصویریِ مادر نمایان بود
به هر سو میدوید انگار، مادر بود در شعله
فضای صحنِ مقتلخانهاش آیینهبندان بود
هوای ناجوانمردانه داغ و تشنگیهایش
دلش را برد، آنجا که غریبی سخت عطشان بود
گریزِ روضه شد عمّامهای که شعلهور میشد
به یاد معجری که نیمسوز از خیمهسوزان بود
🔸شاعر :
#رضا_قاسمی
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق
ما مانده ایم و این همه میراثِ فاخِر
گنجینه ای از قال صادق، قال باقر(ع)
شرحی حدیثِ ناب و زیبا و نفیس از
آن جویبارانِ زلال و پاک و طاهر!
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان
آخر رسید روی لبش جان، کشان کشان
سِنّی گذشته بود از او و توان نداشت
میرفت پابرهنه، شتابان، کشان کشان
مانند مادرش چقدَر خورد بر زمین
با زانوان خسته و لرزان، کشان کشان
در کوچه بُرده شد به روی سنگ های سخت
با ریسمان؛ تشیّع و عرفان...کشان کشان
در پشتِ سر برای دو دستان زخمی اش
خون گریه کرد عالم امکان، کشان کشان
میرفت زیر پا و دلم تکه تکه شد
پایِ عبایِ مشکیِ ایشان، کشان کشان...
پشتِ امام ِ صادقمان(ع) تازیانه خورد
افتاد لرزه بر تنِ قران، کشان کشان
شیخ الائمه(ع) را شبِ تاریک، روی خاک
بردند پشت مرکبِ عریان، کشان کشان
جانم فدای جدّ غریبش که نیزه خورد
افتاد از دهان دو سه دندان، کشان کشان
آمد نفس زنان، نه که با پا! به دست شمر(لع)...
در قتلگاه! سیدالعطشان کشان کشان!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
فرو می ریزد امشب از نگاهت بغضِ سنگینم
چنان محصور در اشکم که جایی را نمی بینم
دلم خون است از صحن و سرای بی نشانِ تو
تو می بینی که می سوزم تو می دانی که غمگینم
رواقت را تصوّر می کنم در خاطرم گاهی
دلم می خواهد آنجا رو به روی روضه بنشینم
پُرم از گریه آری مقتلِ تاریخِ اندوهم
که من مجموعه ای از دردهای تلخِ دیرینم
در آغوش دعا می گیرم امشب آن ضریحت را
به گردش در طوافم تا سحر فریادِ آمینم
دلم می خواهد اینجا معتکف باشم کنارِ تو
که بی شک می رسد از سمتِ چشمانِ تو تسکینم
جهانم از تو آباد است دنیای منی بی شک
تویی آرامشِ جانم تویی آن دین و آیینم
چنان دلگرمِ آن لطفِ فراوانم که می گویم
همین یک شعر در وصفِ تو خواهد کرد تضمینم
اگر بیتی نباشد حاوی مدحِ تو ننویسم
اگر جایی نباشد محفلِ ذکرِ تو ننشینم!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
در محضرت اصول صداقت به هم نخورد
جمله که هیچ واو روایت به هم نخورد
ای در خدا فنا شده، بر دیدن شما
هفتاد سال پلک عبادت به هم نخورد
در وقت سر نگونی آن قامت بلند
من مانده ام چگونه قیامت به هم نخورد
آتش زدند و هلهله کردند پس چرا
پلک امام این همه مدت به هم نخورد
آتش گرفت گرچه دری بین کوچه ای
اما شبیه قبل به سرعت به هم نخورد
من مطمئنم این در از آن در، تقیه کرد
حتی اگر که خورد به شدت به هم نخورد
حتی اگر که خورد، نشد محسنی شهید
این بار داستان امامت به هم نخورد
دیوار و سنگ و کوبه ی در هرچه بود که
پهلو و میخ از دو سه قسمت به هم نخورد
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
السلام ای دل و دلدار اباعبدالله
ششمین سید و سالار اباعبدالله
همه با دیدن تو یاد حسین افتادند
ای حسینیه سیار اباعبدالله
ما حسینی شدگان ِ نفس گرم توایم
به تو هستیم بدهکار اباعبدالله
کار تو داده نتیجه چه قیامت کردند
اربعین لشکر زوار اباعبدالله
در و دیوار مدینه ز غم بی کسیت
می زند تا به ابد زار اباعبدالله
مادری بودی و کوبید در ِ بیت ِ تو را
آتش آن در و دیوار اباعبدالله
یعنی از آن همه شاگر در آن شب آقا
یک نفر با تو نشد یار اباعبدالله ؟!
تا که بستند دو دستان تو را شد زنده
غربت حیدر کرار اباعبدالله
تو علی گشته ای و ابن ربیع هم قنفذ
وای از این همه تکرار اباعبدالله
این چه سری است که شد ذکر لبت وا اماه
با زمین خوردنت هر بار اباعبدالله
سر ِ پیری گذر ِ تو به چه جاها افتاد
وای از آن همه آزار اباعبدالله
هر چه هم بر سرت آمد دم آخر ز عطش
چشم های تو نشد تار اباعبدالله
خواهر تو نشد ای شاه برای پسرت
در دل شعله پرستار اباعبدالله
کفنت خار بیابان نشد و بی تو نرفت
دخترت بر سر بازار اباعبدالله
🔸شاعر:
#محمدحسین_رحیمیان
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
سلام ای مصحفِ توحیدِ سرمد
سلام ای صادقِ آلِ محمد (ص)
سلام ای آنکه نورِ راستینی
به جانها قبله ی اهلِ یقینی
لسانِ حکمتت موجی خروشان
زلالِ چشمه ات جاری و جوشان
لبت مملوِ تسبیحِ خداوند
دلت با مهرِ شیعه خورد پیوند
طنینِ عشقِ تو پیچیده در جان
به اوجِ عزت آمد عقل و عرفان
تویی پایه گذارِ مکتبِ عشق
شکوه و اقتدارِ مکتبِ عشق
حضورت جلوه ی تفسیرِ روشن
نگاهت عطرِ نابِ باغ و گلشن
طلوعِ صبحِ زیبای جهانی
مباهاتِ تمامِ شیعیانی
دو چشمانت زلالِ نور و دانش
تو دستانت پُر از شوقِ نوازش
درختِ علم سیراب از کلامت
بلند آوازهی شیعه به نامت
طلوعِ فجرِ تو چه صادقانه است
سراسر دلربا و عاشقانه است
تو در باغِ ولایت ریشه داری
زلالِ نور در اندیشه داری
مزارت مهبطِ افلاکیان است
تجلیگاهِ قلبِ عاشقان است
شعاعِ پُر فروغت تا به خورشید
حدیثِ ماندگارت باغِ توحید
دریغا که تویی از عشق محروم
تمامِ عمرِ خود مظلومِ مظلوم
فراخِ سینهات سرشار از نور
به چشمانِ جهالت لیک محصور
اگر چه عشقِ دریا جاودان است
گلستانِ دلت امّا خزان است
طلوعت سبز ای والفجرِ صادق
کلامت نور ای قرآنِ ناطق
شکوه و با وقاری تا همیشه
به دلها ماندگاری تا همیشه
غریبانه تو را می خوانیم ای نور
به پای عشقِ تو میمانیم ای نور
زمین از داغِ تو گشته سیه پوش
بقیع در ناله های سرد و خاموش
کبوتر ها مقیمِ خانه ی تو
تو شمعی و دلم پروانه ی تو
مدینه ای دیارِ زخمِ دیرین
شرارِ شعله های آتشِ کین
تمامِ کوچه هایت بوی دود است
به بستر مادری رویش کبود است
اگر چه در میانِ خون نشسته است
ولی قبرِ تو را با اشک شسته است
بگو آن ماهِ خفته زیرِ گِل را
به آتش می کشد داغِ تو دل را!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
_______________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
ای جلوه ی حقایق، مولا امامِ صادق
گشتی ز کینه پرپر، ای لاله ی شقایق
رنگِ عزا گرفته، امشب تمامِ عالم
از داغِ این مصیبت، در آه و شور و ماتم
شد کشته ی عداوت، از زهرِ بغض و کینه
آقا امامِ صادق، سبطِ رسولِ خاتم
شهرِ مدینه یکسر، در اوجِ غم به سر شد
شالِ عزا به سر کن، چون شیعه بی پدر شد
خورشیدِ دین و عترت، یکباره گشته خاموش
آقا امامِ کاظم، زین غصه نوحه گر شد
ای جلوه ی حقایق، مولا امامِ صادق
گشتی ز کینه پرپر، ای لاله ی شقایق
صادق همان طلوعِ خورشیدِ کائنات است
حقّا که هر دو عالم او کشتیِ نجات است
جانِ تمامِ عالم قربانِ آن گلی که_
هر پرتو جمالش آیینه ی حیات است
روحی دوباره بخشد، بر اقتدارِ شیعه
باشد ز بعدِ جدٌش، دین نزدِ او ودیعه
با جان و دل بها داد، بر مکتبِ شریعت
بر شیعیان عطا کرد او بهترین هدیه
ای جلوه ی حقایق، مولا امامِ صادق
گشتی ز کینه پرپر، ای لاله ی شقایق
پشتِ امامِ کاظم از داغِ او شکسته
سرتاسرِ وجودش آوارِ غم نشسته
آلاله ای خزان شد، از باغِ آلِ طاها
از داغِ این مصیبت، حبل المتین گسسته
امشب نوا وُ ناله، لبریز شد به سینه
بویِ عزا گرفته، سرتاسرِ مدینه
زهرِ عدو چِه کرده، با جسمِ مهربانش
جان مےدهد به جانان، آن ماهِ بی قرینه
چشم از جهان فرو بست، آن آفتابِ ثانی
جز رنج و غم ندیده در دارِ زندگانی
بس که ز دست کافر، او رنجها کشیده
رفت و دگر وداع کرد با این جهانِ فانی
شد کشته ی عداوت، مولا امامِ صادق
در گلشنِ امامت، پرپر شده شقایق
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
_______________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
دلیكه سوخت وشد دود وگشت خاكستر
خزان لگد زدوشد ياس ديگری پرپر
دوباره پيكر پاكی كبود شد از زهر
دوباره تيغ عطش پارهپاره كرد جگر
سرای سوخته را باز هم عدو سوزاند
دوباره تازه شده داغ دود وآتش و در
ميان شعله فتاده خليل آل علی
چه آتشی كه شرر زد به قلب پيغمبر
امام صادق وسجاده وتهجد واشك
شب وتهاجم خصم وجسارتی ديگر
پياده، ازنفس افتاده، دست بسته امام
سواره، ابن ربيع سيه دل كافر
بهرقدم كه زمين خورد، چونكه برميخاست
بهياد پهلوی مجروح، گفت: ای مادر
ميان طعنه ودشنام وناسزای عدو
دلش شكست به احوال زينب مضطر
شنيد زخم زبان، هرچه ياعلی میگفت
مدينه ياس دگر ديد، رنگ نيلوفر
زداغ غربت قبر تو شيعهات دارد
دلی شكسته وقلبی كباب و ديدهء تر
هلاك میشود آل سعود از آه
دلی كه سوخت وشد دود وگشت خاكستر
🔸شاعر:
#سعید_نسیمی
_______________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
عمریست زیر منت شیخ الائمه ایم
ما شیعه ایم و امت شیخ الائمه ایم
سرشار از محبت شیخ الائمه ایم
ریزه خور کرامت شیخ الائمه ایم
ما را ولاش سینه زن و بی قرار کرد
بر کشتی نجات حسینی سوار کرد
آقا اگر نبود که آدم نمی شدیم
از دودمان بانوی عالم نمیشدیم
این گونه بی قرار محرم نمی شدیم
دیوانه علامت و پرچم نمی شدیم
او عمر خود گذاشت که عاشق ترین شدیم
خواندیم "قال صادق" و روضه نشین شدیم
امشب دلم گرفته برای بقیع او
خون گریه می کنم به هوای بقیع او
جان مرا گرفته عزای بقیع او
امشب به یاد حال و هوای بقیع او
در مجلس مصیبت او گریه می کنیم
با فاطمه به غربت او گریه می کنیم
هم ماجرای آن در و دیوار زنده شد
هم ماجرای آتش و مسمار زنده شد
هم بی کسی حیدر کرار زنده شد
هم کینه مغیره و اشرار زنده شد
ابن ربیع مثل مغیره است؛ بی حیاست
کارش همیشه طعنه و آزار و ناسزاست
ظالم، شکست حرمت بیت الحرام را
لج کرد و برد پای پیاده امام را
آن مرد سالخورده ی والا مقام را
شاه بزرگ زاده با احترام را
او روی اسب و پای پیاده امام دین
در کوچه ها دوباره علی می خورد زمین
واویلتا به کوچه کشیده است ماجراش
خاکی شبیه چادر زهراست جامه هاش
این حلقه های اشک، گرفته ره نگاش
افتاده است لرزه چرا بین دست و پاش
پای پیاده ناله زند، یاد عمه هاش
این پیرمرد، شهر مدینه است کربلاش
شکر خدا که شهر مدینه سنان نداشت
خولی و زجر و حرمله و ساربان نداشت
سیلی برای دختر شیرین زبان نداشت
بزم شراب داشت، ولی خیزران نداشت
شکر خدا که در جگرش نیزه ها نرفت
بعد از شهادتش بدنش زیر پا نرفت
🔸شاعر:
#محمدحسین_رحیمیان
_______________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
قسم به غربت خاكي كه فوق تفسير است
هواي شعر براي بقيع دلگير است
نفس كشيدن بين غبارها سخت است
سرودن از حرم بي مزارها سخت است
چگونه شعر بگويد دلي كه مي گيرد
الا بقيع! چرا شاعرت نمي ميرد
قرار نيست تو را بي سبب بهانه كنم
ولي بگو كه دلم را كجا روانه كنم
كبوتري كه در اين خانه لانه داشته است
در آستان رضا آشيانه داشته است
چگونه باخبر از آن سراي درد و غم است
دلش خوش است كه نامش كبوتر حرم است
بقيع، سامره و كربلا و مشهد نيست
در اين سرا خبري از رواق و گنبد نيست
بقيع مثل نجف نيست تا كه مهمانش
به راحتي بنشيند ميان ايوانش
ولي بقيع، بهشتي ست با چهار مزار
بقيع مژده سالي ست با چهار بهار
چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم
چهار قبر غريب از چهارده معصوم
فقط ميان بقيع است اين قرار و تمام
به يك سلام شوي زائر چهار امام
ولي نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز
به سينه حسرت عرض سلام مانده هنوز
سلام از عمق دل ديده اي كه پُر ابر است
به مادري كه بدون حرم نه بي قبر است
اگر سلام تو آتش به سينه ات افروخت
از آن دري ست كه روزي ميان آتش سوخت
مرا ببخش! نمي خواهم آتشت بزنم
چگونه گويم از آن روز، خاك بر دهنم
ز هرُم شعله ي در ياس را كه پژمردند
در آن هجوم علي را به ريسمان بردند
ميان تلخي آن صحنه ي غبارآلود
شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود
از آن غروب غم انگير چند سال كذشت
كه باز خاطره ي كوچه از خيال گذشت
مدينه همدم اندوه دودمان علي ست
و باز شاهد مردي ز خاندان علي ست...
...كه باز آمده آتش در آستانه ي او
هزار شكر كه محسن نداشت خانه ي او
رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند
امام صادق هفتاد ساله را ببرند
تصورش چقدر سخت مي شود اي واي
بزرگ طايفه در كوچه مي دود اي واي
كسي نگفت مگر پيرمرد بردن داشت؟!
تن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟!
ميان گريه ي آرام او بلند نخند
به دست بي رمقش لااقل طناب مبند
ميان سينه ي او روضه ي مدينه به پاست
طنين روضه اش از واي مادرش پيداست
عزيز فاطمه را بي اراده مي بردند
همه سواره و او را پياده مي بردند
دويد و از نفس افتاد پشت آن مركب
دويد و از نفس افتاد گفت يا زينب
اگرچه رفت ولي قامتش خميده نبود
به ني مقابل چشمش سر بريده نبود
اگرچه رفت ولي سلسله به شانه نداشت
به جاي جاي تنش رد تازيانه نداشت
🔸شاعر:
#محمدعلی_بیابانی
_______________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
به شکّ فقه یقین شد امام جعفرصادق
ثمن صدیق وثمین شد امام جعفرصادق
پس از پیمبر اکرم به خُلق از نظر خَلق
محمد ششمین شد امام جعفرصادق
به وقت جهل چنان شد اگر پیمبر اکرم
به روز فقه چنین شد امام جعفرصادق
نشست دروسط منبر سَلونی و اینسان
بر آن رکاب نگین شد امام جعفرصادق
شبیه حضرت زهرا در آن جهنم کوچه
خودش بهشت برین شد امام جعفرصادق
شکست پشت درآنجا بجای حضرت زهرا
خمید وجایگزین شد امام جعفرصادق
شد افتخار برایش که در مصائب مادر
به او شبیهترین شد امام جعفرصادق
میان معرکه چون شد نگاه شیخالائمه؟
که صورتش پر چین شد امام جعفرصادق
بهگریه گشت بدنبال گوشوارهء مادر
همینکه نقش زمین شد امام جعفرصادق
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
_______________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
مگر رسول به وصفش بیان کند سخنی
که وصف ذات خدا نیست کار همچو منی
جواب هرچه که باشد نوازش است مرا
خدا کند بنوازد مرا ولو به «لن» ی
بساط حوزه کرم میکند، چه ذوالکرمی
بساط روضه عطا میکند، چه ذوالمننی
به دست شیخالائمه غدیر جان بگرفت
بله؛ غدیر جوان شد ز بادهء کهنی
ببین حدیث حدیث وببین که بحث به بحث
چگونه یک تنه رفته به جنگ تن به تنی
به جعفر بن محمد بگو بسوز وبساز
مباش فکر حرم گر نوادهء حسنی
سیاهتر ز همه روزگار پروانهست
اگر که شمع بسوزد میان انجمنی
نخست آنچه صدا میکند سر زانوست
اگر کشیده شود ناگهان سر رسنی
ببین چه برسرزن یا که مرد میآید
طناب را بکشی، تازیانه هم بزنی
عبا نداشت که ازخجلتش بسر بکشد
پناه برد به یک آستین پیرهنی
چه سخت میگذرد مرد آبروداری
طی طریق کند با غلام بددهنی
اگرچه سوخته در جای شکر آن باقیست
که میخ در نگرفته به گوشه بدنی
اگرچه از نفس افتاده باز هم راضیست
که بین کوچه نیفتاده است هیچ زنی
چه حرفها نشنید و چه چیزها که ندید
شکستهدل شد و آمد ولی چه آمدنی
غریب نیز از اینجا نمیرود عریان
برای تو کفن آوردهاند، عجب کفنی
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
_______________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
همه ى شهر غرق خوابند و
پير ميخانه بى قرارِ خدا
پيرمردى كه مادرش زهراست
بوده از كودكى بهار خدا
باز هم كوچه ى بنى هاشم
باز هم دود و آتش و هيزم
اُف به دنياى بى وفاى شما
اُف به اين بى حيايىِ مردم
خانه آتش گرفت اين دفعه
دست هايش به ريسمان بستند
در آتش گرفته را اينبار
بى هوا روى كودكان بستند
بر سرش داد مى كشد نامرد
تا كه عمامه بر سرش نكند
من بميرم!قبول كرد آقا
تا جسارت به مادرش نكند
او سوار و پياده در پى او
مى دود پير مرد آل على
پا برهنه بدون نعلينش
شده تكرار درد آل على
هى زمين خورد پيش چشم همه
غم او تا به كربلا مى رفت
ناگهان ياد عمه اش افتاد
داد او تا خرابه ها مى رفت
عمه بود و يتيم هاى حسين
عمه بود و جماعتى خوشحال
عمه بود و سرشكسته ى او
عمه بود و قصه ى گودال
آه گودال و جسم بى رمقى
كه نگاهش به آسمان ها بود
عده اى استخاره مى كردند
بين خولى و شمر دعوا بود..
🔸شاعر:
#آرمان_صائمى
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق
نور بارد بر مزارِ بی چراغِ او که چون_
راهِ حق را تا ابد بر ما معیّن کرده است
چون که باشد جعفرِ صادق امامِ شیعیان
مذهبِ ما را به نامِ خود مزیّن کرده است!
#هستی_محرابی
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مناجات_امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
@shere_aeini
ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سُفره ی احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
ای کاش فقط بی سر و سامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد
زان روز چو آهوی بیابان تو بودم
طوفان عجیبی ست؛ غمِ عاشقیِ تو
چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
ای گنبد تو عشق، منِ خسته دل ای کاش
چون کفتر پر بسته ی اِیوان تو بودم
یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست
ای کاش زِ زُوّار خراسانِ تو بودم
🔸شاعر:
#مهدی_صفی_یاری
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مناجات_امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
@shere_aeini
نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن
با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن
ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر
ضامن آهو شنیدن، بعد از آن "یا هو" زدن
در شلوغیها دو تا آرنج خوردن بیهوا
مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن
آری آداب خودش را دارد اینجا عاشقی
جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن
امتحانی کن؛ ببین اینجا چه حظّی می دهد
یا علی گفتن به وقتِ دست بر زانو زدن
شمعها! نجوای با خورشید می دانید چیست؟
اشکهای بیصدا باریدن و سوسو زدن
هفت دوری نیست حجّ ما فقیران، این طواف
دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن
بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد، ببخش
دست و دل لرزیده وقت طرح این آهو زدن
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مناجات_امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
@shere_aeini
يك عمر مي شود كه گرفتار اين درم
گر جاى ديگرى بروم خاك بر سرم
دارم هميشه منّت خدمت در اين حريم
اين افتخار بس كه در اين باب، نوكرم
تا وقت مرگ دم ز ولاى تو ميزنم
ذكر رضارضاست نفسهاى آخرم
تنها تويى طبيب، در آنجا كه درد هست
تنها تويى حبيب، زمانى كه مُضطرم
حال و هواى هيچ كسي در سرم مباد
كنج ضريح هست زمانى كه در برم
اسم شما چكيده ى ايمان و آبروست
بر هرچه غير حُبّ شما هست كافرم
با جان من عجين شده مِهر شما، و اين
باشد ز پاكى و اثر شير مادرم
از كودكى كبوتر اين بام بوده ام
آقا نده حواله به يك بام ديگرم
با گوشه ى نگاه شما ميرسم به عرش
هستم كبوترى كه چو سيمرغ مى پرم
پرواز در هواى شما اوج عزت است
مرغ بهشت هستم و اين است باورم
هر روز بى گمان دل من زائر شماست
فارغ ز بهمن و دى و مرداد و آذرم
🔸شاعر:
؟؟؟؟
__________________________
🔹 اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مناجات_امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
@shere_aeini
زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد
شور و حالم قیل و قالِ کوچه و بازار شد
هرکسی عُمّان نخواهد شد مگر در خانه ات
در حرم بودم، دلم گنجینه ی اسرار شد
از گداها شهر ما یکباره خالی تر شد و
در حرم کم کم گداهای شما بسیار شد
چون دلش میخواست راه گفتگویش وا شود
زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد
پیش تو فرقی ندارد حال دارا با ندار
هرکسی بار دعا آورد، بارش بار شد
یک ضمانت کردی و صیاد آهو را رهاند
چاقوی صیاد از آن تاریخ،ضامن دار شد
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
بر در دوست به امید پناه آمدهایم
همره خیل غم و حسرت و آه آمدهایم
چون ندیدیم پناهى به همه مُلک جهان
لاجرم سوى رضا بهر پناه آمده ایم
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#دهه_کرامت #مدح_حضرت_معصومه
@shere_aeini
عمری غبار حضرت معصومهایم ما
تا در جوار حضرت معصومهایم ما
هرچند بار حضرت معصومهایم ما
در سایهسار حضرت معصومهایم ما
