eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.9هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini اگر دهند به من آبهاي عالم را نمي دهم نمي از گريه ي محرم را نماز را كه ملائك هميشه مي خوانند براي گريه خدا آفريد آدم را گناهكارم و گر سوي دوزخم ببرند به آب ديده گلستان كنم جهنم را عجيب نيست اگر در صف جزا بخشد خدا به قطره ي اشكي تمام عالم را تمام عمر عزيزم اگر شود يك دم كنم نثار عزاي حسين آن دم را مگو كه شمر سر از پيكر حسين بريد بگو بريد گلوي رسول اكرم را بهشت عاشق پيراهن سياه شماست كفن كنيد به تن، اين لباس ماتم را 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حی علی العزا که محرم رسیده است ماه عزا و گریه و ماتم رسیده است حی علی البکاء، شنیدیم تا که ما در چشم نوکران تو زمزم رسیده است باگریه بر تو بود که آدم عزیز شد گویا که فصل توبه ی آدم رسیده است این اشک وناله ها همه تسکین درد توست بنگر برای زخم تو مرهم رسیده است پشت در حسینه اذن دخول خواست آقا غریبه نیست ،که محرم رسیده است جانم به سفره ای که بزم تو پهن شد شاه و گدا به بزم تودرهم رسیده است خیل ملائکه همه در پشت این درند از بهر نوکری تو حاتم رسیده است این پرچم سیاه تو حبل المتین ماست کز جانب خدا به دو دستم رسیده است از لطف حیدر است که مارا خریده اند لطفش به ما همیشه و هردم رسیده است در روز حشر فاطمه باشد شفیع ما برگ امان ز بانوی عالم رسیده است مارا اگر کسی نخرد میخرد حسین آقا مگر به داد دلم کم رسیده است؟ این ناله میرسد به دو عالم اناالغریب گویا به اسمان و زمین هم رسیده است دربین قتلگاه مادر پهلو شکسته ای با قامت کمان و قد خم رسیده است 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini این چه سرّی است که عالم شده مدهوش حسین همه از پیر و جوانند سیه پوش حسین بر سر هر گذر و کوی عزا خانه ی اوست هر کسی لقمه ی خود می خورداز توش حسین بارش رحمت حقّ است مگر می بارد که چنان سیل روانند به آغوش حسین نه کسی واهمه از مرگ و هراس از دشمن گوئیا نفخه رسد از لب خاموش حسین نه فقط کر ببلا از غم او می سوزد که به پا گشته به عالم همه جا جوش حسین قدم آهسته گذارید به منزلگه عشق که همه بال ملائک شده مفروش حسین مرغ وماهی و مَلَک جمله در این واقعه سوخت آب هم گریه کنان است ز تن پوش حسین واله در روز جزا باک مدار از دوزخ می شوی پرده نشین بر در شش گوش حسین 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ‍ اهل عالم باز هم دارد محرم میرسد در نگاه عاشقان اشکی دمادم میرسد موجِ خونت گشته جاری ، چشم ها گردیده تر خیمه ات را غم گرفته ، یا حسینا ، یا پدر دامنِ اهل حرم آتش گرفت و سرد شد گفتگوی بچه ها نقلِ روایت ، درد شد از عمو عباس و مشکی پاره میگوید کمی از رشادت های اکبر ، زخم پیکرها دمی کودک شش ساله پرپر شد ز تیر حرمله نیزه ها ، شمشیرها رنج غریبی قافله حجله ی داماد با خونِ عزیزش بسته شد مظهرِ آزادگی مظلوم و تنها گشته شد دختری ماتم زده بی گوشواره میرود خواهری صحرا به صحرا غمگنانه میدود اهل عالم شال ها را سر بسر مِشکی کنید آب را بستند فکرِ خشکی وُ مَشکی کنید 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حالا که داری میخری آماده ام کن آقا برای نوکری آماده ام کن از مادر خود رزق اشکم را بگیر و با یک دعای مادری آماده ام کن سنگم! مرا با دست خود از خاک بردار مانند زیبا گوهری آماده ام کن نگذار باشم کمتر از حرّ و زهیرت با نیّت یاریگری آماده ام کن تا بر تنِ باطل فرود آیم به شدّت برّنده ام کن، خنجری آماده ام کن بگذار از عشق تو در خونم بغلطتم با گوشه-چشم ِ محشری آماده ام کن لطفا شهیدم کن! به آن نحوی که از من اصلا نماند پیکری...آماده ام کن تا که مرا عاشق تر از سابق بسازی با داغِ ویرانگرتری آماده ام کن باید بمیرم سوم ماه محرم نذر سه ساله دختری آماده ام کن بر روی تل می ایستم حیران، برای- گریان شدن با خواهری آماده ام کن بر سینهٔ عطشانِ تو؛ «ألشمرُ جالسْ»... با روضهٔ شعله وری آماده ام کن! 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به پایان آمد آخر اضطراب بی امان ما رسید از راه ، ماه گریه های بی کران ما دوباره شد حسینیه مسیر انتهای ما پناه روزهای سخت و ایام خزان ما دوباره باز شد دارالشفای عالم و آدم بیایید ای جهان سوی امام مهربان ما که خاک فرش صحن تکیه ما هم شفادارد غلط گفته هر آنکس ناروا گفت از مکان ما دوای دردهای لاعلاج ما حسینیه ست ضرر کرده هر آنکس دور شد از آشیان ما حریم خانه حق هم گَهی شد باز و گه بسته ولی هرگز نشد بسته ورودی جنان ما چه یارانی که رفتند و ندیدند این محرم را خدا رحمت کند اموات و جمله رفتگان ما نمی گردد ادا حق عزایت هرگز آقا جان اگر خون جای اشک آید ز چشم و دیدگان ما دوسالی میشود گشتیم اسیر ابتلائاتی خودت یاری نما آخر شود این امتحان ما شروع سال ما با ذکر زیبای حسین جان است چه خوشبو میشود با نام زیبایت دهان ما برای بردن نام حسینت داد باید زد شبیه مادران داغدیده از جوان ما شبیه خواهری کز روی تل فریاد ها میزد رها کن جسم بی جانِ بزرگِ خاندان ما جسارت کرد بر انگشت و بر انگشتری تو عجب داغی نشانده بر دل ما ساربان ما 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با وفا از سائلانت نوحه و دم را نگیر هرچه میخواهی بگیر از ما و ماتم را نگیر حال خوب نوکران تنها میان روضه است حال خوب ما غم است از ما تو این غم را نگیر عمر خود را بیشتر در زیر پرچم بوده ایم از سر ما سایه سار امن پرچم را نگیر روضه به روضه ، ز روضه فیض دارم میبرم ای عزیز الله این فیض دمادم را نگیر سنگ هم روزی ببارد روضه ات تعطیل نیست روضه قدری کم شده دیگر همین کم را نگیر اربعین امسال باید زائرت باشم حسین بی حرم دق میکنم ، اینگونه حالم را نگیر ما به تو بد کرده ایم آقا ولی بد نیستیم جان زهرا از گدای خود محرم را نگیر عمه از تل آمد و فریاد زد برخیز شمر بی وضو گیسوی آقای دو عالم را نگیر 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _____________________ @shere_aeini شکر خدا دیدم دوباره پرچمت را شکر خدا دیدم سیاهی غمت را دیدم دوباره روضه های ماتمت را دیدم دوباره نوحه و شور و دمت را باور نمی کردم محرم را ببینم بر سر در این خانه پرچم را ببینم ما را همین شور عزایت زنده کرده ما را نوای نینوایت زنده کرده ما را هوای روضه هایت زنده کرده ما را نسیم کربلایت زنده کرده ما در میان روضه ی تو قد کشیدیم از لطف تو امروز به اینجا رسیدیم امسال اگر که باز هم این روضه بر پاست ما که یقین داریم از الطاف زهراست بی بی دعایش تا ابد پشت سر ماست زهرا نگه دار تمام سینه زن هاست دست شکسته اسم ما را هم نوشته خوب و بد ما را همه با هم نوشته یادم نخواهد رفت لطف مادرت را او لطف کرده راه داده نوکرت را او جمع کرده خادمان محضرت را پس گرم کرده او تنور منبرت را از سوزِ آهش قلب این عالم گرفته ذکر بنی یا بنی دم گرفته هم ماهی دریا برایت گریه کرده هم مادرت زهرا برایت گریه کرده هم زینب کبری برایت گریه کرده دنیا و ما فیها برایت گریه کرده جان عزیزت اشک را از ما نگیری این اشک را از چشم نوکرها نگیری اسمت دلیل گریه های بی امانم ای که مرا خواندی بده راهی نشانم در روضه ات دنبال یک خط امانم ای کاش قدر روضه هایت را بدانم با روضه ات آرام می گیرم همیشه شکر خدا با روضه درگیرم همیشه من آمدم امشب بسوزم پا به پایت تا چند خطی روضه بنْویسم برایت روضه بخوانم از تن در خون رهایت یادی کنم از ماجرای بوریایت خورشید بودی بر نوک نی ها نشستی ای جان زینب، پشت زینب را شکستی 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _____________________ @shere_aeini در وجودم طنین محتشم است دیده ام شوق و رقص پرچم را لطف کردی به من دوباره حسین نوکری کردنِ محرم را - یاد کردم از آن عزیزانی که به زیر لحد عزا دارند پدر و مادران خفته به خاک که عزا دار روضه ی یارند - پدری که همیشه با اشکش مشکی روضه را به تن می کرد شب اول که می رسید از راه یادی از غربتِ حسن می کرد - مادری که همیشه در طی سال خانه اش بود با شما آباد از پس انداز چند ماهه خودش خرجیِ روضه ی تورا می داد - یاد کردم از آن عزیزانی که به درد فراق مجبورند بین بستر سیاه پوشیدند ولی از روضه های تو دورند - لطف کردی به من دوباره حسین که رساندی مرا به هیئت و اشک لطف کردی اجازه ام دادی بزنم سینه پای صاحب مشک - با خودم فکر می کنم...هیهات هرچه بر سینه ام زدم کم بود دوست دارم که خوب گریه کنم شاید این اخرین محرم بود... 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _______________________ @shere_aeini زحمتی دارم ای نسیم سحر ببری تو پیام مسلم را برسی خدمت عزیز دلم برسانی سلام مسلم را - ابتدا جای من ببوس او را بعد با او‌ بگو تو از حالم بگو ای کاش فرصتی میشد تا بیاید خودش به دنبالم - عرض کن جان مادرت برگرد کوفیان کینه ی تو را دارند خواب دیدند بهر گودالت.. و برای تو نقشه ها دارند - این جماعت نه رحم دارند و نه حیا و نه ترس فرداشان تا که دیدند سکه های طلا پرشد از نفرت تو دنیاشان - داد از دست کوفیان..ای داد تشت بی آبرویشان افتاد حرمله خنجر و کمانش را نیش خندی زد و نشانم داد - جان زهرا مرا حلالم کن شرم دارم ز روی خواهر تو آه از لحظه ای که می آید پای نعش علی اکبر تو.. - 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _____________________ @shere_aeini زمین انداختم زیر علم بارِ گناهم را و شستم با گلابِ گریه‌ام روی سیاهم را به دیوارِ عزایت میخ‌کوبم مثل بیرق‌ها نخواهم داد، حتی آجری از تکیه‌گاهم را هزار و نهصد و پنجاه لشکر اشک آوردم که شاید مرهمت باشد؛ بگیر از من سلاحم را دم "هَل‌مِن‌مُعینت" چارده قرن است در گوش است که باشم لحظه‌ای سرباز، شاه کم‌سپاهم را هزار و چارصد سال است دنبال تو می‌گردم بیانداز از مسیر کج به راه راست، راهم را نگهبانِ حریمِ چشمه‌ی موقوفه‌ات هستم اگر از سارقانِ اشک، می‌دزدم نگاهم را همیشه سایه‌ی دست تو را روی سرم دیدم همیشه آرزو کردم ببوسم سرپناهم را به دیوار اتاقم نیست تقویمی به جز بیرق غم روز دَهُم گم کرده روز و سال و ماهم را 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _____________________ @shere_aeini در جواب دشمنان روضه سیدالشهدا عده‌ای نامهربان هر سال ما را می‌زنند از بلندی تا تهِ گودال ما را می‌زنند جرم ما عرض ارادت بر حسین‌بن‌علی ست تا محرم می‌رسد عمّال ما را می‌زنند آری آن عمالِ سفیانی که ضد حیدرند بر علیه حق شده فعّال، ما را می‌زنند سیلی بیگانه چندان هم نباشد دردناک آشنایانی گهی با قال ما را می‌زنند چون شنیدند این عزا دارد ادامه تا ظهور پیروان ملحد دجال ما را می‌زنند ضربه‌ی غیرخودی ها از عناد است وحسد این خودی‌ها با چه استدلال ما را می‌زنند؟ تا به عشق دوست می‌بندیم احرام حرم در مسیر کعبه‌ی آمال ما را می‌زنند ما چو می‌بینند بیزاریم ز امثال یزید یا خودِ ما را و یا امثال ما را می‌زنند ما عزای شاه عطشان را به پا خواهیم کرد اف به آنان که در این احوال ما را می‌زنند آن سپاهی که به راه شام زینب را زدند نسل شان با حربه‌ی قتال ما را می‌زنند حربه‌ی قتاله اینک حمله‌ی فرهنگی است تا جوانان را کنند اغفال ما را می‌زنند دشمنان اهل‌بیت اما بدانند، احمقند کور خواندند ار به ماه و سال ما را می‌زنند در مسیر عشقبازی هر که بدعهدی نمود خود بهانه شد ،که قوم ضال ما را می‌زنند سینه‌زن! هم سینه زن هم کن مراعات اصول هان که می بینی یزید و آل، ما را می‌زنند این مرض از یک طرف اهل غرض از یک طرف همزبانان هم، زبانم لال ما را می‌زنند تیر کین میبارد از هر سو سپر باید گرفت حرمله ها اندرین جنجال ما را می زنند قوم وهُابیت وقوم بهائیت همه سینه ها از کینه مالامال ما را می زنند ماچگونه از بنی‌سفیان بگیریم انتقام چون بنی‌عباس در هر حال ما را می‌زنند ضربه‌ای که زد بنی‌عباس بر اسلام و دین این ریاکاران، بدان منوال ما را می‌زنند روضه‌ی غارت چو می‌خوانیم در ماه عزا عده‌ای غارت‌گرِ اموال ما را می‌زنند آه از آن دم خیمه‌ها آتش گرفت و در فرار یک‌صدا ناله زدند اطفال : ما را می‌زنند 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _______________________ @shere_aeini مائیم و شهری که هوایم را ندارد من نه هوایِ بچه‌هایم را ندارد نامرد دیدم  باز مردی کردم آقا... با این دو کودک کوچه گردی کردم آقا  دیدم که خوشحالند خوشها جمع هستند  مظلومِ من مظلوم کُش‌ها جمع هستند  طوعه در این نامردها یک شیر زن بود  تنها پناهم خانه‌ی یک پیرزن بود  بیرون زدم تا شعله بر معجر نیفتد مثل مدینه طوعه پشتِ در نیفتد در راه‌ها و کوچه‌هایش چال کندند رسم است اینجا ابتدا گودال کندند گودال وقتی که بیفتی شیر گردند دستت اگر زخمی شود شمشیر گردند  از پشتِ سر نامرد آمد گیرم انداخت تیری به پایم خورد در زنجیرم انداخت  شکرِ خدا خواهر ندارم تا ببیند  این دور و بر دختر ندارم تا ببیند ای آبرویم  آبرویم را که بُردند از دور با نیزه گلویم را که بردند نام تو را بُردم لبم را چاک کردند خون ریخت با چکمه رُخم را پاک کردند ای کاش سنگی گوشه‌ای پنهان نمی‌ماند جای شما از من لب و دندان نمی‌ماند طفلی اگر مهمان کوفه گردد آقا سرگرمیِ طفلان کوفه گردد آقا از راه آمد زجر و خوش‌ها جمع هستند شمر آمد با زجرکُش‌ها جمع هستند روی زمین بودم که رویم را کشیدند تا پشت بام از کوچه مویم را کشیدند طوری کشیدند آنقدر مژگان من ریخت تقصیر سنگ‌پله شد دندان من ریخت خورشید جایش در دل شب نیست برگرد میدانِ کوفه جای زینب نیست برگرد باخنده می‌آیند وخوش‌ها جمع هستند سربسته گفتم بچه‌کُش‌ها جمع هستند 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _______________________ @shere_aeini نمی‌دانم کجایی ای که از بی‌راهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم که با شش‌ماهه می‌آیی همین اندازه می‌دانم جدا از چاره‌ات کردم چرا از خانه‌ی زهرا چنین آواره‌ات کردم سرِ دارالاماره  جان تو  جانی ندارم که تماشایی شدم  حالا که دندانی ندارم که بگو تا کوفه‌ی مولا کُشِ ناخوش نمی‌آیی به سوی مردمِ نامردِ مِهمان‌کُش نمی‌آیی اگرچه کوچه کوچه گریه‌ها بر خواهرت کردم ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم همینکه ریختند از در به راه شعله‌ور رفتم اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا خبر داری به سنگِ کوچه‌های تنگ می‌خوردم کشیده می‌شدم هربار و بر هر سنگ می‌خوردم سرِ زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را نوازش‌های یک چکمه شکسته استخوانم را من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم توان از بازویم بُرد و به صورت بر زمین خوردم از آن گودالِ خون تا این بلندی راه بسیار است کشیدن‌های زخمی روی صدها پله دشواراست نه فکرِ دختران خود  که فکر دخترت بودم همین امروز چندیدن بار یادِ مادرت بودم... 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _____________________ @shere_aeini ده روز دیگر گریه ی ما فرق دارد ده روز دیگر روضه اما فرق دارد ده روز دیگر ماجراها فرق کرده ده روز دیگر قصه ی ما فرق کرده ده روز دیگر نه حبیبی، نه زهیری ده روز دیگر نه سعید و نه بریری ده روز دیگر خواهرش در اضطراب است ده روز دیگر در حرم قحطی آب است ده روز دیگر در تب و تاب است زینب ده روز دیگر دور از ارباب است زینب ده روز دیگه این حرم سقا ندارد ده روز دیگر دختری بابا ندارد ده روز دیگر اکبرِ لیلا نمانده ده روز دیگر قاسمِ زیبا نمانده ده روز دیگر مادری در التهاب است خیمه به خیمه در پی یک جرعه آب است ده روز دیگر زین اسبی واژگون است سالار زینب پیکرش در خاک و خون است ده روز دیگر راهی گودال گشته ده روز دیگر پیکرش پامال گشته ده روز دیگر روی سینه می نشیند از روی تل هم خواهرش زینب ببیند ده روز دیگر صورتش بر خاک صحراست ده روز دیگر رأس او بالای نی هاست ده روز دیگر خواهرش ماتم گرفته ده روز دیگر زیر نعل تازه رفته ده روز دیگر روی پیکر سر ندارد ای وای من ... انگشت و انگشتر ندارد 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _______________________ @shere_aeini زبان حال سر جناب مسلم علیه‌السلام دارم وصیت می‌کنم شاید نیایی با باد صحبت می‌کنم شاید نیایی دارد مسیرت را نشانم می‌دهد باد از روی دروازه تکانم می‌دهد باد با داغ بی اندازه می‌گِریم که برگرد از بِین این دروازه می‌گِریم که برگرد با سر میان کوفیان مهمانم  آقا تا لحظه‌ای که میرسی می‌مانم آقا روزی که می‌آیی مرا بشناس وقتی از روی این دروازه آویزانم آقا هر روز سنگم می‌زنند از دور و نزدیک بازیچه‌ی تمرین این طفلانم آقا هر روز یک دندان من کم می‌شود تا قربان دندانت شود دندانم آقا شرمنده‌ام اینجایم و بال و پَرم ریخت  دیدی که کوفه خاکِ عالم را سرم ریخت من با چه رو گویم نیا رویی نمانده قلبم پُر از درد است و دارویی نمانده دستی که بیعت داد دستم را شکسته از بس مرا زد زخم بازویی نمانده طفلان من از گوشه‌ای دیدند من را از زخم‌های کوفه اَبرویی نمانده نزدیک نه از دور کوفی دوره‌ام کرد آنقدر زد تا دید پهلویی نمانده تا دق نکرده زینب از بیراهه برگرد گهوراه تا نشکسته  با ششماهه برگرد هرچیز کم باشد در اینجا غم زیاد است در کوفه می بینی که نامحرم زیاد است از خیزران و تازیانه حرف کم نیست از خار و سنگ و کعب نِی مرحم زیاداست ششماهه نه حتی برای مردها نیز.. یک تیغه از تیر سه شعبه هم زیاد است دست نوازش با یتیمی نیست اما پنجه برای گیسوی درهم زیاد است آبی برای تشنگان اینجا ندارند در شهر گویا طفلِ بی بابا ندارند تنها شدم تا سر به زیری را بفهمم شد بسته دستم دستگیری را بفهمم هی سنگ خوردم زخم خوردم فحش خوردم تا رنج بازار و اسیری را بفهمم من را به زنجیرش میان کوچه گرداند تا زخم‌پاهای کویری را بفهمم دندان من خون شد به یادِ دختر تو تا درد دندانهایِ شیری را بفهمم دلها در اینجا سنگ دیوار است برگرد وقتِ حراجی‌های بازار است برگرد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _____________________ @shere_aeini روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد مارا برای بزم عزا انتخاب کرد باز این چه شورش است که در خلق عالم است نام حسین بار دگر انقلاب کرد دلشوره داشتم که نبینم محرمش یکسال این فراق دلم را عذاب کرد توبه شکسته ها همه گویند یاحسین «ربُّ الحسین» هرچه دعا مستجاب کرد از کودکی حسینیه دار محرممیم این روسیاه را خودش عالیجناب کرد هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت اورا خدا به وصل خودش کامیاب کرد گریه غبار سینه ی من داده شستشو این قلب خاک خورده چنان دُرّ ناب کرد تفسیر دستگیریه او از رسول ترک کار هزار منبرو صد ها کتاب کرد سینه برهنه ها همه از نسل عابس اند او کربلا طریقهٔ این وصل ؛ باب کرد هرکس شنید ناله ی« حی علی العزا» تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد آید به گوش ناله ی محزون فاطمه مادر به نام یک یک مارا خطاب کرد ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب صلی علی الحسین و صلی علی الغیب 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار _____________________ @shere_aeini باور نمی کردم که پرچم را ببینم امسال هم ماه محرم را ببینم چه نوکرانی بی صدا رفتند امسال من مانده ام ایام ماتم را ببینم اهل القری آقای مارا دفن کردند می خواستی با چشمم این غم را ببینم قربان یک شب روضه ات دارو ندارم پرپر زدم جان تو این دم را ببینم خرج تمام روضه ها با مادر توست زحمت کشیده فیض اعظم را ببینم ای کاش چشمم وا شود بالای مجلس یک مادری باقامت خم را ببینم همراه مادر آمده از عرش حیدر بااو رسول الله خاتم را ببینم موسی عصا در دست دربان حریمت آن سوی در عیسی بن مریم را ببینم ذکری که عالم را تکان داده حسین است من ایستادم شور عالم را ببینم والله چای روضه مرده زنده کرده اینجا فقط درمان دردم را ببینم از خیمه تا گودال زینب داد می زد سخت است زیر پا امامم را ببینم فریاد زد مادر گمان می کردی یک روز جای حسین این جسم درهم را ببینم 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
خروش ظلم افتاد و ، نسیم حق نیفتاده که از بازار عشقت لحظه ای رونق ، نیفتاده به سنگ اندازها،«ویروس چی» ها هم بگو این را: هزار و چهارصد سال است این بیرق نیفتاده!! 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
برای دسترسی به بیش از ۳ هزار شعر مربوط به دهه محرمِ درج شده در کانال به متن پین شده مراجعه کنید
اشعار ناب آئینے
برای دسترسی به بیش از ۳ هزار قطعه شعر سال های گذشته روی #هشتگ های زیر کلیک کنید ( بعد از کلیک بر رو
همراهان عزیز همانطور که مستحضرید این کانال فقط برای گسترش فرهنگ حسینی فعالیت دارد و نه منافع شخصی لذا در این بلوای تهاجم فرهنگی و فساد و در جهت اشاعه فرهنگ تشیع کانال را به دوستان معرفی کنید تا جمعیت بیشتری در این ایام محرم بهره مند گردند باشد که مورد رضای حضرت زهرا (س) قرار گیرد
این پست رو برای دوستان ارسال کنید
عزیزانی که هستند؛ و یا دست اول و بروز میخوان عضو بشن خیلی بکارشون میاد 👌اشعارش حرف نداره عالیه👇 http://eitaa.com/joinchat/88997888C9220f7dfcd
اشعار ناب آئینے
عزیزانی که #مداح هستند؛ و یا #شعر دست اول و بروز میخوان عضو بشن خیلی بکارشون میاد 👌اشعارش ح
این پست رو برای دوستان ارسال کنید 👆 لینک قبلی اشتباها لینک کانال ما در تلگرام بود
🏴 اشعار ________________________ @shere_aeini من ندانم چه حساب است، بیا برگردیم که دلم در تب و تاب است؛ بیا برگردیم نام این دشت زد آتش به غم آباد دلم این چه خاک است؟ چه آب است؟ بیا برگردیم جلوه ی روی تو در مردمک چشم من است تا که این عکس به قاب است، بیا برگردیم نکند بی تو از این معرکه برگردم من هجر، سرگرم شتاب است، بیا برگردیم بین اینان که ز صخره دلشان سنگ تر است سنگ بر آینه باب است، بیا برگردیم ما همه تشنه ی دیدار تو و طرح عطش نقشه اش نقش بر آب است، بیا یرگردیم دخترت چشم به من دارد و گوید: عمّه تا عمو پا به رکاب است، بیا برگردیم دوش در گوش دلم خواند رفیقی بیتی با ردیفی که چه ناب است: بیا برگردیم طاقت تیر ندارد گلوی اصغر تو تا در آغوش رباب است، بیا برگردیم 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ________________________ @shere_aeini سحر که ناله پر درد در گلوی من است زجا بلند شوم وقت گفتگوی من است مرور می کنم ایام عمر می بینم هزار راه نرفته است رو بروی من است همین یکی دو سه قطره ز اشک هم دارم قسم به چشم تو ته مانده سبوی من است تو ناز می کنی ومن پی تو سرگر دان چه بی اثر همه اوقات جستجوی من است چه گویم از غم هجران همین بس ای اقا برای نافله با خون دل وضوی من است به خاک چادر زهرا قسم که اشک حسین تمام ثروت عمرا ست و ابروی من است میان روضه خدا شاهد است من می فهمم نگاه مرحمت مادرت به سوی من است به این دو دیده گریان خویش می نازم نمی ز چشمه کوثر میان جوی من است به هر چه عشق قسم می خورم شب جمعه زیارت حرم جدت ارزوی من است غروب سرخ حریم حسین دیدنی است صدای روضه ز لبهای تو شنیدنی است 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ________________________ @shere_aeini روی پرهای فرشته کعبه‌ای عالی مقام می‌رود در بینِ صحرا می‌رود بیت‌ُالحرام می‌رود دریا ، به دنبالش مدینه مثل رود می‌رود باران ، به دنبالش مدینه تشنه کام آفتابِ مکه در محمل نشست و بار بست صبح و شامِ مکه بعد از آن فقط شد شام شام رد شد از یثرب رسول‌الله فرمود: الوداع رد شد از سمتِ نجف شاه نجف گفتا سلام کیست او نورِ مفاتیح‌الجنانی مستجاب کیست او طوفانی از نهج‌البلاغه در کلام کیست او  وقتی که زهرا را ادامه می‌دهید حجة‌الله است زهرا   دخترش قائم مقام فاطمه وقتی تجلی کرد  زینب نام شد فاطمه شب‌های قدر و زینبش ماه صیام کیست: اقیانوس آرام است اما با حسین مرتضایی در حجاب و ذوالفقاری در نیام کیست زینب ابتدایِ حاء و سین و یا و نون کیست زینب انتهای شعرهای ناتمام حق بده عُمان اگر از زینب‌اللهی نوشت حیرتش بود و خودش  با واژه‌های خام خام این علی یا فاطمه یا که حسن یا که حسین... در شگفتم از زنی اینگونه دارد چند نام آسمان در کُلِ عمرِ آسمانی‌اش ندید از تمامیِ برادرها کنارش جز قیام سایه‌اش را چشم همسایه ندیده نیم قرن سایه‌اش هرچند باشد بر دو عالم مستدام کَس ندیده کوه را وقتی که می‌آید چنین کَس ندیده چادری اینگونه غرقِ استلام کربلا در کربلا آمد اگر زینب رسید کربلا شد کربلا با نام زینب والسلام بین عرش و فرش حائل زانویِ عباس بود ورنه عالم را نباشد طاقتِ آن نیم گام در شگفتم از زمینی که تحمل می‌کند تا که او آهسته بگذارد قدم با احترام جعفر و عون و محمد  قاسم و اکبر  همه گِرد او هستند گیرند از دو دستش هرکدام گِرد گردش از برادرها شلوغ افسوس گفت : آه از حُسنِ شروع  وای از حُسنِ ختام چار پرده روی محمل داشت اما عاقبت دید طوفان شد زمین خونین هوا  شد سرخ فام پرده‌های محملش را با حرم آتش زدند می‌دود دنبال دخترها خدایا در خیام خوب شد این صحنه را چشم عزیزانش ندید شاه بانویی زمین اُفتاد در بینِ عوام هرچه خانم گفت عباسم ولی او پانشد وای از احوالِ زینب وای از چشم حرام عاقبت همسایه‌ها دیدند او را  بر زمین عاقبت او دید شاگردانِ خود را رویِ بام سخت‌تر از هر جراحت دیدن لبخند بود از مسلمانهای کوفه از یهودی‌های شام جای طفلان یتیم خسته بی‌بی ، خورد خورد تازیانه جای آب و خیزران جای طعام دید وقتی که کنیزش نان تعارف می‌کند خواست از آنجا رود اما امان از ازدحام.... 🔸شاعر: ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ________________________ @shere_aeini خیره‌ام...از بیرقِ سُرخت نگاهم را نگیر جز خودت چیزی نمی‌خواهم پناهم را نگیر باز بارَم را به دیوارِ حرم انداختم جانِ من از شانه‌هایم تکیه‌گاهم را نگیر آمدم مانند حُر برخیز راهم را بگیر میرَوم مانندِّ جُون اینبار راهم را نگیر اشتباهم را گناهم را گناهم را ببخش هِق هِقم را گریه‌هایم را سلاحم را نگیر من به این شبها به این روضه به این غم دلخوشم بِرکه‌ای غمگینم از من عکسِ ماهم را نگیر بین هیئت مثل تو یا مثل زهرا می‌شوم هرچه میخواهی بگیر ای عشق آهم را نگیر تو میانِ ما نشستی حیف خیسِ گریه‌ام آه ای اشک اندکی راهِ نگاهم را نگیر 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ________________________ @shere_aeini تاکه فرمود رسیدیم عَلَم را کوبید یک علمدار بر این خاک قدم را کوبید بر رویِ سینه‌ی خود تیِغ دودَم را کوبید بینِ این دشت ستونهایِ حرم را کوبید بیرق افراشته شد ، باد تکانش میداد کیست این مرد که یک دشت نشانش میداد زانویش خم شده و هست مُهَیا خانوم با ادب گفت علمدار بفرما   : خانوم آمد از محملِ خود حضرت زهرا ، خانوم دست بگذاشت رویِ شانه‌یِ سقا  خانوم گِرد او پنج برادر همه می‌چرخیدند پنج تن دورِ سرِ فاطمه می‌چرخیدند چو بزرگیش قسم در همه‌ی عالم نیست پرده‌ی محملش از پرده‌ی کعبه کم نیست گرچه در سایه‌ی عباس نشان از غم نیست شُکر مَحرم پُر و یک دیده‌ی نامحرم نیست گرچه مانند عمو دور و بَرِ زینب بود هرچه غم بود فقط بر جگرِ زینب بود مادرش آه   امان از دلِ زینب میگفت همه‌ی راه   امان از دلِ زینب میگفت گاه و بی گاه امان از دلِ زینب میگفت سخت جانکاه امان از دلِ زینب میگفت رفت در پیشِ برادر که برادر چه کنم جگرم سوخته ، با ناله‌یِ مادر چه کنم میزَند شور دلم تاب ندارد اینجا دل پریشانی‌ام آداب ندارد اینجا جانِ من جان رُباب آب ندارد اینجا بچه بیدار شده خواب ندارد اینجا به لبش پیشِ تو لبخند نمی‌آید وای گریه‌ی اصغرمان بند نمی‌آید وای حرفِ این دخترکان است از اینجا برویم ساربان تا که نرفته است بگو تا برویم کوچه‌ی مادرمان خانه‌ی زهرا برویم باشد آقا همه‌اش حرفِ تو اما برویم دست ما نیست  عطش بِین حرم اُفتاده مُردم از غم چه کنم  بد به دلم اُفتاده همه‌ی فکر و حواسم به تو باشد برگرد قبل از آنکه به سَرَت شمر بیاید برگرد به عروسِ تو قسم حرمله آمد برگرد کاش بر تیر خودش زهر نمیزد برگرد کاش دوریِ شما قسمت خواهر نشود زینبت کاش که بی پنج برادر نشود عزم کردی نروی کاش خزان برگردد لااقل گو که از آن جمع سنان برگردد زودتر از همه آن تیر و کمان برگردد چشمِ آن جمعیت از سمتِ زنان برگرد سایه‌ی روی سرم از سرِ اطفال مَرو تا‌که من زنده‌ام آقا لبِ گودال مَرو 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini