eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
632 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini خوشا به حال هر آنکس که مبتلای رضاست تمام دار و ندار من از دعای رضاست صفای صحن و حیاط و رواق را عشق است کنار پنجره فولاد، کربلای رضاست کجا به غیر سرایش ادب کنم وقتی که پادشاه جهان سائل و گدای رضاست قسم به نغمهٔ نقاره و صدای اذان دلم مجاور آن گنبدِ طلای رضاست مریض بستر عشقم، شفا نمی خواهم که مرهم دلم از نسخه و دوای رضاست در این معامله سودِ زیاد بردم من حرم برای دل من، دلم برای رضاست بگو به خادمِ آقا، مرا صدا نکند که خواب راحت من روی فرشهای رضاست 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به کارم گیر افتاده خودت مشگل گشایی کن در این دریای طوفانی دوباره ناخدایی کن اجابت با دعای توست، عنایت در عطای توست کرامت با خدای توست،خدایی کن خدایی کن به جای تو به مردم رو زدم نومید برگشتم اگرچه بی وفا بودم تو اما با وفایی کن ببین خالی تر از هیچم، نه یاری نه کمک حالی دخیل افتاده ام بر غربت تو آشنایی کن سلام من به سقاخانه هایت، کفش کن هایت به شوق گنبدت رنگ نگاهم را طلایی کن کبوتر بچه قلبم پر پرواز میخواهد کمی گندم بیاور باز هم ما را هوایی کن تویی مشهور شرق و غرب در آقایی و احسان به جان مادرت زهرا، علی موسی الرضایی کن تو هشت و چهار هستی در عبایت پنج تن پیدا دلم شش گوشه میخواهد مرا هم کربلایی کن 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
«کربلا» می خواهم آقا التماست می کنم گریه دارم می کنم، داری تماشا می کنی؟؟ آخرش هم ضامنم«سلطان مشهد» میشود بعد از آن برگ براتم را تو امضا می کنی 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شش دانگ قلب من شده وقف شما فقط از کودکی به نوکری ات مبتلا فقط با ذره پروری خودت موج می زند در روضه ها خِیلِ عظیم گدا فقط باران گرفت دیده ی من کُنجِ هیئتت این اشک می دهد دل من را جلا فقط دنیا و آخرت به خدا میخری حسین از بینِ خَلق، سینه زنت را جدا فقط با لطف خود دعای دلم مستجاب کن عمریست گشته مُلتَمِسِ این دعا فقط شرطِ بقا و رمزِ حیاتم یک آرزو چشم انتظاریِ حرمِ کربلا فقط 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ملک دلم همین که به نام حسین شد عبدی گناهکار غلام حسین شد آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه تا که به اذن فاطمه رام حسین شد قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام شیرین ترین کلام، کلام حسین شد «با یک سلام صبح به ارباب بی کفن » روزم پر از جواب سلام حسین شد یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من حرفش دوباره حرف مرام حسین شد نوکر از آب خوردن خود آب می شود بین دو نهر؛ آب، حرام حسین شد 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روی جسمَش نیزه وتیر و سِنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اگر بینم تنی عریان به خاک افتاده، می سوزم وگر دربند نی بینم سر آزاده، می سوزم برادر! تا سرت بر نیزه هر دم پیش چشمم هست به آتش نیست حاجت، با نگاهی ساده می سوزم سر عباس حتی روی نی هم قوّت قلب است سر اصغر ولی بر نی، نوا سر داده، می سوزم نمی دانم که سرگرم کدامین داغ دل باشم چنان پروانه ای در چلچراغ افتاده می سوزم کدامین داغ را گویم؟ پدر؟ مادر؟ برادرها؟ من آن شمعم، کزآن روزی که مادر زاده می سوزم به قصد بوسه بر زیر گلویت سجده آوردم چو رگ های تو مُهرم شد، سر سجّاده می سوزم گذشت آن روزهایی که زنی پرده نشین بودم کنون حال مرا بنگر، به بزم باده می سوزم قرار ما بدون هم سفر رفتن نبود، اینک به هر گامی که بی تو می نهم بر جاده، می سوزم 🔸شاعر: ؟؟؟؟؟ _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini  عاقبت آه کشیدم نَفسِ آخر را نفسِ سوخته از خاطره‌ای پرپر را روضه‌خوانیِ مرا گرم نمودی امشب روضه‌یِ آنهمه گُل ، آنهمه نیلوفر را آخرین حلقه‌یِ شب‌هایِ محرّم هستم شُکر اِی زَهر ندیدم سحری دیگر را باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده‌است باورم نیست تماشایِ تَنی بی سر را باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود دیدنِ سوختنِ چـارقَدِ دختر را غارتِ خود و عَلَم ، غارتِ گهواره و مَشک غـارتِ پیرهن و غارتِ انگشتر را ذوالجَناحی که زِ یالَش به زمین خون می‌ریخت نیزه‌هایی که رُبودند سَرِ اکبر را آه در گوشه‌ی ویرانه که دِق مرگ شدیم تا که همبازیِ من زد نَفسِ آخـر را کمکِ عمّه شدم تا بدنَش خاک کنیم بیـن زنجیر نهان کرد تَنی لاغر را چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم سرخ دیدم بدنش ، تکّه‌ای از معجر را 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini یکبارِ دیگر هفتِ ذلحجّه آمد ولی حالا مزارِ تو خالی شده از جمعِ یارانت حجاج رفتند ازکنارِ تو از غربتت هرسال میسوزم وقتی کمی فرصت نمی ماند وقتی که حتی یک نفر روزِ هجرانِ تو پیشَت نمی ماند صحنِ تو بویِ کربلا دارد عاشق فقط میفهمد این بورا بینِ تمام گریه های خود بینِ زیارت های عاشورا میخواهم امشب شاعرَت باشم رخصت بگیرم از نگاهِ تو هر بَندبَندش نور خواهد شد شعری که باشد در پناهِ تو از نسلِ باران از دو خورشیدی بابایِ تو یک شیر زن دارد خون رگت تنها حسینی نیست تو مادرت خونِ حسن دارد قدرِ تورا خورشید می داند عطرِ تو در تورات می ماند! عشق از نگاهَت باده می نوشد علم از شکوهَت مات می ماند من شک ندارم بی نگاهِ تو هر عالِمی خودکامه خواهد شد من شک ندارم با نگاهِ تو دیوانه هم عَلامه خواهد شد از آسمانَت نور می بارَد بَر دفتر ِ شیخِ کُلینی ها تاریخ هم پایِ تو می گریَد در کاروانی از حسینی ها در کودکی دیدی هزاران غم حتی تمامِ جنگ ها را هم از کربلا تا کوفه می دیدی خون گریه های سنگ ها را هم آن روزهای سردِ پاییزی دستِ قضا هَمبازی ات را بُرد داغِ سه ساله داغِ سنگینیست سنگین تر از دستی که بر او خورد!!! شاعر شدم تنها به عشقِ تو تا شعر من با بودنَت باشد شعرم کُمیتی می شود آقا وقتی صِله پیراهنَت باشد... 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته سنگینى داغت دل ما را شكسته سوز دلت از سینه ات بار سفر ساخت در سینه ما رفت و ما را دیده‏تر ساخت پنجم امام و هفتمین معصوم هستى جانم فدایت پس چرا مسموم هستى اى صبر مطلق، گشته‏اى بى تاب از چه؟ اى كشتى عدل خدا، گرداب از چه؟ جسم شریفت از چه كم كم آب گشته بنگر كه صادق از غمت بى تاب گشته تو یادگار آخرینِ كربلایى تو داغدار و دل غمینِ كربلایى تفسیر دشت كربلا در سینه توست دلها گرفتار غم دیرینه توست با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى داغ یتیمى را به صادق هدیه كردى تاریكى صحن تو بر غربت گواه است شمعى ندارد قبر تو بى بارگاه است اى كاش بر قبرت حرم سازیم امامم بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم آییم پابوس و تو را زوّار گردیم ما بى كسان هم لایق دیدار گردیم 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini منم که زنده نمودم خدا پرستی را منم که شیخ و مرادم تمام هستی را منم که زنده نمودم علوم قرآن را کشانده ام به تماشا بهشت ایمان را منم که زنده نمودم قیام جدّم را منم که زنده نگه داشتم محرّم را در اوج عرش مقامی رفیع دارم من و غربتی چو غروب بقیع دارم من منم که سنگ مزارم پر کبوترهاست منم که زائر تنهای هر شبم زهراست منم که در نفسم عطر کربلا جاری است شمیم غربت من در دل منا جاری است هزار حرف نگفته میان دل دارم هزار درد نهفته میان دل دارم هزار حرف نگفته ز ماجرای حسین چقدر روضه گرفتم فقط برای حسین هزار حرف نگفته ز ظهر روز عطش ز ماجرای رباب و ز داغ سوز عطش سه چار ساله ولی ماجرا که یادم هست سری که رفت روی نیزه ها که یادم هست همین که رفت عمو، قامت حسین خمید همین که رفت عمو، ضرب تازیانه رسید میان سلسله ها یک به یک قطار شدند به روی ناقه ی عریان همه سوار شدند چه زلف ها که در این ماجرا سپیده شدند چه حرف ها که در این کوچه ها شنیده شدند هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز هنوز بر کف پا زخم آبله است هنوز هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند چه موی ها که سر هر گذر کشیده شدند هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست صدای دخترکی بی قرار یادم هست هنوز در دل ما بغض حرمله است هنوز هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین «سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود» سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بسكه تصويري از اندوه به هر مرحله داشت خوشي كودكي از خاطر او فاصله داشت به حسابي كه پسر آينه دار پدر است او هم از كوفه و از شام، فراوان گله داشت صنم سلسله مويي كه دل ما با اوست سالها دور گلويش اثر از سلسله داشت چون ولي بود بلا ديد ، ولي سنگين تر پاي او بيشتر از عمّه ي خود، آبله داشت بعد پنجاه و سه سال از غم جانسوز عطش جگر سوخته ، با آب خنك مسئله داشت دل او محفل يك روضه ي زهرايي بود انس با فاطمه ي سوخته ي قافله داشت كينه از شمر به دل داشت ولي بيش از آن نفرت از خولي و بغضي به دل از حرمله داشت شام ديده ست كه در بزم شراب اموي نطق كوبنده ي او حالت يك زلزله داشت لب به نفرين نگشود اين نوه ي شاه كرم بسكه در صبر همانند حسن حوصله داشت آه برعكس همه ، موقع طفليش ، اين مَرد خاطرات بدي از ساز و كف و هلهله داشت 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini