👆داستان این شعر از زبان استاد عالی روی خود از ما نتابانید هیچ هرچه هستید و به هر حال و مقام ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh‌

صبحت بخیر و شاد نورانی ترینم جان دلم ای تکیه‌گاه آخرینم جاریست بر لبهای خشکم عهد و ندبه تا صبحی آخر روی ماهت را ببینم #یاصاحب‌الزمان‌الغوث‌الامان ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh‌

اینقدر دلتنگی نکن ای دل کمی آرام باش وحشی نشو از رفتنش آهوی جانم! رام باش

بی صبر بدتر می شود تلخی زهر روزگار وقتی به دام افتاده‌ای تسلیم دست دام باش

ناکامی از تو مرد می خواهد بسازد شک نکن گاهی برای تجربه در زندگی ناکام باش

کی می شود دنیا بگردد بر مراد جان ما کم هم‌نشین آرزوها و خیال خام باش

در راه عشق از هر طرف سختی و دردی می رسد در انتظار اخم و تخم و طعنه و دشنام باش

آنجا که دارد دشمنی تقدیر با نام‌آوران سر را بدزد از ناکسان گمنام شو گمنام باش

👆بداهه‌ای جوشید و آمد از بداهه به انتشار همان تولید به مصرف اگر خیلی زیبا نشد به بداهه بودنش ببخشید

#لطیفه هیچ قصدش این نبود این یارتان تا بگوید قصه آن مهربان مرد نازی که زنش گم شد وَ او رفت تا از زن نماید جستجو رفت پیش افسر و با احترام مشکلش رو گفت با عرض سلام گفت افسر زودتر باید شما از نشانی های او گویی به ما گفت یعنی چه نشانی جان من گم شده از من فقط یک دانه زن گفت یعنی فی المثل مو ها بلند چشم ها آبی و ابروها کمند قد رعنا قامت و هیکل قشنگ صورتش بی لکه و خوش آب رنگ مرد زن گم کرده چشمش برق داد گفت به به بر شما احسنت باد آری آری این که گفتی خوب بود جان من پیدا کنیدش زود زود 😂😂😂😂😂😂😂😂 ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

یک عکس در قاب دلم جا مانده از تو دلخونی‌ ام بعد از نبودت از همینست ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

باید برایم ماه زیبایم بمانی از توست در قعر دلم حس جوانی برپا نگاهم داشته نور امیدی زیر تمام مشکلات من، تو آنی ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

مثل حسین‌‌ابن علی دارد رضا هم زینبی محبوبه‌ی اقلیم قم   معصومه آل نبی منشور نور انبیا سرچشمه فیض ولا زهرا ترین عصر خود بانوی عالی منصبی قدرش به قدر آسمان بالاتراست‌از کهکشان زهره مقامش‌را که دید افتاد در تاب و تبی گفته‌فدای او پدر ازبس‌که نورش وافرست خورده گره با جان او جان امام مذهبی از وقتی آن ماه هدی در شهر قم پیدا شده خورشید انگاری زده خیمه به دامان شبی #میلادحضرت‌فاطمه‌معصومه‌مبارک ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

بین‌ ما غیر از جدایی هیچ راه چاره نیست باز اما دوستت دارم غریبه! بعد از این ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

بدگمانم به تو وقتی که نباشی پیشم دلهره دارم و غمگین و کمی دل‌ریشم نه که شک داشته باشم به مرامت،اصلا عاشقم خب، چه‌ کنم با دل پر تشویشم ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

با دست نفوذ و حیله و با تحمیل شد شنبه خلاف نص و برهان تعطیل ما قوم نه شرقی و نه غربی هستیم ما را چه به اطوار بنی اسرائیل؟ #نفوذ ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

📹نقش بستن تمثال رهبر معظم بر برگ درخت توسط هنرمند تایلندی تو مایه‌ی افتخار هستی، آری در خاطره‌ها شوق فقط می کاری با خلق جهان چه کرده‌ای سیدعلی؟! اینقدر که هر کجا مریدی داری ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

با یهودی کردن ما اهل قبله بی صدا تازه می‌فهمم چرا با پنبه، شنبه قافیه‌ست #نفوذ #اصحاب‌سبت ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

رفتیم که یار محتشم ثبت شویم از سینه‌زنان پای علم ثبت شویم دیدیم که دانه‌ی بهشتی دادند گفتیم کبوتر حرم ثبت شویم #یااباعبدالله #شب‌زیارتی ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

با عشق یک جهان دور تو در طواف انبوه عاقلان مقهور این کلاف خوش جا گرفته‌ای در آسمانمان ای مشرقی‌ترین سیمرغ کوه قاف در محضرت چکید ازچشممان گلاب دل‌ها وضو گرفت با این نم مضاف بر مهربانی‌ات ای مهربان ترین هستیم صبح وشب سرگرم اعتراف تا خورد جانمان نان از شفای تو از راه هر مطب دادیم انصراف شد پشت پنجره فولاد جایمان زیباست مرقدت از لای این شکاف هر قدر فاصله داریم ما وُ تو پر می‌شود فقط با قلب‌های صاف کی می شود شود سر فرش پای تو با تار و پود مهر این نقش را بباف #یاضامن‌آهو #میلادپرنورش‌مبارک ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

برسانید همین نیمه‌ی جان را به حرم تا شفا گیرد از آن پنجره فولاد دلم برسانید لبم را لب سقاخانه سر آبی که بشوید تن و جان را از غم برسانید به صحنی که کبوتر دارد تا که پرواز بیاموزم از آنها من هم برسم پای ضریحش به خدا با منت تا کمر می شوم از هیبت آقاجان خم حلقه نوکری‌اش را بکنم در گوش‌وُ بعد از آن فخر کنم بر همه‌ی این عالم #یاامام‌رضا #میلادپرنورش‌مبارک ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

دل کندن ازت برای ملت زوداست از رفتن تو غصه و حسرت زوداست داری به سرت شوق شهادت اما ای سید محبوب برایت زوداست 💠أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

آن مرد در باران تا عرش بالا رفت مهمان خوبان شد از بینمان تا رفت دیگر برایش تنگ این خاک و دنیا بود آنجا که جایش بود با شوق آنجا رفت ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

از آن پرنده جا فقط مشت پری ماند ازشوق برگشتش فقط چشم تری ماند آن شعله رقصان به خاموشی رسید و از بالهای شب‌پره خاکستری ماند اشعار داغ عاشقی شد پاره پاره از جسم دیوان تکه‌های دفتری ماند تا دلبر خوبان نگاه و عشوه‌ای کرد دلدادگان رفتند و یاد دلبری ماند بعد از طوافی آتشین دور مرادش رسم ارادتمندی از نیلوفری ماند ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh