لرزید دل از دیدن معشوق سرانجـــــام شد باطــــن آشفتـــه ام از دیدنش آرام احسنت به من هیچ نگویید و به شعرم احسنت بگویید به آن منبع الهــــــــــام ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

دست کشور را تو باز ای شیخ خالی‌اش نکن یا مقـــــام گرگ را با توبه عــــــالی اش نکن این همه تحریف کافی نیست آیا؟ جــان تو کار خود را کن ولیکـن ماست مالی اش نکن ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

دریوزگی از دشمـن این خـاک شده مد دارند حقــارت فقط این قافله با خود فــــــــــن آوری "هسته ای" ملت ایران از شدت بی فکریشان "نیسته ای" شد #روز‌_ملی_فن‌آوری_هسته‌ای‌😭 ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

جمعی‌حرم ومسجدما را بستند هر بار که شد راه خدا را بستند قرمز شده ترکیه ولی قوم یزید با حیله مسیر کــــربلا را بستند ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

شب که می خوابم نیا بالاسرم تا سحــــــــر روی دلم پا نگذار ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

ا😂ا "ماه رمضـــان آمد و مـــا را رم از آن است" سی روز عـــــــزادار خوراکی دلمـــان است وقتی که سر سفـــــــــره‌ی افطـــار کمینیم دلچسب‌ترین نغمه‌ی جان بخش اذان است 🌺رمضان💠💠مبارک🌺 ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

❣ کشـکول اشعار شاعران حاضر در ایـتا 👇با محـتواهای مـتـنـوع عـاشقانـه 💓 طــنــز 😁 سیاسی 😎مذهبی و عارفانه 📿 و... 👇جایی برای اشـتراک اشعار و #تجـربـه‌هـای_عاشـقـانه❤️ 🌧 لـطـفا در زیر #بــــاران_عـــشـــق با ما همـ قدم باشید👇 💓 eitaa.com/joinchat/2997616671C9a39b12c71 👆 #ویژه‌علاقه‌مندان‌شعروادب

آخـــر طرف کعبه یمان می آییم با نیت محو ناکســــان می آییم شد دیر کمی فتح زمین اما زود با لشکر صاحب الزمان می آییم #ان‌شاءالله ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

داده ام حال دلـــم را به غزل شرح ولی مگر این مردم بی ذوق غزل می فهمند؟ ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

عاشق یک دختر چوپان شدم امــــــــا چه سود بخت من افتـــــــــاد در تقدیـــــــر ناهموار زود نامــــه ای دادم بگـــــــویم عاشقش هستم ولی قبل از آنی که بخـــــواند نامه را بز خورده بود کدخدا را واسطه کـــــــــردم گـــــره را وا کند رنگ و روی دخترک از کدخـــــــدا هم دل ربود کدخدا داماد شد دختـــــــر سر و سامان گرفت عشق من اینجــــــا فقط بخت دو تنها را گشود شد اجـــــــاق مهر آنهــــــا روشن و سوزان ولی ســخت سوزانده دو چشم خیس من را ابر دود ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

سیبی کــــه از دستت میــــــــان آب افتاد غلطید و آمـــــــــد هستی ام را داد بر باد من ساده بودم فکر کردم پیک عشق است پیـــــک بلا و غصـــــــه بود ای داد، بیداد سیبت به دستـــــــــم آمد و بعدش روانم در زنـــدگی دیگـــــــــر نشد آرام و دلشاد تا پتک درد عـــــــاشقی بر فرق من خورد انگار در جسمـــــم حلولی کـــــــرد فرهاد درد عمیق عـــــاشقی را لمس کـــــــــردم وقتی نشستی بر تنــــــم ای شاخ شمشاد آخــــــــر شدم با دست تو با خاک یکسان ای خـــــــــانه ات آبــاد ای دستت مریزاد می شد مــــواظب باشی و سیبت نیفتد؟ تا مثل سابق روح من می مـــــــــاند آزاد ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh