#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
قسمت شده تا که قدم در جاده بردارم
تسبیح و مهر تربت و سجاده بردارم
قرآن تلاوت میکنم با این لب تشنه
تا رزق هایی که شده آماده بردارم
در بین سجده حاجتم را عرضه خواهم کرد
تا بوسه از پای یک آقا زاده بردارم
ساقی ام از فضل خدا امشب ابالفضل است
مستانه اینجا آمدم تا باده بردارم
تا ریزه خوار سفرهء آن مهجبین باشم
باید دخیل مادرش ام البنین باشم
محتاج، سائل، پادشاه اینجا یکی شد باز
بیت علی و عالم بالا یکی شد باز
گفتم یکی حیدر، صد وسی وسه تا عباس
دیدم صد وسی و سه تا معنا یکی شد باز
چه مجلسی دارند دور بازوی این طفل
اشک علی، ام البنین، زهرا یکی شد باز
قبل حسن، امشب حسین او را بغل کرده
یعنی میان این سه تا، سقا یکی شد باز
درچشم او ظرفیت دریاشدن پیداست
توحید او در انتخاب پنج تن پیداست
خود را رساندم میکده دیدم کمی دیر است
اصلاً مهار این جنون ها کار زنجیر است
گفتم صدای گریه می آید صدایی گفت
که یا عباد الصالحون این بانگ تکبیر است
نان حلال مرتضی تاثیرش اینجا بود
شیر علی در دامن قنداقه هم شیر است
در گاهواره چشم می چرخاند از حالا
این چشم های حیدری دنبال شمشیر است
این کودکی که پای کار روز پیکار است
ذخر الحسینِ روز عاشورا، علمدار است
در چهره خود نوری از انوار رب دارد
این ماه، لطف دائمش را هم به شب دارد
پشت سرش حرفی بغیر خیر و خوبی نیست
از بسکه لیلای بنی هاشم ادب دارد
زینب سر سجاده هر شب شد دعاگویش
چون یاحسین و یاحسن بر روی لب دارد
از چاه و نخلستان بپرسی کار می کرده
عباس هم از نخل ها سهم رطب دارد
هرچه گدا پشت در او مشکلش شد حل
رزق مرا اصلاً خودش داده همان اول
رد کرده ام در عرش اعلا پیچ و خم ها را
دیدم میان آسمان ها پاقدم ها را
عباس تا روز قیامت کاشف الکرب است
دستش سپردند از ازل پایان غم ها را
فوراً سبک تر می شود بار گناهانم
وقتی به شانه می کشم بار علم ها را
چوب گناه خویش را خوردیم و محرومیم
باب الحوائج باز کن امشب حرم ها را
یا دائم الفضلی که دست جود تو باز است
کنج قفس ماندیم، دیگر وقت پرواز است
حرف حرم شد، باز شد پای حرامی ها
شد خیمهء آل عبا جای حرامی ها
چه خوب شد در علقمه افتاده بودی که
نشنیدی آنجا ناسزاهای حرامی ها
معجر کشیدند و سپس خلخال را بردند
دعوای غارت بود، دعوای حرامی ها
موی رقیه در میان شعله ها می سوخت
در ازدحام بی محابای حرامی ها
حالا حرم داریم و اشکی محترم داریم
این ها که داریم از دو تا دست قلم داریم
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_زمان #مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
@shere_aeini
دوباره مستی من بی حد و عدد شده است
مسیر شوق مرا آسمان بلد شده است
ز بنده های خدا دور، چشم بد شده است
شکوفه های بهشتی، سبد سبد شده است
دوباره عید رسیده، زمان دیدار است
دلم خوش است به اسمی که قاب دیوار است
میان میکده ها غصه استحاله شده
دوباره غورهء نارس هزار ساله شده
سبو و می به لب مست ها حواله شده
چه کوثری است که در کاسه و پیاله شده
رسیدنم درِ میخانه بی معطّلیَ است
شراب، خنده ء زهرا و خندهء علیَ است
ستاره نیست در افلاک! ریسه بندان است
قشنگ تر ز قمر، ماهِ نیمه شعبان است
عروس فاطمه خوش باش، قولِ قرآن است
همین پسر که نمک دارد و نمکدان است...
رسیده نورِ دو دنیای ما همه بشود
همیشه تاج سر آقای ما همه بشود
چه محشری شده والشمس و الضحا شدنت
مبارک است تجلّیِ ربنّا شدنت
شروع غیبت تو نه، بی انتها شدنت
امام حاضرِ سردابِ سامرا شدنت
مدار چرخش این زندگی است، حرکت تو
رسیده روزی عمرم فقط به برکت تو
قناتِ خشک شدم! پس کجایی اقیانوس
جهنم است برایم بهشتِ بی طاووس
حرم همیشه به یاد تو می روم پابوس
توکربلا، تو نجف، مکه و مدینه و طوس
ضریح چشم تَرِ عاشقان پُر از گره است
گدای سامره ات بیقرار تذکره است
چه خوب میشود از تو به ما امان برسد
نشانِ خیمه ات ای یارِ بی نشان برسد
جواب نامه ام از چاه جمکران برسد
قرار بود ظهورت به دادمان برسد
چه قرن ها که شروع و تمام شد بی تو
چه لقمه ها که حلال و حرام شد بی تو
رها شدیم! بیا در حصارمان بکشی
شبیه شیخ مفیدت به کارمان بکشی
دوباره دست به چشمان تارمان بکشی
از این مجالس عصیان کنارمان بکشی
از اشتباه زیادِ همه نرنجیدی
همیشه دردسرت داده ایم و بخشیدی
اگرچه جشنِ تو جای گله گذاری نیست
درون سینهء من قلب بیقراری نیست
ز دوری تو مرا اشک های جاری نیست
بهار آمده اما دلم بهاری نیست
نیامدی و خودم را دگر نمی بخشم
فراق را ز خودم بیشتر نمی بخشم
گدای صاف و صمیمی سابقت نشدم
رفیق بی کلک و خوب و صادقت نشدم
خجالت از تو کشیدم که لایقت نشدم
تو عاشقم شدی اما من عاشقت نشدم
قرارِ آخرِ هفته همیشه یادم رفت
من آبروی ترا هم به باد دادم رفت
فدای تو بشوم که پر از غم و دردی
دروغ گفتن من را به رو نیاوردی
در این زمانهء نامردها، خودت مردی
همیشه بارِ گناه مرا سبک کردی
میان عشق من و تو اگر مغالطه شد
مرا خرید علی و حسین واسطه شد
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
عابس به روی پیکر مستش سری نداشت
فطرس برای بال گشودن پری نداشت
خالی تمام کیسهء عالم ز سیم و زر
یعنی صدف به سینهء خود گوهری نداشت
کوثر برای سینه زنانش نمی نوشت
گر حضرت حسین، چنین دختری نداشت
اصلاً بهشت را که خدا روی ما گشود
چنگی به دل نمی زد اگر بی رقیه بود
تا گریه کرد قلب سکون و سکوت ریخت
نور یقین به دامن اهل ثبوت رسید
خاکش سرشته شد سحری با ترنّمِ
اشکی که فاطمه ز جنان در قنوت ریخت
با یاحسین او همه دیوانه تر شدیم
بر عاشقان حوالهء شرط و شروط ریخت
از نور او ستاره و خورشید، مستِ مست
در محضر طواف رخش حورالعین نشست
درپای گاهواره اش الماس می شکفت
ذوق مسیح و صالح و الیاس می شکفت
در پیچکی که ریشه به مویش دوانده بود
هرلحظه لحظه بوته ای از یاس می شکفت
با خنده های او بغل عمه زینبش
گل از لبان حضرت عباس می شکفت
این حوریه که روی لبش ذکر یارب است
آیینهء رسالت فردای زینب است
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
@shere_aeini
مرا آفریده خدای حسن
برای خودش نه، برای حسن
میفتم از امشب به پای حسن
گدایم گدایم گدای حسن
حسن اسم رحمان و اسم رحیم
بخوان یاحسن، یاعلی یاعظیم
هوالله روی دهن ریخته
چه شوری در این جان و تن ریخته
شراب مرا بوالحسن ریخته
روی لب، حسن جان من ریخته
خمارم خرابم در این میکده
شب مستی ام با حسن آمده
همه برکت فصل کشتم حسن
از اول فقط می سرشتم حسن
بهشتم حسن، سرنوشتم حسن
نوشتم کریم و نوشتم حسن
حسن پیش حق بود، تنزیل داشت
هوای مرا مثل فامیل داشت
به سوز و به تب های ماه خدا
به خشکی لب های ماه خدا
به قند رطب های ماه خدا
به العفو شب های ماه خدا
من عمریست که هرچه را خواستم
فقط با حسن از خدا خواستم
ابد بود از اول، ازل را شکست
شب خلوت این محل را شکست
به والله، لات و هبل را شکست
حسن، پشت جنگ جمل را شکست
علی گر درِ خیبر آورده است
حسن چشم فتنه در آورده است
اگر جلوه ای از خدا شد حسین
اگر آبرو دار ما شد حسین
اگر هم دوا هم شفا شد حسین
اگر شاه کرببلا شد حسین...
درست است کار ربش بوده است
ولی یاحسن بر لبش بوده است
نشستم زمین، دلبرم خاکی است
چه گنجی است او، گوهرم خاکی است
اگرچه پریدم، پرم خاکی است
نپرسیدم از چه حرم خاکی است
فدای غم هر دو چشم ترش
که خاکی شده چادر مادرش
برای دفاع فدک دیر شد
و آن بزدل بی حیا شیر شد
ته کوچه مادر زمینگیر شد
بمیرم همانجا حسن پیر شد
امان از مسیری که بسته شده
دوتا گوشواره شکسته شده
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
@shere_aeini
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است
به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است
سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است
سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف…
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است
علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا!
گدای خانه او هر که هست تضمین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
@shere_aeini
مرهم نزن دوباره، خون روی سرم را
زینب بیا و بردار، با گریه بسترم را
گیرم طبیب امشب زخم مرا دوا کرد
پیش تو می شکافم صد زخم دیگرم را
حال بد یتیمان حال مرا عوض کرد
نگذاشتم ببینند این دیدهء ترم را
گوشم پُر از صدای دشنام پیرزن بود
خانه به خانه بردم، این بار محترم را
یک عمر چاه کوفه، هم نالهء علی بود
با فاطمه گرفتم، احیای آخرم را
سی سال پهلوی من حرمت فقط شکستند
آنها که بد شکستند، پهلوی همسرم را
زهرا میان بستر، رویش کبود بوده
بگذار پای آن غم، زردی پیکرم را
او را که غسل دادم، سر را زدم به دیوار
چه خوب شد ندیدی بازوی پر ورم را
زهرا غم حسن را، در کوچه دید و جان داد
رویش نشد بگوید بردار زیورم را
طبق روال مادر، روضه فقط حسین است
رفتم به کربلایت، پایان منبرم را
از صبح تا غروبی صدبار گریه کردم
گودال را بگویم یا غارت حرم را
اصلا ً بیا ابالفضل؛ جان تو، جان زینب
در بین کوفه تنها نگذار دخترم را
حق می دهم اگر که از نی سرت بیفتد
زینب اگر بگوید، بردند معجرم را
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
شب جمعه که شود جرم و خطا می بخشند
دست خالی نرو با شوق بیا می بخشند
این کریمان همه احوال مرا می پرسند
این کریمان همه عصیان مرا می بخشند
ثروتِ فقر که دارم همه سرمایه ام است
اغنیا را به نیاز فقرا می بخشند
رزق ما را برسانید ز بازار نجف
از همان سفره که نعمت به گدا می بخشند
مطمئناً سببش یک نظر فاطمه است
قطره اشکی که بر این بی سر و پا می بخشند
ای گنهکار بیا و به خودت سخت نگیر
مثل فطرس به تو هم بال دعا می بخشند
یازده ماه اگر بار گناه آوردی
آخر ماه خدا آنهمه را می بخشند
نوکری گریه کنان گفت اباعبدالله
کِی به ما تذکرهء کرببلا می بخشند
مادرت گفت فدای لب عطشان حسین...
همه را بین فغانش به خدا می بخشند
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
__________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا #مدح_حضرت_معصومه
@shere_aeini
خو گرفتیم به هجران و گرفتاری خویش
بیقراریم و دچاریم به ناچاری خویش
طلب ما ز کریمان سرِ جایِ خودش است
ما فراموش نکردیم بدهکاری خویش
قرب ما گوشه نشینان به نوازش نکشید
گریه کردیم سحر، موقع دلداری خویش
برو سجادهء ما را بتکان، مِی بردار
بسکه مستیم در این میکده با زاری خویش
وسط حلقهء عشاق، زمینگیر شدیم
خوب شد بین گداهای حرم پیر شدیم
خاکِ ویرانِ زمین عالم بالا شده است
راهِ معراج همه خانهء موسی شده است
می کشانند عقب قافله تا عرش، مرا
طورِ موسی همه اش جلوهء زهرا شده است
دختر فاطمه در اصل، خودش فاطمه است
بی جهت نیست که معصومهء بابا شده است
خواهری آمده تا دل ز برادر ببرد
آنکه با اذن رضا آبروی ما شده است
مات او گنبد و گلدسته و ایوانِ طلاست
ذات او جلوه ای از پنج تن آل عباست
بین ما زمزمه و حال دعایش پیچید
در محله، خبر لطف و عطایش پیچید
بیشتر گرم طوافش که شدم فهمیدم
دور و اطراف ضریح، اسم خدایش پیچید
خِیریّت داشت بماند، نرود جای دگر
وسط کوچه اگر پای گدایش پیچید
خوب شد درد مریضی که به پایش افتاد
خوب تر شد که رضا نسخه برایش پیچید
جای ما امن شده تا به تلاطم نخوریم
بهتر این است که از کنج حرم جُم نخوریم
خاک، زر می شود از یک نظر رهگذرش
آمدم سجده کنم باز روی خاک درش
وقت و بی وقت، چرا درب حرم را نزنم
حرجی نیست به دیوانه اگر زد به سرش
با گنهکاری خود آمدم و راهم داد
باز شرمندهء زهرا شده ام بیشترش
آه ای بادصبا آه دلم تنگ شده
حاجتم را برسان دست ضریح پدرش
شدنی نیست بگیرد دل ساقی ز کسی
شدنی نیست نگیرند سراغی ز کسی
خواهری سوخت ولی مضطر و رنجیده نشد
وسط معرکه ها بال و پرش چیده نشد
به سر و صورت و آن پوشیه اش دست نخورد
نور خورشید، نهان مانده و تابیده نشد
هرکسی دور و برش بود فقط محرم بود
نخی از معجر او دست کسی دیده نشد
محترم بود و سر کوچه و بازار نرفت
وسط بزم می و مجلس اغیار نرفت
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
___
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_هادی #مدح_امام_هادی
@shere_aeini
هم گریه ای و آب وضوی مکرّری
هم کوثری و جام و سبوی معطری
باید ترا بجویمت ای عشق اهل بیت
در امتداد پیچش گیسوی دلبری
بر خاک، سجده می کنم و مست میشوم
وقتی که باز میشود از آسمان دری
بسکه خراب باده شدم بین میکده
پایم نمی کشد بروم جای دیگری
دلداده و اسیرم و باب الجوادی ام
اهل همین محله و مهمان هادی ام
ابن الرضای دوم و عشق رضا رسید
دردانهء سمانه و نور سما رسید
نامش علی و کنیهء او هم ابوالحسن
نطقش؛ پیمبری که به وحی خدا رسید
خال لبش اشاره به توحید کعبه داشت
قدّ قصیده اش به قد ربّنا رسید
تقسیم شد محبت او بین کائنات
یک ذره از ولایت او هم به ما رسید
عالم فقیر و سائل دست کریم اوست
ایران گدای خانهء عبدالعظیمِ اوست
روح بلند او به جنان پر کشیده بود
میلش به عرش و وادی دلبر کشیده بود
رفت از مدینه، سمت نجف، قبل سامرا
بسکه لبش، شراب علی سر کشیده بود
در قلب عرش، عشق خدا را برای خلق
از برکهء غدیری حیدر کشیده بود
در "فُلکِ جَاری" از "لُجَجِ الغَامِرَه" که گفت،
حیدر به روی دست پیمبر کشیده بود
یعنی یقین کنید که جان خدا علی است
اصلاً کلید معرفت الله، یاعلی است
قربان لطف هادی و قربان سامرا
دیوانهء نجف شده مهمان سامرا
من ریزه خوار لقمهء سلطان مشهدم
پُر برکت است سفره ام از نان سامرا
جانم به درد و تاول پاهای زائران
در پیچ و تابِ کوچه خیابان سامرا
این اربعین اگر که شدی زائر حرم
یک شب بخواب گوشهء ایوان سامرا
عمریست سامرا، حرمِ جانِ خسته هاست
آنجا که خانهء پدری من و شماست
این کورهء محبت مان گرم شد دمش
جانم به عشق! با همهء حالِ درهمش
من را فقط یکی ببرد خیمهء حسین
خیلی زمان نمانده بیاید محرمش
قسمت نشد به سر بزنم زیر قبّه اش
دعوت کنید گریه کنم زیر پرچمش
فکری برای این دلِ بیتاب من کنید
شش گوشهء حسین مرا کُشته با غمش
نوکر، اگر حرم نرود خوار میشود
نوکر، بدون گریه گرفتار میشود
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
@shere_aeini
یک عده می گویند رب، یک عده انسانش
یک قوم عبدش خوانده و یک قوم سبحانش
از کعبه می دانم که آدم در نمی آید
حیدر خدائی می کند با دین و ایمانش
مولا به دور فاطمه مست طواف است و
زهرا میان عرش ، پیچیده علی جانش
احمد شب معراج با حیدر سخن می گفت
هر جا خدا را دیده بود از قبل و الآنش
هر شب دم میخانهء او مست می کردم
یک شب سپرد ارباب، دستم را به سلمانش
خرما فروشی هم برای دوستش کرده
میثم نرفت امروز ... او رفته به دکانش
شوق نجف دارم ولی آلوده دامانم
امشب قرار غسل دارم زیر بارانش
حیف است ذکری غیر یا الله و یا حیدر
وقتی که می آیم حرم در زیر ایوانش
جانم به قربان علی و چار فرزندش
جانم به قربان ضریح و چار گُلدانش
حیدر به روی شانه اش انداخت مَشْکَش را
عباس اما مشک را دارد به دندانش
آن سمت عمو در پشت نخلی گیر افتاده
این سمت، گفتند العطش لب های طفلانش
بر حرمله لعنت که از نزدیک تیر انداخت
برحرمله لعنت که مسموم است پیکانش
بر روی سرنیزه سر عباس می چرخید
وقتی که زینب در حرم میسوخت دامانش
🔸شاعر :
#رضا_دین_پرور
========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
=======================
#امام_حسین #مرثیه_مسلم_بن_عقیل
@shere_aeini
مسلمت دارد به روی دار، خیلی حرفها
کار من را کرده اینجا زار، خیلی حرفها
دست من بسته، لب من زخم و چشمم تار شد
کُشت من را موقع افطار، خیلی حرفها
مادرت زهرا...علی... آتش... نه آقاجان ببخش
جا ندارد که شود تکرار، خیلی حرفها
کوفیان پای سر تو نرخ تعیین کرده اند
پخش شد در کوچه و بازار، خیلی حرفها
با سه شعبه حرمله آید به جنگ اصغرت
گشته آقا گفتنش دشوار، خیلی حرفها
می خورد زینب زمین در کوچه های تنگ شهر
می زند با من در و دیوار، خیلی حرفها
دخترت اینجا غریبی می کند دق می کند
دخترت را می دهد آزار، خیلی حرفها
حرف معجر، گوشواره، پوشیه، خلخال شد
از تو پنهان مانده است انگار، خیلی حرفها
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_سوم_محرم
==============================
#حضرت_رقیه #مرثیه_حضرت_رقیه
@Shere_aeini
انداخته روی سر من جا گُلِ سر
از روسری گفتم برایت یا گُلِ سر
روزی سرت را طبل ها می بُرد اما
می برد دشمن از تمام ما گُلِ سر
چشمم که بر انگشتری ساربان خورد
دادم هوا می رفت که بابا ... گُلِ سر
هرشب برایم عمه جان با آه میگفت
می آورد بابای تو فردا گُلِ سر
امشب بیا بگذر ز خیر گوشواره
جشنی بگیر اینجا برایم با گُلِ سر
دستی نداری که ببافی گیسویم را
من را ببین خوش باورم، کو تا گُلِ سر!
لبهای تو خشکش زده چون صورت من
چیزی بگو، کی خواسته حالا گُلِ سر؟
وقتی دلم آشفته چون بازار شام است
یک بوسه می ارزد به یک دنیا گُلِ سر
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
____
#حضرت_علی_اصغر
@shere_aeini
بی رمق، مثل لب خشک تو مادر هم شده
گریه های تو بلای جان هاجر هم شده
کاش اینجا بود زهرا و به دادم می رسید
کار خیمه با صدای العطش، درهم شده
دست بردار ای علی، اینقدر دست و پا نزن
مشک سقا دست بر دامان کوثر هم شده
می رود از حال مادر، چشمهایت را نبند
کاش می مُردم برای بار آخر هم شده...
بی عمامه رفت منبر، بر سر دست حسین
در همین شش ماه، این شش ماهه حیدر هم شده
قحط آب است اینقدر از حرمله منت نکش
رفته عباس از حرم، اوضاع بدتر هم شده
خورده ای تیر سه شعبه، وزن کم کردی چرا؟
بار خود برداشتی اندازهء پر هم شده
بی زره رفتی به میدان، آخرش این شد که شد
مثل قاسم، اصغر من پاره حنجر هم شده
یک عبا از دور دیدم با خودم گفتم چه خوب
شاید آنجا پهلوانم، قدّ اکبر هم شده
بعد تو با لشکری هستم طرف که در حرم
میکشد موی مرا از زیر معجر هم شده
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
___
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
____
#حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
عمر من در انکسار پیکرش پیداشده
دانه هایی از انار پیکرش پیداشده
مثل تسبیحی که می ریزند و جمعش می کنند
خیلی اکبر از کنار پیکرش پیداشده
او که قرآن کثیر الانتشار من شده
قسمتی از انتشار پیکرش پیدا شده
صد نجف، صد کربلا، صد مکّه گم کردم ولی
یک مدینه در جوار پیکرش پیدا شده
نیزه در می آورد از پهلوی او فاطمه!
روضه خوانِ کهنه کار پیکرش پیدا شده
بین کوچه هر بلایی شد سرش آورده اند
زیر مرکب ذوالفقار پیکرش پیداشده
می گذارم در عبایم تکه هایش را ولی
باز می بینم دوباره پیکرش پیداشده
وادی من العطش، وادی او ثقل الحدید
می کشم زانو! عیار پیکرش پیدا شده
خشکی لبهای او با لختهء خون خیس خورد
از دهانش لاله زار پیکرش پیدا شده
عمه دارد مو پریشان می کند دور از حرم
پیش دشمن مستجار پیکرش پیدا شده
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
___
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_تاسوعا #شب_نهم_محرم
____
#حضرت_عباس
@shere_aeini
جمع کن طوری بساط منبری افتاده را
اینقدر برهم نزن پلکِ تری افتاده را
با تکان های سرت اوضاع، بدتر میشود
روزی صحرا نکن فرقِ سری افتاده را
مجلس ترحیم من برپا شد و هُو می کنند
چون کنارم دیده لشکر، لشکری افتاده را
دل به دست آوردی عباسم ولی رسمش نبود
دست بر پهلو کشاندی مادری افتاده را
از کمر افتاده ام با صورت افتادی زمین؟
نیزه ها پُر کرده زیرِ پیکری افتاده را
مشک تو پاره تر از این می شود بردارمش
ساختی کار رباب و اصغری افتاده را
دست.خالی آمدم تشییع تو شرمنده ام
برده ام بین عبا پیغمبری افتاده را
ما که دست یاعلی دادیم... پاشو یاعلی!
تا نبرده ساربان انگشتری افتاده را
چشم هایت تیر خورده تا به روی نیزه ها
زیر دست و پا نبیند دختری افتاده را
از تو پنهان نیست پیدا می کند زینب، دگر
در حراجی های کوفه معجری افتاده را
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
_____
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#تنور_خولی #امام_حسین
@shere_aeini
نوح من در بلا حسین حسین
نوحه ام؛ کربلا حسین حسین
درد و درمان من فقط گریه است
هم دوا، هم شفا حسین حسین
ذکر قدر و محرمم این است
ربنّا ربنّا حسین حسین
در شلوغی حشر می گویم
وقت عفو خدا حسین حسین
از مصیبات او بنا شد آه
السلام علیکَ ثارالله
میخرم از حسین، ماتم را
می کِشم روی دوش، پرچم را
دوست دارم ز قبل خلقت خود
ماه خون خدا، مُحرّم را
گفته زهرا زمان توبه ببر
اسم ارباب-اسم اعظم را-
به کسی چه! اگر که می گویم
من فقط به حسین دردم را؟
از مصیبات او بنا شد آه
السلام علیک ثارالله
گریه کردم فقط برای سرش
جان اگر می دهم فدای سرش!
روی نی وقت خواندن قرآن
دخترش می کند هوای سرش
جای خنجر، هنوز هم خونی است
بوسه زد سنگ بر قفای سرش
می برندش میان دیر و تنور
چه بلایی شده بلای سرش!
از مصیبات او بنا شد آه
السلام علیک ثارالله
پلک چشم ترش در آتش سوخت
چه تنوری! سرش در آتش سوخت
خواهرش خوب شد که بوسیدش
هر رگ حنجرش در آتش سوخت
بی جهت در دل تنور نرفت
معجر خواهرش در آتش سوخت
یاد پنجاه سال پیش افتاد
صورت مادرش در آتش سوخت
از مصیبات او بنا شد آه
السلام علیک ثارالله
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_رقیه #مناجات_با_امام_زمان
@shere_aeini
شِکوه ها دارم از ایمانی که نیست
کُشت من را چشمِ گریانی که نیست
آی مردم! یار را گم کرده ام
خیمه دارم در بیابانی که نیست
از عذاب بچهء نااهل خود
نوح شد سرگرم طوفانی که نیست
ای بزرگ خاندان! ما بی کسیم
خانه ها ویران شده خانی که نیست
جای من را بر کس دیگر مده
چون که می ترسم از الآنی که نیست
معنی ناز و ادای نوکرت
هرچه باشد جز پشیمانی که نیست
مورم و جاروکش این روضه ام
کار دارم با سلیمانی که نیست
چون که مجنون حسینم شیعه ام!
بی خیال هر مسلمانی که نیست
در میان سفرهء ارباب مان
بی رقیه خیر و احسانی که نیست
ناخنش افتاد و با زحمت کشید...
شانه بر موی پریشانی که نیست
گفت بابا؛ اینهمه تیزی سنگ
ردّ مُهرت روی پیشانی که نیست؟
آخرش با آن دهان خونی اش
بوسه زد بر جای دندانی که نیست
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#اربعین_حسینی
@shere_aeini
آدم از اوّل به نامت بوده راغب یا حسین
روضه ات دارد میان عرش طالب یا حسین
می برد معراج، ما را قاب قوسین ضریح
می شود پایین پایت سجده واجب یاحسین
عشق تو شغل شریف انبیای عالم است
در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین
خمس اسم پنج تن خون دل است و میخورم
توشه بر می دارم از این قوت غالب یاحسین
هم تو از من برده ای دل که فقط دور توام
هم من از تو برده ام جیره مواجب یاحسین
بوده زینب هر دو تامان رادعاگو در نماز
بوده زهرا هر دو تامان را مراقب یاحسین
اشک روضه زیر تابوت دو چشمم را گرفت
وقت تلقینم شود ذکر مناسب یاحسین
اربعین جامانده ام هم از نجف هم کربلا
زائرت را یاد کن بین مواکب یا حسین
پرچم انا فتحنا را زدی بر آسمان
گرچه رفتی در تنور و دیر راهب یا حسین
***
گفت زینب من کجا و کوچه و بازار شام
قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین
سنگ خوردی روی نیزه، خون به پیشانی نشست
روبروی قبله چرخیدی نماز من شکست
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
@shere_aeini
روح بلند مصطفی تا عرشِ اعظم می رسد
بالاتر از بالاست...من اینقدر عقلم می رسد!
هر زحمتی که می کشد، خیرش به عالم می رسد
پس بوسه بر خاک درش، بر نسل آدم می رسد
با او ترازوی عمل، آنقدر سنگین می شود...
شاءن گدایش برتر از شاءن سلاطین می شود
وقت کرم، در کیسه اش درّ و گهر دارد فقط
چون از میان خانهء زهرا گذر دارد فقط
از قُوسِ اَو اَدنای او، حیدر خبر دارد فقط
در غزوه ها بر ذوالفقار او نظر دارد فقط
با دست خود نهری کنار نهر کوثر می کشد
صد جرعه را وقت عطش، با یاعلی سر می کشد
انگشتر دستش، سراغ سنگ خاتم را گرفت
در بین هیئت ها خودش هربار، پرچم را گرفت
بعد از حُسینُ مِنِّی اش، در روضه ها دم را گرفت
با گریه های او گدا، اشک محرم را گرفت
لرزه به روی شانهء عرش برین افتاده است
بابا بزرگ روضه خوان ها بر زمین افتاده است
آنکس که ماهِ هر سحر، شب زنده دارش بوده است
بعد نماز آخرش، زهرا کنارش بوده است
ام ابیها که نبی هم بیقرارش بوده است...
میخ ثقیفه، سال ها در انتظارش بوده است
مانده جنازه بر زمین، هیزم میان کوچه هاست
آن چادر خاکی شده وقتی که می سوزد عزاست
در با لگد که وا شود، صد لاله پرپر می شود
یاس سفید باغ حیدر رنگ دیگر می شود
زهرا نگفته با کسی که باز، مادر می شود
محسن که شش ماهش شود، اوضاع، بدتر می شود
ای وای! از این کوچه و این خانه و این سرزمین
صد مرد باهم جان دهد، یک زن نیفتد بر زمین!
یا مصطفی! شد بعد تو تنهای تنها دخترت
هرچند بارانی شده چشمان زهرا دخترت...
کاری ندارد هیچکس، این دور و بر با دخترت
راحت بغل کرده ترا هر دفعه اینجا دخترت
با آن غمی که مانده در قلب حزینت گریه کن
امشب برای دختر ویران نشینت گریه کن
آن دختری که خسته در آغوشِ خار افتاده بود
از دست زجر بی حیا، دستش ز کار افتاده بود
از روی ناقه بر زمین، با چشم تار افتاده بود
بین طبق می دید سر را که کنار افتاده بود
قدری بغل می خواست که آغوش بابا را ندید
سر بود...گردن بود...اما باز آقا را ندید
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
نگاه لطف سلیمان کجا و مویهء مور
میان میکده مستی کنم به عشق حضور
بریز باده برایم، بریز باده ز دور
نشسته ام که کند ساقی از خرابه عبور
شدم خراب زیارت یکی مرا ببرد
یکی مرا حرم شاه کربلا ببرد
اگر سبوی شکسته برات آوردم
شمیم تربتی از کربلات آوردم
ز گریهء سحر آب فرات آوردم
مرا بخر که فقط سیئات آوردم
کشیده در بغل خود مرا طواف حبیب
مرا رسانده به یوسف، نخ کلاف حبیب
نگاه من به غبار و به قاب شش گوشه است
سلام دادم و اشکم جواب شش گوشه است
به دست خالیم اینجا، شراب شش گوشه است
مرا ببوس، دلم مست خواب شش گوشه است
مگر ز ساغر ارباب، بهترش هم هست
خراب بادهء او مست اکبرش هم هست
دم ضریح شنیدم حسین گفت اکبر
به پای او که رسیدم حسین گفت اکبر
همینکه ناز کشیدم حسین گفت اکبر
حسن نوشتم و دیدم حسین گفت اکبر
بوی حسن طرف خانهء حسین آمد
بیا برادر ریحانهء حسین آمد
زمان آمدنش عرش، بیقراری کرد
فضای خانهء ارباب را بهاری کرد
دعای فاطمه را در مدینه جاری کرد
کرم ز دست حسن داشت، سفره داری کرد
ببین به صورت او جلوه هایی از ثقلین
علی و احمد و زهرا و مجتبی و حسین
شب علی شده مشکل گشا ابالفضل است
طرف حساب فقیر و گدا ابالفضل است
کسی که اینهمه هم شانه با ابالفضل است
علیّ اکبر لیلاست یا ابالفضل است
نگین درّ نجف را ببین در انگشتش
همان که کرببلا را گرفته در مُشتش
علی اذان خدا و علی صدای حسین
علی کتاب خدا و علی دعای حسین
موذنی که گرفته به دست عبای حسین
پسر شده که بیفتد به روی پای حسین
خدا کند نخورد چشم، قدّ و بالایش
خدا کند که نیفتد پدر به پاهایش
همینکه لختهء خون از روی دهان آمد
حسین با سر زانو کشان کشان آمد
صدای خندهء الوات شامیان آمد
عقیله از حرم خود دوان دوان آمد
شهید جمع شده زیر دست و پا ای وای...
هزار تکّه علی ریخت در عبا ای وای...
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
@shere_aeini
میزنم می، میکشم هو ساقی کوثر علی
میشود روز جزا با عشق تو محشر علی
ابروی تو قاب او ادنای پیغمبر علی
حب تو تنهی عن الفحشاء والمنکر علی
من کیم خاک قدوم میثم و قنبر علی
یک نخ از هر وصلهء نعلین تو حبل المتین
رازدار رازهای چاه تو روح الامین
در امان میماند از کید همه این سرزمین
یا امین الله فی ارضه امیر الموءمنین
سایهء تو هست حتماً بر سر رهبر علی
یک لغت از حرف تو دارد دوصد معجم فقط
همچو اقیانوسی و پیش تو دریا نم فقط
از تمام دشمنان سر میزنی از دم فقط
میشناسم من تورا تنها یل عالم فقط
میشناسندت یهودی ها یل خیبر علی
جلوهء دست خدا در غزوهء خندق تویی
درتمام آفرینش خالص مطلق توئی
ای صراط المستقیم ما فقط برحق تویی
میشود آنکس که روح ما به او ملحق تویی
میکشد سوی نجف، دائم دل ما پر علی
بر سر مهمانی ات هرشب چه قیل و قالی است
نان و خرمایی که از دست تو باشد عالی است
یا من ارجوه لکل خیر، دستم خالی است
گوشه گیری من بیچاره از بی بالی است
تو کرم کردی و شد حال دلم بهتر علی
ابرم و باران نثار این محاسن میکنم
گریه بر یک غربت بی حد و ممکن میکنم
روضه ای نذر شما از صدق باطن میکنم
ناخودآگاه است اینکه یاد محسن میکنم
میشود هربار حرفی از علی اصغر علی
حنجر شش ماهه ای را با صف دشمن چکار
کودکی را با نوک سر نیزه و آهن چکار
داشت یک تیر سه شعبه با سر و گردن چکار
رفته بودی بین میدان، بی زره، بی من چکار
من فدای آنهمه جان کندنت مادر علی
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
@Shere_aeini
حسن شدم که پُر از ماتم فدک باشم
حسن شدم که خودم شاهد کتک باشم
میان راهروی خانه دود مانده هنوز
تمام پیکر زهرا کبود مانده هنوز
چه سوختم! که نزد بعد سوختن حرفی
نزد ز لکّه ی خون، روی پیرهن حرفی
حریف روضه میخ و لگد نخواهم شد
ز هرچه کوچه تنگ است رد نخواهم شد
عصای دست شکسته شدم، شکسته شدم
ز روی قاتل مادر چقدر خسته شدم
همینکه با غضب خود جلو می آمد زد
نشد درست ببینم، کشیده را بد زد
تمام شهر مدینه روی سرم پیچید
عقب که رفت، دو تا پای مادرم پیچید
رکاب صبر علی بودم و نگین خوردم
زمین که خورد، زمین خوردم و زمین خوردم
همینکه پاشدم ازجا دوباره افتادم
کنار خون روی گوشواره افتادم
نشد که قدرت خود را به او نشان بدهم
غبار چادر او را نشد تکان بدهم
شکستگی جبینم شدید شد آنجا
سه چار موی سیاهم سفید شد آنجا
بخند جعده! از اینکه به من جسارت شد
بخند جعده! حسن از مدینه راحت شد
اگرچه تیر به تابوت من رسیده حسین
هنوز غربت من را کسی ندیده حسین
مرا مقابل چشم همه لگد نزدند
به خنجری که سرم را نمی بُرد نزدند
مسیر لشکریان خشکی لبم نشده
کسی مزاحم خلخال زینبم نشده
به روی نیزه سرم زیر آفتاب نرفت
میان تشت زر و مجلس شراب نرفت
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#اربعین_حسینی
@shere_aeini
گرچه برگشتم ولی پیر و کهنسالم حسین
پرشکسته نیستم، من بی پر و بالم حسین
پای زخم و روی زخم و چشم زخم آورده ام
اربعین خود را رساندم با تو می نالم حسین
ای تن صد پاره که رفتی به غارت السلام
خواهرت را کن بغل، خسته ز جنجالم حسین
کار غسلت بر زمین ماند و تنت را اسب بُرد
تند می رفتی ز پیش اشک غسّالم حسین
چند تا تکه حصیر آورده بودند از دهات؟
کربلای قطعه قطعه بین گودالم حسین!
روبروی من سرت را بین خورجین برده اند
آن زمان که لشکری افتاد دنبالم حسین
آتش خیمه پس از تو دامن ما را گرفت
در تنور ای کاش می پرسیدی از حالم حسین
بالش زیر سرم سنگ و کلوخ تیز بود
خرد شد زیر لگدها خشت و سفّالم حسین
خواهرت از جنگ خولی و سنان برگشته است
معجرم را پس گرفتم بعد خلخالم حسین
دخترت جامانده در ویرانه های شهر شام
جان تو شرمنده ی چشمان اطفالم حسین
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
=========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_ام_البنين #مرثیه_حضرت_ام_البنین
@shere_aeini
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین
می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین
می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع
می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین
بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو
اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین
آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام
یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین
مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب
می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین
مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه
ای فدای مادر تو چار اولادم حسین
ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت
قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین
من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت...
سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین
زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند
ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین
روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام
معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
هرچه بین راه گفتم شد علی
هرچه وصف ماه گفتم شد علی
هرچه مدح شاه گفتم شد علی
هرچه بسم الله گفتم شد علی
تا حسین از برکت اولاد گفت
سجده و سجاده یاسجاد گفت
حاجت شاه و گدا پیوست شد
از شلوغی، کوچه ها بن بست شد
ساقی آمد میکده یکدست شد
شهربانو قبل ساقی مست شد
ریخت از تسبیح او بی معطلی
یا علی بن حسین بن علی
این حسین است و صدای او علی است
کعبه و سنگ بنای او علی است
مروه و سعی و صفای او علی است
اسم کلّ بچه های او علی است
من که ویران همین آبادی ام
نوکر اربابم و سجادی ام
ما رکاب و تاج ما سنگ یمن
او پیمبر، ما اویسی از قرن
بار داده نخل عمر پنج تن
آمده دلبند عباس و حسن
جلوهء مولاست، شکل حیدر است
سیرتش مثل علی اکبر است
انس دارد عشق با تب، بیشتر
بنده دارد خواهش از رب، بیشتر
ماه دارد جلوه در شب، بیشتر
ذوق دارد عمه زینب، بیشتر
در مدینه حال مردم عالی است
بین خانه جای زهرا خالی است
می نشیند نور سیمایش به دل
می نشاند کشتی غم را به گل
سائلانش را نمی بینی خجل
می شود هر یاعلی `یا مَن تُحِل”
اعتقادم بر امامم محکم است
چونکه او مشکل گشای عالم است
هر زمان که خورده چشمانش به آب
سقف دنیا بر سرش گشته خراب
چونکه دیده سوخته طفل رباب
قبر او هم مانده زیر آفتاب
پیکر ارباب یادش مانده است
بی مزار و بی حرم افتاده است
ماجرای شام را یادش نرفت
مردمان عام را یادش نرفت
سنگ روی بام را یادش نرفت
خیزران و جام را یادش نرفت
داغِ روی سینهء صد چاک شد
دختری که در خرابه خاک شد
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini