از منی تو... یک خواب خوب دیدم، دیدم که از منی تو در آسمـــــــان تقدیـــرم بال مـــــی زنی تو دیگـــر نگو چـــرا من اینقــــدر امیـــدوارم گفتــم که خواب دیدم، دیدم که از منی تو هــــر اتفـــــاق خـاصی هــــم بین ما بیفتد هــرگــــز نمی توانی این قلب بشکــــنی تو هرقــدر هـم بگویی ممکـن وصال مانیست مشغـــول آب کوبی در بین هــــــــاونی تو باحــــــرفهــــای تلخت حتــــی نمی توانی من را برانی از خود در حـــــــــد ارزنی تو غـــــــره نباش این قدر از سختی دل خود آهنرباست این دل گیـــــرم که آهنـــــی تو #اسماعیل‌علیخانی ══════════════════ || ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ || ══════════════════ #شعرکده‌ #کانال‌اشعاراسماعیل‌علیخانی

بخند.... بخند تا دنیا به رو"م" بخنده #اسماعیل‌علیخانی ══════════════════ || ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ || ══════════════════ #شعرکده‌ #کانال‌اشعاراسماعیل‌علیخانی

بخند.... بخند تا دنیا به رو"م" بخنده #اسماعیل‌علیخانی ══════════════════ || ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ || ══════════════════ #شعرکده‌ #کانال‌اشعاراسماعیل‌علیخانی

تو که باشی... گــرچه نان و قاتقی با آن نیاز هر کس است نان خالی هم تو باشی در کنار من بس است #بداهه #اسماعیل‌علیخانی ══════════════════ || ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ || ══════════════════ #شعرکده‌ #کانال‌اشعاراسماعیل‌علیخانی

تا.... تاااااااااااااااااااا آخرش* دوسِت دارم *عمرم رو می گما #اسماعیل‌علیخانی ══════════════════ || ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ || ══════════════════ #شعرکده‌ #کانال‌اشعاراسماعیل‌علیخانی

نور اعظم... شادی و شور و صفـــــــا جمع ملک برداشته نغمه هــــــایی پهنه ی ارض و فلک برداشته تا خبـــــر از شادی و لبخنــــــد زیبایی دهد کعبه هــــــــم از یمن اقدامش ترک برداشته مرتضی لبخنـــــــد دارد می زند بر مصطفی روی دستش پرچــــــــــم انی معک برداشته بس‌دل‌انگیزست‌وخوش‌رنگ‌وشمیم‌این‌تاج‌گل صحن و هرجای حــــــرم را شاپرک برداشته صورت زیبـــــای او شد روشنی بخش جهان گوییــــــــا خورشید اسماءش لچک برداشته 🍀🌺میلادش مبارک🌺🍀 #اسماعیل‌علیخانی ══════════════════ || ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ || ══════════════════ #شعرکده‌ #کانال‌اشعاراسماعیل‌علیخانی

وقت رفتن شد تمام آسمانم ابری است زیر باران تا نمـاندی زودتر ترکــــم‌ بکن #اسماعیل‌علیخانی ══════════════════ || ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ || ══════════════════ #شعرکده‌ #کانال‌اشعاراسماعیل‌علیخانی

خاطره ای شیرین..... پدرم! خاطره ای دارم یاد و چه زیباست همین خاطره ام، روحت شاد روزی از شیطنتم در خانه رختخواب آمد و رویم افتاد و تو در آن طرف خانه نگاهم کردی نشدی یاور من مثل همیشه پدرم! که بیایی و کمک حال در آن جا گردی دست من گیری و از جای بلندم بکنی مثل هربار که یاری گر من بودی تو و خلاص از ته آن دام و کمندم بکنی خاطرم غمگین شد و روانم آزرد انتظارم از تو بیش از این بود پدر و دلم از غصه در همان حالت مرد نا امیدم کردی اولین باری بود که خودم را دیدم بی کسم بی یارم از تو هم رنجیدم پس در آن حالت من چون که دیدم دیگر قصد تو یاری نیست با تلاشی مفرط و تکاپویی سخت بارِ بر دوش خودم را به کنار افکندم و نجاتی دادم تن خود از آن زیر و نگاهت کردم با دو چشمم مغرور که نباشی هم من، می توانم تنها از پس سختیها برهانم تن را و چه زیبا بعدش لب تو خندان شد من نمی فهمیدم که چرا خوشحالی و چرا می خندد لب تو در آنجا و نمی فهمیدم خنده ات از شادیست که پسر آورده نمره اش اینجا بیست بعد ها وقتی که عقل من کامل شد یادم آمد آن روز که رهایم کردی تا اگر یک روزی رفتی از دستم، من نشکنم از غصه و نیفتم از پا بتوانم تنها برهانم خود را و چه درسی آن روز به من این کارت داد تا که محکم باشم در حوادث بی تو دم تو گرم پدر روح تو باشد شاد. #اسماعیل‌علیخانی ══════════════════ || ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ || ══════════════════ #شعرکده‌ #کانال‌اشعاراسماعیل‌علیخانی