دلم در حسرت یک لحظه دیدار سرم دارد به وصلش شوق بسیار سر و دل در بدن هستند اما ز هم فرسنگ‌ها دورند انگار 👤#یا_صاحب‌_صبر @sherenur

رقص سوزن را ببین در پنجه‌ی خیاط‌ها خط نستعلیق را در کاغذِ خطاط‌ها شاعران با شعر سوزان نیز دل را می‌برند بندبازانند جزو بهترین محتاط‌ها نقش زیبا در دل هر چوب می‌سازند که ذهن آدم بر نمی‌تابد بجز خراط‌ها بی‌هنر هستم من اما سینه‌ای دارم غنی از تو و مهری که دارم بر سرش افراط‌ها #روز_خیاط 👤#یا_صاحب‌_صبر @sherenur

تشخیص #فشار_خون بدون دستگاه

عجب یلدای سختی شد شب هجران دلدارم در آغازش چنین دلتنگم ای وای از سحرگاهش #یلدا 👤#یا_صاحب‌_صبر @sherenur

دلم در حسرت یک لحظه دیدار سرم دارد به وصلت شوق بسیار سر و دل در بدن هستند اما هزاران فرسخ از هم دور انگار #بداهه 👤#یا_صاحب‌_صبر @sherenur

صراط‌المستقیم ما حسین است دلیل خلقت دنیا حسین است کسی سرمایه خواهد داشت در حشر که هر دم بر لبانش یا حسین است #یا_حسین 👤#یا_صاحب‌_صبر @sherenur

تو شور به ما که میدهی می‌ترسند ظلم از سر شهر میرهی می‌ترسند از یاد تو هم به وحشت افتادند و از هرچه به توست منتهی می‌ترسند #حاج_قاسم 👤#یا_صاحب_صبر @sherenur

ای ماه‌تر از هرچه که دارد رخ ماه ای عشق، عزیز ، مهربان، حضرت شاه یک جمله فقط بگویم و شعر خلاص تو هر دو جهانمی اباعبدالله #یا_حسین 👤#یا_صاحب_صبر @sherenur

هرچیز به غیر او سیاه است و تباه از معدن زر بگیر تا پشته‌ی کاه نامی که نجات‌بخش ابن‌البشر است این است فقط حسین اباعبدالله #یا_حسین 👤#یا_صاحب_صبر @sherenur

هی واژه به‌هم بباف با روی سیاه هی شعر بگو سپس برو راه گناه یاصاحب‌صبر تا نباشی آدم کی از تو رضا شود اباعبدالله؟😭 #یا_حسین 👤#یا_صاحب_صبر @sherenur

می‌نویسم چند بیتی بهر عکس اخوانیه مرقد بی‌بی‌ست اینجا لا هتل رضوانیه آمده فامیل ما از شهر دوری پیشمان خانمان اتراق‌گاهی گشته بر مهمانیه چند یومی هست که منزل قرق در دست اوست تا بیایند از پس او فادر و مامانیه خورده در این چند روزی که خودش مهمان ماست هرچه را کردم ذخیره از خوراک و نانیه منظر هستیم اُم و فادرش از ره رسند تا که مرجوعش کنند این فتنه‌ی انسانیه خرج این ماهم شده از دخل سالم بیشتر بس که خورده بی‌حساب این غول بی‌شاخانیه مانده‌ام گر والدینش هم شوندم میهمان از کجا آرم بریزم حلق آنها نانیه بار الها انت راهی پیش پای من گذار جیب خالی گشته اوضاعم شده داغانیه الغرض یا اهل محفل پند از من گوش دار پاسخ هاتف نده از خارج الاستانیه نو پرابلم گر شود دلخور ز تو فامیل دور چون پرابلمتر از آن باشد هوای جانیه #تلمیع 👤#یا_صاحب_صبر @sherenur

مُلَمَّع یا تَلْمیع یا دوزبانگی: یکی از آرایه‌های ادبی در علم بدیع است. ملمع در اصل به معنای اسب و جز آن که پوست بدنش دارای لکه‌ها و خال‌هایی غیر از رنگ اصلی باشد. تلمیع آن است که یک شعر یا سروده در دو زبان یا گاه بیشتر سروده شده‌باشد. به شعری که به این روش سروده شده باشد شعر مُلَمَّع گفته می‌شود. @sherenur

من کارگرم شغل شریفم این است گاهی سبک است گاه هم سنگین است راضی به رضای حضرت دادارم هرچند که مزد کم ولی شیرین است 👤#یا_صاحب_صبر @sherenur

آهنگر و شاعرم من از رندانم داس است مطاع کوره و سندانم گاهی به دلیل رندی‌ام هم حتی سازنده ی میله بر در زندانم 👤#یا_صاحب_صبر @sherenur

نجار در و پنجره از چوبم من در منظر هر درخت محبوبم من با اره به جانشان می‌افتم هر روز آنقدر که مهر دارم و خوبم من 👤#یا_صاحب_صبر @sherenur

من اهل عمل کردن بیمارانم بر آتش جان مردمان بارانم عشق است دل و قلوه و لوزالمعده من دکتر بخش عمل مردانم 👤#یا_صاحب_صبر @sherenur

من شغل شبانه و نهانی دارم از شهر تب نگاهبانی دارم پاک است همیشه شهر با من زیرا من پیشه‌ی ناب پاکبانی دارم 👤#یا_صاحب_صبر @sherenur

به بنایی منم استاد ، بسیار سرند و شمشه و شاغول ، ابزار محل کارم اینجا تا ثریاست زمانی که شوم مشغولِ دیوار رباعی نیست این شعرم ببخشید حواسم رفت یک لحظه پی کار بدون ریسمان و شمشه بودم شد از اول کج این دیوار انگار گمانم نیست ایراد از وسایل چرا که شعر می‌گفتم سر کار 👤#یا_صاحب_صبر @sherenur