#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
@shere_aeini
کوبیده ام کلون دری را زکودکی
من دوست داشتم سفری را ز کودکی
وقتی که خوب دربدر مشهدش شدم
از من گرفت دربه دری را ز کودکی
بالا سرم که گنبد زردش طلوع کرد
در سایه اش کشاند سری را ز کودکی
خیلی قرار بود بیوفتم به قعر چاه
او دفع کرد هر خطری را زکودکی
آمد مرا بدست رضا داد تا ابد
داده پدر به من پدری را زکودکی..
از ابتدا رفیق شدم با رضا فقط
وا شد زبان من به رضا یا رضا فقط
هرنوکری برای رضا کار میکند
ماهیتا برای خدا کار میکند
ما دخل و خرجمان ز غریبه نمیرسد
از دست توست هرچه گدا کار میکند
آن کودک فلج که به دستت شفا گرفت
حالا جوان شده سرپا کار میکند
هرزائری رسید به من هم افاضه شد
این خاک پا شبیه طلا کار میکند
فهمیدم از پری که به خدام داده است
طاووس هم برای شما کار میکند
آقا خودت برام بلیط سفر بگیر
اینبار از اهالی ری کارگر بگیر
طوری که انقطاع ز مردم سعادت است
وابستگی به قبله هفتم سعادت است
دانه بهانه ایست مرا زائرم کنی
پس پر زدن به نیت گندم سعادت است
در ازدحام دور ضریح تو خوشترم
قطره شدن میان تلاطم سعادت است
صحن عتیق برد مرا صحن آینه
از مشهد امدن طرف قم سعادت است
یک یا حسین از من و یک یا حسین، تو
بین گدا و شاه تفاهم سعادت است
داده به سفره ام چه صفایی چه عزتی
یک دانه برنج ز بشقاب حضرتی
وقتی رسید فیض شما دم به دم به ما
آمد لباس مشکی خدام هم به ما
یک گوشه چشم کردی و قومی اسیر شد
خیلی زیاد ساخت همین لطف کم به ما
بعد نماز صبح به هرصحن سر زدیم
پاداش داد فاطمه با هر قدم به ما
بازین چه شورش است که در مشهدالرضاست
بیتی جدید داد خود محتشم به ما
شش گوشه جلوه کرده دراین چهار گوش تو
داده همیشه بوی حسین این حرم به ما
یک عمر دست رد به همه طعنه ها زدی
با دست خود سیاهی هر روضه را زدی
ای بیقرار روضه کمی هم سخن بگو
از میهمان تشنه ی دور از وطن بگو
شرح مرمل بدما را نمیدهی؟
از اسب های رفته بروی بدن بگو
حالا که وقت گفتنش از حال میروی
انگشت را نگو ز عقیق یمن بگو
اصلا بگو لباس تنش را که برده است؟
از دزدهای کوفه و از پیرهن بگو
از نعره ها و عربده های هزار مرد
از ماجرای سوختن چند زن بگو
آقا بگو که عرش خدا بی قرار بود
دور عقیله لشگری از نیره دار بود
شاعر : سید پوریا هاشمی
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #زیارت_مخصوص
@shere_aeini
کم کم مسافران سحر را خبر کنید
باذکر یا حسین به مشهد سفر کنید
خودرا میان صحن رضا دربه در کنید
شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید
داریم اهل رحمت مخصوصه میشویم
آماده زیارت مخصوصه میشویم
باید تمام همت خورا به کار بست
حالا که بار عام شده کوله بار بست
یا جبر عشق در بروی اختیار بست
دل را به حلقه های ضریح نگار بست
در طوس برگزار شده اعتکاف ما
صد حج واجب است ثواب طواف ما
شکرخدا که از فقراییم تا ابد
از حاجیان کوی رضاییم تا ابد
پیش رضا کنار خداییم تاابد
ماراهیان کرببلاییم تا ابد
در صحن کهنه بود که تایید ما رسید
آقا نگاه کردو روادید ما رسید
ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن
دل را بیا به جاده مشهد روانه کن
یک گوشه ای ز صحن "رضا" آشیانه کن
پیش کریم نوکری عاشقانه کن
آنجا برات کرببلا زود میرسد
هی خون دل نخور بخدا زود میرسد
آقا خودش غریب و به فکر غریب هاست
مرثیه خوان روضه یابن شبیب هاست
هرشب دلش شکسته شیب الخضیب هاست
آزرده از مزاحمت نانجیب هاست
یک عمه بود و لشگر اوباش بی حیا
عالم فدای شیرزن دشت کربلا
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
____________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
@shere_aeini
هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد
زشت است پیش چشمها افتاده باشد
ای کاش با افتادنش طشتی نکوبند
روی زمین بی سر صدا افتاده باشد
تلخ است همسر زهر همسر را بنوشد
مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد
انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند
در حجره اش آقای ما افتاده باشد
در راه پشت بام میبیند مصیبت
پیکر که بین پله ها افتاده باشد
هرجا بیوفتد روزگارش کربلاییست
فرقی ندارد که کجا افتاده باشد
ای وای اگر در ازدحام سخت گودال
روی تنی سرنیزه ها افتاده باشد
این آبرودار قبیله ست و روا نیست
عریان در این صحرا رها افتاده باشد
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
__________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مصائب_شام
@shere_aeini
خدا بخیر کند باز ازدحام شده
زمان روضهی جانسوز شهر شام شده
تمام شهر برای نظاره جمع شدند
عذاب حضرت زینب نگاه عام شده
یهودیان به تلافی خیبر آمدهاند
زمان سنگزدن وقت انتقام شده
تمام صورت آقا بروی نی خون است
سرش شکسته ز بس هتک احترام شده
خدا کند که نباشد درست این روضه
که آل فاطمه وارد به بزم شام شده
چه شد امام به گریه سهبار گفت الشام؟
تمام روضه خلاصه در این کلام شده
🔸شاعر :
#سیدپوریا_هاشمی
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#وداع_محرم_و_صفر
@shere_aeini
دوماه رفت اگر میشود گدا بخرید
نشسته اید دودل اینچنین چرا؟ بخرید
سه روز نه ! همه عمر معتکف شده ام
نمیروم ز در روضه خانه تا بخرید
گره به زندگی ام میخورد همیشه ولی
نمیخورم به در بسته گر مرا بخرید
دل شکسته من را کسی نگاه نکرد
به روی دست گرفتم مگر شما بخرید
خدا کند همۀ شهر باخبر بشوند
خدا کند که مرا با سر و صدا بخرید
غریبه چند شبی بیشتر نمیماند
اگر به فکر خریدید آشنا بخرید
هرآنچه هم بشود دست من به سوی شماست
ردم کنید از این آستان و یا بخرید
کرم کنید فقط دیده را ندیده کنید
و آبروی مرا محضر رضا بخرید
شما که صبح و مسا داغ کربلا دارید
چه خوبتر ز غلامان کربلا بخرید
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
_________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
@shere_aeini
با وضو از دیده تر مینویسم فاطمه
مثل فضه مثل قنبر مینویسم فاطمه
باطن الله اکبر مینویسم فاطمه
هستی موسی بن جعفر مینویسم فاطمه
تا قیامت آفتاب روشنِ دین، فاطمه ست
نور زهرا! صبر زینب ! جمع در این فاطمه ست
حضرت معصومه ی طاهاست! عصمت را ببین
محملش نور است نور الله عزت را ببین
سجده اش را بنگر و اوج عبادت را ببین
جان سلطان است این بانو! کرامت را ببین
بین راه مشهد و قم ما کرم لازم شدیم
سائل خورشید و ماه حضرت کاظم شدیم!
خم شده در محضر بانو قد پیغمبران
ای فدای خواهری او تمام خواهران
مادری کرده رضا را خوبتر از مادران
اوست تا روزی رسان پس خوش بحال نوکران
هرزمان دلتنگ زهرا میشوم قم میروم
میل مشهد میکنم پا میشوم قم میروم
چندروزی هست تب دارد نگاهش بر در است
آنقدر غم خورده و غم خورده خیلی لاغر است
درد دوری از تمام درد و غم ها بدتر است
باز هم یک فاطمه از درد بین بستر است
اینچه غوغاییست یا رب که میان قم بپاست
این دم آخر به لبهایش رضا جانم رضاست
رفته بین هربیابان در هوای دلبرش
روی ناقه بینمحمل سایبان دارد سرش
شکر! نامحرم ندیده هیچکس دوروبرش
یا نخندیده کسی بر خاک روی معجرش
درد پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست
پای بی بی زخمی از خار مغیلان نیست نیست
در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید
با لب تشنه رضای خویش را بی سر ندید
دور تا دور خودش چشم بد لشگر ندید
غارت چادر ندید و غارت معجر ندید
عمه اش زینب ولی زیر لگدها مانده بود
بین آن نامردهای پست تنها مانده بود
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ماه_رمضان #مناجات_باخدا
@shere_aeini
بازی دنیا ز عمرم زود فرصت را گرفت
قبله ام گم شد کم آوردم لیاقت را گرفت
گریه و حال نماز صبح های من چه شد؟
خواب شیرین سحر فیض عبادت را گرفت
از صغیره شد شروع و به کبیره ختم شد
جرأت عاصی شدن از من خجالت را گرفت
یارفیق لا رفیق له حلالم کن اگر
بین ما بار گناهانم رفاقت را گرفت
نور مولا نیست دیگر درمیان سفره ام
بی خیالی من از این سفره برکت را گرفت
نیم دین را به حیا دادند کارم سخت شد
مستی انجام معصیت نجابت را گرفت
ذکر و استغفار و توبه دست جمعی بهتراست
باخت این شبها کسی که کنج عزلت را گرفت
لذت افطار با خرمای نخل کربلاست
خوش بحال هرکه از زهرا زیارت راگرفت
یا غیاث المستغیثین گفت و پاسخ داده شد
نیزه ای روی لب آقا اجابت را گرفت
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
@shere_aeini
چشمهای ترم از کودکیم تر شده است
زندگی نامه من داغ مکرر شده است
بدن لاغر و این قامت خم شاهد که
روزها با چه غم دل شکنی سرشده است
گاه میسوزم و گهگاه به خود میپیچم
سوختن ارث من از روضه مادر شده است
رد زنجیر و طناب است به دستم یعنی
خاطرم از سر بازار مکدر شده است
دم آخر همه اهل و عیالم هستند
شهر از ماتم این فاجعه محشر شده است
زهر امروز مرا از نفس انداخت ولی
قاتلم زهر نه یک علت دیگر شده است
بین بستر چقدر زار زدم وای حسین
روضه ها در نظرم خوب مصور شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
زینت دوش نبی طعمۀ لشگر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
ته گودال گل فاطمه پرپر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
قسمت گردن او کندی خنجر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
نوک هر نیزه ای آماده ی یک سر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
غارت چادر و پوشیه ی خواهر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
درخیام نبوی قحطی معجرشده است
سوختم پای غم آن شه افتاده نفس
همدم هرسحرم خونه جگر بوده و بس
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_دوم_محرم
________________
#ورود_به_کربلا
@shere_aeini
سایه ات تا روز محشر بر سر من مستدام
بهجة قلبی علیک دائما منی السلام
قرص قرص است از کنارت بودنم دیگر دلم
تکیه گاه شانه های خسته ام در هر مقام
پابه پایت آمدم یک عمر همدل همنفس
پابه پایت آمدم هرجاکه رفتی گام گام
باتو این پنجاه سال احساس عزت داشتم
با تو در محمل نشستم در کمال احترام
با تو تا اینجا رسیدم بی غم و بی دردسر
با تو میگویند از امنیتِ من خاص و عام
اسم اینجا را که گفتی سینه ام آتش گرفت
شعله ور شد خاطرم از غصه های ناتمام
نخل می بینم؟!و یا اینکه سپاه آورده اند
سرنوشت ما چه خواهد شد اخا ماذا الختام؟
با تو دارم سایۀ سر با ابالفضلت رکاب
بی تو وای از ناقۀ بی محمل و اشک مدام
با تو دور خیمۀ اهل حرم آرامش است
بی تو وای از آتش افتاده بر جان خیام
با تو هرصبح آفتاب اول سلامم میکند
بی تو زینب میرود بی پوشیه بازار شام
با علی اکبر عصای دست پیری داشتم
بی علی اکبر من و باران سنگ از روی بام
با تو دست هیچکس حتی به سمت من نرفت
بی تو ما را می برند اشرار تا بزم حرام
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
_________
#حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
بار من را كمرم نه سر زانو برداشت
كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت
در خداحافظي ات بود كه من افتادم
آه راحت نتوان چشم ز آهو برداشت
آهوي خوش قد و بالاي حرم، ميكُشَمَش
نيزه زن را كه رسيد از رويت ابرو برداشت
هر چه كردم بخدا روي به قبله نشدي
علتش نيزه ي آن بود كه پهلو برداشت
ديدم از دور كسي رَختِ تو را ميپايد
آمدم زودتر از من او همه را او برداشت
زخمهاي بدنت از دو طرف مرتبط اند
هر كسي نيزه اي از پشت زد از رو برداشت
بين ِ ميدان نشد اما وسطِ خيمه كه شد
آخرش عمه ي تو دست به گيسو برداشت
بخدا خسته شدم آه كجايي اكبر
كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت
عاقبت توي عبايي جگرم را بردم
با چه وضعييتي آخر پسرم را بردم
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
_____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
_________
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
@shere_aeini
شمشیر می زنی و سپاهی برابرت
طوفان شده به برقِ نگاهِ دلاورت
چندین هزار نامه نوشتند و عاقبت
نا مردمانِ کوفه نبودند یاورت!
نامِ حسین وردِ زبان هایشان ولی
در قلبِ کورِ خویش، نکردند باورت
در ازدحام نیزه و باران سنگ ها
صد زخم اضافه شد به جراحاتِ پیکرت
انگار که گلویِ پُر از لَختِه های خون
بدجور بسته راهِ نفس هایِ آخَرَت
خوردی زمین، به وقتِ هجومِ حرامیان
در پیش چشم های پُر از اشکِ خواهرت
زینب، دوباره زینبِ سابق نمی شود!
تا اینکه دید، پیکرِ در خون شناورت
بی تابی رقیه امانش نمی دهد...
وقتی که می رود به سَرِ نیزه ها، سَرَت
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
___________________
#حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
قصد دارد بدود تاب و توانش رفته
پیرمردی که غریبانه جوانش رفته
هرچه میخواست که با پا برود باز نشد
عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته
وقت پیری همه امید پدرها پسراست
تکیه گاه قدو بالای کمانش رفته..
فرصت اینکه کند پا به رکابش هم نیست
دیر راهی شود از دست زمانش رفته
از سر ماذنه افتاد موذن برخاک
تا به خیمه غم هنگام اذانش رفته
باچه ضجری به سر نعش علی می آید
باچه حالی که توان بهر بیانش رفته
آمد و دید پیمبر به زمین افتاده
آمد و دید که حیدر ضربانش رفته
هرچه میدید علی بود علی بود علی
بدنش بیشتر از حد مکانش رفته
آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند
که توان از بدن نیزه زنانش رفته
تیرها مثل حسن با بدنت لج کردند
هرچه تیر است دراین دشت نشانش رفته
عصمت الله به بالای سر شاه آمده
دید افتاده کنارش، وَ جانش رفته..
نوبت کار جوانان بنی هاشم شد
کار بسیار جوانان بنی هاشم شد
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مصائب_شام #حضرت_زینب
@shere_aeini
از طشت دیدم ازدحام دورو بر را
میداد چشمانت به چشمانم خبر را
سربازها بالا سر تو جمع هستند
روی سرت دیدم هجوم صد نفر را
اینها نشستند و تو سرپایی عزیزم
پا درد تو آتش کشیده هر جگر را
چشم سفیران سوی وجه الله مانده
دیدند با خنده زنان بی سپر را
قرآن که خواندم نانجیب مست لج کرد
انداخت با چوب از دهانم دو گهر را
دیدم چگونه سربه زیرت کرد کارش
پیش تو میکوبید بین طشت سر را
گوش مرا باید بگیری نشنوم من
حرف در گوشی مشتی بد نظر را
خطبه بخوان ویران کنی کاخ ستم را
خطبه بخوان زنده کنی یاد پدر را
خطبه بخوان تا خنده هایش زهر گردد
تا که ببیند در بیان تو اثر را
تو ذوالفقاری در زبان داری عقیله
بین غل و زنجیر کراری عقیله
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مصائب_شام #حضرت_رقیه
@shere_aeini
منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم
گرچه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم
یم رحمت شده هر قطره ای از اشک روانم
عظمت، فتح، ظفر، سایه ای از قد کمانم
ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من
چادر عصمت زهراست همانا به سر من
زده از پنجه دل دخت علی شانه به مویم
جای گلبوسه زهرا و حسین است به رویم
مهر را مُهر نماز آمده خاک سر کویم
گه در آغوش پدر، گاه سر دوش عمویم
پای تا سر همه آئینه زهراست وجودم
شاهدم این قد خم گشته و این روی کبودم
اشک من خون شده و در رگ دین گشته روانه
گل داغم زده در باغ دل عمه جوانه
همه جا گشته عزاخانه من خانه به خانه
شده از اجر رسالت بدنم غرق نشانه
خارها بود که میرفت فرو بر جگر من
پدرم از سر نی دید چه آمد به سر من
دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
دلم از داغ، کباب و سرم از سنگ شکسته
رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته
گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته
به رُخم اشک فراق و به لبم بوده خطابه
نغمه ام "یا اَبَتا" و قفسم گشته خرابه
طوطی وحی ام و پر سوخته ی شام خرابم
لحظه لحظه غم هجران پدر کرده کبابم
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مصائب_شام #حضرت_زینب
@shere_aeini
از طشت دیدم ازدحام دورو بر را
میداد چشمانت به چشمانم خبر را
سربازها بالا سر تو جمع هستند
روی سرت دیدم هجوم صد نفر را
اینها نشستند و تو سرپایی عزیزم
پا درد تو آتش کشیده هر جگر را
چشم سفیران سوی وجه الله مانده
دیدند با خنده زنان بی سپر را
قرآن که خواندم نانجیب مست لج کرد
انداخت با چوب از دهانم دو گهر را
دیدم چگونه سربه زیرت کرد کارش
پیش تو میکوبید بین طشت سر را
گوش مرا باید بگیری نشنوم من
حرف در گوشی مشتی بد نظر را
خطبه بخوان ویران کنی کاخ ستم را
خطبه بخوان زنده کنی یاد پدر را
خطبه بخوان تا خنده هایش زهر گردد
تا که ببیند در بیان تو اثر را
تو ذوالفقاری در زبان داری عقیله
بین غل و زنجیر کراری عقیله
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مصائب_شام #حضرت_زینب
@shere_aeini
از دم دروازه معلوم است بد تا میکنند
خیره سرهایی که زینب را تماشا میکنند
گاه با شمشیر و نیزه گاه با رقص و طرب
دور بیبیهای روی ناقه بلوا میکنند
شمر با اعوان و انصارش دوباره میرسند
کربلای دومی را باز برپا میکنند
شهر را مانند روز عید آذین بستهاند
با صدای پای هر رقاصه غوغا میکنند
تا که نرخ هر النگو بیشتر بالا رود
زرگران بالاتفاق این پا و آن پا میکنند
کاش تنها سنگ باشد روی پشت بامها
میزنند آیینه را با هر چه پیدا میکنند
دختران قافله با ذکر وا أماه خود
پای زهرا را میان کوچهها وا میکنند
آستین پارهای دارند جای روسری
باهمان هم ـ آه ـ ناچارا مدارا میکنند
در میان این حراجی پیش چشمان رباب
بر سر گهوارهء شش ماهه دعوا میکنند
نی اگر که خم شود یکبار دیگر بچهها
بوسههایی هدیه بر لبهای بابا میکنند
داغ پشت داغ تنها کار تیر و نیزه نیست
خیزرانها هم چه کاری با جگرها میکنند
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مصائب_شام #حضرت_رقیه
@shere_aeini
من که بعد از تو به کوه دردها برخورده ام
از یتیمی خسته ام از زندگی سرخورده ام
دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش بود
زهر دوری تو را با دیده تر خورده ام
دست سنگین یک طرف انگشترش هم یک طرف
از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده ام
صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست
با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام!
زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر
بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده ام
حرفهای عمه خیلی سخت بر من میرسد
گوش من سنگین شده از بس مکرر خورده ام
هرطرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت
گاه ازینور خورده ام گاهی ازآنور خورده ام
ساربان لج کرد با من هی مرا میزد زمین
گردنم آسیب دیده بس که با سر خورده ام
بیشتر که گریه کردم بیشتر سنگم زدند
ایستادم هرکجا تا سنگ آخر خورده ام
آه بابا دخترت را هیچکس بازی نداد
زخم ها از خنده ی این چند دختر خورده ام
دخترت با درد پا طی مسافت میکند
پای من زخم است پای زخم اذیت میکند
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مناجات_امام_زمان #امام_زمان #ادینه
@shere_aeini
در هوای وصال دربه درم
شاهدم گریه زاریِ سحرم
جگرت خون شده ز غفلت من
من هم از غصه ی تو خون جگرم
اذن داخل شدن که نیست مرا
از درِ خیمه تو میگذرم
خبرت آنقدر نمی آید
تا به دیوار میخورد خبرم!
یک سلام علیک هم کافیست
حالی از ما بپرس ای پدرم
بی کسم ای کس همه عالم
بخدا خالی است دور و برم
نده دست کسی مرا آقا
که دخیل تواند بال و پرم
به همانروضه های ناحیه ات
یک سفر پیش جد خود ببرم
تو که هرشب مسافر حرمی
برسان این حقیر را به حرم
بین مقتل چهارده قرن است
مادرت داد میزند پسرم
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
_______
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
@shere_aeini
آب روی ماست گریه آبروداریم ما..
با لباس مشکی ات عمریست خو داریم ما
باطهارت بودن از ارکان مجنون بودنست
حرف لیلا میشود هرجا وضو داریم ما
چشم ما بی اشک بی خیراست،بی خیرش نکن!
که فقط از دار دنیا دو سبو داریم ما..
حرف ما در روضه ها با اشک گفته میشود
درمیان گریه باهم گفتگو داریم ما
دامن آلوده شدیم اما تو پاکش میکنی
روسیاه از غفلتیم اما رفو داریم ما
حضرت عباس حامی علمداران توست!
چه هراس از این و آن وقتی عمو داریم ما
هرکسی دل را بدستت داد از مردم برید
تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟!
خوب و بد ما به حسینیه پناه آورده ایم!
خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما!
آرزوی کربلا بر پیرها که عیب نیست..
کربلایی نیستیم و آرزو داریم ما!
شهر با یک یاحسین ما معطر میشود
هرکجا نام تو باشد های و هو داریم ما
لحظه های آب خوردن هم بفکر روضه ایم..
بغض خشکی لب و بغض گلو داریم ما..
در غمت آیات قرآن روضه خوانی میکنند
آب دریا و بیابان روضه خوانی میکنند
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
_________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
@shere_aeini
آب روی ماست گریه آبروداریم ما..
با لباس مشکی ات عمریست خو داریم ما
باطهارت بودن از ارکان مجنون بودنست
حرف لیلا میشود هرجا وضو داریم ما
چشم ما بی اشک بی خیراست،بی خیرش نکن!
که فقط از دار دنیا دو سبو داریم ما..
حرف ما در روضه ها با اشک گفته میشود
درمیان گریه باهم گفتگو داریم ما
دامن آلوده شدیم اما تو پاکش میکنی
روسیاه از غفلتیم اما رفو داریم ما
حضرت عباس حامی علمداران توست!
چه هراس از این و آن وقتی عمو داریم ما
هرکسی دل را بدستت داد از مردم برید
تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟!
خوب و بد ما به حسینیه پناه آورده ایم!
خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما!
آرزوی کربلا بر پیرها که عیب نیست..
کربلایی نیستیم و آرزو داریم ما!
شهر با یک یاحسین ما معطر میشود
هرکجا نام تو باشد های و هو داریم ما
لحظه های آب خوردن هم بفکر روضه ایم..
بغض خشکی لب و بغض گلو داریم ما..
در غمت آیات قرآن روضه خوانی میکنند
آب دریا و بیابان روضه خوانی میکنند
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
_________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
@shere_aeini
صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری..
خبر ز گریه عشاق در سحر داری
به گردن تو فتاده همیشه زحمت من
ببر سلام مرا تا بقیع پیش حسن
بگو که ای شه بی کس گدای دربه دری…
پیام داده به این استان به خون جگری
که قبر خاکی تو گرچه آتش دلهاست
غریب ماندن تو باطنا به گردن ماست..
مگر نه اینکه تو در قلب ها حرم داری
به قلب سینه زنان گنبد و علم داری
مگر قرار نشد کمتر اشتباه کنم
برای خاطر عشق تو کم گناه کنیم
بکاء ما همه تبدیل برتباکی شد
مزار تو به دل شیعه نیز خاکی شد
به جای تو سوی آتش شتاب کردم من
به سهم خود حرمت را خراب کردم من
کریم هستی و عالم به تو بدهکارند
تو بی حرم شدی اما همه حرم دارند
حرم نداری نه!تو حرم نخواسته ای
ز روزگار خودت غیر غم نخواسته ای
بقیع سینه زن روضه های افلاکی ست
بقیع روضه مکشوف چادر خاکیست
گلاب یعنی تو اضطراب یعنی تو
و بعد فاطمه خانه خراب یعنی تو
زحلقه تو همان کودکی نگین افتاد
همینکه مادرتان پشت در زمین افتاد
به باغ عاطفه ها بی امان شرر میرفت
بروی شاخه گلی پای چهل نفر میرفت
به کینه دلشان هیچ دست رد نزدند
دگر به هیچ زنی اینچنین لگد نزدند
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ماه_مبارک_رمضان
@shere_aeini
باز وقت مستی چشمان بیدار من است
باز این شبها خدا مشتاق دیدار من است
طعنه ها خوردم،ولی تا آمدم فریاد زد..
به کسی ربطی ندارد این گنهکار من است!
آب شد دیگر یخ عمرم، کسی کاری نکرد!
ای بنازم رحمتش را او خریدار من است
یک الهی گفتم و یک عمر تحویلم گرفت
این هزاران بار غفران جای یک بار من است
رب شهرالله اکبر عبد عاصی آمده!
سائل این آستان دست گرفتار من است
اول ماهی بخر بار مرا ای خوش حساب
خوب یا بد هرچه باشد این به انبار من است
به علی گرم است پشتم یاعلی و یا عظیم
آبرویم تا ابد آقای کرار من است
شیشه عشقم کنار کنار سنگ غفلت سالم است
تا علی ابن ابیطالب نگه دار من است!
با دعای فاطمه اینجارسیدم ،بی گمان
روز محشر هم شود زهرا پی کار من است
کربلا رادوست میدارم پس ازدوزخ چه باک
تاحسین یار من وعباس دلدار من است
تشنگی روزه را با روضه توام میکنم
شاهد این سوختن چشمان خونبار من است
جان فدای آن سری که پیش زینب ذبح شد
تشنه و زخمی و سخت و نامرتب ذبح شد
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ماه_رمضان #مناجات_باخدا
@shere_aeini
بازی دنیا ز عمرم زود فرصت را گرفت
قبله ام گم شد کم آوردم لیاقت را گرفت
گریه و حال نماز صبح های من چه شد؟
خواب شیرین سحر فیض عبادت را گرفت
از صغیره شد شروع و به کبیره ختم شد
جرأت عاصی شدن از من خجالت را گرفت
یارفیق لا رفیق له حلالم کن اگر
بین ما بار گناهانم رفاقت را گرفت
نور مولا نیست دیگر درمیان سفره ام
بی خیالی من از این سفره برکت را گرفت
نیم دین را به حیا دادند کارم سخت شد
مستی انجام معصیت نجابت را گرفت
ذکر و استغفار و توبه دست جمعی بهتراست
باخت این شبها کسی که کنج عزلت را گرفت
لذت افطار با خرمای نخل کربلاست
خوش بحال هرکه از زهرا زیارت راگرفت
یا غیاث المستغیثین گفت و پاسخ داده شد
نیزه ای روی لب آقا اجابت را گرفت
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
____________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ماه_رمضان #وفات_حضرت_خدیجه
@shere_aeini
حیا در چشمهایش بود غیرت داشت همت داشت
چنان آسیه و هاجر چنان مریم نجابت داشت
لباس کهنه میپوشید روی خاک میخوابید
تماما خرج دین میکرد هرچه مال و مکنت داشت
تجارتخانه های مکه از اموال او پر بود
ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت
بجای مرغ بریان دانه ی خرما غذایش بود
به رعیت ها شباهت داشت ان بانو که رعیت داشت
وجودش را فدای راه حق میکرد بی وقفه
برایش پیشرفت دین همیشه ارجحیت داشت
به رغم آنهمه تبلیع که ضد پیمبر بود
کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت
گواهی میدهد شعب ابیطالب به ایثارش
گواهی میدهد این شیربانو استقامت داشت
چه ایمانی چه اخلاصی که بین بستر مرگش
خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت
کفن برتن نکرد و با لباس پاره ای پر زد
عجب این لحظه آخر به اربابم شباهت داشت
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ماه_رمضان
@shere_aeini
چندشب مانده فقط برگ امان نیست مرا
توشه ای از برکات رمضان نیست مرا..
یک زمان گریه کنی خوب برایت بودم
خاک بر سر شده ام! اشک روان نیست مرا
توبه هایم عقب افتاد و جوانیم گذاشت
پیری از راه رسیدست، توان نیست مرا
سرم آنقدر به دنیا و ظواهر گرم است
چیزی از باطن اسرار عیان نیست مرا
آشتی کردن من باهمه بود الا او
سود این دوستی ام غیر زیان نیست مرا
شب قدر از کف من رفت و برای بخشش
غیر روز عرفه هیچ زمان نیست مرا...
تا زمانیکه حسین است رفیق دل من
میل همراه شدن با دگران نیست مرا
دور هم بودن ما را بنویسید بهشت
نفسی جز نفس سینه زنان نیست مرا
آه جز کرببلا هیچ نمیخواهم من
آه جز کرببلا قبله جان نیست مرا
خواهری رفت سوی مقتل و میگفت حسین
جای تو همسفری غیر سنان نیست مرا..
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#وداع_با_ماه_رمضان
@shere_aeini
چندشب مانده فقط برگ امان نیست مرا
توشه ای از برکات رمضان نیست مرا..
یک زمان گریه کنی خوب برایت بودم
خاک بر سر شده ام! اشک روان نیست مرا
توبه هایم عقب افتاد و جوانیم گذاشت
پیری از راه رسیدست، توان نیست مرا
سرم آنقدر به دنیا و ظواهر گرم است
چیزی از باطن اسرار عیان نیست مرا
آشتی کردن من باهمه بود الا او
سود این دوستی ام غیر زیان نیست مرا
شب قدر از کف من رفت و برای بخشش
غیر روز عرفه هیچ زمان نیست مرا...
تا زمانیکه حسین است رفیق دل من
میل همراه شدن با دگران نیست مرا
دور هم بودن ما را بنویسید بهشت
نفسی جز نفس سینه زنان نیست مرا
آه جز کرببلا هیچ نمیخواهم من
آه جز کرببلا قبله جان نیست مرا
خواهری رفت سوی مقتل و میگفت حسین
جای تو همسفری غیر سنان نیست مرا
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
آب روی ماست گریه آبروداریم ما..
با لباس مشکی ات عمریست خو داریم ما
باطهارت بودن از ارکان مجنون بودنست
حرف لیلا میشود هرجا وضو داریم ما
چشم ما بی اشک بی خیراست،بی خیرش نکن!
که فقط از دار دنیا دو سبو داریم ما..
حرف ما در روضه ها با اشک گفته میشود
درمیان گریه باهم گفتگو داریم ما
دامن آلوده شدیم اما تو پاکش میکنی
روسیاه از غفلتیم اما رفو داریم ما
حضرت عباس حامی علمداران توست!
چه هراس از این و آن وقتی عمو داریم ما
هرکسی دل را بدستت داد از مردم برید
تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟!
خوب و بد ما به حسینیه پناه آورده ایم!
خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما!
آرزوی کربلا بر پیرها که عیب نیست..
کربلایی نیستیم و آرزو داریم ما!
شهر با یک یاحسین ما معطر میشود
هرکجا نام تو باشد های و هو داریم ما
لحظه های آب خوردن هم بفکر روضه ایم..
بغض خشکی لب و بغض گلو داریم ما..
در غمت آیات قرآن روضه خوانی میکنند
آب دریا و بیابان روضه خوانی میکنند
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
_________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ایام_مسلمیه
@shere_aeini
سفرت بی خطر مسافر عشق
دست حق باد یار و یاور تو
سایه ات هیچ وقت کم نشود
از سر کاروان و خواهر تو
سفرت بی خطر مواظب باش
شب غم حمله بر سحر نکند
بین این راه پر فراز و نشیب
پسرت را کسی نظر نکند
خواهرت را سوار محمل کن
دور از چشم شهر در شب تار
عصمت الله اعظم است این زن
دور تا دورش آفتاب بکار
آفتابی ز هیبت عباس
آفتابی ز غیرت قاسم
آفتابی ز جذبه ی اکبر
جان فدای شما بنی هاشم
دخترت را به عمه اش بسپار
هر دو مثل ستاره و ماهند
تا کنار هم اند آرامند
باعث روشنایی راهند
چشم های سکینه خیره شده
به شکوه و جلال ناب عمو
هیچکس تشنه لب نمی ماند
از کرامات مشک آب عمو
اوج زیبایی سفر اما
کهکشانی ست که زحل دارد
بین محمل نشسته ست رباب
و گل یاس در بغل دارد
همه آسوده اند غیر حسین
که به فکر غروب عاشوراست
فکر آتش گرفتن خیمه
غارت و هتک حرمت زنهاست
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini