eitaa logo
شعرکده
946 دنبال‌کننده
931 عکس
106 ویدیو
6 فایل
اشعار #اسماعیل‌علیخانی لینک جوین کانال؛ eitaa.com/joinchat/3939958806C313b4e7b3d خدایا قلم ما را در راه خودت روان کن اسماعیل علیخانی @Nabaled کپی با نام شاعر مجازست
مشاهده در ایتا
دانلود
کمک کـــــردم سوار قله هــــــا باشی نفهمیدی به جای قدردان بودن به سمت کبـــر چرخیدی خودم بودم که در حق خودم این ظلم‌را کردم زیادی بردمت بالا از آنجــــــــــا کوچکم دیدی ✍ ✒️@sherkadeh
غـــیر از من بی نای نفس هم‌نفست کو در بی کسی ثانیه هـا کار و کست و کو گفتی بشوم بلبل تو دام و قفس هست من بلبل تو زود بگـــو پس، قفست کو؟ ✍ ✒️@sherkadeh
اگر باشی همیشه زوج هستیم ولی بی تو تمام هفته فردست ✍ ✒️@sherkadeh
بچه‌هـای ده مــــــــــا رسم قشنگی دارند سر هـــر کوچه گل شور و صفا می کارند بعد دعوا سر شب، تا به قیامت قهـــــرند صبـح فــــــــــردا نشده باز رفیق و یارند تایر لخت دوچرخه شده سرگـــرمی شان پشتش انگـــــار همه با شوماخر همکارند بین بازار محبت سرشـــــان گرم وفـاست فـــــرصت کینه ندارند، مگــــــر بیکارند؟ از حسد، رنگ و ریا ننگ و دورویی خالی از مــــــــرام و کرم و ساده‌دلی سرشارند مشت در مسلکشان واحد بی معناییست پای مــــردی برسـد بیشتـــــر از خروارند ✍ ✒️@sherkadeh
وقتی از سیلی غم سرخ شدی،زرد شدی کـــم کـــمـــک همنفس دائمی درد شدی می کشم‌روی‌سرت‌دست‌وبه‌تو می‌گویم: "عرض تبریکِ فراوان!پسرم! مرد شدی" ✍ ✒️@sherkadeh
نوجوان بودم که مهــــرش آمد و دل را گرفت سرنشین قلب من شد پشت فرمــان جا گرفت تا بفهمــــــــــم روح را تسخیر کامل کرده بود پای خاطــــرخواهی اش حس درونم پا گرفت با خیـــالش زندگی شد کار من هـر روز و شب طول و عرض ذهن را دربست این رویا گرفت وقت صیدش شد نمی دانم چرا طوفان شد و مـــــاهی ام را موج هــــــای ممتد دریا گرفت یک نفــــــــر پشت نقــــاب خیرخواهی آمد و با دروغی فرصت این عشق را از مـــــا گرفت ✍ ✒️@sherkadeh
از جواب رد تو گـرچه شکایت دارم آمــدم باز بگویــــم که؛ ارادت دارم نگـــران دل من هیچ نباش آقـاجان نرسیدن شده تقدیرم و عادت دارم ✍ ✒️@sherkadeh
دار و ندار مــــــــا به قـــــربان رقیه دل خون شدیم از اشک ریزان رقیه کی انتقــــام عمه را می گیری آخر؟ آقا بیا جــــان خودت جـــــان رقیه ✍ ✒️@sherkadeh
نه حس پیــام و نه شوق سلام نه آن گــرمی صحبت و احترام دل بی قــرارم شد از غصـه اش گرفتـار خـون جگر صبح و شام به او گفته بودم نکـن خسته ام که عشق من و تو بیابـــد دوام ولی گـوشش آیا بدهکـــار بود؟ که نرمش کنـد با دلم این کلام؟ در آخر رسیدم به اینجا که زود طنین سلامـــــــم شود والسلام نوشتم برایش دو خط مختصر: به نام خدا خسته هستم... تمام ✍ ✒️@sherkadeh
مـا که از دوری شـــــاه کــــــربلا همنشین‌مان جز اشک و غم نشد، یک سفــــــر پای پیــــــاده موقعِ اربعین می‌خواستیم آن هم نشد ✍ ✒️@sherkadeh
جمعـه‌شد باز دل و روح و روان درگیرت می‌کشد سمت تو هر سوخته را زنجیرت اسب را زین کن و شمشیر بکش زود بیـا ما به قــــربان تو و اسب تو و شمشیرت سن مان کمتر از اینست خودت می‌دانی حسرتت کــرده سر و صورت ما را پیرت کار دنیـــــــــا شده بازیچه‌ی بی تدبیران چشممـــان هست به در تا برسد تدبیرت کاش یک روز شود مثـل طلایی مرغوب مس بی ارزش مـــــــان از مدد اکسیرت باید از حق و عدالت بنویسی هـــــــرجا یک جهـــــــان منتظر خط تو و تحریرت روی زیبـــای تو را می طلبد جان هرچند هست در آلبوم سینه یمـــــــان تصویرت ✒️@sherkadeh