🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
از هر طرفی حربه ی تزویر زدند
تا که نرسد به خیمه شمشیر زدند
چون که قدشان به قد ساقی نرسید
در چشم قمر حرمله ها تیر زدند
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔
#یاقمرالعشیرة
#اسماعیلعلیخانی
══════════════════
☘🌿 @sherkadeh🌿☘
══════════════════
از هر طرفی حــربهی تزویر زدند
تا که نرسد به خیمه شمشیر زدند
چون قامتشان به قدّ سقـا نرسید
در چشم قمـر حـرمله ها تیر زدند
#یاقمرالعشیرة
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
عکس زیبــــــــــای علمـــدار در آب افتاده
موجش از دیدن آن چهـــره به تاب افتاده
مشت خود کـــرد پر از آب ولی خالی کرد
دیگـــــر از چشم ترش جلوه ی آب افتاده
جــــرعه زد از چپ و از راست و آخر سقا
پیش ساقی خودش مست و خراب افتاده
دست ردش به دل و دلبـــــــری آب که زد
بعـــــــد از آن آب روان مثل سراب افتاده
چقــــــدر سرخ شده روی زمین اطرافش
گوییا مست شده جــــــــام شراب افتاده
خمس آن پیکر رعنای خودش را پرداخت
بدنش کـــــــــم شده از حد نصاب افتاده
بعداز این رقص کنید ای پشه ها با شادی
چون در این قائله از اسب عقـــاب افتاده
#یاقمرالعشیرة
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
از هر طرفی حــربه ی تزویر زدند
تا که نرسد به خیمه شمشیر زدند
چون قامتشان به قدّ سقـا نرسید
در چشم قمـر حـرمله ها تیر زدند
#یاقمرالعشیرة
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
عکس زیبــــــــــای علمـــدار در آب افتاده
موج از ددیدن آن چهـــره به تاب افتاده
مشت خود کـــرد پر از آب ولی خالی کرد
دیگـــــر از چشم ترش جلوه ی آب افتاده
جــــرعه زد از چپ و از راست و آخر سقا
پای ساقی خودش مست و خراب افتاده
دست ردش به دل و دلبـــــــری آب که زد
بعـــــــد از آن آب روان مثل سراب افتاده
چقــــــدر سرخ شده روی زمین اطرافش
گوییا مست شده جــــــــام شراب افتاده
خمس آن پیکر رعنای خودش را پرداخت
بدنش کـــــــــم شده از حد نصاب افتاده
بعداز این رقص کنید ای پشه ها با شادی
چون در این قافله از اسب عقــاب افتاده
#یاقمرالعشیرة
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
هدایت شده از شعرکده
از هر طرفی حــربه ی تزویر زدند
تا که نرسد به خیمه شمشیر زدند
چون قامتشان به قدّ سقـا نرسید
در چشم قمـر حـرمله ها تیر زدند
#یاقمرالعشیرة
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
هدایت شده از شعرکده
عکس زیبــــــــــای علمـــدار در آب افتاده
موجش از دیدن آن چهـــره به تاب افتاده
مشت خود کـــرد پر از آب ولی خالی کرد
دیگـــــر از چشم ترش جلوه ی آب افتاده
جــــرعه زد از چپ و از راست و آخر سقا
پیش ساقی خودش مست و خراب افتاده
دست ردش به دل و دلبـــــــری آب که زد
بعـــــــد از آن آب روان مثل سراب افتاده
چقــــــدر سرخ شده روی زمین اطرافش
گوییا مست شده جــــــــام شراب افتاده
خمس آن پیکر رعنای خودش را پرداخت
بدنش کـــــــــم شده از حد نصاب افتاده
بعداز این رقص کنید ای پشه ها با شادی
چون در این قافله از اسب عقــاب افتاده
#یاقمرالعشیرة
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh