شرح شهادت عابس بن شبیب علیه السلام
روز عاشورا به جولانگاه عشق
عابس آمد در حضور شاه عشق
عابس آن شاه شهیدان را مجیب
یاور خون خدا، اِبنُ الشّبیب
عابس آن آلاله ی گلزار عشق
وان که بوده از ازل بیمار عشق
خواست رخصت بهر جنگ اشقیا
از حسین بن علیّ مرتضی
شاه رخصت داد بر آن شیر مرد
کرد عابس رو به میدان نبرد
همچو شیری بین خیل روبَهان
غُرِّشی بِنمود بر کافر دلان
ناز شست آن محب سینه چاک
شد دو صد از دشمنان دین هلاک
در همان دم بین آن قوم رَجیم
نعره زد ناگه ربیعِ بن تمیم
کِی جماعت این که باشد بی شکیب
در شجاعت هست ثانیِ شبیب
همچو بابش بهترین جنگ آور است
او به تنهایی خودش یک لشکر است
تا به حالا در صف هیجا بسی
تن به تن با او نجنگیده کسی
زین سخن ها و اشاراتِ عیان
رُعب افتادی به جان کوفیان
پور سَعد آنکه صدا زد از جَفا
سنگ بارانش کنید این مرد را
گشت عابس آن محب بی نظیر
بین آن قوم ستم گستر اسیر
از جفای کوفیان خیره سر
او فِتاد آنگَه کُلَهخودش زِ سَر
چونکه لَختی وَعده ی او دیر شد
پِیک وَصلش دِشنه و شمشیر شد
دید آندم سرنوشت عشق را
داشت احساسِ بهشت عشق را
پیکر پاکش به خون آغشته شد
غرق آن احساس ، عابس کشته شد
🔴 این شعر در سال ۸۶ سروده شده
#مثنوی
#دلنوشته
#اصحاب #شعر_اصحاب
#عابس #عابس_بن_شبیب
@sherosabk