اهل دیار حضرت معصومهایم ما
ای آرزوی پنجره فولاد آمدیم
ای قبلهگاه طاق گوهرشاد آمدیم
بر خاک بوسه داده و بر باد آمدیم
بابالجواد حاجت ما داده آمدیم
حالا کنار حضرت معصومهایم ما
تا نور میدمی به تمام چراغها
رد میشویم مثل نسیم از رواقها
معراج میرویم به دوش براقها
فریاد میشویم از این اشتیاقها
دل بیقرار حضرت معصومهایم ما
ما را که عمر نوح دمی نیست پیش تو
ما گشتهایم هیچ غمی نیست پیش تو
شاه وگدا زیروبمی نیست پیش تو
یاد بهشت جرم کمی نیست پیش تو
محو بهار حضرت معصومهایم ما
روحالامین که حاجب دولتسرای توست
از خادمان کعبهء دارالشفای توست
توکیستی که صحن رضا درهوای توست
ایوان طلا هوایی گنبد طلای توست
شکرش دچار حضرت معصومهایم ما
با لطف مادرانهات احیا شدیم شکر
برکه نه، رود نه، دریا شدیم شکر
مولا نگاه کرده و آقا شدیم شکر
ذریههای حضرت زهرا شدیم شکر
ایل و تبار حضرت معصومهایم ما
بانو! اگرچه پیش تو خشت محقریم
از خشتهای خانهء موسیبنجعفریم
عمریست از کنار شما لقمه میبریم
از صحن جامع آمدهایم و کبوتریم
سجدهگزار حضرت معصومهایم ما
ما را نشان گرفت اگرچه ملال غم
هرچند پُر شده همهجا قیل وقال غم
ما را گره زدند به پرهای بال غم
ما را گره زدند ولی بیخیال غم
تا خاکسار حضرت معصومهایم ما
تا سرسپردهء علم زینبیهایم
سر میدهیم و مرد غم زینبیهایم
ما از غبار محترم زینبیهایم
ما کشتهمردهء حرم زینبیهایم
چون ذوالفقار حضرت معصومهایم ما
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#دهه_کرامت #مدح_حضرت_معصومه
@shere_aeini
دلم سه شنبه شبی باز راهی قم شد
کنار درب حرم، بین زائران گم شد
نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد
دوباره شیفته ی رنگ زرد گندم شد
به یاد مشهد و باب الجواد افتادم
سرود عاشقی ام، یا امام هشتم شد
به محض بردن نام امام آینه ها
لبان آینه هایت پر از تبسّم شد
به استحاله کشاندی مرا به لبخندی
دوچشم مملو اشکم، دو خمره خم شد
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
از آب شور حرم، شوق و شور می گیرم
وضو برای تشرّف به طور می گیرم
ستاره ام، که در این آسمان ظلمانی
از آفتاب حضور تو نور می گیرم
چقدر زائر عاشق! شبیه کودکی ام
ضریح مرقدتان را به زور می گیرم
چه افتخار عظیمی ست آمدی اینجا
عجیب نیست که حسّ غرور می گیرم
برای رد شدنم از پل صراط جزا
ز دست لطف تو برگ عبور می گیرم
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
نسیم مرقدتان عطر کوچه باغ بهشت
بَرَد ز خاطره ها غصّه ی فراق بهشت
رواق های حریمت بهشت نور و بلور
بلند گنبد نورانی ات، چراغ بهشت
مدام روز قیامت پی تو می گردم
نمی روم به جهنّم، و یا سراغ بهشت
شکسته باد دو پایم، اگر که روز حساب
بدون تو بگذارم قدم به باغ بهشت
منم مدیحه سرایی که آرزو دارم
جوار باغ تو باشم، شده کلاغ بهشت!
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
__________________________
🔹 اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#دهه_کرامت #مدح_حضرت_معصومه
@shere_aeini
درِ معصومه به امیدِ کرم آمده ام
شوقِ دیدارِ تو در باغِ حرم آمده ام
بخدا نیست مرا جز سرِ کویت غرضی
تو ببخشا که اگر لب به قسم آمده ام
خاضع و خاشع و عجزم به درِ خانه ی تو
به تولٌایِ تو هر پایِ قدم آمده ام
تو همان دستِ دعا، قبله ی حاجاتِ منی
نظَری کن تو که با چشمِ ترم آمده ام
خادمِ کوی توأم ای گلِ رجحانِ ولا
خوش به حالم که سرِ خوانِ نِعَم آمده ام
نذرِ عشقم که فقط روزی به کویت برسم
که بدان سینه همی کوهی ز غم آمده ام
باورم نیست نصیبم شده مینویِ برین
جنٌتِ فاطمه در باغِ اِرَم آمده ام
هیبتی هست مرا صحن و سرایِ حرَمت
حیف این باغِ ولایت که چه کم آمده ام
عارفم از سرِ این نعمتِ عظما که همی
به درِ رحمتِ محبوبِ عجم آمده ام
ای تویی دختِ ولا، اُختِ ولا عمٌِ ولا
از سرِ شوقِ تو من ذوقِ قلم آمده ام
تشنه ی معرفتِ روضه ی رضوانِ توأم
سائلم درطلبِ لطف و کرم آمده ام!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini