▫️
شام نمیشود دگر صبح کسی که هرسحر
زان خم طره بنگرد صبح دمیدهی تو را
#فروغی_بسطامی
@sheroadab139
▫️
منام آن زنی که تمامِ کشتیها
در او غرق گشته
و تنهایش گذاشتند
و آنگاه که هیچ بادبانی
جز بالهایش برای او نمانده بود
آموخت که چگونه
از زن بودن رها شود
و به پرندهی دریایی تبدیل شود.
#غاده_السمان
@sheroadab139
▫️
سرد است و هوا ، منتظر باران است
گنجشک به روی شاخه سرگردان است
در این شب سرد با خودم می گویم:
بیچاره پرنده، لانه اش توفان است!
#محمود_عباسی_عقدا
م.بیرنگ
@sheroadab139
▫️
آواز قشنگ عشق در گوش من است
پروانۀ یاد دوست بر دوش من است
صبحی که خیال او به دل میتابد
انگار که خورشید در آغوش من است
#زینب_نجفی
@sheroadab139
▫️
از دست تو ماه، باده در جام افتاد
دل در پی بوسه های گلفام افتاد
دست از سر عاشقی نخواهم برداشت
هرچند دوباره طشتم از بام افتاد
#حسین_کریمیزاده
@sheroadab139
▫️
صبح است بیا ترانه ای گوش کنیم
جان را به نوای عشق ، مدهوش کنیم
در پرتو خورشید محبت ، هر صبح
غم های زمانه را فراموش کنیم
#محمود_عباسی_عقدا
م.بیرنگ
@sheroadab139
▫️
چشمم سپید گشت در این انتظار وصل
عمری ز بس که خیره نشستم به راه تو
#حسین_کریمیزاده
@sheroadab139
▫️
رنگ جنون شعر مرا آسمان نوشت
دیدم مرا به اوج جنون جهان نوشت
شعرم که دردهای مرا جار میزند
غمهای من به وسعت هفتآسمان نوشت
دیدم خزان نشست به کنجی هزار بار
تصویر ذهن خسته به آب روان نوشت
چشمم به ریل موازی سیاه شد
سوت قطار خستگیام ناگهان نوشت
گاهی کنار کلبهء تنهایی ام غزل
رنگ دلم شبیه دل ارغوان نوشت
گلدان خاطرات مرا چون شکسته دید
سهم نگاه زرد مرا در خزان نوشت
بارید بوی نام پدر در فضای شهر
بر سطرسطر سفرهء دل نام نان نوشت
غمگینم و همیشه همین در دل من است
یادش بخیر آنکه مرا مهربان نوشت
#حسین_کریمیزاده
@sheroadab139